eitaa logo
کانون آموزش مداحان
32.7هزار دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
28.1هزار ویدیو
287 فایل
[[ ما برآنیم که این ذکر جهانی بشود ]] کانون آموزش مداحان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی نخبگان مداحی اهلبیت ( استانی ، ملی و فرا ملی ) خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
بزرگ بی بدل؛ آقای بی‌قرینه؛ حسن نمی‌رسد همه عالم به درک " سینِ " حسن به پای صبر حسن، صبر هم سپر انداخت تمام عمر شده حلمْ شرمگین حسن قلم نگو تو بگو تیغ حیدر کرار نگو که صلح، بگو شیوه‌ی نوین حسن به دشمنان حسن هر که دست بیعت داد ندید دست خدا را در آستین حسن به مرگ جاهلیت مرده‌ام جز این باشد خدا کند که بمیرم فقط به دین حسن خودش پیاده و مرکب به این و آن بخشید زیاد هست کرامات این چنین حسن برای خلق خدا کشتی نجات شود کسی که شد همه‌ی عمر هم‌نشین حسن نه کربلای حسینی‌ست کربلا تنها که سرزمین حسین است سرزمین حسن تمام کرببلا بود مات و مبهوتِ شکوه تربیت قاسم‌آفرین حسن پیاده راه می‌افتیم در مسیر بقیع به شوق عرض ارادت در اربعین حسن عجب مقام رفیعی که با صدای حسین پر است عرش خداوند از طنین حسن تمام خرج مراثی کربلا شده بود نفس نفس زدن سخت واپسین حسن تمام عرش الهی به گریه می‌افتند به وقت مرثیه از اشک آتشین حسن به یاد سینه‌ی مجروح مادرش زهرا تمام عمر شریفش زند به سینه حسن نداشت راه نجاتی، نداشت دلسوزی شریک زندگی‌اش بود در کمین حسن شبیه میخ دری که نشست بر سینه گرفت تیر به پهلوی نازنین حسن ✍ http://eitaa.com/maddahanesf
زخمی که دارد بر جگر را مرهمی نیست احضار اجباری شدن درد کمی نیست با پاره ی جان رسول الله بد کرد مامون رضا را باطنا نفی بلد کرد بابا ندارد طاقت دوری فرزند آقایمان را از جوادش دور کردند قسمت نشد با چشم سر بابا ببیند در رخت دامادی جوادش را ببیند دور از وطن حالا غریب افتاده در طوس در چنگ شمری نانجیب افتاده در طوس چشمی به در دارد نگاهی سمت جاده دلواپس و دلتنگ روی خانواده جز روضه ی گودال روی لب ندارد این هم حسینی که دگر زینب ندارد از بی کسی او دل زهرا بگیرد باید غلامی دست آقا را بگیرد از بین حجره جمع کرده فرش ها را دارد به خاطر ماجرای کربلا را با نام و یاد کربلا بر خود بپیچد از درد روی خاک ها بر خود بپیچد با ناله مادر را صدا زد مثل جدش در بین حجره دست و پا زد مثل جدش وقتی شبیه جد خود خدالتریب است یعنی غریب بن غریب بن غریب است از مرو تا مروه برایش گریه کردند مردم برای روضه هایش گریه کردند از بخت بد حالی شبیه محتضر داشت اما سر او را جواد از خاک برداشت سم را نمی دانم چه ها با آن بدن کرد اما جواد اهل بیت او را کفن کرد اهل سناباد آب غسلش را می آورد محض رضای حضرت زهرا می آورد مهریه ی زن های نوغان خرج او شد تابوتش از باران گل خوش عطر و بو شد جدش ولی با ضربه ی پا پشت و رو شد سرنیزه ای بر پهلوی جدش فرو شد ای وای از جدش که زیر دست و پا رفت تا کوفه خون تازه ای با نعل ها رفت http://eitaa.com/maddahanesf
