بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_شب_عاشورا
#مجتبی_صمدی_شهاب
▶️
دل که عاشق بشود واله و سر گردان است
چشم هم در پِیِ این عشق فقط گریان است
راه تسکین فراق و غم و محنت اشک است
دل که خشکید فقط چارهء آن باران است
حلقهء روضهء ارباب بُوَد عرش خدا
هر چه فیض است در این دایرهء امکان است
شاه و رعیت درِ این خانه همه مُحترمند
نوکر این حرم عشق خودش سلطان است
کربلا یک کلمه هست ولی در معنا
شرح آن باطن آیات همه قرآن است
شرح بی تابی زینب شب عاشورا چیست
که از این مصرعِ غم بر لب عالم جان است
باید امشب به سر و سینه زنان دَم بدهیم
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ولی افسوس قرار است ببیند زینب
صبح فردا بدنش زیر سُمِ اسبان است
بدنش هیچ چه سازد که ببیند به درخت
سر بُبریدهء یار است که آویزان است
لطمه اینجاست روا، هر که غروب فردا
موی زینب بِکِشد پست تر از حیوان است
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#دودمه
#مجتبی_صمدی_شهاب
▶️
کوری چشم یزید و شامیان خیره سر
ای پدر جانم پدر
گوشهی ویرانه را کردم حسینیه پدر
ای پدر جانم پدر
جای من را اربعین خالی کنید ای زائران
دست حق همراهتان
جای من گویید ذکر یاحسین برسر زنان
دست حق همراهتان
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
منشينيد كه شرح غم من بسيار است
دل مجروح من از غربت و غم بيمار است
غربت هر دو جهان گر به ترازو باشد
باز هم پيش غم من كم و بي مقدار است
منم آن شاه كه شد لشكر من صد اندوه
صبر شد يار من آنهم بخدا ناچار است
وسط شهر خودم حكم غريبه دارم
قسمتم از همه كس تهمت ناهنجار است
سفره دارم من و با دشمن خود خوش رويم
سهم من باز زدشمن بخدا آزار است
دشمني كه نكند دشمني اش دشمن نيست
بين خانه به برم دشمن اصلي يار است
همسرم داد به من زهر كه قلبم له شد
اين پذيرايي يارم به دم افطار است
مرگ من زودتر از اين به سراغم آمد
ديده مي بندم و اين حادثه بالاجبار است
مرگ من به فدك و فاطمه بر مي گردد
وسط ذهن من آن حادثه در تكرار است
مادرم فاطمه حق داشت بپوشاند رخ
اثر صورت او نقش بر آن ديوار است
وقتي آنروز ره خانه مان را گم كرد
شد يقينم كه نمي بيند و چشمش تار است
#مجتبی_صمدی_شهاب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت
#مربع_ترکیب
میسوزد از زهر جفا پا تازبانم
چون چوب خشکی گُر گرفته استخوانم
من کشتهء همخانه ای نامهربانم
در بین شهر خویش هم بی آشیانم
من طعمه گاه سوء قصد زهر هستم
با کوچه های زادگاهم قهر هستم
من سفره داری کردم و آزار دیدم
از غم فلک را بر سرم آوار دیدم
دشمن که جای خود ستم از یار دیدم
بین خلائق خویشتن را خوار دیدم
کردم صبوری غصّه را بر خود خریدم
من از حرامی فحش ناموسی شنیدم
هر کس رسید از راه قصد جان من کرد
زخم زبان یا ناسزا مهمان من کرد
یا شک به اسلام من و ایمان من کرد
یا که خیانت بر من و احسان من کرد
یکروز مانند خدا من را ستودند
روز دگر سجاده از پایم ربودند
من این همه غم دیده ام امّا غمی نیست
پیش غمی که مثل این غم ماتمی نیست
بر داغ جانسوز دل من مرهمی نیست
