یا صادق آل محمد
از رویِ دیوار ، از دور و برِ او ریختند
نیمه شب با ریسمانی بر سر او ریختند
کاش در آن نیمهشب زهرا نمیدیدش چه شد
بر سرِ او در قنوتِ آخرِ او ریختند
خانهاش شد خیمهگاه و چوبهای شعلهور
بِینِ خانه پیشِ چشم دختر او ریختند
فاطمه نالید مادر پهلویت را نشکنند ...
تا که با آتش جماعت بر در او ریختند
چندباری بر زمین خورد و میان راه دید
ناکسانی را که دورِ مادر او ریختند
آنقدر او را کشیدند و به هر سویش زدند
سنگهای کوچه قدری از پَرِ او ریختند
شهر آنشب کربلا بود و زمینش قتلگاه
تشنهای را دید قومی بر سرِ او ریختند
قوَتش را جمع کرد و گفت آبی سوختم...
نیزه هاشان را ولی بر حنجر او ریختند
دستهای خواهرش زخمی شد اما زد کنار
تیغهایی را که روی پیکر او ریختند
حسن لطفی
#شعر_شهادت_امام_ششم #شعر_شهادت_امام_صادق
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
یا اهل بیت النبوه
در سجده رفته را لگد پا نمی زنند
افتاده را برای تماشا نمی زنند
از پشت بام داخل خانه نمی روند
آتش به درب خانه خدایا نمی زنند
پیش نگاه همسر و فرزند نیمه شب
اینگونه پیرمرد خدا را نمی زنند
با دست بسته پای پیاده کشان کشان
یک ذره حرف رحم و مدارا نمی زنند
کوفه شده مدینه نمک ناشناس ها
دم از برای یاری آقا نمی زنند
هفتاد ساله را همه دوره نمی کنند
آن را که مانده بی کس و تنها نمی زنند
بی غیرتان شهر مدینه به یک امام
طعنه کنایه تهمت بی جا نمی زنند
جای امام مجلس بزم شراب نیست
پیش عزیز فاطمه پیمانه می زنند
روی لبان خورده ترک چوب خیزران
در پیش چشم دختر زهرا نمی زنند
دارد سه ساله حسرت بوسیدن پدر
با هر بهانه دخترکی را نمی زنند
مهدی شریف زاده
#شعر_شهادت_امام_ششم #شعر_شهادت_امام_صادق #شعر_شهادت_رئیس_مکتب_تشیع
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
طعمغُربت
یهعُمرهطعمغُربتوچشیدم
یهعُمرهکههمش بلا کشیدم
گریهکنید برام که پا برهنه
تودلشبتوکوچههادویدم
به دستور منصور بیحیا گفت
هرچیمیخواست؛بهمتوکوچههاگفت
ابنربیع اشک منو درآورد
ازبسکههیبرگشتوناسزاگفت
جون منو هی به لبم رسوندن
چه دلی از آل علی سوزوندن
سادات و که به قتلگاه میبُردن
پُشت منو با داغشون شکوندن
شاگردامو اهل بُکا میکردم
از بس که یاده کربلا میکردم
لبخندمو تا شب کسی نمیدید
روزی که جدّمو صدا میکردم
خونهیمن تو موج شعلهها سوخت
جلو چِش غریب و آشنا سوخت
میون آتیش با خودم میگفتم
یکی نگفت مادر ما چرا سوخت؟
بازم خدارو شکر که دیگه اینبار
ناموس من سرش نخورد به دیوار
با اینکه سرخ شد توی هُرم آتیش
بچّه ای رو نکُشت فشار مسمار
محمدقاسمی
#شعر_شهادت_امام_ششم #شعر_شهادت_امام_صادق
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
رئیس مذهب
میان سینه اَش وقتی خدا نور یقین انداخت
علوم مذهب حق را درونِ جانِ دین انداخت
رئیس مذهب ما را به زور از خانه می بردند
نگاهی او غریبانه به درب آتشین انداخت
کسی که آیه یِ قرآنِ بی معصوم از بَر بود
عبا را از روی تفسیر آیات مبین انداخت
مگر نور امامت را ندید از چشم های او
چرا از روی بغض عمامه اش را بر زمین انداخت؟؟
کسی که در میان کوچه و بازار او را بُرد
عجب زخم عمیقی بر دِلِ روح الامین انداخت
درآن وقتی که شدمسموم زهر کین به زعم من
خدا شالِ سیاهی بر روی عرش برین انداخت
برای داغ جان سوزش که قاصر هستم از وصفش
خدا حُزنِ عجیبی درقلوب مومنین انداخت
علی اصغر یزدی
#شعر_شهادت_امام_ششم #شعر_شهادت_امام_صادق
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
غم گرفته
غم گرفته است حسینیه زهرایت را