سرّ "کهف الوری " خودت هستی "من أتاکم نجی" خودت هستی "مهبط الوحی" و "معدن الرحمه " لطف بی انتها خودت هستی منتهای حقیقت رمضان رونق ربنا خودت هستی دلمان را به روزه خوش نکنیم سپر نار ما خودت هستی هشتمین سفره دار این عالم هفتمین مجتبی خودت هستی دست خالی که بر نمی گردیم چون "کثیرالعطا " خودت هستی روزی اربعین مان با توست بانی کربلا خودت هستی آفتاب دهم امام رئوف "لامَعَ غَیرکُم" امام رئوف هر دلی گشت زایر مشهد عاقبت شد مجاور مشهد از چه رو ترک می کند عاشق!؟ وطنش را به خاطر مشهد ریشه در معجزات خواهد داشت اتفاقات نادر مشهد غیر "قال الرضا" نخواهد بود محتوای منابر مشهد نزد ما حکم کربلا دارد تا ابد شهر فاخر مشهد لطف دارد به میهمانانش صاحب حیّ و حاضر مشهد وامدار امام هشتم ماست رونق شعر شاعر مشهد این حرم قبله ی همه دل هاست سرپناه تمام دعبل هاست جلوه ی ذوالجلال امام رضا ! پاک ؛روشن ؛زلال امام رضا ! وارث کوثر رسول الله نور زهرا خصال امام رضا عالم خاندان پیغمبر کوه مجد و کمال امام رضا ای که هربار می دهی پر و بال به گدای وبال امام رضا ما رعیّت ولی تو سلطانی عزتت بی زوال امام رضا مهر پاکت نشسته در جانِ نطفه های حلال امام رضا مدد از ثامن الحجج گیرم ذکر تحویل سال امام رضا نمک مجلس است می دانم از زبان تو روضه می خوانم کربلا قحط آب شد رَیّان غصه ها بی حساب شد ریّان جدمان که روانه شد میدان همه دل ها کباب شد ریّان همه بالاتفاق جمع شدند سر قتلش شتاب شد ریّان تا کجا را سنان هدف گیرد پهلویش انتخاب شد ریّان کشته ی کربلا به خون گلو سر و رویش خضاب شد ریّان آب را پیش او زمین می ریخت شمر پیک عذاب شد ریّان سر ذبح اش سنان تعارف زد شمر آخر مجاب شد ریّان بخدا زیر چکمه ی قاتل گل زهرا گلاب شد ریّان چیزی از قتل صبر می دانی؟ نحر کردن ثواب شد ریّان روی نیزه سر برادر رفت حال خواهر خراب شد ریّان سهم دستان عمه ام زینب بندهای طناب شد ریّان دَخَلَت زِینبُ عَلَی بنُ زیاد حرف بزم شراب شد ریّان عمر سعد صحبت صله کرد با سر جد ما معامله کرد http://eitaa.com/maddahanesf
به فکر کربلا بودم در آوردم سر از مشهد بخوانم هرنفس باشوق بار دیگر از مشهد اگر که میل حج دارم چه جایی بهتر از اینجا اگر قصد سفر کردم چه جایی بهتر از مشهد امیدی به من و این طبع خشکیده نبود اما به لطفش برده‌ام با خود غزل‌های تر از مشهد گره روی گره زد تا که بخت خواهرم وا شد سحر شد هر شبم با خاطرات مادر از مشهد برادر صبح و ظهر و شب به سوی قم نظر دارد چرا که چشم خود را برندارد خواهر از مشهد "به جان مادرت زهرا قسم" رد خور ندارد که نرفتم دست خالی با نگاهی مضطر از مشهد :: اگر روزی شود تنها بلیط رفت می‌گیرم چرا که قصد برگشتن ندارم دیگر از مشهد ✍ http://eitaa.com/maddahanesf
