#اربعین_حسینی
دائماً شورِ عشق در سرِ ماست
ترش روییِ دشمن از این است
این که در ازدحامِ تلخی ها
زندگی با حسین شیرین است
کوله ی من کجاست؟ کفشم کو؟
اربعین ها همیشه بی تابم
بعد از آن اولین سفر دلِ من
موکِبی شد برای اربابم
بغضِ بی تابِ عاشقان ، سفری
روی ابرِ خیال می خواهد
از نجف سمتِ کربلا رفتن
پا فقط نه که بال می خواهد
این ستون ها که بیستون وارند
نقلِ یک عشقِ ناب و دیرینند
این جماعَت چقَدْر فرهادند
شهریارانِ قصرِ شیرینند
ما (( أَنَا مِنْ حُسَیْن )) گویانیم
همه یک روح و بیشمار تنیم
بس که (( حُبُّ الحُسَينِ يَجمَعُنا ))
همه انگار اهلِ یک وطنیم
چشممان مَحوِ رقصِ پرچم هاست
گوشمان مستِ نوحه ی عربی ست
آتش و باد، گرمِ عود و فلوت
شبِ مستانِ نینوا چه شبی ست
به لبم ، لَبْ لَبی غزلخوان شد
جای شربت شراب در سینی ست
به دهانم دِهْین عجب چسبید
طعم شَعْریّه شعرِ آیینی ست
در مسیری که فرشِ آن عرش است
من فقط دیده ام ظواهر را
خُرده از من مگیر ای زاهد
حَرَجی نیست حالِ شاعر را
گرمِ تبخیر سوی خورشیدیم
رودهایی به سمتِ دریاییم
در همین ظهرِ راه پیمایی
سوی عصرِ ظهور پویاییم
شک ندارم برای دردِ همه
نامِ مهدی همیشه تسکین است
چای مَشّایه یادمان داده ست
زندگی با حسین شیرین است...
🔸شاعر:
#محسن_کاویانی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
#مرثیه_حضرت_زینب
این اسارته داداش یا قتلگاه
نیمی از قافله جون داده تو راه
ای پناه عالمین نگاهی کن
بی پناهیم بی پناهیم بی پناه
بعد از اون رنجی که تو راه کشیدیم
بعد از اون همه جسارت که دیدیم
حالا باید همه آماده بشیم
دم دروازه ساعات رسیدیم
دستامون بسته شده کنار هم
یه طرف طناب به بازوی منه
یه طرف به گردنه زین العباد
سر سلسله به دست دشمنه
پریشون وارد شهر شام شدیم
از رو نیزه احوال ما رو ببین
تازیونه می زنن که راه بریم
راه بریم بچه ها میخورن زمین
دستی که برای ما حجاب میشد
حالا بسته است تو بگو چی کار کنیم
میون نامحرما گیر افتادیم
کاش می شد از این قفس فرار کنیم
باورم نمیشه نامسلمونا
مارو خارجی داداش صدا کنن
اگه میتونی یه کم قرآن بخون
تا مارو کمتر اینا نگا کنن
اینا سنگم میزنن ولی داداش
میسوزه دلم برای بچه هات
تا میشد پناهشون شدم ولی
حالا هی با گریه میزنن صدات
خیلی سخته گذر از این مرحله
کاش فقط سنگ میزدن به قافله
بارون آتیش و ما چی کار کنیم
دستامون بسته شده با سلسله
بعد از اون کوچه های آتیش و سنگ
که تن ما پره از کبودیه
سخت ترین مسیر ما تو این دیار
رد شدن از کوچه یهودیه
🔸شاعر:
#موسی_علیمرادی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
#مرثیه_حضرت_زینب
همین که بانگ "یاقَوم اُسْکُتُوا" شد بر فضا غالب
"فَقامَت زَینَبُ بِنتَ عَلیبن ابیطالب"
به منبر رفت، دنیا از سکوت مهلکی پر شد
زمین ساکت، زمان ثابت، جهان غرق تحیر شد
نه تنها از صدای او زبانها از صدا افتاد
که حتی زنگهای کاروانها از صدا افتاد
به منبر رفته و میخواند با صوت جلی خطبه
ولی گویی که میگوید بر آن منبر علی خطبه
به "بسم الله الرحمن الرحیم" آغاز گفتن کرد
که او تکلیف را از ابتدای کار روشن کرد
شکوه تازهای با خطبهاش بر واژهی زن داد
به "اشباهالرجال" شهر درس مردبودن داد
در اثنای سخن بعد از ثنای ایزد منان
قرائت کرد - مانند برادر - آیهی قرآن
به آنان گفت: ای همکاسههای هرشب شیطان!
