عشق زينب
دوست دارم از تمام عاشقی تب را فقط
عاشقان حیران دلدارند هر شب را فقط
از ازل خوردم قسم در محضر پروردگار
وا کنم در مدح زینب تا ابد لب را فقط
آیه ی انا فتحنا ذره ای از مدح اوست
پس حسن با ذکر او پی کرده مرکب را فقط
از موذن زاده زینب زینبش شد ماندگار
بنده حق دارد بگوید ذکر یا رب را فقط
شاه بیت دفتر گنجینه الاسرار اوست
پس ادا کرده ست عمان حق مطلب را فقط
پیش او فرقی ندارد حضرت حر با حبیب
میخرد با قیمت خوبی مودب را فقط
واقعأ بعد از حسینش ایستاده پای دین
خطبه های او بنا کرده است مذهب را فقط
بعد از این دیگر ندارم هیچ کاری با بهشت
گر خدا از من نگیرد عشق زینب را فقط
محسنصرامی
#شعر_ولادت_بنت_امیرالمومنین
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
آرامش حسین
تا باب فیض ، رو به دلم باز می شود
شعرم به شوق مدح تو آغاز می شود
همچون کلیم کار من اعجاز می شود
احساس قلبی ام به تو ابراز می شود
تا با توأم به مردم دنیا چه حاجت است
`خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟”
خاتون مشرقین سلام عرض می کنم
ای عین نور عین سلام عرض می کنم
بانـیِ عالمین سلام عرض می کنم
آرامش حسین سلام عرض می کنم
این جمله ،حرف قلبی هرچه برادر است
(روزی که آمدی به زمین روز خواهر است)
چشم و چراغ عترت طاها خوش آمدی
آیینه دارِ هیبت مولا خوش آمدی
ای امتداد حضرت زهرا خوش آمدی
(سوّم امام زاده ی دنیا خوش آمدی)
آنسان که شرح عاشقی تو شنیدنی ست
لبخند تو به چهره ی ارباب دیدنی ست
چون در قفای عشق خودت با سر آمدی
بر هر چه عاشق است در عالم( سرآمدی )
ای افتخار کرده به تو ذات سرمدی
الحق که تو ( عقیله ی آل محمّدی )
درد از دل رسول به سرعت عبور کرد
با تو خدیجه باز در عالم ظهور کرد
در تو صفات ذات خُدا جلوه گر شده
در خاک با تو مهر و وفا جلوه گر شده
اوج مقام صبر و رضا جلوه گر شده
کرب و بلا به شام بلا جلوه گر شده
تو آمدی که زخم مدینه رفو شود
با خطبه ات بساط ستم زیر و رو شود
از شان تو خُداست که سر در می آورد
سلطان انبیاست که سر در می آورد
زهراست،مرتضاست که سر در می آورد
مظلوم کربلاست که سر در می آورد
چون درخُور مقام تو جز این نداشته
اسم تو را خدای تو( زینب ) گذاشته
با دیده ، دیدن تو مُیّسر نمی شود
نوری و خاطر تو مُکدّر نمی شود
بی تو حسین زندگی اش سر نمی شود
جز تو کسی که زینت حیدر نمی شود
با احتساب اینکه تویی زینت علی
قطعاً یکی ست خَلق تو با خلقت علی
استاد تو خداست ، خُدایی علیمه ای
صدّیقه و مُطهّره ای و فهیمه ای
شخصاً شبیه فاطمه حق را ندیمه ای
اُخت الکریم ، بنت کریم و کریمه ای
از بس که مثل شیرخدایی تو شیرزن
با دیدن تو یاد پدر می کند حسن
کوریِ چشم جُملگـیِ بد نهادها
هیچند در برابرت ، ابن زیادها
ما نیستیم پیرو کج اعتقادها
عین نفهمی است اگر بی سوادها- – –
گفتند شام و کوفه تو را بی نقاب دید
بالله؛ حجاب نیز تو را در حجاب دید
داغی که پیر کرد تورا درد شام بود
با اینکه دورتان همه جا ازدحام بود
با تو وقار اهل حرم مستدام بود
آنجا که حُبّ حیدر و زهرا حرام بود
با بودن تو شعبه ای از کربلا ...
