eitaa logo
کانون آموزش مداحان
32.8هزار دنبال‌کننده
25.7هزار عکس
28.1هزار ویدیو
287 فایل
[[ ما برآنیم که این ذکر جهانی بشود ]] کانون آموزش مداحان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی نخبگان مداحی اهلبیت ( استانی ، ملی و فرا ملی ) خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
بهار از چله‌ی داغِ زمستان‌ها خزان برگشت به باغِ لاله‌های سربریده، باغبان برگشت زمین با گریه دور مقتلِ خورشید می‌گردید صدای روضه‌ی روزِ دهم آمد؛ زمان برگشت زمان برگشت، اما رفت رأسِ کُندی خنجر همان ساعت که روی خاک، جسمِ آسمان برگشت زنی روی مزارِ مقتلِ مکشوفه‌ دَم می‌داد به خاکِ استنادِ روضه‌خوانان، نوحه‌خوان برگشت جوان‌تر بود، وقتی ذبحِ اعظم را منا بردند زنی از نسل ابراهیم، پیر از امتحان برگشت نمک پاشید، روی زخم‌هایش نوحه‌ی اطفال امانت‌دار، بی‌شیرین‌زبانِ کاروان برگشت سفر بی‌همسفر در هر قدم می‌کشت زینب را ولی هر بار، همراه حسین از آن جهان برگشت همه گفتند دینِ بی‌حسین از ریشه می‌خشکد ولی با غیرت این زن، ورق‌ها ناگهان برگشت ✍ مقدمتان رابه این کانال 33هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■همه کانالها ┏━━☘🌺☘━━┓ http://www.mesf.ir/s ┗━━☘🌺☘━━┛ ■■■■■■■■کانال ایتا ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
پس از یک چلّه‌ مردن، جسمِ بی‌جانش به جان برگشت مزارِ خویش را از دور دید، از آن جهان برگشت پس از یک چلّه دردِ -همسفر با ساربان بودن- به سوی کاروان‌سالارِ عالَم، کاروان برگشت زنی روی مزارِ مقتلِ مکشوفه‌ دَم می‌داد به خاکِ استنادِ روضه‌خوانان، روضه‌خوان برگشت زمین با گریه دور مقتلِ خورشید می‌گردید صدای روضه‌ی روزِ دهم آمد، زمان برگشت زمان برگشت همراهِ طواف کُندی خنجر همان ساعت که روی خاک، جسمِ آسمان برگشت زمان برگشت اما غرق خونِ پاکِ ثارالله چنان تیری که بعد از بوسه‌ای سوی کمان برگشت جوان‌تر بود، وقتی ذبحِ اعظم را منا بردند زنی از نسل ابراهیم، پیر از امتحان برگشت عَلم برداشت زینب یا تبر برداشت ابراهیم که از بت‌خانه‌ها با کِسوَت پیغمبران برگشت تمام کاتبان از کشتن اسلام می‌گفتند ولی با دختر حیدر ورق‌ها ناگهان برگشت ✍ مقدمتان رابه این کانال 33هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■همه کانالها ┏━━☘🌺☘━━┓ http://www.mesf.ir/s ┗━━☘🌺☘━━┛ ■■■■■■■■کانال ایتا ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
جز گنبدت هر آنچه که تابید را ببخش از پشت کوه آمده، خورشید را ببخش در راهِ استخاره حرم سمتِ ما دوید آوارگانِ جاده‌ی تردید را ببخش با یک نسیم، لرزه به ایمان‌مان نشست باغ پُرادعای پُر از بید را ببخش در این کویر، ثانیه‌ها پیر می‌شوند از عمرمان ادامه‌ی تبعید را ببخش شرط قبولی از غمِ گودال، مردن است شرمنده‌ایم، این همه تجدید را ببخش باران، عصاره‌ی عرقِ شرمِ آب‌هاست ابری که دیر آمد و بارید را ببخش ✍ مقدمتان رابه این کانال 33هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■همه کانالها ┏━━☘🌺☘━━┓ http://www.mesf.ir/s ┗━━☘🌺☘━━┛ ■■■■■■■■کانال ایتا ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
