eitaa logo
کانون مداحان
28هزار دنبال‌کننده
23هزار عکس
24هزار ویدیو
229 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرچه روز و شب هستیم دائم برسر خوانت ببخش آقا که کم بودیم عمری مرثیه خوانت پراز دردم ولی درد من اصلا جسم خاکی نیست بیا روح مرا درمان بکن قربان درمانت فقط یا رحمة للعالمین یک گوشه چشمی کن کویرم خاک بی خیرم منو امید بارانت مرا همسفره ی یک وعده نان خشک خود گردان که طعنه میزند برهر ضیافت تکه ی نانت برای تا خدا رفتن بدستان تو محتاجم بکش دستی سرم شاید شدم یکروز سلمانت گدایی را ندیدم از درت نومید برگردد به هرکس میرسد بی شک و شبهه لطف و احسانت من اعجاز تو را دیدم میان لحظه هایی که.. عیادت رفتی و درجا یهودی شد مسلمانت چه اُنسی با حسن داری که باهم سفره وا کردید میان عرش غوغا کرده آوای حسن جانت... شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
تا آفتاب روی نبی در حجاب شد دل ها ز داغ ماتم عظمی کباب شد گرد عزا به چهره افلاکیان نشست از آه فاطمه دل ذرات آب شد وقتی سه روز جسم نبی روی خاک بود دنیا به فرق اهل محبت خراب شد بعد از کناره گیری امت ز اهل بیت قوم امین مکه دچار عذاب شد آیا عذاب بدتر از اینکه پس از رسول بی حرمتی به گفته ی مالک رِقاب شد؟ آیا عذاب بدتر از اینکه به ظلم و جور دست گره گشای علی در طناب شد؟ آیا عذاب بدتر از اینکه به دست قهر در خانه هم عزیز علی در نقاب شد؟ از فتنه ای که حرمت خیر النسا شکست پامال، دین حضرت خیرالمَآب شد در التهاب آتش در ازدحام ظلم گلواژه ی کتاب رسالت گلاب شد زهرا غریب شد علی از او غریب تر حتی دگر سلام علی بی جواب شد ای وای آنکه حرمت ختم رسل نداشت بعد نبی به جای نبی انتخاب شد آنکس که داشت بر لب خود "حَسْبُنا کتٰاب" مشمول لعنت ابدی کتاب شد ای خوش به آن زمان که بگویند از حجاز آن نور چشم فاطمه پا در رکاب شد شاعر: حجت‌الاسلام *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
رسید موعد داغی که سخت، سوزان بود غمی که در اثرش فاطمه پریشان بود رسید لحظه و ساعات آخر مردی که اوج دغدغه اش یاری فقیران بود رسید روز وداع رسول خوبی ها همان که بر همگان رحمتی فراوان بود به یاد "یا ابتا" گفتنش به پیغمبر دو چشم ام ابیها عجیب گریان بود دوباره یاد اُحد بود و یاد دندانش دوباره خسته ازین لشگر دو رویان بود همان زمان که بنای سقیفه برپا شد دمِ شهادت خاتم، زمانِ هجران بود اگرچه زهر گرفت از وجود او طاقت ولی هنوز رخش مثل شمس تابان بود چقدر تشنه شد و سوخت لحظه ی آخر همان نبی که دلیل نزول باران بود هنوز جای همان سنگ های اهل جفا به روی بال و پر خسته اش نمایان بود هنوز اهل کسا مست عطر او بودند هنوز خانه پر از خاطرات جانان بود چقدر حیف نگاهش اگرکه بسته شود همان نگاه که اوج یقین سلمان بود چقدر حیف نفس های آخرش باشد همان نفس که معطر به عطر قرآن بود کلامِ راه گشا را نبی به لب آورد رسید نطفه حرامی و گفت هذیان بود چقدر خون به دل پاک و خسته اش کردند چقدر خسته ز شر فلان و بهمان بود رسول رفت و فدک غصب شد در آن اوضاع امان ز حال علی... سخت نابه سامان بود رسول رفت و در این خانه چادر زهرا میان دود لگدمالِ حزب شیطان بود رسول رفت و علی را کشان کشان بردند بتول در عقبش بین راه بی جان بود رسول رفت و به بازوی او غلاف زدند همان دمی که در آن کوچه راه بندان بود رسول رفت و به اشک بتول خندیدند سه ماه فاطمه از خلق، روی گردان بود پس از رسول فقط بود جنگ حیدر صبر جهاد فاطمه رفتن به بیت الاحزان بود شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