#شعر_ولادت_بنت_امیرالمومنین #شعر_ولادت_حضرت_زینب
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
جَبلُ الصَبر
آتشم آتشی از سمت سحر
شعلهام شعلهای از شمس و قمر
هوهویَم هوهویِ یک تیغِ دوسَر
نعرهام نعرهای از عمقِ جگر
ها علی بشر کَیفَ بشر که بشر میشود اینگونه مگر؟* مثل یک قایقِ طوفان زدهام مثل یک شیشهی باران زدهام مثل یک دست به دامان زدهام که خوش این فال به دیوان زدهام آمده جانِ علی جانِ نجف حضرتِ زینبِ سلطانِ نجف به جلال و جبروتش سوگند به کمال و ملکوتش سوگند به قمات و به قنوتش سوگند به ثُبات و به ثبوتش سوگند نورِ ثارالَهِ زهرا و علیست باء بسمالله زهرا و علیست باز زهراست که مولا شدهاست یا علی هست که زهرا شدهاست چه در این قاب هویدا شدهاست که حسن غرقِ تماشا شدهاست جَبلُ الصَبرِ دو دونیا زینب سومین معنیِ زهرا زینب جلوه در جلوه تنزُل دارد نور در نور تسلسل دارد مصطفی در بغلش گُل دارد فاطمه هست ؛ تامل دارد روز اول به خدا گفت بَلا اِنَماالعِشق هوالکرببلا ذوالفقاری که دو دَم دارد اوست آنکه خود هفت حرم دارد اوست شاه دُختی که عَلَم دارد اوست آنکه از صبر قدم دارد اوست به عُلُوَش که تمام دین است نام زینب چقدر سنگین است زینبی هم قدمِ ثارالله زینبی با عَلَمِ ثارالله معنیِ محترمِ ثارالله در حجابِ حرم ثاراللهزینبی سایه به سایه با دوست سایه هم دورتر از او تا دوست” نفس او دو هَجا بود: حسین زینب اینگونه دوتا بود: حسین با حسینش همهجا بود: حسین هم حسن هم بخدا بود: حسین تاکه او هست سری خَم نشود سرِ مویی زِ علی کم نشود کیست او راویِ راه سه امام کیست او خطبهی پولاد و پیام کیست او شیرِخدا در احرام کیست او معنیِ ویرانیِ شام کیست اوبیرقِ غیرت باشد قسمِ حضرت حجت باشد شب که تا تربت مادر میرفت هر قدم با سه برادر میرفت پیشِ رو حضرت حیدر میرفت زود عباس جلوتر میرفت نور جز نور از این آیه ندید سایهاش را زنِ همسایه ندید بارَش از کوه کمر میشکند داغش از مَرد سپر میشکند بال او از همه پر میشکند زینب است او و مگر میشکند؟ رفت از کوفه جگر درآورد رفت از شام پدر درآورد کربلا دید پَرَت تیر کشید پایِ گودال سَ ... #حسن_لطفی #شعر_ولادت_بنت_امیرالمومنین #شعر_ولادت_حضرت_زینب ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
عشق بابا
باز هم شهر مدینه شب رؤیایی داشت
یاس حیدر به برش غنچه زیبایی داشت
متولد شده بود آینه حجب و حیا
دختری که دم او هیبت مولایی داشت
بسکه از آمدنش چشم علی روشن شد
باز حیدر هوس خواندن لالایی داشت
مانده بودم چه بگویم به خدا این نوزاد
دختری بود که صد آینه آقایی داشت
عشق باباست به دختر همه اش کار دل است
بی سبب نیست که بابا تب بالایی داشت
یاس هم منتظر آمدن دلبر بود
علت این بود اگر دیده دریایی داشت
یک نفر گفت حسین آمد و او غوغا کرد
ناگهان دیده نورانی خود را وا کرد
آمده آینه حضرت زهرا بشود
آمده زینت جان و دل بابا بشود
دختر فاطمه و ام ابیهای علیست
پس عجب نیست که او زینب کبری بشود
نام زینب که می آید به خدا جا دارد
کوه دریا شود و موج زنان پا بشود
می تواند همه دم با نظر فاطمی اش
هرکسی را که نظرکرد مسیحا بشود
شب میلاد قرار دل ارباب حسین
نامه ام را برسانید که امضا بشود
اینچنین دختری از فاطمه باید هم که
آبروی نسب آدم و حوا بشود
شوری افتاده به هر دل که بیانش سخت است
هرکسی نوکر زینب بشود خوشبخت است
او که نور پدر حضرت زهرا را داشت
خلق و خوی پسر حضرت زهرا را داشت
متولد شد و شیرینی این دنیا شد
آنکه نامش شِکر حضرت زهرا را داشت
به دل حیدر کرار جلایی بخشید