تویی ضریحِ کرامت؛ تمام خلق، دخیل‌اند اگر کریم تویی؛ حاتمانِ دَهر، بخیل‌اند غباری از قطراتِ تیمُّمِ تو طهارت بُحور، پیشِ نَمِ مسحِ پایت آبِ قلیل‌اند هزار مَن غزل آن‌سو در آسمانِ ترازو مناقبِ تو در این‌سو بدون وزن، ثقیل‌اند به کاسه‌ی مَلَکِ رزق، ریختند کمت را مجاورانِ گدایت به خرجِ خلق، کفیل‌اند ملقبی به مُعِزُّالْبَشر؛ مُذِلّ شیاطین همیشه سنگْ‌عیاران کنار قله ذلیل‌اند میان آن همه سردارهای جنگ‌ندیده سپاهیان سکوتِ تو جنگجوی اصیل‌اند نداده‌اند رضایت؛ به حرمتت به نمکدان چه سنگ‌ها که به آیینه‌‌ات همیشه گُسیل‌اند شراره‌های دری که تمام عمر، تو را سوخت قضای آتشِ نمرودها به جانِ خلیل‌اند گواهِ غربت صدّیقه پیرْموی سرت شد قصیده‌های سپیدِ تو آیه‌های دلیل‌اند نمی‌رسد به کفِ پای مقتلت قد شعرم قلم خمیده؛ رطب‌های روضه‌ات به نخیل‌اند http://eitaa.com/maddahanesf
دستان پُر از خواسته از ما؛ کرم از تو ای شاه! که هرگز نگرفتیم کم از تو با «حای» حسن هر نفسِ ماست بهشتی خوشبو شده اذکارِ دم و بازدم از تو سوگند به «نونِ» حسنت، کاتبِ وحی است وقتی بنویسد قلمی یک قلم از تو طی می‌شود از روز ازل، راهِ رسیدن با یک قدم از ما و هزاران قدم از تو شد ماهْ کبوتر، به سرِ گنبدِ خورشید هر وقت گرفتیم سراغِ حرم از تو تا اینکه ببینیم نشانِ کرمت را انداخته‌ ای در دل مَردم حرمت را حالا که حرم نیست، دخیلم به عبایت افتاده دلم پای ضریحِ کف پایت دستان مرا داده به دستان کریمت آنکس که سپرده‌ست مرا دستِ خدایت گوش کرمت در زدنی را نشیده‌ست از بس که کریم‌اند گدایانِ گدایت تا اینکه اجابت بشویم، اذنِ دخولیم پروازِ قنوتیم، به دنبالِ دعایت ما را چه به دیدارِ تو ای آینه‌ی حق وقتی که نکَندیم دل از آینه‌هایت نور ثقلینی تو و همسایه‌ی قرآن ای مدحِ تو آرایه‌ی هر آیه‌ی قرآن ای نامِ پُر از نورِ تو تسبیح زبان‌ها ای أشهدِ یکتایی تو ذکر اذان‌ها ای سفره‌ی یک ثانیه‌ات؛ روزی یک سال ای بانی دستان کریمِ رمضان‌ها با شمس و قمر ذکر بگو دانه به دانه ای گردشِ تسبیحِ تو تقویمِ زمان‌ها معروف به معراج، ولی خاک‌نشینی ای شهره به همسفره‌ی بی‌نام و نشان‌ها ای پیری زودِ تو پُر از روضه‌ی مکشوف ای شعرِ سپیدِ غزلِ موی جوان‌ها تقویم هم از دوری راهت گله دارد از بس که زمان تو و ما فاصله دارد تاریخ رسانده‌ست به ما مختصرت را آتش زده نمرودِ زمان بیشترت را اکسیرِ سکوتت، دَمِ شمشیرِ خدا شد پیروزی خون، داد زد اوجِ هنرت را آوازه‌ی صبرت به لبِ مأذنه‌ها رفت تاریخ نخواند أشهدِ نام پدرت را از ارثِ نبَردِ جَمَلت بود، که میدان انگشت به لب دید، نبَرد پسرت را از چشمِ ترت مقتل مادر به زمین ریخت تا خواند، لبت روضه‌ی بازِ جگرت را ای کاسه‌ی صبر از کَرم صبرِ تو لبریز یک قطره بیانداز، ته کاسه‌ی ما نیز http://eitaa.com/maddahanesf
