به گریههای خواهرت
دلم برای داغِ تو مذاب شد حسین جان
که خانهی دو چشم من خراب شد حسین جان
به گریههای خواهرت به صبح گو طلوع مکن
که قلبِ زینب از غمِ تو آب شد حسین جان
صدای پای پاسبان خیمهها هنوز هست
هزار شکر کودک تو خواب شد حسینجان
کنارِ اصغرت ببین سکینه زار میزند
که روضهخوانِ خیمهاش رُباب شد حسینجان
خدا کند نماند و نگویدت میانِ شام
لبت زِ خیزران چرا کباب شد حسینجان
کنارِ رأس تو چرا قمار میکنند وای
نصیبِ طشتِ تو چرا شراب شد حسینجان
حسن لطفی
#شعر_دهه_اول_محرم #شعر_شب_عاشورا
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
غربت و تنهایی ات
کینه ها چون بود مادرزاد...آمد مادرت
کردی از پهلویِ او تا یاد...آمد مادرت
غربت و تنهایی ات بر هیچکس پوشیده نیست
تا نباشی هیچ دشمن-شاد...آمد مادرت
حُرمتِ خونت حلالِ عدّه ای لقمه حرام
کشتنت چونکه نبود ایراد...آمد مادرت
ضربهٔ شمشیر کاری بود و روی پیکرت
اولین زخمی که شد ایجاد...آمد مادرت
شمر(لع) وقتی در دلِ گودال، محکم پا گذاشت
گفت تا که «هر چه باداباد»...آمد مادرت
عرش تا فریاد زد ای وای بر روی زمین-
زینت دوش نبی افتاد...آمد مادرت
تشنه بودی! بر گلویت رویِ خاکِ کربلا
تا به جای آب، خنجر داد...آمد مادرت
قتلگاهت شد شلوغ و پیکرت از حال رفت
آسمان دق کرد و زد فریاد...آمد مادرت
ای زبانم لال! کو پیراهن و انگشترت
کو «سرت»؟! شد غارتت آزاد...آمد مادرت
این طرف میگفت با گریه «بنیَّ»؛ آن طرف
رفت تا که خیمه ها بر باد...آمد مادرت!
مرضیه عاطفی
#شعر_دهه_اول_محرم #شعر_شب_عاشورا
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
چی کار کنم؟
تو بگو برادرم چی کار کنم؟
یادگار مادرم چی کار کنم؟
دست من نیست اگه دلواپس شدم
آخه من یه خواهرم چی کار کنم؟
بذا دونه دونه موتو ببوسم
جلو تر بیا که روتو ببوسم
نمیدونم چرا اما مادرم...
...گفته که زیر گلوتو ببوسم
میری و باید خدا خدا کنم
واسه سلامتیت دعا کنم
توی این کویر اگه شهید بشی
کفن از کجا برات پیدا کنم؟
بیا دست ناتوونمو بگیر
اشک چشم نگرونمو بگیر
باشه حرفی ندارم برو ولی
قبل از اینکه بری جونمو بگیر
توی آغوشت به هیشکی جا نده
تنتو به دست شمشیرا نده
سنگ اگه زدن به پیشونیت حسین
جون من پیرهنتو بالا نده
کاش زیر پیرهنتو میبوسیدم
گلو و گردنتو میبوسیدم
حنجرتو بوسیدم چیزیش نشد
کاش تموم تنتو میبوسیدم
وقت تقسیم غنائمت میشه
ساربان میاد مزاحمت میشه
معجرم رو با خودت ببر حسین
وقتی غارت بشی لازمت میشه
آرش براری
#شعر_دهه_اول_محرم #شعر_شب_عاشورا #شعر_وداع
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