آنکه نامش اثر حضرت زهرا را داشت
از بزرگی نگاهش همگی فهمیدند
اینکه زینب جگر حضرت زهرا را داشت
مرتضی مست خدا شد که گلش را بویید
دید عطر سحر حضرت زهرا را داشت
از گدا پروری و خانمی اش شد معلوم
اینکه دستش هنر حضرت زهرا را داشت
بی سبب نیست که زهرا می کوثر می خواست
از خدای خودش این مرتبه دختر می خواست
دختر شیرخدا آینۀ شیر خداست
دختر فاطمه والله که دریای حیاست
بعد زهرا به خدا در ادب و علم و حجاب
پرچم زینب کبراست که خیلی بالاست
زینب آن بانوی با عزت و والایی که
یکی از پابه رکابان حریمش سقاست
جگری نیست کسی را که کشد معجر او
چونکه او بنت علی شیر زن کرببلاست
آنقدر مثل پدر مست خداوند شده
که شهادت همه جا در نظر او زیباست
وای اگر قصد کند خطبه بخواند زینب
زود ثابت بکند دشمن زینب رسواست
از لب خطبه او در و گهر می ریزد
تیغ بردارد اگر یکسره سر می ریزد
دست او بسته شد و حوصله او سر رفت
لب گشود و همه گفتند علی منبر رفت
گفت لاحول ولا قوه الا بالله
...
#شعر_ولادت_بنت_امیرالمومنین #شعر_ولادت_حضرت_زینب
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
يا زينب
نشستم عشق را معنا کنم دل گفت یا زینب
نشستم دیده را دریا کنم دل گفت یا زینب
نشستم یادی از زهرا کنم دل گفت یا زینب
قیامت خواستم برپا کنم دل گفت یا زینب
زنی عاشق که زهرا گونه معنا شد قیامت را
و معصومانه بر دوشش کشد بار امامت را
همینکه لحظه ی از او نوشتن شد قلم لرزید
از او خواندم هوا در دم نفس در بازدم لرزید
به خود گفتم به سویش گام بردارم قدم لرزید
حریمی محترم کز حرمتش صدها حرم لرزید
خداوندا حریمی اینچنین را کیست سلطانش
هزاران جان فدای او هزاران تن به قربانش
نخوانش زینت بابا بگو جان علی زینب
نگو دختر بخوانش مرد میدان علی زینب
سر و سامان مولا روح و ریحان علی زینب
علی دستان الله است و دستان علی زینب
علی را آنچنان در پوست و در خون خود دارد
که گویا جسم زینب یک علی در کالبد دارد
سلام ای روز میلادت هم اشک چشم ها جاری
سلام آموزگار عشق در آیین دلداری
تلاطم داشت بین چشم هایت شوق دیداری
و این یعنی حسینت را تو خیلی دوست میداری
هنوز ای خواهر عاشق نخوردی شیر مادر را
که می خواند طپش های دلت نام برادر را
کجا وصف کسی همچون تو در قاموس من باشد
که مداح مقامات تو باید پنج تن باشد
نگهبانان اجلالت حسین است و حسن باشد
کدامین زن شبیه تو چنین مردانه زن باشد
کدامین خشم در خود این همه احساس را دارد
و در پای رکابش اکبر و عباس را دارد
اگر در چشمت اقیانوسی از امواج غم داری
اگر حال پریشان، دست بسته، قد خم داری
همان دست کریمی که حسن دارد تو هم داری
و این یعنی برای دوست و دشمن کرم داری
به زیر دین الطاف تو و آلت همه سرهاست
کرامت کمترین کار شما خواهر برادرهاست
چنانکه جز علی نام پس از احمد روی لب نیست
پس از نام حسین اسمی به غیر از اسم زینب نیست
مثال عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست
دلی غیر از تو از عشق حسین اینسان لبالب نیست
میان سینه ام شوری ز شعر منزوی برپاست
که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کبراست
الا ای عقل مبهوتت الا ای عشق حیرانت
چگونه از تو بنویسم نگویم از شهیدانت
شهیدانی که گردیدند بی پروا به قربانت
که نگذارند بنشیند خطی بر کنج ایوانت
و ای کاش این شهیدان کربلا دور و برت بودند
در آن بی محرمی سربازهای معجرت بودند
مبین که کاغذ شعر من از این بند نم دارد
که مدح تو بدون روضه ات یک چیز کم دارد
چنان نام حسین بن علی نام تو غم دارد
دگر بر عهدهٔ من نیست، از اینجا قلم دارد...