که گوش خویش را دادید هردم بر لب شیطان
همیشه سستعهد و سادهلوح و بیخرد بودید
که راه کفر را از راه حق بهتر بلد بودید
ولی حق از همان روز ازل در خدمت ما بود
شبیه پرچمی در دست ما همواره بالا بود
در این پاییز چیزی جز شکوفایی نمیبینم
سراسر زخمها را غیر زیبایی نمیبینم
قتیل عشق را خون جوهر امضای پیمان است
کسی که پای عهدش کشته شد، پیروز میدان است
نمایان میشود خورشید صبحی زود از کعبه
همان دم که میآید مهدی موعود از کعبه
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#وداع_با_محرم
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
در چَشم ها دو چِشمه ی زمزم گذاشتیم
قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست
وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم
ما ارث گریه از پدر خویش برده ایم
پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم
این اشک ها برای تو باشد ، حسین جان
شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم
تفسیر روضه هاست ، حروف مقطعه
جان را میان سوره ی مریم گذاشتیم
خیلی حسین زحمت مارا کشیده ای
خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم
یک عمر دم حسن شده و بازدم حسین
این عشق را به سینه دمادم گذاشتیم
یک اربعین زیارت مارا ردیف کن
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
احمد ایرانی نسب
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
بازارِ شام و بغض ِ ناب ای وای زینب(س)
یک عدّه نامردِ خراب ای وای زینب(س)
سرهای روی نیزه چوب و سنگ میخورد
با هلهله محض ثواب ای وای زینب(س)
اشک و هراس ِ بچّه های دست-بسته
ذکر لبِ بی بی رباب(س) ای وای زینب(س)
یک عدّه غرق پایکوبی پایِ نیزه
با عشوه و با آب و تاب ای وای زینب(س)
کف میزدند و بود پرچم های رنگی
در دستِ چندین بی حجاب ای وای زینب(س)
بینِ شلوغی رد شدن سخت است خیلی
سخت است! دارد اضطراب! ای وای زینب(س)
با داغِ دل شد ساکنِ ویرانۂ شام
بی سایبان، در آفتاب ای وای زینب(س)
چشم یزیدِ هرزه(لع) و کاخی چراغان...
شد واردِ بزم شراب ای وای زینب(س)!
🔸شاعر:
مرضیه عاطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#وداع_با_محرم
ماه صفر رسیده و وقت سفر شده
با کاروان گریه دلم خونجگر شده
یک کاروان ستاره که خورشید شام بود
با دختری که مرثیه خوان پدر شده
از بس به یاد روضه ی بابا دلش شکست
بغضی که داشت از غم دل، پر ثمر شده
از اربعین نگو که سراپا خجالتم
از اربعین نگو که دلم در به در شده
پای پیاده، صحن نجف تا به کربلا
در این مسیر فصل عزا تازه تر شده
هر کس برای داغ نبی گریه می کند
از الطفات فاطمه صاحب اثر شده
هر جا دلم گرفت حسن را صدا زدم
عمرم فقط به حرمت این عشق سر شده
مشهد، مدینه، یا نجف و شهر کربلا
گریه برای اهل سفر بال و پر شده
ماه محرّم آمد و با هرچه داشت رفت
حسرت به روی سینه ی عالم گذاشت؛ رفت
اسماعیل شبرنگ
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#وداع_با_محرم
وقتش رسیده با شما معنا بگیریم
با عشق تو در هر محرّم پا بگیریم
کوچک ترین ها با شما خیلی بزرگ است
قطره شدیم اندازه ی دریا بگیریم
تنها دلیل زندگی حبّ الحسین است
خوب است بین مجلس تو جا بگیریم
لیلا تو باشی عالمی اهل جنون است
باید که ماهم راه صحرا را بگیریم
دیوانگی از عشق تو تحکیم عقل است
ما حکم خود از عالم بالا بگیریم
دستان ما خالی ست پیش ماه بی دست
تا خرجی یک سال از سقا بگیریم