زخم‌های دست‌های سفره‌دارش را ببین غربتش در دشمنستانِ دیارش را ببین بارها مایَملَکش را داد، دور از چشمِ خلق گفت ای دنیا! بیا تنها سه بارش را ببین کیمیای پای او از خاک می‌سازد طلا یک غبارش آفتابی شد، عیارش را ببین نیست با "مَن لا رَفیقَ لَه" کسی جز او رفیق در گذرگاهِ جُزامی‌ها گذارش را ببین جانمازش را کشیدند و نیفتاد از قیام در سجود و در قعودش اقتدارش را ببین غربتش قاب است بر دیوارِ غربت‌خانه‌اش بین دامِ میخ، تیغِ در حصارش را ببین در سکوت او هیاهوی جمل را گوش کن حیدر و تکبیرهای افتخارش را ببین اژدهای فتنه را تیغِ سکوتش سر برید صبر کن، در دستِ صلحش ذوالفقارش را ببین از سپیدی‌های مویش روضه‌هایش را بخوان در سیاهی‌های زلفش روزگارش را ببین کودکی تا پیری‌اش را کوچه‌ی تنگی گرفت عمرِ اشکش، روضه‌ی دنباله‌دارش را ببین حاصلِ سرسبزی تاکش شراب سرخ شد جامِ أحلیٰ مِن عسل را، یادگارش را ببین گفت "لایَوم" و شهیدِ کشته‌ی گودال شد مقتلش را، کربلای احتضارش را ببین اشکِ اربابِ مقاتل حالِ یک غارت‌زده‌ست فصل بعدی، پیشِ سقا انکسارش را ببین مقتل مکشوفه‌ی او روضه می‌خواهد چه کار؟ روضه‌هایش را تماشا کن، مزارش را ببین ✍ http://eitaa.com/maddahanesf
سلام می‌دهد به نام نامی‌ات سلام هم رکوع می‌شود به احترام تو قیام هم تو کیستی که سَیّدُالشّباب اهلِ جنّتی و سبطِ اکبرِ بهشتِ سَیّدُالاَنام هم کرامتت نداشت مرز، مثل نور آفتاب رسید سفره‌ات به ناسزای اهلِ شام هم شفای دوره‌گردِ خاکِ مقدمِ تو سر زده به اهل گورخانه‌های مرده از جذام هم هزار خطبه‌ بود در بلاغتِ سکوت تو هزار بی‌الف، بدون نقطه، بی‌کلام هم تو جنگجوی جنگ صبری ای دلاور جمل! پر از دَمِ علی‌ست ذوالفقارِ در نیام هم تُعِزُّ مَن تَشاء یعنی ای مُعِزّ مؤمنین! تو ماندی، از سپاه دشمنت نمانده نام هم تُذِلُّ مَن تَشاء یعنی آن زن شترسوار زنی که بو نبرد از آبرو، از احترام هم شکسته شد به دستِ جانمازدزدها، نماز فقط نه سجده و قیام، حُرمت امام هم کدام نوحه آخرین دَمت شد ای جگربه‌لب؟! که سوخت جانِ بر لبِ شهیدِ تشنه‌کام هم چه آتشی‌ست داغ مادرت، که کم نمی‌شود از آن دو نانجیب اگر بگیری انتقام هم دوباره گریه در غم تو را شروع می‌کنیم اگر میان روضه کارمان شود تمام هم ✍ http://eitaa.com/maddahanesf
«دلتنگ خراسانم» ای ابر! شبیه برگ پاییز ببار تا خانه‌ی آفتاب، یکریز ببار دلتنگ خراسانم و دور از سلطان رفتی حرمش به جای من نیز ببار http://eitaa.com/maddahanesf