با وضو سمت قبله رو کردم نذر تو شعری آرزو کردم هرچه روح القدس حواله کند نظر لطف اگر سه ساله کند از شکوهت مدام بنویسم شعر با احترام بنویسم گفتمت کوه، باز کم گفتم به همان شیوه‌ی خودم گفتم خواندمت نور، بیش از آن هستی برتر از وصف شاعران هستی دختر و خواهر ولی خدا همه جا یاور ولی خدا عصمت الله، دختر معصوم سینه‌ات مهبط تمام علوم آینه زاده‌ای و آینه‌ای اِسماً و رسماً عین آمنه‌ای در دلِ ما بروبیا داری عطر و بوی حسین را داری نوه‌ی فاتح حنین تویی آن‌که دل برده از حسین، تویی متقن است این حدیث، صد در صد دوست دارد حسین بیش از حد_ خانه‌ای را که تو در آن هستی عشقِ بابا، سکینه جان هستی دختر ماه و آفتابی تو دست‌پروده‌ی ربابی تو مستحق نوازش عباس ذکر نامت نیایش عباس به حیایت کسی ندارد شک زینبی در قواره‌ای کوچک عمه سنجاق بر سرت می‌زد بوسه از روی معجرت می‌زد وارث اقتدار فاطمه‌ای مظهری از وقار فاطمه‌ای در گلویت طنینِ غُرَّنده خطبه‌ات تند و تیز و برنده خطبه‌ات تیغ ذوالفقارت شد کوفه از مرد و زن دچارت شد خطبه‌ات شد مفتح الابواب مرحبا شیرْدخترِ ارباب دیدنی بود نُطق حیدری‌ات جلوات علیِ اکبری‌ات همه دیدند انقلابت را نور جاریِ در حجابت را روسریِ دگر نیاز نشد گره معجر تو باز نشد مدح ناب تو را روایت گفت از بزرگی‌ات، از عفافت گفت روزگاری شُدید عازم حج خبر آمد که در مراسم حج گرم تکبیر، غرق در صلوات موقع رمی تک تک جمرات ریگ از دست خسته‌ات افتاد کی به مکروه، نفْس تو تن داد؟ نفْس پاک تو کی بهانه گرفت؟ خاتمت کفر را نشانه گرفت همسفر بود اگرچه دور و برت نشدی وامدار همسفرت نشدی خم که ریگ برداری شرم داری چه شرمِ بسیاری شام اما نظاره‌ات کردند ملاء عام اشاره‌ات کردند "وابتلاکم بنا " ی تو روضه‌ست بُغضِ در گفته‌های تو روضه‌ست لحن نامحرمان عذابت داد شمر با ناسزا جوابت داد با دلی غرق درد و غم رفتی بین بزم شراب هم رفتی آب پیش رباب می‌خوردند پیش چشمت شراب می‌خوردند سرِ در بین تشت را دیدی هر چه آنجا گذشت را دیدی بی جهت گیسویت سپید نشد "خیزران خسته شد، یزید نشد" ✍ http://eitaa.com/maddahanesf
...شیعه از پرچم تو حوله‌ی احرام گرفت "حرم الله" حریم حرمت نام گرفت قبله‌ی قبله تویی، کعبه به تو رو زده است حجرالاسود از ایوان طلا وام گرفت خضر اولاد علی ! آب حیاتش دادی هر که از دست کریمانه‌ی تو جام گرفت فقه را با نفست بار دگر جان دادی احتجاجات تو گرد از رخ اسلام گرفت جاثلیق از سر اعجاز تو مشتش رو شد و دعای تو فقط بود به هنگام گرفت بی گمان زیر سر معجزه‌ی چشم تو بود شیر درنده اگر در قفس آرام گرفت اسم و رسمش وسط صحن تو از یادش رفت عاشقی که لقب زائر گمنام گرفت غافل از همّ و غم شیعه نشد مهدی تو از سجایای پسندیده‌ات الهام گرفت وای از آن دم که نگهبان تو گستاخی