سی روز ماه روضه دیگر وقت آن است
ما مزد خود از حضرت زهرا بگیریم
باشد تمام آرزویم صاف و ساده
این اربعین تا کربلا پای پیاده
اسماعیل شبرنگ
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#وداع_با_محرم
بوی فراق می دهد این گریه های من
ماتم گرفته شال سیاه عزای من
شرمنده ام که از غم زینب نمرده ام
آقا ببخش در گذر از این خطای من
با زعفران شهر خراسان نمی شود؟
رنگی دهی امام زمان بر حنای من؟
از بس که پای طشت طلا گریه کرده ام
چیزی نمانده مثل شما از صدای من
با نوحه های این دهه ی آخر محرم
شب ها چقدر سینه زدی پا به پای من
ای خوش حساب مزد مرا زودتر بده
بعد از دو محرم چه شد کربلای من؟
سر زنده ام به عشق حسن، خضر گریه ام
این چشم خیس،چشمه ی آب بقای من
من غصه ی بهشت خدا را نمی خورم
جایی گرفته حضرت زهرا برای من
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#وداع_با_محرم
اگر چه مثل محّرم نمیشوم هرگز
جدا ز. روضه و ماتم نمیشوم هرگز
مرا ببخش مرا، چون که خوب میدانم
که توبه کردم و آدم نمیشوم هرگز
اسیر جاذبۀ حُسن یوسف یاسم
که محو در گل مریم نمیشوم هرگز
گناه کارم و حتی بدون اذن شما
بدان نصیب جهنم نمیشوم هرگز
به جان عشق قسم غیر چهارده معصوم (ع)
به پای هیچ کسی خم نمیشوم هرگز
قسم به قلب سپیدت سیاهپوش کسی
بجز شهید محّرم نمیشوم هرگز
نَمی فُرات بیاور چرا که من قانع
به سلسبیل و به زمزم نمیشوم هرگز
در انتهای غزل من دوباره میخواهم
فقط برای تو باشم نمیشوم هرگز
حمیدرضا برقعی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بارغم
داغ دلم عیان بود از دیدۀ ترم
این بارغم بود که به همراه می برم
با اشک وناله وغم وماتم نمی رود
داغی که هست بردل من ازبرادرم
کمتر زنید برسرمن سنگ شامیان
من زینبم سلالۀ پاک پیمبرم
هجده عزیز من همه برخاک خفته اند
سرهایشان به نیزه بود دربرابرم
مویم سفید گشت وقدم چون کمان شده
ازداغ قاسم وغم عباس واکبرم
آنان که می زدند مرا پیش چشم من
روزی زدند دروسط کوچه مادرم
#حاج_سید_هاشم_وفایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای مردم شام
به گریه ما دگر نخندید ای مردم شام
به روی زخمم نمک نپاشید ای مردم شام
جانم رسیده برلبم
من زینبم من زینبم
وای وای وای از این غرببی. از این غرببی
از بار داغ هجده عزیزم پشتم شکسته
من زائر این سرهای پاکم با دست بسته
جانم رسیده برلبم
من زینبم من زینبم
وای وای وای از این غرببی. از این غرببی
غمی ندارم گر بازویم را از کینه بستید
با سنگ از چه فرق حسین من را شکستید
جانم رسیده برلبم
من زینبم من زینبم
وای وای وای از این غرببی. از این غرببیج
روی کبود واشک یتیمان دیدن ندارد
ای مردم شام ناموس یزدان دیدن ندارد
جانم رسیده برلبم
من زینبم من زینبم
وای وای وای از این غرببی. از این غرببی
آتش زکینه بر بال و پرهای ما نریزید
خاکستر از بام بر روی سرهای ما نریزید
جانم رسیده برلبم
من زینبم من زینبم
وای وای وای از این غرببی. از این غرببی
از هیچ ظلمی برآل عصمت پروا ندارید
ای مردم شام شرم وحیا از زهرا ندارید
جانم رسیده برلبم
من زینبم من زینبم
وای وای وای از این غرببی. از این غرببی
#حاج_سید_هاشم_وفایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
طلوع روشن
به روی نیزه طلوعی دوباره می بینم
طلوع روشن هجده ستاره می بینم
به روی ناقۀ عریان، امام چارم را
میان آتشی از غم هماره می بینم
میان هلهله و ازدحام ، مردم را
که می کنند به سرها اشاره می بینم