از آسمان غم درد آورش زمین افتاد.. همان قبیله که پیغمبرش زمین افتاد چه با ادب ملک الموت در زد آهسته ز شرم فاطمه بال و پرش زمین افتاد دراین دقایق آخر علی علی میکرد ز احتضار نبی حیدرش زمین افتاد ز گریه ی حسنینش به گریه افتاد و.. چه اشک ها ز دو چشم ترش زمین افتاد پدر نگاه به چادر سیاه دختر کرد مصیبت از نظر آخرش زمین افتاد چقدر دست به سینه سلام کرد ولی.. ضریح خانه زهرا درش زمین افتاد نوشته اند کمی بعد قتل پیغمبر.. میان عربده ها دخترش زمین افتاد لگد به شاخه طوبی که خورد،زود شکست به پیش چشم همه نوبرش زمین افتاد.. همان علی که چنان کوه بود این همه سال به خنده گفت کسی... آخرش زمین افتاد! گریز حرف مرا هرکسی نمیفهمد.. زنی جوان جلوی شوهرش زمین افتاد شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
قد رعنای رسول الله آخر سر شکست پایه های عرش از این داغِ درد آور شکست رحمةٌ للعالمین بود و مصیبت ها چشید صبر کرد و حرمتش در بین هر معبر شکست جز علی و چند تن دور و برش یاری نبود در اُحد تنها شد و دندان او آخر شکست فتنه ی آن دو یهودی عاقبت کاری شد و... ... زهر آتش زد به جان او، دل دختر شکست گوشه ای از شهر غوغای سقیفه شد بلند جسم او جان داشت اما حرمت منبر شکست خواست پیغمبر بگوید باز هم حق با علی است مردکی پرخاش کرد و قلب پیغمبر شکست بال خود را بست و سوی عرش اعلی پر کشید سخت تنها شد امیرالمؤمنین، حیدر شکست بعد پیغمبر شرر بر خانه ی عصمت زدند در میان غربت این شهر نیلوفر شکست در میان دود و آتش با لگد بر در زدند در شکست و سر شکست و حرمت مادر شکست بار شیشه دارد این بانو کمی آرام تر پشت در اصلا چه شد آیینه سرتاسر شکست پیش چشمان ولی الله زهرا را زدند پیش همسایه غرور فاتح خیبر شکست روز عاشورا که شد شبه پیمبر را زدند با شتاب نیزه، پهلوی علی اکبر شکست شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
از غربت پیمبر، داور به گریه افتاد توحید روضه خوان شد، کوثر به گریه افتاد از داغ زهرِ آن دو ملعونه، جسم احمد‌‌‌... می سوخت آن چنان که بستر به گریه افتاد وقتی که بی حیا گفت: "إنّ الرَّجل، لَیَهجُر" جبریل ناله سر داد، منبر به گریه افتاد هم دختر نبی بود، هم مادر پیمبر بدجور مادرانه، دختر به گریه افتاد یاد "حُسینُ مِنّی..." با جدّ خویش می سوخت آمد حسین، نزدِ دلبر به گریه افتاد تا حکم صبر را داد احمد به مرتضایش خیره به همسرش شد، حیدر به گریه افتاد در بین کوچه کشتند، آقای ما حسن را از بعد آن دوشنبه، مضطر به گریه افتاد رفت و ندید احمد، زهرا میان آتش... آن قدر ناله سر داد، تا در به گریه افتاد بعد از هجوم دشمن، تا دید میخ در را از غربت امیرش، قنبر به گریه افتاد روز دهم شد و شمر آمد میان مقتل آن قدر ضربه زد که خنجر به گریه افتاد با قد خم رسید و در بین قتلگه دید... فرزند بی سرش را، مادر به گریه افتاد جوری در آن هیاهو فریاد زد: "بُنیّ..." تا صبح روز محشر، نوکر به گریه افتاد شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
پلک هاى کبود خود وا کرد دور تا دور خود تماشا کرد اشک از گوشه دو چشمش ريخت گريه بر گريه زهرا کرد زير لب يادى از خديجه نمود صحبت از آن انيس غم ها کرد پير مرد عصا به دست حجاز بر دعا دست خويش بالا کرد ثقلين اين دو پايه ی دين را در نظام وجود ابقا کرد نور او در زمان جهل و کفر چهره ی اين زمانه زيبا کرد حرمت دختران زنده به گور خون دل خورد تا که احيا کرد تا بگويد على امام شماست فکر يک دست خط و امضا کرد يک نفر گفت ((الرجل يهجر)) آتش فتنه را مهيا کرد لحظه ی آخر اين رسول غريب محشرى را ز گريه بر پا کرد نگران غرور زهرا بود نظرى بر على تنها کرد دست و بازوى فاطمه