کرد وای از آن لحظه که تصمیم به دشنام گرفت وارث سینه‌ی آزرده ی زهرا نفست موقع گفتن تکبیرة الاحرام گرفت در مناجات شبِ آخرِ خود افتادی پیش چشمان تر همسر خود افتادی گریه‌ی چشم ملک از قِبَل مهدی بود چقدر خوب سرت در بغل مهدی بود ناله کردی همه با مهر، جوابت دادند تشنه بودی و سپس جرعه‌ای آبت دادند اهل خانه کفنی بر تن پاکت کردند بعد تشییع بلافاصله خاکت کردند پیکرت تابش سوزنده‌ی خورشید ندید بوریا جای کفن دور خودش دید؟ ندید سامرا صحبتی از گودی گودال نشد سینه‌ات زیر سم اسب که پامال نشد سر انگشترت انگشت به غارت که نرفت آه... ناموس تو آقا به اسارت که نرفت ✍ http://eitaa.com/maddahanesf
ریشه دارد مهرت از روز ازل در جان ما جان ما از آن تو، عشق تو هم از آن ما کار و بار شاعران با لطف تو رونق گرفت نام زیبای تو حُسن مطلع دیوان ما نور چشمان تو تدوین کتاب الله کرد آیه آیه سوره سوره زینت قرآن ما خط به خط روزی سه وعده بوسه بارانت کنیم نور و قدر و کوثر و یاسین و الرحمان ما از خودت تنها خودت را در دوعالم خواستیم دردمندیم و نگاه رحمتت درمان ما منفعت یعنی همین که سائل این خانه‌ایم از کرامت‌های تو پر می‌شود دامان ما ارتباط مستقیمی دارد این زانو زدن روی فرش روضه با تقویت ایمان ما می‌نویسد نام زیبای تو را بر سینه‌ها در میان دسته‌های سینه‌زن دستان ما سجده بر خاک حرم کردیم و نورانی شدیم صحن روشن گشته از پیشانی تابان ما مادرت بین قنوت خود دعامان می‌کند حضرت زهرای مرضیه‌ست پشتیبان ما قیمتش بالاست اشکی که برایت جمع شد بیش از این‌ها هم می‌ارزد لؤلؤ و مرجان ما جای ارباب مصیبت؛ جای مهدی خالی است در میان روضه‌های خیمةالاحزان ما :: یک دل سیری نشد آبی بنوشی عاقبت کربلایی شد دل و اندوه شد مهمان ما رو به قبله ذکر یا جدّاه گفتی زیر لب روضه‌هایت ابتدای حزن بی پایان ما ✍ http://eitaa.com/maddahanesf
ریشه دارد مهرت از روز ازل در جان ما جان ما از آن تو عشق تو هم از آن ما کار و بار شاعران با لطف تو رونق گرفت نام زیبای تو حُسن مطلع دیوان ما نور چشمان تو تدوین کتاب الله کرد آیه آیه سوره سوره زینت قرآن ما خط به خط روزی سه وعده بوسه بارانت کنیم نور و قدر و کوثر و یاسین و الرحمان ما از خودت تنها خودت را در دوعالم خواستیم دردمندیم و نگاه رحمتت درمان ما منفعت یعنی همین که سائل این خانه ایم از کرامت های تو پر می شود دامان ما ارتباط مستقیمی دارد این زانو زدن روی فرش روضه با تقویت ایمان ما می نویسدنام زیبای تو را بر سینه ها در میان دسته های سینه زن دستان ما سجده بر خاک حرم کردیم و نورانی شدیم صحن روشن گشته از پیشانی تابان ما مادرت بین قنوت خود دعامان می کند حضرت زهرای مرضیه ست پشتیبان ما قیمتش بالاست اشکی که برایت جمع شد بیش از این ها هم می ارزد لؤلؤ و مرجان ما جای ارباب مصیبت ؛ جای مهدی خالی است درمیان روضه های خیمةالاحزان ما یک دل سیری نشد آبی بنوشی عاقبت کربلایی شد دل و اندوه شد مهمان ما رو به قبله ذکر یا جدّاه گفتی زیر لب روضه هایت ابتدای حزن بی پایان ما http://eitaa.com/maddahanesf