به پشت بام هرآن خانه ای که می نگری
به چشم مردم شامی شراره می بینم
میان این همـه سرهای رفته برنیزه
میان این همه حنجر که پاره می بینم
«سری به نیزه بلنداست دربرابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب »
سری به نیزه بلند است یاکه خورشیداست
به روی نیزه سری غرق نورتوحید است
سری به نیزه بلند است یا که قرآن است
چرا به دیدۀ مردم نگاه تردیداست
سری به نیزه بلند است و ازتجلی آن
همیشه دین خدا سربلند وجاویداست
فلک نشسته به سوک و ملک عزاداراست
برای مردم شامی ولی چرا عید است
به روی نیزه نگاه حسین پُردرد است
چراکه اهل و عیالش به معرض دیداست
به روی لعل لبش آه ، آه جانکاه است
اگرکه دیده فرو بسته غیرت الله است
میان مردم شامی چه ولوله برپاست
زموج خندۀ آنان بهرطرف غوغاست
به پشت بام تمامی خانه ها در دست
شرار کینه و سنگ شقاوت آنهاست
مه وستاره و خورشید روی نی هستند
جلوتر از همه سرها به نی سرسقاست
سربریدۀ شیب الخظیب چون عکسی
میان قاب دو چشمان زینب کبراست
به گوش ام مصائب زکربلا تا شام
هنوز زمزمۀ واحسین از زهراست
اگرچه مردم شامی به خنده کف زده اند
تمام عرش نشینان به گریه صف زده اند
به اشک دیده طفلان کس اعتنا نکند
نظرکسی به یتیمان خسته پا نکند
تمام دیدۀ نامحرمان به این طرف است
دراین میانه کسی ازخدا حیا نکند
نشانه رفته یکی تا زند سری را سنگ
به سنگ تا نزند بر سری رها نکند
سری ز نیزه فتاده به سنگ بر روی خاک
کند رقیه چها گرخدا خدا نکند
بخوان حسین توقرآن، که اهل بیتت را
میان شام کسی خارجی صدا نکند
سرحسین به نیزه غریب می خواند
سکینه زیرلب امن یجیب می خواند
دوباره عمۀ سادات چشم تردارد
شراره برجگر و جان شعله ور دارد
سر بریدۀ یحیای اهل بیت چرا
به پیش دیدۀ او جا به تشت زر دارد
رقیه گریه کند روی دامن زینب
سکینه چشم به سوی سر پدر دارد
هماره چوب به لب های خشک می کوبد
کسی که کینه به آل پیامبردارد
خیال کوچک طفلی پُراست ازاین که
ز بوسه گاه پیمبردو بوسه بردارد
اگرچه حال ، فقط باید اشک غم بارد
شبی کنارخرابه قضا بجا آرد
خرابه گفتم وحالم خراب شد ای دوست
دلم زغصه پُر از التهاب شد ای دوست
چه گنج ها که به کنج خرابه جا دادند
نصیب آل پیمبر عذاب شد ای دوست
به میهمانی دختر سر پدر آمد
خرابه صحنه ای از انقلاب شد ای دوست
کنار آن سرخونین فرشتگان دیدند
شررگرفت چو شمعی و آب شد ای دوست
خدا گواست دل زینب صبور آن شب
به پای داغ رقیه کباب شد ای دوست
مگو«وفایی »ازاین غم که دل پُرازسوزاست
بیان این غم جان سوز شعله افروز است
#حاج_سید_هاشم_وفایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
درس وفا
نیکوست با عشق شما الفت بگیریم
در راه عشقت از همه سبقت بگیریم
ما را به غیر از تو به عالم حاجتی نیست
خوب است تنها از شما حاجت بگیریم
تنها ز مهرت دم زدن کافی نباشد
ای کاش از مهر شما زینت بگیریم
از آن همه ظلمی که بر آل علی شد
خوناب دل از دیده با حسرت بگیریم
بر روی نیزه رفتن تو گفت با ما
باید به سوی عرش حق رفعت بگیریم
با خواندن قرآن به روی نیزه گفتی
الهام از قرآن و از عترت بگیریم
هیهات من الذله ات یاد آوری کرد
باید که ره بر لشگر ذلت بگیریم
هرجا که صحبت از علمدار شما شد
درس وفا و عزت و غیرت بگیریم
با آستین صورت ز نامحرم گرفتند
تا ما ز عترت درسی از عفت بگیریم
بر غربت و تنهائی ات سوگند، مگذار
در روز محشر رنگی از غربت بگیریم
گوشه نشین غم شدم، ای کاش گویی
دست «وفایی»را در این عزلت بگیریم