شعله کوبید در ِ جنت الاعلایت را
بشکند پاش الهی چه کسی نیمهی شب
برده آرامش فردوس ِ مصلایت را
حال که دست تو را خواست زمانه بسته
تو فقط آه بکش غربت بابایت را
این زمین خوردنت ارثی است ز مادر آقا ؟
یا گرفته است دویدن ، رمق پایت را
آه از بد دهنی ! لال شود ابن ربیع
چه مگر گفته که لرزانده سراپایت را
همه دادند در این کوچه بهم دست به دست
تا مهیا بکنی روضه ی فردایت را
شکرلله ندیدند در این بزم شراب
خیزران خوردن دندان ثنایایت را
وقت تدفین کفنی داشتی و جمع نکرد
با حصیری پسرت تک تک ِ اعضایت را
محمد حسین رحیمیان
#شعر_شهادت_امام_ششم #شعر_شهادت_امام_صادق
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
شیخ الائمه
ای وارث سلاله ی سائل نوازها
ذکرلب تو رونق راز و نیاز ها
ای روضه خوان آتش و میخ گداخته
از روضهء تو ریخت به رضوان گدازها
بااینکه قبلگاه نماز ملائکی
درسجده میزدند تورا بی نمازها
شیخ الائمه ای وتو را برزمین کشید
ابن الربیع طایفه ی حقه بازها
اشک تو بود و خنده ی شیطان پرستها
حلقه زدند دور تو مشعل به دستها
جایی که بود ساکت و خلوت،شلوغ شد
یک کوچه باتمامی غربت، شلوغ شد
بیت الولای امن جگر گوشهء رسول
باموجی از شراره و وحشت،شلوغ شد
لبریز از حضور خدا بود خلوتت
ابلیس حمله ورشد و دورت، شلوغ شد
در،سوخت در میان نفسهای شعله ها
کوچه،حیاط،خانه،به نوبت،شلوغ شد
اصلا نگه نداشت کسی احترام را
در کوچه پابرهنه کشیدند امام را
آتش، بجان رسانده کسی را شبیه تو
درشعله ها نشانده کسی را شبیه تو
درروضه های اشک تویک دست بسته بود
دستی که پرورانده کسی را شبیه تو
این شهر بد دهان که عبای تورا کشید
برخاکها دوانده کسی را شبیه تو
یادش نرفته بین همین کوچه های تنگ
این ریسمان کشانده کسی راشبیه تو
این زخمها که درشریان تو میدود
یک گوشه از مصیبت مادرنمیشود
خورشید را سیاهی شب بی حجاب برد
پیش نگاه خیس جهان باطناب برد
میدید خسته ای،به زمین میخوری ولی
برزین نشسته بود تورا باشتاب برد
ابلیس زاده، رحمت بی حد ومرز را
بادستهای بسته به دار العذاب برد
بایاد شام شیشه ی بغضت شکسته شد
وقتی تورا به مجلس شوم شراب برد
تا قبضه کرد جان تو را زهر لعنتی
دل کندی از مصایب این شهر لعنتی
عالیه رجبی
#شعر_شهادت_امام_ششم #شعر_شهادت_امام_صادق #شعر_شهادت_رئیس_مکتب_تشیع
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
مظلوم آقا
آتش انداخته انگار ز پا تا به سرم
بس که زد طعنه به من، سوخت تمام جگرم
روح، زندانی این جسم نحیفم شده است
مانده در این قفسِ تنگ، فقط بال و پرم
کارم افتاده به دست دو سه تا گزمهء مست
زیر این بار بلا راست نمی شد کمرم
می کشیدند مرا در وسط کوچه شبی
می زدم بر رخ خود لطمه به یاد پدرم
سیلی و آتش و میخ و در و دیوار و لگد
رد شد آن صحنهء تاریک ز پیش نظرم
آه از سینه ی تنگی که برایم مانده
وای از روضهء مادر که شده دردسرم
گرچه یک عمر دلم از غم او می سوزد
بی پر و بالم و درگیر عذابی دگرم
هیچ روزی نشده تلخ تر از عاشورا
می دهد رنج، غم یار ز شب تا سحرم
طاقتم رفت که می گفت کسی در گودال
سرش اینجاست، ببر حمله دگر سوی حرم
گوشواره، گلِ سر، معجر و مثل اینها
شده تصویر پر از خونِ دو چشمان ترم
چقدر بی سر و پا دور حرم سرگردان
چقدر درد که آمد همگی دور و برم
جان من بر لبم آمد، نفسم می سوزد
آه افتاده در این لحظه کجاها گذرم
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_شهادت_امام_ششم #شعر_شهادت_امام_صادق
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