فریاد وا حسین
در خیمه ها صدای خدایا بلند شد
زینب برای پرسش آیا؛ بلند شد
فریاد وا حسین؛ ز اعماق سینه اش
تا گشت با خبر ز قضایا بلند شد
پرسید غرق ناله که آقا چه می شود؟
تکلیف زینبت شب فردا چه می شود؟
سجاده باز کرده ای و ناله می کُنی
باران شدی و توبه ی صد ساله می کُنی
گاهی خروج می کنی از خیمه گاه خود
خیره نگاه جانب آن چاله می کُنی
انگار این عمل؛ عمل دل به خواه توست
این تکّه از زمین نکند؛ قتله گاه توست
امشب فضای خیمه پُر از عطر سیب توست
زینب اسیر گریه؛ ز حال عجیب توست
حرفی بزن عزیز دل من که خواهرت
مضطر ترینِ ناله امن یجیب توست
اشکت به من اجازه آوازه می دهد
دل شوره ام خبر ز غمی تازه می دهد
یک لحظه کن نظر به من زار و مضطرت
آری منم که زل زده ام در برابرت
از بس که محو ذات خداوند اقدسی
اصلاً محل نمی دهی امشب به خواهرت
از جان من عروج مکن روح پیکرم
حرفی مزن ز رفتن خود؛ ای برادرم
خون منِ ز خود شده را کم به شیشه کن
زخم فراق؛ کم به دل خسته ریشه کن
یا حرفی از جُدا شدن از خود مگو وَ یا
با من مگو عزیز دلم صبر پیشه کن
امشب دلـم اسیــر مــلال اسـت یـــا حسین
من بی تو؛ عین فرض محال است یا حسین
گریان ترین دیده دریایی توام
امشب اسیر غصّه فردایی توام
گفتی ز بس که یک شبه تغییر می کنی
من نیز ناتوان ز شناسایی توام
گفتی به ناله غرق تمنا بکن مرا
زینب بیا و خوب تماشا بکن مرا
گفتی تمام پیکر تو زخم می شود
از پای تا دم سر تو زخم می شود
اذنم دهی به صورت خود لطمه می زنم
با من مگو که حنجر تو زخم می شود
گفتی سری به روی تنت نیست بعد از این
جز تکه بوریا کفنت نیست بعد از این
سعید توفیقی
#شعر_دهه_اول_محرم #شعر_شب_عاشورا
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
مکن ای صبح طلوع
شبِ من در حرمِ آل عبا می گذرد
نَفَسم با نَفَسِ خونِ خدا می گذرد
شبِ دهم شده و پُر شدم از شوقِ وصال
خاطر آسوده ام و دل به نوا می گذرد
گوشِ من می شنود ذکرِ دعاهای حسین
شکر..اوقاتِ من آخر به دعا می گذرد
پاسبانِ حرمم..واهمه ای نیست مرا
فکر و ذکرم همه در خوف و رجا می گذرد
خیمه ی حضرت زینب شده چون کعبه ی من
طُوفِ آن می کنم و ثانیه ها می گذرد
در رُخِ سیده ام غصّه و غم موج زند
با من آیا ز غم و غصه رها می گذرد؟
من فدائی خواتینِ حرم هستم و بس.
چه کسی گفته که از خیمه جفا می گذرد؟
غیرت اللّهم و غارت به نظر ممکن نیست
مگر از جانبِ من تیغِ بلا می گذرد
صبحِ فردا برسد مثلِ پدر جنگ کنم
تا بفهمند که در مشت چها می گذرد
صبح فردا برسد رخصتِ جنگ از ارباب..
جوی خون از حرمِ کرببلا می گذرد
من ابوفاضلم و شیرِ نرم حیدری ام..