ای دوست اگرچه همه جا عطر بهار است این رایحه‌ی خوش، همه از جانب یار است این عطر مسیحاست که از راه رسیده از یمن قدومش همه‌جا غنچه دمیده پیچیده به هر دشت، شمیم گل نرگس گل‌ها همه سرمست نسیم گل نرگس سبزی و طراوت هم اگر در چمن ماست از برکت هر نغمه‌ی یابن الحسن ماست این گل‌پسر فاطمه یک پارچه نور است نوروزِ همه منتظران، روز ظهور است دل می‌بَرَد و محض همین دلبری آمد آیینه‌ی حُسن حَسَنِ عسکری آمد زیبایی او را نه فقط ماه ندارد جز او احدی در دل ما راه ندارد او نیز همانند عمویش علی اکبر در ظاهر و باطن بشود شبه پیمبر این را به تواتر قلم شیعه نوشته‌ست مهدی‌ست که طاووس اهالی بهشت‌ست مهدی‌ست گل سرسبد عالم خلقت مهدی‌ست همان منجی مشتاق هدایت مهدی‌ست که خود شأن نزول نعمات است تنها فرج مصلح کل، راه نجات است تنها نه فقط جمعه که سرتاسر هفته از غربت محض‌اش دل تقویم گرفته افتاده به دل‌ها ولی الله می‌آید بد راه نده در دلت؛ از راه می‌آید ما باورمان است که موعود به زودی با ذکر علیاً ولیُ الله می‌آید ای کاش که شعبان بشود ماهِ ظهورش ای کاش بگوید که همین ماه می‌آید :: هجران زده اما همه سرشار امیدیم ما ملت خودساخته‌ی قرن جدیدیم ما در دلمان غصه‌ی تحریم نداریم در پیش ستمگر سر تعظیم نداریم آن نکته که در صدر خبرهای جهان است آوازه‌ی بیداری اسلامی‌مان است همواره خدا حفظ کند رهبرمان را با خطبه‌ی خود ساخت همه باورمان را در جبهه‌ی تبیین همه مشتاق جهادیم یک موی علی را به معاویه ندادیم تیغ دو دم ما همه‌جا پا به رکاب است دشمن غلطی هم بکند، خانه خراب است ما عزت خود را همه مدیون رضاییم ما ملت ایران همه ممنون رضاییم المنّةُ لله که خدا در نظر ماست دست کرم ضامن آهو به سر ماست همچون پدری مشفق و رحمان و عطوف است ما میهن‌مان بیمه‌ی آقای رئوف است ما سفره‌ی دل پیش کسی باز نکردیم جز او به کسی حاجتی ابراز نکردیم اصلاً به تقلای من و تو چه نیاز است عمری درِ این خانه به روی همه باز است ما هیچ نگفتیم، خودش خوب عطا کرد با دست خودش کرببلا قسمت ما کرد حرف دلمان را به‌خدا گفت مؤید از شیوه‌ی الطاف رضا گفت مؤید "تا گوهر اشکم سر بازار نیاید کالای مرا هیچ خریدار نیاید دیدم همه‌جا بر در و دیوار حریمش جایی ننوشته‌ست گنهکار نیاید " ✍ http://eitaa.com/maddahanesf
