eitaa logo
کانون آموزش مداحان
32.7هزار دنبال‌کننده
25.7هزار عکس
28.1هزار ویدیو
287 فایل
[[ ما برآنیم که این ذکر جهانی بشود ]] کانون آموزش مداحان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی نخبگان مداحی اهلبیت ( استانی ، ملی و فرا ملی ) خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی دوبار دربِ بقیع باز می‌شود روزی دوبار گریه‌ات آغاز می‌شود روزی دوبار روضه‌ی تو: وا حسن....حسین ای وای  بی حرم حسن  و بی کفن حسین سهمِ دو چشمِ خیسِ شما خونِ تازه است روزی دوبار انیسِ شما خون تازه است این مهرِ مادرِ تو چه‌ها کرده بادلت یعنی که آب شعله به پا کرده با دلت دیدی که آب با جگر فاطمه چه کرد دیدی که آب با پسرِ فاطمه چه کرد تقصیرِ آب شد دل زهرا شراره شد تقصیر آب شد دو جگر پاره پاره شد از کوزه آب تا که حسن خورد آب شد وای از حسین  آب نخورد و کباب شد بعدِ حسین بعدِ حسن سربزیر آب می‌سوزد آنقدر که شود چون کویر آب از آن به بعد آب فرودست می‌رود روزی هزار مرتبه از دست می‌رود از آن به بعد زیرِ سرِ آب آتش است فهمیده‌ام که در جگر آب آتش است سیراب می‌کند همه را ،  تشنه است خود شرمنده است فاطمه را ، تشنه  است خود پیش حسین بغضِ قدیمِ حسن شکست در بینِ خانه قلبِ کریمِ حسن شکست الماس ریزه‌ها جگرش را دو نیم کرد یک ضربِ دست امام حسن را یتیم کرد از سینه داغِ روز و شبش ریخت روی طشت دیدی جگر زِ کنج لبش ریخت روی طشت خونش نه ، پاره پاره زِ لبها جگر چکید بر طشت نه به دامنِ زهرا جگر چکید زینب رسید و گفت که ای وای مادرم "آیا تویی برادر من  نیست باورم" در کربلا به خیمه نیامد عمویِ آب از مَشکِ پاره ریخت زمین آبرویِ آب مجبور شد به خاطرِ آب التماس کرد رو  زد برای طفلِ رُباب التماس کرد بودند دیو و دَد همه سیرابِ آب حیف مَشکی نبود تا که نسوزد رُباب حیف با التماس گفت عزیزم علی بمان از آب هم مضایقه کردند کوفیان اما چه زود آب دوباره شراره شد دیدی که وقتِ گریه‌ی زهرا دوباره شد شد بازهم بساط غمش جور وایِ من شد آب زهر و زهر شد انگور وایِ من انگور شعله شد جگرش را به هم که ریخت آه از دلش که بیشترش را به هم که ریخت   هِی بر زمین نشت نشد چاره ایستاد ای وای من که با جگرِ پاره ایستاد آه ای کبود بال و پَرَت را زمین نزن پیش جوادِ خویش سرت را زمین نزن ... گفتم که اشک از چه چنین رنگ و بو گرفت گفتی زِ چشم گریه کنان آبرو گرفت روزی دوبار درب بقیع  باز می‌شود روزی دوبار گریه‌ات آغاز می‌شود http://eitaa.com/maddahanesf
امسال هم که موعد ماتم تمام شد آقا بیا که فرصت ما هم تمام شد پلکی زدیم ...شصت شب از این عزا گذشت باور کنم دوباره محرم تمام شد؟! مثل کویر، حسرت باران کشیده ایم اما زمان بارش نم نم تمام شد با لطفت این دو ماه گرفتار روضه ایم لطف تو باقی است اگر هم تمام شد درهای آسمان به روی ما گشوده بود وقت رها شدن ز جهنم تمام شد آقا هنوز تشنه ی اشکیم و روضه ایم مثل تمام عالم و آدم؛ ... تمام شد خجلت زدم ... گدای خودت را حلال کن من از غم حسین نمردم ... تمام شد ما را ببخش اگر که بضاعت نداشتیم آری اگر زیاد اگر کم تمام شد می میرم ایستاده به پای غم حسین هرچند فصل غصه ی پر غم تمام شد ای کاش شرح نامه ی اعمال من شود: عمری که در صیانت پرچم تمام شد http://eitaa.com/maddahanesf