دلم را می برد گویا دم دروازهٔ ساع ...
#شعر_ولادت_بنت_امیرالمومنین #شعر_ولادت_حضرت_زینب
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
واجِبُالتّعظیم
ای آنکه ناموسِ خدا هستی
پردهنشین عرش، نام توست
جایی که عقلِ ما نخواهد رفت
بالاتر از آنجا مقام توست
ای واجِبُالتّعظیمِ سرورها
ای محترم بین پیمبرها
در دینِ ما از هر چه واجبتر
پاس از حریمِ احترام توست
از عرش، هر شب میهمان داری
در سفرهی خود آسمان داری
«ماه و ستاره» در فلک مثلِ
«نان و نمک» در بارِ عام توست
گفتم کبوتر هستم؛ اما نه
از آن فراتر هستم؛ اما نه
من چیستم ؟! وقتی که جبرائیل
مثلِ کبوتر جلدِ بام توست
هر شب در اوجِ عرش، مهمانی
صبحش حسینت را که میخوانی
صبحانهی گرمِ «سلام الله»
در سینیِ نورِ سلام توست
در جمع، یا دور از نگاه جمع
پروانهای؛ گرمِ طواف شمع
احرام، میبندی به عشقِ یار
ارباب هم بیتالحرام توست
تا دستهایت میرود بالا
پایین میآید عرش و مافیها
رازِ قنوتت چیست ؟! که حتی
محتاجِ خیراتش امام توست
...
وقتی عمودالدّین زمین افتاد
با سجدهاش عرش برین افتاد
وقت رکوعت بود، اما نه
دیدی که هنگامِ قیام توست
ای شیرزن؛ ای زینت حیدر !
ای در کلامت غیرت حیدر !