من داغدار مادرم داغ کمی نیست
من داغدار کوچه ام افسرده حالم
کابوس کوچه مانده در خواب و خیالم
یادم می آید که فدک را پس گرفتیم
ارث پیمبر ما تَرَک را پس گرفتیم
سهمیهء نان و نمک را پس گرفتیم
از چاه تیره ما فلک را پس گرفتیم
خوشحال سوی خانه مان بودیم راهی
یکدفعه زد سایه به ما ابر سیاهی
ابر سیه سایه به روی ماه انداخت
دربین کوچه بحث تُندی راه انداخت
بر آن سند تا چشم خود ناگاه انداخت
بر جان من تا روز محشر آه انداخت
آمد سند را از کف مادر بگیرد
طوری به مادر زد که در کوچه بمیرد
نامرد وقتی دست نحسش را هوا بُرد
حتّی خدا را در فلک این صحنه آزُرد
با کینه طوری زد که گفتم مادرم مُرد
که استخوان گونهء مادر تَرَک خورد
یک لحظه قلب مادرم از کار افتاد
جای سرش بر صفحهء دیوار افتاد
#مجتبی_صمدی_شهاب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
اشك هم درمان بغض بي صداي من نشد
هيچكس چون غربت و غم آشناي من نشد
منتظر بودم رفيقي يار و غمخوارم شود
هركه آمد در غريبي پا به پاي من نشد
سفره داري كردم و مهمان مرا آزرده كرد
جز هزاران ناسزا گويي سزاي من نشد
در جواني مو سپيدي حلقه زد بر موي من
يكنفر آگه زعمق رازهاي من نشد
اف به دنيا كه درون خانه هم بيگانه ام
همسرم جز با شرارش هم نواي من نشد
زهر آمد تا جگر سوزاند از من شد خجل
سوخت از سوز دل من مبتلاي من نشد
چشمهايم خسته بود از ديدن ديوار و در
غير رفتن هيچ ره مشگل گشاي من نشد
آرزوي ديدن مادر ز زهرم شد نصيب
زهر تنها باعث رنج و بلاي من نشد
روز تلخي كه تيمم چادرش با خاك شد
غير ناله مرهمي همراه ناي من نشد
بسكه سنگين بود سيلي ريخت از ديوار خاك
خواستم كاري كنم در كوچه واي من نشد
ماند بر ديوار كوچه جاي روي مادرم
باخبر از داغم آنجا جز خداي من نشد
آسمان شد تار و چشم مادر من تار تر
من شدم آنجا عصايش كس عصاي من نشد
از بلاي كوچه و آن آتش و آن معركه
بعد از آن مادر دگر مادر براي من نشد
تا شب غسل و كفن باباي مظلومم علي(ع)
مطلع از كوچه و از ماجراي من نشد
#مجتبی_صمدی_شهاب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#مجتبی_صمدی_شهاب
▶️
ای خفته زیر خاک چه خاکی به سر کنم
باور نداشتم که به قبرت نظر کنم
ای همسفر به خواب و خیالم نمی رسید
با تو نه بلکه با سر تو من سفر کنم
با یاد روز واقعه جا دارد از غمت
لطمه زنان کنار تو جان محتضر کنم
با کعب نی جدا شده ام از تو یا اخا
حتی نشد که حلق تو با اشک تر کنم
بهرم دعا نما که مبادا دوباره از
دروازه های شام بلا من گذر کنم
شد آستین من بخدا معجرم حسین
عباس را نباید از آن با خبر کنم
مانده صدای چوب و لبت بین گوش من
صد آه تا که یاد تو و طشت زر کنم
رنجیده سرفرازم و پیش تو سر به زیر
آخر چگونه شرح غم آن سحر کنم
طفل سه ساله ی تو میان خرابه گفت
باید به مرگ، چاره ی داغ پدر کنم
با دست خسته زیر لحد جای دادمش
جا دارد از خجالت تو جان به در کنم
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#مجتبی_صمدی_شهاب
▶️
ای در مدار عشق نیمِ دیگر من
برخیز مهمانت رسیده دلبر من
در زیرِ خاکی خاکِ عالم بر سرِ من