#حاج_سید_هاشم_وفایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ورود اهل بیت به شهر شام
ناموس خدا
برزینب مظلومه شب تار رسیده
ناموس خدا برسر بازار رسیده
دروازه ی ساعات پراز مردم شامی است
برگوش همه خنده ی انظار رسیده
از کرب وبلا وسفر کوفه سوی شام
یک قافله با چشم گهربار رسیده
برسوختگان در عوض تسلیت وگل
هم آتش وخاکستر وهم خار رسیده
برعترت پیغمبر اسلام دراین شام
از قوم یهودی غم وآزار رسیده
ای وای زحال دل زینب که دگربار
برنیزه سر سید ابرار رسیده
ترسم فکند از سرنیزه به زمینش
سنگی که به پیشانی سردار رسیده
دیدند که چون حجله ی خون کرده رخش را
تیری که به چشمان علمدار رسیده
با خواندن قرآن تو ای ناطق قرآن
مرهم به دل خسته وبیمار رسیده
بنویس «وفایی» که پی محو ستمگر
زینب نه ، بگو حیدر کرار رسیده
#حاج_سید_هاشم_وفایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
نوحه شام
آه از شام
گرچه خونین قلب ما، در همه ایام بود
روزهای سخت ما، در زمین شام بود
ای خدایا ای خدایا آه از شام بلایا
باتمام قدسیان ، گرچه گردون گریه کرد
سلسله برگردن و، پای من خون گریه کرد
ای خدایا ای خدایا آه از شام بلایا
شامیان در شام غم، سنگ برما می زدند
خنده بر زخم دل، خسته دل ها می زدند
ای خدایا ای خدایا آه از شام بلایا
بار دیگر شد دلم، خسته و ماتم سرا
چشم نامحرم شده، محو ناموس خدا
ای خدایا ای خدایا آه از شام بلایا
گاه ما را دست غم ، جای در ویرانه داد
گاه مارا جای در، مجلس بیگـانه داد
ای خدایا ای خدایا آه از شام بلایا
گرچه صبرعمه ام ، طعنه بر ایوب زد
برلب بابای من، دست دشمن چوب زد
ای خدایا ای خدایا آه از شام بلایا
#حاج_سید_هاشم_وفایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
.
#وداع_با_محرم
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
در چَشم ها دو چِشمه ی زمزم گذاشتیم
قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست
وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم
ما ارث گریه از پدر خویش برده ایم
پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم
این اشک ها برای تو باشد ، حسین جان
شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم
تفسیر روضه هاست ، حروف مقطعه
جان را میان سوره ی مریم گذاشتیم
خیلی حسین زحمت مارا کشیده ای
خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم
یک عمر دم حسن شده و بازدم حسین
این عشق را به سینه دمادم گذاشتیم
یک اربعین زیارت مارا ردیف کن
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
احمد ایرانی نسب✍
.
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
فراق کربلا
زندگی تلفیق شیرینی از اشک و خنده هاست
اشک، اصل روزگار از همه دل کنده هاست
از همه دل کنده ها آغوش را حس می کنند
کربلا آغوش گرم از حسین آکنده هاست
یک سلام از سمت باب القبله یعنی زندگی
حسرت این زندگی بر سینه ی شرمنده هاست
سر بلندی عزت است و سربه زیری مانع است
بغض من بغض تمام سر به زیر افکنده هاست
در جواب بندگی رزق زیارت می دهند
کربلایی هرکه شد از بهترینِ بنده هاست
مرده را پس می زند دریا، دل من مرده است
عیب دریا نیست ، دریا جای ماهی زنده هاست
ناصر دودانگه
#شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🌴 ورود اسرای مظلوم ، از کربلای معلا
به شام ِ بلا🌴
زینت گرفت شام بلا از حضورتان
کاخ یزید و مسجد جامع ز نورتان
لرزید پایه ی تخت ِ یزید ِ دون....