یا امام صادق(ع)
آسمان را کمی تکان بدهید
نیمه شب آمده اذان بدهید
لذت گریه در نماز شبِ
خودتان را به عرشیان بدهید
باهمین قدّ و قامتی که خم است
بین سجده به شهر، جان بدهید
پا شوید و کمی قدم بزنید
تا به این شعله ها امان بدهید
پا به سجاده ات گذاشته اند
جلوهء صبر را نشان بدهید
تا دخیل قنوت تان باشد
فرصتی هم به ریسمان بدهید
میشود هتک تان عذاب علی
میخورد روضهء شما به علی
بیقرارم زحال محتضرت
از دل خون و چشمهای ترت
آن زمانی که می کشیدندت
درد آمد عیادت کمرت
شکر، وقت نفس نفس زدنت
زن وبچه نبوده دور و برت
وسط کوچه ها ترا کشته
خاطرات اسارت پدرت
گرچه شمشیر بر سرت دیدی
گذرت داده احمد از خطرت
بی عمامه صدا زدی که حسین
کاش می ماند عمامه ات به سرت
کاخ رفتی و این و آن نزدند
به لبت چوب خیزران نزدند
کاروانی در التهاب افتاد
دور دست همه طناب افتاد
سری افتاد از فراز سنان
چون عقیقی که از رکاب افتاد
آن گلویی که نصّ قرآن بود
دست آلوده ای خراب افتاد
شانه میکرد با وضو زهرا
گیسویی را که در شراب افتاد
چوب برداشت تا به لب بزند
با سکینه سپس رباب افتاد
عاقبت ماند روی آن لبِ خشک
جای چوبی که از شتاب افتاد
وای از چشم مست خیلی ها
معجر افتاد دست خیلی ها
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_شهادت_امام_ششم #شعر_شهادت_امام_صادق
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
یا صادق آل عبا
باور نمی کنم که به او هم جفا شده
او که عزیز جان و دل مصطفی شده
او که امام و رهبر و مولای شیعه بود
از چه دلش به غصه و غم مبتلا شده
مذهب به دست او به ثَمر آمده بسی
مکتب به اَمر حضرت نورش بنا شده
چندین هزار مثل ابوحمزه ها فقط
در پای درس معرفت او گدا شده
درس و کتاب و بحث و روایات ما همه
با قالَ صادقش همه جا پُر بها شده
غربت شراره زد به دلِ غم چشیده اش
وقتی مدینه با دل او بی وفا شده
با زهرِ کاری از نفس افتاده، بی قرار
در بین حجره با غم دل آشنا شده
تنها نه زهرِ کاری شده قاتلش ولی
مسمومِ کین شده، غم او مُنتها شده
آتش به خانه آتش زده اَند و، قیامتی
در بینِ خانه و دلِ آقا به پا شده
سجّاده را به وقت نمازش زِ پای او
دشمن کشیده باعث رنج خدا شده
با دستِ بسته از حرمش تا که بُردهاند
دلهای زارِ اهل حرم در نوا شده
پای برهنه، پیر زمانه، کشان کشان
عالَم نَدیده در به درِ کوچه ها شده
یادِ علی غمِ دل و، با یادِ فاطمه
زخم دلش یکی و غم و دو تا شده
در بین کوچه، در پیِ مرکب که می دوید
جانش برای فاطمه آنجا فدا شده
گاهی به یاد حیدر و، گاهی علی الخصوص..
.. با یادِ زینبش دل او کربلا شده
در بین روضه ها، دل آن روضه خوان عجین
با روضه ی حسین و تن و بوریا شده
شکر خدا که پیکرش آخر کفن شده
کِی دیگر او سرش به روی نیزه ها شده
تنها فقط شبیه حسینش بقیع اوست
چند مرتبه خراب و، یَمِ غصه ها شده
مجتبی دسترنج ملتمس
#شعر_شهادت_امام_ششم #شعر_شهادت_امام_صادق
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
شیخ الائمه
صدا زدم سر سجاده ی دعا، زهرا
چرا که هست به ما حجت خدا زهرا
همینکه ناله زدم یاد روضه ها، زهرا
میان شعله، درِ خانه سوخت، یا زهرا
به روی آتشِ برخاسته میان حریم
قدم زدم که بدانند أنا ابنُ ابراهیم
گرفته اند دم سجده ام، مجالم را
به ناسزا چه بهم ریختند حالم را
کسی نکرد مراعات سن و سالم را
گرفته اند به سخره، قد هلالم را؟!
به من مجال ندادند قدر یک نفسی
میان نافله، سجاده را کشید کسی
تمام شهر به ما ظلم بی عدد کردند
به یکدگر سر این ظلم ها مدد کردند
چرا عبای مرا زیر پا لگد کردند؟!