دَر میکَنی از قلعههای ظلم
تا ذوالفقارش در نیام توست
تا خونِ حق جاری شد از اسلام
کارت پرستاری شد از اسلام
آن پیکرِ بیجان اگر زندهست
مدیونِ لطفِ التیام توست
رضا قاسمی
#شعر_ولادت_بنت_امیرالمومنین #شعر_ولادت_حضرت_زینب
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
عشق
قرار هست که از عشق با خبر باشد
نگاه تشنه ی خورشید بر قمر باشد
حسین روبروی زینبش نشسته اگر
بناست نور در این خانه بیشتر باشد
برای خوردن آب حیات می خواهد
که خضر جزء گدایان پشت در باشد
علی به مردم عالم همیشه میگوید
بناست دختر من زینت پدر باشد
بُتِ جدا شدن از عشق خُرد خواهد شد
به دوش زینب کرار اگر تبر باشد
شبیه ما که فقیران بر سر راهیم
گدای خانه ی زینب شدست ابراهیم
نوشته اند به نام شما تعالی را
خدا برای تو میخواست شأن عالی را
برای درک بلندای نام تو حتی
نبود جرأت پرواز هیچ بالی را
تو زینت ولی اللّه اعظمی زینب
خدا به دست علی داده چه مدالی را
شنیده اند سلیمان به نام نامی تو
خریده از سر بازار عشق قالی را
بگیر قلب مرا پُر کن از محبت و بعد
دوباره پس بده این کاسه ی سفالی را
دل کسی که پر از ذکر یا حسین شود
غلام خانه ی ارباب عالمین شود
شنیده اند که از خون دوات باید ساخت
و در دو دیده دو رود فرات باید ساخت
حریم زینب کبری ستون عرض و سماست
دلیل بودنِ کلِّ کُرات باید ساخت
به خاک کرب و بلایت قسم که انسان را
نوشته اند که از خاک پات باید ساخت
فقط به خاطر اوصاف چادرت بانو
کتاب های سراسر صفات باید ساخت
حسین رمز نجات جهانیان شد پس
برای صحن تو باب نجات باید ساخت
سبوی سینه اش از جام عاشقی پُر بود
اسیر دائمی خانه ات اگر حُر بود
به خانه ی تو فلک باز راه پیدا کرد
هزار شکر , فلک تکیه گاه پیدا کرد
اسیر باغچه ی خانه ی تو بود بهشت
اگر که عزت از این بارگاه پیدا کرد
سفید بختی نوکر به رو سپیدی نیست
که شاه نوکر خود را سیاه پیدا کرد
همیشه یاور تنهایی حسین تویی
حسین با تو دوباره سپاه پیدا کرد
در آسمان پی خورشید بود اما حیف
حسین را وسط قتلگاه پیدا کرد
و گرگ ها جگرت را دوباره آزردند
همینکه پیرهن یوسف تو را بردند
علی رضوانی
#شعر_ولادت_بنت_امیرالمومنین #شعر_ولادت_حضرت_زینب
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
یا زینب(س)
تا ابد در اختیارت ذوالفقارِ مرتضی(ع)
هست نام مستعارت ذوالفقارِ مرتضی(ع)
لحن تو کوبنده، نافذ، کاری و بی واهمه...
میشوی با این عبارت؛ ذوالفقارِ مرتضی(ع)
از طفولیت تبِ روشنگری را داشتی
بود از اول کنارت ذوالفقارِ مرتضی(ع)
زینت بابا شدن تنها فقط کار تو بود
اینچنین شد افتخارت ذوالفقارِ مرتضی(ع)
چادر زهرا(س) برایت مایه حجب و حیا
رونق در کار و بارت ذوالفقارِ مرتضی(ع)
با جنم بودی! شجاعت داشتی! شد تاابد-
بیقرار بیقرارت ذوالفقارِ مرتضی(ع)
هر کجا حرف از درایت بود فوراً می نشست
با ادب در انتظارت ذوالفقارِ مرتضی(ع)!
مرضیه عاطفی
#شعر_ولادت_بنت_امیرالمومنین #شعر_ولادت_حضرت_زینب
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بنت الحیدر
از آن روزی که این زیبنده زینب نام می گیرد
فقط از چشـــم هایِ یک نفر الهــام می گیرد
به لبخندِ برادر می سِپارد اشــک هایش را
فقط پروانه در آغـوشِ گُــل آرام می گیرد
گلســـتانِ علی با او شــمیمِ دیگری دارد
شقایق دارد از چشمانِ لاله جام می گیرد
روایت می کند « الجارُ ثُمَّ الدّار » را باران