وقتی شنید خطبه سجاد و شورتان
صحن خرابه بوی گل یاس میدهد
از آن زمان که فاطمه گردیده دورتان
هر چند به حدّ نهایت رسید ، شام
رنج وعذاب و طعنه به جمع صبورتان
کاخ یزید ، مزبله گردیده ، شامیان
بِنگر ، رقیه را به چشمان کورتان.!
تا زنده بود حضرت سجاد بی امان
از شام ناله کرد و ز ِ ننگ ِ شعورتان
🏵🌼🏵🌼🏵🌼🏵🌼🏵🌼🏵🌼
🍃 غلامرضا خرّمیان🍃
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب_اسارت
#اسارت #شام
از رنج و محنت، کشتند ما را
با هتک حرمت، کشتند ما را
در ازدحامی قوم حرامی
از روی فرصت کشتند مارا
در آتش و دود، دروازه ای بود
ساعت به ساعت، کشتند ما را
هرکس که آمد سنگی به ما زد
اینان به نوبت کشتند ما را
سر را نبردند قدری جلوتر
در چشم رعیت، کشتند ما را
دُر بود و میریخت از دیده هامان
بهر غنیمت کشتند ما را
شد رستخیزی...آه از کنیزی
ای کوه غیرت! کشتند ما را
■
مداح ناگاه از خیزران گفت
در بین هیئت...کشتند ما را
#مسعود_یوسف_پور
آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
دلتنگ #زیارت_اربعین #شب_نهم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
پروانه ایم..، از شمع، استدعای ما شاهد
غم پروریم، اندوه جانفرسای ما شاهد
از هرچه غیر عشق تو بیزارِ بیزاریم
بی اعتنا بودن به این دنیای ما شاهد
شیرینترین ذکر است ذکر یا حسینِ ما...
دیگ بزرگِ نذریِ حلوای ما شاهد
هرکس که با هُرم غمت جوشید..، قیمت یافت
بازارْگرمیِ بساط چای ما شاهد
ارباب! ما در روضه حرصِ نوکری داریم
هنگام نصب پرچمات دعوای ما شاهد
اشک میان هیئتت سَرفصلِ لبخندست
این بَهجَت بعد تباکی های ما شاهد
حُبِّ تو را با چه مشقت در دل ما کاشت
نان حلال سفره ی بابای ما شاهد
ما از طفولیت به دنبال غمت بودیم
پشت سرِ هر دسته ردِّ پای ما شاهد
رختِ عزای سینهزن را مادرت داده
نخهای چادرمشکیِ زهرای ما شاهد
دلتنگ مشّایه..،نجف تا کربلا هستیم
فریادهای مانده در صحرای ما شاهد
اوج توان نوکرانت با ابالفضل است
دوش علمکشهای تاسوعای ما شاهد
▪️
▪️
آن قدّ و بالا را خجالت آبِ آبش کرد
اندازه ی قبر یلِ رعنای ما شاهد
بعد از عمو خواباندنِ اطفالمان، روضه است
لالا علی لالا علی لالای ما شاهد
شاعر: #بردیا_محمدی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
دور محمل چه شلوغ است مکافات شده
قافله وارد دروازه ساعات شده
سنگ در دست رسیدند و خوش آمد گفتند
بین هر کوچه ای از آل علی بد گفتند
وسط اینهمه خنده شرر آهم هست
دور من هرکس و ناکس که نمیخواهم هست
این جماعت که همه راهزن و دزد رهند
زشت باشد که تو باشی و مرا هل بدهند
سوره ناس بخوانید که شر کم بشود
چشم ها خیره نماند سرشان خم بشود
ای حسین از تو چه پنهان به خودم لرزیدم
معجرم را به سر یک زن شامی دیدم
اول ماه صفر بدسفری بود حسین
ساربان من عجب بدنظری بود حسین
از سر نیزه ببین رد کبودی هارا
لال کن جان ابالفضل یهودی هارا
مشکلی کاش ز هجران تو حل میکردم
سرت از نیزه می افتاد بغل میکردم
طعنه و زخم زبان مرحله به مرحله بود
بی ادب تر ز همه دوروبرم حرمله بود
نصف روز است که اینجا سرپاییم حسین
دوست داری که بگوییم کجاییم حسین
وسط اینهمه روضه فقط این غم کم بود
آخرین منزل ما مجلس نامحرم بود
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#دودمه
#اول_صفر
#ورود_به_شام
#مجلس_شراب
وارد شام بلا شد دختر خیرالنّساء/
یا اباصالح بیا
بین رقص و هلهله ها مانده ناموس خدا/