بوسيد بعد هم توصيه به مولا کرد گفت زهرا امانت است على جمله اش را عجيب معنا کرد پرده از روضه ها کنار کشيد رازهاى نگفته افشا کرد گفت بايد على تو صبر کنى صحبت از ماجراى فردا کرد گفت گويا به چشم ميبينم لگدى درب خانه را وا کرد ميخ در بين سينه جا خوش کرد زير در فاطمه چه آوا کرد فضه آمد ميان آتش و خون جسم پا مال گشته پيدا کرد بار شيشه به پشت در افتاد بايد اين روضه را معما کرد بعد از آن گفت تازه :وای حسين روضه هايش ادامه پيدا کرد صحبت از آن بريدن حنجر تشنه لب در کنار دريا کرد صحبت از نيزه و لبان حسين صحبت نحر آن گلو را کرد شمر با لشگرى که ترسيده سر ذبح حسين دعوا کرد ضربه هاىی که پشت گردن خورد قامت دختر مرا تا کرد شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
آنکه با غمزه‌‌های گفتارش درس‌آموزِ صد مدرّس بود در نفس‌های آخرِ عمرش قلم و کاغذی طلب بنمود چون که می‌خواست مردمِ دینش نشوند از مسیر حق، گمراه خواست در آخرین وصیت خویش بنویسد: "علی ولی‌الله" ناگهان از میان جمعیت محضر حضرت رسول‌الله یک نفر _آن‌که دانی و دانم_ گفت "ان الرجل لیهجر"... آه او که آیات را نمی‌فهمید گفت قرآن برای ما کافی‌ست او نفهمید که کلام رسول جز کلام خدای سبحان نیست آن رسولی که گفت: ای مردم! یک امانت زِ من کنار شماست اجر پیغمبریِ من، تنها احترامِ به دخترم زهراست چند روزی گذشت... مردی که بر نبی بست تهمتِ هذیان او که قرآن برای او بس بود حمله‌ور شد به کوثر قرآن کوچه آماده، هیزم آماده یک نفس مانده بود تا آتش داد زد: ای اهالیِ خانه یا که بیعت کنید یا آتش... همه گفتند: فاطمه آنجاست گفت: فضه، حسن، علی، یا او، هرکسی پشت درب این خانه‌ست طعمه‌ی آتش است حتی او همه گفتند: محسنش پس چه؟ گفت: فرقی نمی‌کند اصلاً باید این خانه را بسوزانم مرد باشد میانِ آن یا زن چند لحظه سکوت کرد و سپس چند گامی سوی عقب برگشت همه گفتند: منصرف شده است همه گفتند که بخیر گذشت ناگهان باز سمت خانه دوید لگدی زد به در...خدا!... مادر فاطمه بی‌سپر...خدا!... محسن در شده شعله‌ور...خدا!...مادر شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ مهمان که دعوت می کند پیغمبر اکرم بر او محبت می کند پیغمبر اکرم ما هم که اینجاییم مهمانان او هستیم حتما عنایت می کند پیغمبر اکرم حاجت بخواه از محضر پیغمبر رحمت قطعا اجابت می کند پیغمبر اکرم از خوبی اش باید بگویم چهارده قرن است دارد هدایت می کند پیغمبر اکرم چون بر حسینش گریه کردیم از ثواب خود تقدیم امت می کند پیغمبر اکرم با دست خود مزد تمام سینه زن ها را امشب کرامت می کند پیغمبر اکرم دست از کتاب و اهل بیت اش بر نمیداریم وقتی وصیت می کند پیغمبر اکرم با "کُلُّنا واحد" که فرمودند پس محشر ما را شفاعت می کند پیغمبر اکرم با اینکه دوریم از مدینه این دل زائر قصد زیارت می کند پیغمبر اکرم ! سیلی به زهرایش زدن مزد رسالت بود ؟؟؟ فردا شکایت می کند پیغمبر اکرم با فاطمه بعد از رسول الله بد کردند بال و پر پروانه را عمدا لگد کردند هیزم فراهم می شود بعد از رسول الله آتش مجسم می شود بعد از رسول الله روزی صحن پاک چشم مادر سادات باران نم نم می شود بعد از رسول الله مانند ماهی که قدش عمری هلالی شد زهرا قدش خم می شود بعد از رسول الله حتی بلای جان زهرای عزادارش مسمار در هم می شود بعد از رسول الله تا بشکند دستی که احمد بوسه زد بر آن قنفذ مصمم می شود بعد از رسول الله خورشید روی حضرت حوریه تاریک از سیلی محکم می شود بعد از رسول الله دیگر به خود این خانه روی خوش نمی بیند دل ها پر از غم می شود بعد از رسول الله مثل مدینه کربلا هم می شود بلوا قحطی آدم می