چقدر با منِ شیخ الائمه بد کردند
رفیق های پُر از ادعا کجا بودند؟!
زمان واقعه، شاگردها کجا بودند؟!
شدم زمان تهاجم عذاب، مثل علی
زمانه بر سر من شد خراب، مثل علی
غمم به سینه شده بی حساب، مثل علی
دو دستِ بسته میان طناب، مثل علی
چقدر مثل علی ماتمم شد اما نه
فقط زدند مرا با لگد، زنم را نه
به پشت اسب، شبانه دوانده اند مرا
به روی خاک به کینه کشانده اند مرا
شبیه آینه بودم، شکانده اند مرا
به یاد داغ رقیه رسانده اند مرا
مرا میان گذرگاه، کو به کو بردند
چقدر داد کشیدند و آبرو بردند
اگرچه سوختم از غصه، خون جگر نشدم
به آتش غم فرزند، شعله ور نشدم
عذاب، با غم جان کندنِ پسر نشدم
کنار کاظم خود، مثل محتضر نشدم
به یاد داغ و عزای حسین نوحه کنید
تمام عمر برای حسین نوحه کنید
خودم اسیر شدم، خواهرم اسیر نشد
کسی به نیت نیزه زدن اجیر نشد
چنان حسین کسی زیر دشنه، پیر نشد
نصیب پیکر من تکه ای حصیر نشد
زدند بعد کشاکش برای پیرهنش
هزار و نهصد و پنجاه ضربه بر بدنش
محمد جواد شیرازی
#شعر_شهادت_امام_صادق
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
یا امام صادق(ع)
دل دوباره به غم فرو رفته
یادِ غم های حضرت صادق
می نویسم من از غمِ آقا
می نویسم چنان دلِ عاشق
با غم و رنج و آه می گویم
از همه سر شکستگی هایش
از رئیس و مؤسس مکتب
از غم پَر شکستگی هایش
نه ضریحی به روی قبرش هست
نه حرم در مدینه اش دارد
او که شاگرد پروری می کرد
غصه و غم به سينه اش دارد
باید از حال بی قراری گفت
باید از ناله های او بنوشت
باید از زهر و سوزش جگرش
باید از غصه مو به مو بنوشت
شاید از بی کَسیش باید گفت
مثل حیدر میان کوچه ی تار
آن زمانی که بی عبا و رِدا
پشت مرکب دویده او بسیار
وای من شایدم زِ بزم شراب
یا که از طعنه های دشمن ها
یا که زآن حرفا که می گفتند
در اِزای سلامِ آن آقا...
وای من شاید از شراره کین
که به جانش فِتاده دشمن او
که دلش را به تاب اَفکنده
پُر زِ خاک و شراره شد تن او
یا که از بچه هاش باید گفت
که غمین و چه دل شکسته شدند
زانوی غم بغل گرفته همه،
گوشهی خانه زار و خسته شدند
گر چه آتش به خانه اش اُفتاد
گر چه شد موسفید شهرِ غریب
کِی ولی دخترش اسارت رفت؟
کِی شده قتل او فجیع و عجیب
می نویسم که او کفن شده است
می نویسم که پیکرش شد خاک
کِی شده جسم او به طرزِ قفا؟
کِی شده پیکرش به خنجر چاک؟
نوحه خوانِ حسین بود اما..
بدنش چون حسین پاره نبود
گفت نوحوا علی الحسینِ شهید
زخمِ او کمتر از ستاره نبود
نوحه خوانِ حسین بود اما..
رأس او روی نیزه ها نشده
دستِ آخر غروب خواهر او
از اسیرانِ کربلا نشده
مجتبی دسترنج ملتمس
#شعر_شهادت_امام_ششم #شعر_شهادت_امام_صادق
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
آقای من
گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست
پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست
مثل جدش شده در کنیه اباعبدالله
در بقیع است ولی کرببلا هم با اوست
شیعه را کرببلا گرچه علمداری کرد
جعفری مذهبمان کرده و پرچم با اوست
من اگر مورم اگر هیچ ولی می دانم
(( او سلیمان جهان است که خاتم با اوست))
زندگی نامه ی او سطر به سطرش روضه است
که مصیبات همه عالم و آدم با اوست
در غمش اشک ، اگر ریخت اگر جاری شد
بانی روضه ی سقاست و زمزم با اوست
لفظی از کوچه در این مرثیه محزون تر نیست
وارث محنت زهراست اگر غم با اوست
محسن ناصحی
#شعر_شهادت_امام_ششم #شعر_شهادت_امام_صادق
🔻مقدمتان را به این کانال 19 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