یا اباصالح بیا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
زینب کبراست بین ازدحام شامیان/
العجل صاحب زمان
شامیان مست می رقصند دور کاروان/
العجل صاحب زمان
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مجلس باده کجا و عمه ی صاحب زمان/
العجل صاحب زمان
لعل قاری پاره شد با ضرب چوب خیزران/
العجل صاحب زمان
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
از تیرگی شام دل آسمان گرفت
وقت ورود شد، نفس کاروان گرفت
ذریه ی بتول اسیران سلسله
باران سنگ بر سرشان ناگهان گرفت
راسی که بود بر سر نیزه نشان عشق
پیرزن یهودیه اورا نشان گرفت
راهی نبود از در دروازه تا به کاخ
از صبح تا غروب ولیکن زمان گرفت
اشک سر بریده درآمد که خواهرش
جا در میان مجلس نامحرمان گرفت
ای دختر علی چقدر داغ دیده ای
این روزگار از تو چه سخت امتحان گرفت
بازجر نانجیب شبی روبرو شُد و
اینگونه شد رقیه که لکنت زبان گرفت
شاعر: #محمدجواد_مطیع_ها
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
کارِ ما گرچه به جز گریهی پیوسته نبود
کارِ این قوم ولی خندهی آهسته نبود
آنقدر ضربهی نیزه همه را ساکت کرد
بِینِ ما در پِیِ تو یک سرِ نشکسته نبود
پشت دروازهی ساعات معطل شده است
آن کریمی که درِ خانهی او بسته نبود
خسته از زخمِ زبانیم و جسارت به لبت
پایِ ما با تو در این راه ولی خسته نبود
فقط از دور تو را دخترکانت دیدند
نیزهای کاش به تو اینهمه وابسته نبود
گرچه از دور ولی باز زمین میاُفتند
زخمِ حلقومِ تو ای کاش که برجسته نبود
گرمِ تزئین و پذیرایی شاماند همه
ورنه دروازهی این شهر چنین بسته نبود
شاعر: #حسن_لطفی
امام صادق (ع) از زبان امام زینالعابدین (ع) نقل کردهاند که: «مرا بر شتری لنگ، بدون روپوش و جهاز سوار کردند. سر سیدالشهداء (ع) بر نیزهی بلندی بود و زنان بر شتران پالان دار پشت سر من بودند.
جماعتی که ظلم و ستم را از حد گذرانده بودند ، با نیزهها در جلو ، عقب و اطراف ما بودند.
هرگاه یکی از ما گریه میکرد، بر سرش میزدند.»
📚بحار الانوار، جلد 45، صفحه 154
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
این اسارته داداش یا قتلگاه
نیمی از قافله جون داده تو راه
ای پناه عالمین نگاهی کن
بی پناهیم بی پناهیم بی پناه
بعد از اون رنجی که تو راه کشیدیم
بعد از اون همه جسارت که دیدیم
حالا باید همه آماده بشیم
دم دروازه ساعات رسیدیم
دستامون بسته شده کنار هم
یه طرف طناب به بازوی منه
یه طرف به گردنه زین العباد
سر سلسله به دست دشمنه
پریشون وارد شهر شام شدیم
از رو نیزه احوال ما رو ببین
تازیونه می زنن که راه بریم
راه بریم بچه ها میخورن زمین
دستی که برای ما حجاب میشد
حالا بسته است تو بگو چی کار کنیم
میون نامحرما گیر افتادیم
کاش می شد از این قفس فرار کنیم
باورم نمیشه نامسلمونا
مارو خارجی داداش صدا کنن
اگه میتونی یه کم قرآن بخون
تا مارو کمتر اینا نگا کنن
اینا سنگم میزنن ولی داداش
میسوزه دلم برای بچه هات
تا میشد پناهشون شدم ولی
حالا هی با گریه میزنن صدات
خیلی سخته گذر از این مرحله
کاش فقط سنگ میزدن به قافله
بارون آتیش و ما چی کار کنیم
دستامون بسته شده با سلسله
بعد از اون کوچه های آتیش و سنگ
که تن ما پره از کبودیه
سخت ترین مسیر ما تو این دیار
رد شدن از کوچه یهودیه
شاعر: #موسی_علیمرادی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*