که چــترِ مهربانی بر سرِ ایتـــام می گیرد
دلِ خونِ حَسَن با خنده اش آرام خواهد شد
« کرامت » از کنـارِ نامِ او اکـرام می گیرد
یقین دارم کلیدِ کربلا در دست هایِ اوست
که در این راه زینب اختیــارِ تام می گیرد
نمازِ سرخِ عاشورا پس از هفتاد و دو رکعت
فقط با سجده هایِ سبزِ او فرجام می گیرد
گُلی که خنده هایش را ندیده دیده ی خورشید
حجاب از خارِ صحرا هم شباهنگـــام می گیرد
اگر روضه بخواند خیزران هم اشک می ریزد
اگر زینب بخواهد معجــزه انجــام می گیرد
شکوهش می کند خَم قامتِ گلدسته ها را هم
به زیرِ گـــامِ او ویرانــه استحکـــام می گیرد
خروشِ اشک هایش می کند خون قلبِ محمِل را
و از پیشانی اش شعــرِ حماســی وام می گیرد
چراغِ خطبه هایش ظلمِ شب را کور خواهد کرد
چنان که صبحِ صادق انتقام از شـــام می گیرد
خبر در امتدادِ چشـــم هایش می رسد از راه
می آید نـنگ را از دامـــنِ اســـلام می گیرد
ابراهیم زمانی
#شعر_ولادت_بنت_امیرالمومنین #شعر_ولادت_حضرت_زینب
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
شافع ِ محشر
به عشق حضرت خیبرشکن آن شافع ِ محشر
رسیدی! زینتِ بابا تو را نامید پیغمبر(ص)
ملائک بوسه بر قنداقه ات دادند و جبرائیل
گشوده بر فراز ساحتِ گهواره بال و پر
پدر؛ سرمایهٔ رأفت؛ قسیم ٱلنار وٱلجنّه
خدا هم حیفش آمد که نباشد صاحبِ دختر
تمام آیه ها در گوش ِ هم یک عمر می خوانند
علی(ع) قرآن ناطق بود و زینب؛ کوثرِ حیدر
تو بنت ٱلفاطمه(س) نور دلِ إنسیه ٱلحورا
برایت نیست هرگز غیر زهرا(س) مادری بهتر
اگر نازل شدی بر خانهٔ ارکانِ خلقت حکمتش این بود؛
که باشد جمع روحِ پنج تن در جانِ یک پیکر
شدی ناموس اهل ٱلبیت! درّ نابِ نایابی
تو زینت بخش ِ اصحاب کسایی؛ بالأخص مادر
یقولُ إنّما...خواندی و در پاکیِ اهل ٱلبیت
ندارد آیهٔ تطهیر حرفی غیر از این دیگر
کلامت وارث نهج ٱلبلاغه! مطقن و گیرا
چه برّنده ست لحن خطبه هایت! گوش شیطان کر
صلابت از حیا و از وقارت میشود جاری
شکوهِ چادرت یادآورِ کعبه ست پا تا سر!
مرضیه عاطفی
#شعر_ولادت_بنت_امیرالمومنین #شعر_ولادت_حضرت_زینب
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
امشب از عرشِ خدا بانگِ سعادت آمد
نورِ چشمانِ علی(ع)، کوهِ صلابت آمد
زینبِ حضرتِ زهراست بدانید فقط
جهتِ بندگی و صبر و رشادت آمد
زینتِ عالم بالاست عجب نیست اگر
فُطرُس امشب جهت عرض ارادت آمد
خواهرِ حضرتِ ارباب، حسین بن علی
یکه تازِ شرف و شور و شهامت آمد
شاهد ظلم به هفتاد و دو خورشیدِ دلیر
راوی عرصه ی ایثار و شهادت آمد...
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
چادرت را میتکانی؛ میشود نوکر درست
میچکد بر خاک، اشکت؛ میشود قنبر درست
عرشیان از عرش میآیند، روی گنبدت
میکنند از ریشههای پرچم تو پَر درست
دکَهی کوزهگرانِ شهر تو پُر رونق است
میکنند از خاکِ گنبد کاسههای زر درست
تا کبوترهای تو سرگرمِ لانهسازیاند
میکنیم از خُرده چوبِ لانهها منبر درست
گر چه سرباریم؛ ما را از حرم بیرون نکن
لااقل با پیکر ما میشود سنگر درست
حُرمت یک کاشیِ صحنت اگر که بشکند
میکنیم از دشمنانت کوهی از پیکر درست
گنبدت شمع است، ما پروانه؛ پرچم شعلهاش
در طوافش میکنیم از خویش، خاکستر درست
...
نامت آمد بر زبانم؛ دَر زدم؛ دَر باز شد
شد براتِ کربلایم لحظهی آخر درست
🔸شاعر :
#رضا_قاسمی
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