شبِ من در حرمِ آل عبا می گذرد
محسن راحت حق
#شعر_شب_عاشورا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
باورم نمیشه
باورم نمیشه که داری میری
بعد از این دیدنت آرزوم میشه
باورم نمیشه تنهام میذاری
دیگه داشتنت داره تموم میشه
مگه ما قرار نبود با هم باشیم
دلمو آواره میکنی چرا
مگه این یادگار فاطمه نیست
پیرهنت رو پاره میکنی چرا
بچه هات پشت سرت دلواپسن
کوفه وایساده با نیزه روبروت
بیا این وصیت مادرمه
بیا لبهامو بذارم رو گلوت
غصم اینه از تو چیزی نمونه
هر کسی چیزی از اعضات ببره
یه کمی خودت سرو بالا بگیر
پنجشو نذار تو موهات ببره
ترسم اینه که روی داغی خاک
با سر نیزه تنت رو بکشن
نگرانیم اینه عریانت کنن
بی حیاها پیرهنت رو بکشن
دست و پا نزن که آروم بگیرم
دست و پا نزن که محتضر نشی
خنجر و نیزه و تیر دورت پره
دست و پا نزن که زخمی تر نشی
من نشستم دستامم رو سرمه
اسبا دارن تو رو پامال میکنن
عده ای حرومی با تازیونه
زن و بچه هاتو دنبال میکنن
حالا که دیگه گذشت اما بدون
ته گودال جای مادرت نبود
کاری به طرز بریدن ندارم
خدایی خورجین جای سرت نبود
شاعر؟؟؟
#شعر_شب_عاشورا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
نگاه دلبر و دلادار
نگاه دلبر و دلادار تا به هم افتاد
صدای گریه ی افلاک در حرم افتاد
درست وقت وداع یاد مادرش افتاد
که داشت پشت در خانه عشق جان می داد
همان زمان که علی در مدینه تنها بود
و تازیانه تسلای داغ زهرا بود
به گریه گفت برادر درست یادم هست
که میخ راه نفس های مادرم را بست
همان زمان که وصیت نمود مادر ما
که جای او و علی و پیمبر ای جانا
به زیر حنجر تو بوسه ای بکارم من
پس حق بده که اگر مثل ابر بارم من
تو می روی وداغ پدر زنده می شود برمن
تو می روی و من افتاده ام به یاد حسن
بیا و صبر کن که کهنه پیرهنت را
بیاورم که
یاسر مسافر
#شعر_شب_عاشورا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
مکن ای صبح طلوع
شبِ من در حرمِ آل عبا می گذرد
نَفَسم با نَفَسِ خونِ خدا می گذرد
شبِ دهم شده و پُر شدم از شوقِ وصال
خاطر آسوده ام و دل به نوا می گذرد
گوشِ من می شنود ذکرِ دعاهای حسین
شکر..اوقاتِ من آخر به دعا می گذرد
پاسبانِ حرمم..واهمه ای نیست مرا
فکر و ذکرم همه در خوف و رجا می گذرد
خیمه ی حضرت زینب شده چون کعبه ی من
طُوفِ آن می کنم و ثانیه ها می گذرد
در رُخِ سیده ام غصّه و غم موج زند
با من آیا ز غم و غصه رها می گذرد؟
من فدائی خواتینِ حرم هستم و بس.
چه کسی گفته که از خیمه جفا می گذرد؟
غیرت اللّهم و غارت به نظر ممکن نیست
مگر از جانبِ من تیغِ بلا می گذرد
صبحِ فردا برسد مثلِ پدر جنگ کنم
تا بفهمند که در مشت چها می گذرد
صبح فردا برسد رخصتِ جنگ از ارباب..
جوی خون از حرمِ کرببلا می گذرد
من ابوفاضلم و شیرِ نرم حیدری ام..
شبِ من در حرمِ آل عبا می گذرد
محسن راحت حق
#شعر_شب_عاشورا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
از چه شتابان می روی؟
می روی آهسته تر..از چه شتابان می روی؟
گر چه ای هستیِ زینب سمتِ جانان می روی
ُ
می روی آقا دلِ زینب به همراهِ شماست
وان یکادی خوانده ام حالا که میدان می روی
انتظارت را کِشَد صدیقه ی کبرا ،حسین
علتش اینست آقاجان، خُرامان می روی
اندکی آرام تر تا که ببوسم حنجرت
نامِ مادر آمد و مانند باران می روی
کاش می شد تا که مذبوحت شوم ای نورِ عین
ملتهب از ماندنِ خود، مست و حیران می روی
دختر خود را بغل کن لحظه هایِ آخری
من چه گفتم که چنین لرزان و گریان می روی
بر سرِ ماها چه می آید عزیزِ فاطمه
می روی آهسته تر از چه شتابان می روی
محسن راحت حق
#شعر_شب_عاشورا
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*