هرگز نمی شد این جدایی باورِ من
باور نمی کردم که داغت را ببینم
روزی بیاید بر سرِ قبرت نشینم
حالا رسیدم خواهرت خود را رسانده
تقدیر من را بر سرِ قبرت نشانده
جسمِ مرا شوقِ تو تا اینجا کشانده
ور نه دگر جانی برایِ من نمانده
جانان من جانی بده که نیمه جانم
امروز من در كسوت یک روضه خوانم
بعد از وداع آخرت با کام عطشان
وقتی که رفتی ماندم و اندوه طفلان
شد ديده ام سيل و دلم مانند طوفان
دنبال تو روحم روانه شد به میدان
تا اینکه رعد و برق ماتم زد به خیمه
اسب بدونِ صاحبت آمد به خیمه
با سر دویدم سویِ تو پایِ پیاده
دیدم تنت در بین خاک و خون فتاده
از دور دیدم یکنفر که ایستاده
چکمه به سینه دشنه بر حلقت نهاده
مُردم نشد از اينكه راهش را ببندم
لطمه زدم مویِ سرم از غصه کندم
او می شنید انگار آهِ مادرت را
من آمدم اما لگد زد خواهرت را
یک دفعه دیدم پنجه زد مویِ سرت را
نامرد برگرداند با پا پیکرت را
هر ثانیه بر خواهرت صد سال می رفت
او ضربه می زد مادرت از حال می رفت
وقتی سپاه از کشتن تو با خبر شد
خیمه میانِ سیلِ غارت شعله ور شد
از ضربِ سیلی گوش هر دردانه کر شد
دعوا سرِ دزدیدن معجر زِ سر شد
مثل توو مادر به پهلویم لگد خورد
دشمن گلوبندِ مرا از گردنم برد
بعد از تو فکر عابد بیمار بودم
فکر وداع و دفنِ تو ای یار بودم
در حالتی درمانده و دشوار بودم
تا چشم وا کردم سرِ بازار بودم
تا آمدم بر خود دو دستم بسته دیدم
پیشانی ات را روی نی بشکسته دیدم
دشمن مرا با اختیار تام می برد
گَه با شتاب و گَه مرا آرام می برد
من را به جُرم منکر اسلام می برد
من را برای بزمِ شهر شام می برد
در پشت دروازه مرا با لرزه بردند
من را میان چشمهای هرزه بُردند
من هم نوای درد سجادم برادر
ای کاش که مادر نمی زادم برادر
تا آخر عمرم بود يادم برادر
بینِ یهودی گیر اُفتادم برادر
بهر مزاح شامیان هم سنگ خوردم
از پیر زنهای یهودی چنگ خوردم
در پیش روی چشم خیس کودکانت
بزم عجیبی دیدم از نامحرمانت
تا آیه ی قرآن برون شد از زبانت
با چوب دستی ضربه میزد بر دهانت
بر رقص و پا کوبی کنارت امر می کرد
بالا سرت با خنده شرب خمر می کرد
ساکت نماندم حرف حق ابراز کردم
صوتِ علی را من طنین انداز کردم
با خطبه هایم مشت شان را باز کردم
مثل همه پیغمبران اعجاز کردم
گر چه میان ریسمان ها بود دستم
بت های شامی را خلیل آسا شکستم
تقصیر من شد از قفا راست جدا شد
تقصیر تو شد خواهرت اینگونه تا شد
تقصیر من شد دختر تو زیر پا شد
تقصیر تو شد کنج ویرانه عزا شد
هِی دم به دم می گفت که بابا نیامد
تو آمدی دیگر نفس بالا نیامد
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسمالله الرحمن الرحیم
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
#مجتبی_صمدی_شهاب
▶️
یاس سپید باغ بهاران من بیا
نور پُر از تلألؤ چشمان من بیا
لرزه نشسته بر تن و دستان من بیا
جان میدهم کنار تو ای جان من بیا
اشک فراق بر رُخ بابا چکیده است
زهرای من زمان جدائی رسیده است
ای راحتی این نفس آخرم بیا
خواهم که توشه ام بدهی دخترم بیا
سایه زده اجل به سرم بر سرم بیا