بعد از پدر رَدای امامت به او رسید عمّامه ی پیمبر رحمت به او رسید مهدی همان که خُلقاً و خَلقاً محمد است بعد از نبی شکوه نبوّت به او رسید از جدّه اش خدیجه جلالت به ارث برد از جدّه اش خدیجه اصالت به او رسید او وارث تمام سَجایای مرتضاست غیرت به او رسید شجاعت به او رسید مهدی همان کسی ست که زهراست اُسوه اش از مادرش وقار و متانت به او رسید در جود با عمو حسن اش مو نمی زند گویی تمام جود و کرامت به او رسید سینه به سینه نور امامت ادامه یافت از دامن حسین ولایت به او رسید عباس دیگری ست ؛علمدار دیگری ست از هشتم ربیع که رایت به او رسید سجاد عصر ماست ؛ به قربان سجده اش در بندگی کمال عبادت به او رسید از باقرالعلوم به او معدن علوم از صادق الائمه صداقت به او رسید موسی بن جعفری ست که در کنج عُزلت اش تنهایی و فراق و مشقّت به او رسید اِبن الرضاست آینه ی ثامن الحجج رافت به او رسید عطوفت به او رسید طی می کند مسیر جوادالائمه را رسم همیشگی سخاوت به او رسید هادی امت است نگاه محبتش اسباب بی نظیر هدایت به او رسید ارثی ست مشترک همه ی اهل بیت را از محضر پدر غم غربت به او رسید با هر فراز ناحیه از هوش رفته است هرصبح و شام ذکر مصیبت به او رسید پُر بود ساحتش همه از ردّ پای شمر آن کهنه پیرهن که به زحمت به او رسید http://eitaa.com/maddahanesf
طبع خشکیده را حیات ببخش همه‌ی شهر را غزلخوان کن خیر مقدم، خوش آمدی ای عشق! عاشقی را دوباره بنیان کن همه‌ی چشم‌ها به چشم تو و دامن غرق نور آمنه است چشم وا کن عزیز عبدالله مادرت را به غمزه مهمان کن همه‌دم ای موحد آگاه می‌چکد از لب تو بسم الله بنشین و به ریش کفر بخند خواب هر خسرو را پریشان کن نه فقط اینکه طاق کسری را همه‌ی شهر را به لرزه درآر نظری سوی هرچه کنگره کن هرچه آتشکده‌ست ویران کن جاهلیت امان‌مان را برد سیل ظلم و خرافه راه افتاد کشتی‌ات را نشان بده ای نوح و دوباره مهار طوفان کن آی موسای بی عصای ما باز هم ساحران همه جمع اند معجزات نهفته‌ی خود را از دل آیه‌ها نمایان کن داده بودند این بشارت را که مسیحی ز راه می‌آید از غم و غصه‌ها فلج شده‌ایم درد ما را بیا و درمان کن علت خلق هر غزل‌واره! ای رسول میان گهواره! "أَسْلَمُواْ" را بخوان به لهجه‌ی خود همه‌ی شهر را مسلمان کن برکت از نگاه تو جاری لب ما تشنه‌ی ترحم تو لطف کن ای پیمبر رحمت سفره‌ی خلق را پر از نان کن تو همانی که برگزیده شدی بعد یک اربعین رسیده شدی دست داری در عالم خلقت ولی از چشم شور کتمان کن عَجَزَ الواصِفونَ عَنْ صِفَتِکْ ماعَرَفْناکَ حَقَّ مَعرِفَتِک تا به سجده مرا نیفکندی قدر خود را به جبر پنهان کن تو نه تنها مرا "ولی" هستی تو نبیِ مَعَ العَلی هستی یاعلی را همیشه پیوستِ آیه‌های نجیب قرآن کن به صلاح است اگر، اجازه بده تا عجم سهم خویش را ببرد رحمت واسعه! قنوت بگیر "روزبه "را "جناب سلمان" کن چندفصلی‌ست خشکسالی‌ها کار داده‌ست دستمان آقا چشمه‌ی چشم‌مان ندارد اشک جان زهرا دعای باران کن به دعایی فقط بسنده نکن برو بر منبر و نصیحت کن ماهمه تشنگان موعظه‌ایم لذت فیض را دوچندان کن از زمانی که باخبر گشتم سر به زیر تو سربلند شده آمدم تا اسیر تو باشم مور دربار را سلیمان کن ✍ http://eitaa.com/maddahanesf