شود بعد از رسول الله پنجاه و اندی سال شام هر شب زینب اندوه و ماتم می شود بعد از رسول الله مقتل ببیند زینت دوش پیمبر را هی از تنش کم می شود بعد از رسول الله سرتابه پایش را محمد بوسه باران کرد افسوس درهم می شود بعد از رسول الله بین دو نهر آب نحرش می کنند آخر دنیا جهنم می شود بعد از رسول الله بعد از رسول الله دلهامان مکدر شد در روضه های روضه خوانها حرف معجر شد *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسم الله الرحمن الرحيم هرکجا حرف شما آمد سعادت دیده ایم ما چه رحمت هایی از آقای رحمت دیده ایم بیشتر نام تو روی بچه های ماست چون بیشتر از هرکسی از تو محبت دیده ایم چشم تو اسلام شد ما نیز تسلیمش شدیم در نگاه تو کرامت بی نهایت دیده ایم از یهودی ها عیادت کردی ازماهم بکن با چه شوقی شب به شب خواب عیادت دیده ایم تو امینی پس دل ماهم امانت پیش تو سربه راهش کن که از غفلت خسارت دیده ایم سیرمان کن باهمان یک تکه نان سفره ات از همان رزق کمت هم خیر و برکت دیده ایم سیزده خورشید دیگر جلوه خورشید توست مصطفی را ماهمه در چند نوبت دیده ایم اسم زیبای تورا گفتیم و گفتی یاعلی از شما جز گفتن از حیدر به ندرت دیده ایم دختر مظلومه ات امشب سه جا دارد عزا او مصیبت دیده پس ماهم مصیبت دیده ایم *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨                                                                            🔸السَّلامُ عَلَیْكَ یامَعْدِنَ الْوَحْىِ وَالتَّنْزیلِ 🔸 "شبی که نور زلال تو در جهان گم شد سپیده، جامه سیه کرد و ناگهان گُم شد ستاره خون شد و از چشم آسمان افتاد فلک ز جلوه فرو ماند و کهکشان گم شد به باغ سبز فلک، مهر و ماه پژمردند زمین به سر زد و لبخند آسمان گم شد دوباره شب شد و در ازدحام تاریکی صدای روشن خورشید مهربان گم شد پس از تو، پرسش رفتن بدون پاسخ ماند به ذهن جاده، تکاپوی کاروان گم شد بهار، صید خزان گشت و باغ گل پژمرد شبی که خندهٔ شیرین باغبان گم شد... شکست قلب صبور فرشتگان از غم شبی که قبلهٔ توحید عاشقان گم شد... نشست بغض خدا در گلوی ابراهیم شبی که کعبۀ جان، قبلۀ جهان گم شد..." رضا اسماعیلی صلی الله علیه *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨                                                                            🔸 السَّلامُ عَلَیْكَ یا مَعْدِنَ الْوَحْىِ وَالتَّنْزیلِ 🔸 کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد  چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد رفتی و خنده به کاشانه ی تو گشت حرام رختِ مشکیِ یتیمی به تن زهرا شد عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت حُکم بر خانه نشینیِ علی امضا شد بعدِ تو حرمت کاشانه ی حق حفظ نشد پای اولاد حرامی به حریمت وا شد دخترت پشتِ در و ، آتش و دود و مسمار خوب فرمانِ مودت به خدا اجرا شد خبر پر زدن فاطمه حیدر را کشت چند باری به زمین خورد علی تا پا شد روضه ها هست، بمانند... ولی عاشورا تشنه لب شاه غریبی که تک و تنها شد از بلندی فرس تا به زمین خورد شنید صحبت از غارت معجر ز سر زن ها شد زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد کاش انگشتری اش تنگ نبود ، اما بود عاقبت نیمه ی سبابه ی او پیدا شد؟! داد زد زینب کبری ، به روی سینه نرو گوش نحسش نشنید و قد مادر تا شد سر او تا که جدا شد زره اش را بردند زره اش هیچ... سرِ پیرهنش دعوا شد اجرِ پیغمبری ات بود که مردم دادند ظلم هایی که پس از تو به ذَوِی القُربی شد محمدجواد شیرازی صلی الله علیه *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*