یاصاحب الزمان کم ما را قبول کن (امسال هم محرم ما را قبول کن) از تو نفس رسید و برایت نفس زدیم‌ این ناله های پر غم ما را قبول کن آقا وظیفه است اگر گریه می کنیم این اشک های نم نم ما را قبول کن با اشک عیادت دل زخمی ات آمدیم آقا بیا و مرهم ما را قبول کن حتما قصور کرده ام آقا حلال کن عرض ارادت کم ما را قبول کن تا زنده ایم نوکر این خانواده ایم این عهد زیر پرچم ما را قبول کن ما قول می دهیم که ترک گنه کنیم این توبه ی مسلم ما را قبول کن هر دم حسین گفتم و هر بازدم حسن هم بازدم و هم دم ما را قبول کن دارد بساط ماه عزا جمع می شود این سفره ها به دست رضا جمع می شود امشب هوای ضامن آهو گرفته ام مهر قبول نوکری از او گرفته ام http://eitaa.com/maddahanesf
بهانه است ولی خب برای من کافی است همین که شعر مرا می بری به کنگره ها همین که در دکور خانه ام دو تا تندیس اضافه می شود و می روی به خاطره ها یکی دو تا غزل خوب ،، می شوی گاهی فقط بمان و نیا تا تو را اضافه کنم به انتظار مدرنی که شعر خواهد شد مهم ، حضور تو در روزنامه ی شهر است چقدر سوژه برایم می آوری با خود حوادث یمن و جنگ شام هم بد نیست... فقط اجازه بده وضعمان همین باشد زمین خسته سر از آسمان درآورده است چه عیب دارد اگر این رعیت خوشبخت کنار نام تو از جنگ ، نان درآورده است چه ساده در عوض آب ، نفت نوشیدیم فقط بمان و نیا ، قول می دهم این شهر برای نیمه ی شعبان شلوغ تر بشود ظهور را به علائم چه احتیاجی بود نیا که شادی ما پر فروغ تر بشود چقدر روی بَنرها شکیل و خوش اسمی!!! خودت بگو ؛ تو اگر آمدی به خانه ی ما چگونه حوصله ی شهر ، با تو سر نرود ؟!! دلت چگونه می آید بیایی و مِن بعد به جمکران تو این قوم رهگذر نرود نیا ، سه شنبه برایت نماز خواهم خواند چه فکر می کنی ای انتظار ناپایان جدایی من و تو ماجرای یک شبه نیست هزار سال پیاپی گذشت و دلخونی هنوز کوچه ی ما آنچنان محجّبه نیست گناه روسری ما به گردن باد است... برای آنکه بیایی نیاز مبرم بود که مرد و زن همه با هم کنار هم باشیم همین که نام خیابانمان ولیعصر است اجازه داد که در اختیار هم باشیم اذان رسید و به دجّال اقتدا کردیم نوشته اند که هر چیز جای خود خوب است مهم نبود که حتی به قهقرا بروم نوشته اند که از جمعه استفاده کنم کنار مهدیه گاهی به سینما بروم جهان به خنده ی (بَت مَن) علاقمندم کرد اراده کن که بیایی ولی تامل کن! که رودها همه پابست ماهیان تواند به غیر سیصدو چندین نفر که برگشتند تمام مردم دنیا سپاهیان تواند نیا که عطسه ی دنیا به صبر فرمان داد http://eitaa.com/maddahanesf
به آسمان نرسم تا هوایی‌ام نکنی کجا روم من اگر سامرایی‌ام نکنی بگو میانِ گدایانِ خویش جایی هست نگاه بر مَن و بی دست و پایی‌ام نکنی بقیع پنجره فولاد کنجِ شش گوشه خوشم به این دوسه جا هرکجایی‌ام نکنی سرم به چوبه‌ی سرداب میزنم به سرم اسیر این شب سردِ جدایی‌ام نکنی هنوز از سفر اربعین مریضِ توام دوا ندارم اگر  کربلایی‌ام نکنی نگاه کن به بزرگی خود ولی نظری به طرزِ نابلدیِ گدایی‌ام نکنی غریبِ شهر  مرا کُشت آتشِ جگرت مرا ببر که بمیرم به خانه‌ی پدرت http://eitaa.com/maddahanesf