برشی از یک ترکیب بند مطول... وقتی بیانجامد به وصل یار مقصد دیدنی‌ست در محضر محبوب، دیدار مجدد دیدنی‌ست هر شب تمام عرشیان او را زیارت می‌کنند هفت آسمان حور و ملک در رفت و آمد دیدنی‌ست در جسم و جانِ او، خدا بهتر مجسم می‌شود در او تجلی صفات حی سرمد دیدنی‌ست با مطلع الفجر رخش جبریل حیرت می‌کند بسکه ظهور صادق آل محمد دیدنی‌ست هر کس که از ذریه‌‌ی زهراست آقای من است تنها به زیر پای این اولاد، مسند دیدنی‌ست با چشم دل باید مزار ساده‌اش را بنگریم قطعاً بقیع خاکی‌اش مانند مشهد دیدنی‌ست فردا که ایوان و شبستان و رواقی ساختیم طوف کبوترهای عاشق دور گنبد دیدنی‌ست قصد زیارت می‌کنیم از دور، قطعاً زائریم از عاشقان بی قرار صادق بن باقریم خورشید دارد ارتزاق از فیض نور خانه‌اش موسا اقامت کرده در وادی طور خانه‌اش پیر و مراد انبیاست، سرچشمه‌ی آب بقاست خضر نبی نوشیده از جام طهور خانه‌اش اهل زمین شایسته‌ی خدمت به او هم نیستند بر عهده‌ی کروبیان باشد امور خانه‌اش از برکت اعجازش ابراهیم بیرون می‌زند با شوق هر کس پا گذارد در تنور خانه‌اش جای غرور، افتادگی؛ جای تجمل، سادگی شب تا سحر می‌بارد از سقف نمور خانه‌اش بار سرم را می‌کشد بر روی شانه شب به شب خیلی بدهکارم به دیوار صبور خانه‌اش در مشهد و در کاظمین از عمق جان سر می‌دهم اولاد من قربان اولاد ذکور خانه‌اش آئینه‌دار پنج تن، بر خلق عالم حاکم است جانم فدایش پنجمین جد امام قائم است  عرض ارادت می‌کنم اما به شکل دیگری تقدیم حضرت می‌کنم با جان و دل شعر تری جمع نبوت با امامت می‌شود کنه امام آئین او پیغمبری، سیر و سلوکش حیدری در "ما رأیتُ اَفقهَ مِنْ جعفرِ" نعمان ببین* حتی ندارد دشمنش از او فقیه بهتری کار کسی جز او نباشد ابن حیان ساختن از غیر آقا بر نمی‌آید زُراره پروری از برکت انفاس او کرسی درس خاص او پیچیده است آوازه‌ی فقه و کلام جعفری بر صدق گفتارم شهادت می‌دهد اِبنِ حَکَم در گفتگوهایش نمایان است فتح خیبری ممنون قال الباقر و مدیون قال الصادق‌اند از مرجع و از سینه‌زن، تا روضه‌خوان و منبری دیدند با چشمان خود، هم شافعی، هم مالکی شیعه ندارد جز امام صادق خود رهبری باید بگردد هر که در دنیاست کاهل بر نماز در محشر فردا به دنبال شفیع دیگری شکر خدا دم می‌زنم از صاحب خود دم به دم شکر خدا دارم به تن رخت شریف نوکری من با ارادت گفته‌ام، قدر بضاعت گفته‌ام ابیات گنگ من کجا، اشعار ناب حِمْیَری؟ مولا قدمگاهش همیشه قبله‌گاه اولیاست فرزند او باب الحوائج، مغز بادامش رضاست... ✍ *از «نعمان بن ثابت بن زوطی» معروف به «ابوحنیفه» پیشوای فرقه حنفی، نقل شده: «مَا رَأيتُ أفقهَ مِن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد؛ من فقيه‌تر از جعفر بن محمّد نديدم». 📚سیراعلام النبلاء، شمس الدین ذهبی، ج۶، ص۲۵۷. ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