کسی که راهِ نجاتِ خلایق است از آتش نوشته‌اند از آتش کسی نداد نجاتش زمین مجاورِ هجده بهارِ خانه‌ی او بود زمان هنوز مقیم است در زمانِ حیاتش بفاطمَهْ، و أبیها و بَعلَها و بَنیها چه محترم جَلَواتی نشسته در صلواتش رکوعِ قامت او چیست جز قیام فُرادا؟ قیامِ ماست نمازی در اقتدا به صلاتش نوشت نامِ علی را به صفحه صفحه‌ی تاریخ دمی که میخ، قلم بود و خونِ سینه دواتش به ردّ پای علی لاله کاشت کوچه به کوچه که هر نماز بگوییم اِهدِنا به صِراطش سلاحِِ خطبه‌اش از دستِ لشکری سپر انداخت برای حیدرِ تنها سپاه شد کلماتش همان‌که مثلِ خلافت ربود باغِ فدک را گرفت هر چه علی داشت را به جای زکاتش هنوز أشهدُ أنَّ علی‌ست بر لبِ زهرا شهید، شاهدِ زنده‌ست در حیات و مماتش شکست حرمتِ کوثر، مدینه چشمه‌ی خون شد رسید سیلی از این خون به کربلا و فراتش ✍ http://eitaa.com/maddahanesf
سلام ای نور، ای محصور، ای دور از رهایی‌ها غریب‌بن‌غریبِ وادی نا‌آشنایی‌ها تویی که مرزهای نقشه‌ها را خطّ بُطلانی سلام ای هستیِ اَعراب، فخر آریایی‌ها سلامِ دورِ ما جان داد در راه علیکِ تو کمی نزدیک کن ما را شبیه سامرایی‌ها کمی هم کاسه‌های چشم‌مان را پر کن از دیدار که با دینار کاری نیست ما را در گدایی‌ها طوافِ کعبه دور قبله‌اش قسمت نشد آخر به حقّ عاشق و معشوق ظلم است این جدایی‌ها زمان ای کاش برمی‌گشت ما را با خودش می‌برد که شاید پیش‌مرگت می‌شدند از ما فدایی‌ها حسن یعنی فقط زخم از نمک‌نشناس‌ها خوردن گره خوردن به غم در پاسخ مشکل‌گشایی‌ها سکوت خسته‌ات یک حنجره فریاد می‌خواهد صدایت زخم خورد از خنجر بی‌هم‌صدایی‌ها تو را غربت، تو را زندان، تو را دیوارها کشتند برای زهر گفتی از جفا، از بی‌وفایی‌ها به دستت کاسه‌ی آب و به چشمت کاسه‌ی اشک است لبت سیراب شد با روضه‌های کربلایی‌ها ✍   http://eitaa.com/maddahanesf
خویش را از آسمانِ ادّعا انداختم تا دلم را روی خاکِ روضه‌ها انداختم آتشِ داغت غرورِ کوهِ یخ را آب کرد تا به دریای غمت این قطره را انداختم ریسمانِ فرش‌های روضه دستم را گرفت بوریای مَن‌مَنم را زیر پا انداختم روزهای روضه‌دار و ماه‌های آه‌دار روی دوشِ خانه‌ام شالِ عزا انداختم غصه خوردم اشک نوشیدم کنار سفره‌ات خویش را با روضه از آب و غذا انداختم هر تپش را با دخیلِ «یاحسینم» زنده‌ام قلبِ خود را در ضریحِ کربلا انداختم ✍ http://eitaa.com/maddahanesf
قرارِ وصل، دل بی‌قرار می‌خواهد وصال، عاشقِ چشم‌انتظار می‌خواهد امام، راه رسیدن به شرط همراهی‌ست به قدرِ یک قدم از رهسپار می‌خواهد امام، ظرف قنوتش برای مأموم است هر آنچه از درِ پروردگار می‌خواهد امام، گنبد و گلدسته نیست زائرها! برای ماست اگر هم مزار می‌خواهد به زعمِ مرده‌پرستان: امام یعنی سوگ به جای یار، فقط سوگوار می‌خواهد امامِ شهرِ مدینه «دعا، سکوت، قلم» امامِ کوفه ولی ذوالفقار می‌خواهد امام، گاه محاسن سپید می‌طلبد و گاه لبیک از شیرخوار می‌خواهد تنورخوابی هارونِ مکّی است قیام امام، لشکری از جا‌ن‌نثار می‌خواهد امام از قلمِ در غلاف، دلگیر است به جای آن همه شاگرد، یار می‌خواهد ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