باز اگر در زده این عبد، گرفتار شده به خودش آمده و دیده که سربار شده گرچه بیچاره ام و چهره ی من تکراری است راه من وا شده با توبه ی تکرار شده یار، فکر من و من فکر گناهم شب و روز در دل سوخته اش، غصه تلنبار شده نبریدم ز در خانه ی او جای دگر گرچه آلودگی ام مانع دیدار شده او کریم است که فکر نمکِ آش من است او بغل کرده گدا را که طلبکار شده آمده یوسف ما بر سر بازار، امروز می خرد آبروی هرکه دل آزار شده خوش بحالم که شدم پیر خرابات غمش خوش بحالم که دو تا چشم ترم، تار شده سامرا پرچم مشکی زده از داغ حسن به فدای گل نرگس که عزادار شده برسانید مرا پای پیاده به حرم به امامی که اسیر غم اشرار شده بنویسید حسن، مثل حسن مظلوم است این حسن نیز شهید دم افطار شده گرچه با زهر جفا هر دو حسن سوخته اند یک حسن سوخته ی کوچه و دیوار شده شاید این لحظه که تب کرده، تنش می سوزد ... آخرین روضه ی او روضه ی مسمار شده با لب تشنه زمین خورد، ولی گفت حسین ... از غم کرببلا کار دلم زار شده سینه ی محتضرت زیر لگد سنگین بود با کف پا چقدر با تو کلنجار شده سر بریدن ز تنت، حوصله ها را سر بُرد غصه ام آنهمه جان کندنِ دشوار شده هیچکس مثل تو تحقیر نشد پیش همه ای که بر غارت پیراهنت اصرار شده تو مصیبت زده ی اهل و عیالت شده ای ای که بد با زن و فرزند تو رفتار شده خواهرت دید سرت را روی سر نیزه و گفت: «تو کس و کار منی، شمر جلودار شده» http://eitaa.com/maddahanesf
22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔉 | آجرک الله یا بقیة اللّٰه 🎙 با نوای 📆 شنبه ۰۳ آبان ۱۳۹۹ 🕌 آستان مقدس امامزاده عقیل (ع) 🚩 هیأت امین الزهرا (س) ✨ 🏴 به مناسبت شهادت http://eitaa.com/maddahanesf
..هله! ای باد که از سامره راهی شده‌ای از همان شهر پر از خاطره راهی شده‌ای قبل هر چیز بگو این‌که ز یارم چه خبر؟ وه که از فاصله با او گله دارم، چه خبر؟ منتظر باشم از این راه بیاید یا نه؟ آن سفر کرده به ناگاه بیاید یا نه همه با هم به همین جاده اگر خیره شویم می‌توانیم به این فاصله‌ها چیره شویم.. می‌رسد او که همه منتظرانش هستیم هر کجا هست به دنبال نشانش هستیم راه را باز کنید اسب سپیدش پیداست از همین فاصله آن قد رشیدش پیداست این نمازی‌ست که هر روز به جا آوردید بله آن مهدی موعود، به جا آوردید؟ با همان سادگی و عدل علی آمده است گر چه ما باورمان نیست ولی آمده است وه که بر ظلم چه بی‌واهمه شمشیر کشید بر سر کفر چنان فاطمه تکبیر کشید نام خونین حسین است که بر لب دارد خطبه‌هایش همگی آتش زینب دارد در همان وقت و زمانی که خدا می‌داند از همان جا و مکانی که خدا می‌داند می‌رسد تا پر پرواز شما بگشاید «مژده، ای دل! که مسیحا نفسی می‌آید» http://eitaa.com/maddahanesf
آن صدایی که مرا سوی تماشا می‌خواند از فراموشیِ امروز به فردا می‌خواند آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت هم‌نفس با من از آهنگ فراقم می‌خواند داشت از گوشۀ ایران به عراقم می‌خواند یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست می‌روم می‌روم از خویش به هر جا او هست جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست سهله آغوش گشوده‌ست مفاتیح به دست رایحه رایحه با بوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست مرا سوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است خانۀ دوست که نام دگرش سامره است آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟ وطن آن‌جاست برایم که پر از خویشتن است یعنی آن‌جا که در آن خانۀ محبوب من است سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟ از دل‌آرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟ ما همه غرق سکوتیم تو این‌بار بگو سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند قَسَمت می‌دهم آری به همان راز و نیاز آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟ آخرین مرتبه کی راهی میقات شده‌ست؟ آخرین بار کجا غرق مناجات شده‌ست؟ خسته از فاصله‌ام با منِ بی‌تاب بگو با من از گریۀ او در دل سرداب بگو سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟ حرمت ساحل آرام‌ترین امواج است این گدا سامره‌ای نیست، ولی محتاج است از زمستان پیاپی به بهارم برسان بر لبم عرض سلام است به یارم برسان ما به تکرار دچاریم بگو با یارم غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر تو فقط چارۀ هر دردی و برمی‌گردی وعدۀ بی برو برگردی و برمی‌گردی روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود جای دل، آن‌چه شکسته‌ست، قفس خواهد بود از سر مأذنۀ کعبه اذان می‌خوانیم قبلۀ کج شده را سوی تو می‌چرخانیم هر کجا می‌نگرم ردّ عبورت پیداست کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست تازه این اول قصه‌ست، حکایت باقی‌ست ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقی‌ست می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد http://eitaa.com/maddahanesf
بعد از پدر رَدای امامت به او رسید عمّامه ی پیمبر رحمت به او رسید مهدی همان که خُلقاً و خَلقاً محمد است بعد از نبی شکوه نبوّت به او رسید از جدّه اش خدیجه جلالت به ارث برد از جدّه اش خدیجه اصالت به او رسید او وارث تمام سَجایای مرتضاست غیرت به او رسید شجاعت به او رسید مهدی همان کسی ست که زهراست اُسوه اش از مادرش وقار و متانت به او رسید در جود با عمو حسن اش مو نمی زند گویی تمام جود و کرامت به او رسید سینه به سینه نور امامت ادامه یافت از دامن حسین ولایت به او رسید عباس دیگری ست ؛علمدار دیگری ست از هشتم ربیع که رایت به او رسید سجاد عصر ماست ؛ به قربان سجده اش در بندگی کمال عبادت به او رسید از باقرالعلوم به او معدن علوم از صادق الائمه صداقت به او رسید موسی بن جعفری ست که در کنج عُزلت اش تنهایی و فراق و مشقّت به او رسید اِبن الرضاست آینه ی ثامن الحجج رافت به او رسید عطوفت به او رسید طی می کند مسیر جوادالائمه را رسم همیشگی سخاوت به او رسید هادی امت است نگاه محبتش اسباب بی نظیر هدایت به او رسید ارثی ست مشترک همه ی اهل بیت را از محضر پدر غم غربت به او رسید با هر فراز ناحیه از هوش رفته است هرصبح و شام ذکر مصیبت به او رسید پُر بود ساحتش همه از ردّ پای شمر آن کهنه پیرهن که به زحمت به او رسید http://eitaa.com/maddahanesf
12.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔉 زمزمۀ دعای امام زمان (عج) 🎙 با نوای حاج ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