ای مهربانتر از پدر و مادرم بیا
آهی برای این دل غم پرورم بکش
تا سالم است دست تو روی سرم بکش
غصه نخور زمان جدائی زیاد نیست
از پیلهء فراق رهایی زیاد نیست
ذکر پدر پدر به کجائی زیاد نیست
تا اینکه در برم تو بیائی زیاد نیست
آماده باش بعد من از راه میرسی
با صورتی گرفته تو ای ماه میرسی
تو بعد من بلاکش غم بی نهایتی
تنها سپر برای امام و ولایتی
حامی حیدری و خودت بی حمایتی
در شعله یاعلی تو گردد حکایتی
بعد من از زمانه تو بیزار میشوی
مجروح ضربهء در و دیوار میشوی
زهرای من به خواب و به رؤیا بگو علی
در پشت در به نیّت بابا بگو علی
شعله اگر که سوخت تنت را بگو علی
در کوچه زیر مشت و لگد ها بگو علی
دشمن به اهل بیت چه گستاخ میشود
با میخ داغ جسم تو سوراخ میشود
زهرا بیار این دم آخر حسین را
زهرا بیار جان پیمبر حسین را
تا بینمش به چشم زخون تر حسین را
تا بوسه اش زنم لب و حنجر حسین را
وقتی که روز خواهر او میشود سیاه
می آیم از بهشت به گودال قتلگاه
وقتی زتشنگی به زمین مانده ردّ پاش
بر جای بوسه ام نوک خنجر کشد خراش
بی فایده ست هر چه کند قاتلش تلاش
پس با لگد کند به روی خاک جابجاش
اینگونه است خصم چنین حَربه میزند
از پشت سر به گردن او ضربه میزند
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_شهادت
#مجتبی_صمدی_شهاب
▶️
همه ديديد شدم شمع و شدم خاكستر
برنگشتم بسوي شهر مدينه ديگر
همه ديديد به دور از وطنم جان دادم
مردم از حسرت شهر و حرم پيغمبر
خواهرم نيز به ديدار من آخر نرسيد
تا دمي گريه كند روي سرم آن دلبر
آسمان دور سرم چرخد و چشمم تار است
بسكه خوردم به روي خاك زمين هي با سر
با لب چاك شده از اثر زهر جفا
وسط كوچه زمين خوردم و گفتم مادر
پسرم آمده تا مجلس ختمي گيرد
تا نگويند ندارد شه دين يك ياور
پسرم آمده تا روضه بخواند بسرم
روضه ء آن پدر مرده كنار اكبر
گل بريزيد به روي تن بي جانم تا
به خوشي از برتان پر بزنم من آخر
خوب شد تا وسط حجره كشاندم تن خود
زير خورشيد فروزنده نگشتم پرپر
واي از كرب و بلا و خفقان گودال
واي بر زينب و بر آن شه خونين پيكر
واي بر آن تن بي سر شده اي كه در خون
به زمين دوخته شد با نوك تير و خنجر
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مدح
#ولادت
#شعر_گونه
همه جا ظلمت و تاریکی بود دل انسان سیه و تیره و دود هیچکس یاد خداوند نبود همه در بندگی بت به سجود
اهل مکه همه سرگرم به دنیا بودند
بی خبر زعالم بالا بودند
سر به تعظیم هُبل بندهء عُزّی بودند
همه در قید تن و دور ز فردا بودند
کعبه گردیده بُد از قالب الله به دور
همه دنیا طلب و در کف دنیا به سرور
بردگان نوکر ارباب به شلّاق و به زور
رسم این بود که دختر بشود زنده به گور
چیره بر سینه سیاهی و همه تشنهء نور
ناگهان در شبی از خاطره ها نور رسید
میِ پاک ازلی بر دل غمدیده چکید
شد جهان غرق امید
روح بر سینه دمید
تیرگی تا که صدای قدم نور شنید
از سر صحنه پرید لب عالم خندید
پشت هر ظلم خمید اشک شوق از وسط مردم دیده غلطید
نور بر خلق جهان داد نوید
گشته آغاز دگر صبح سپید
چه ظهوری چه حضوری چه طلوعی که رهِ چاره به هر ظلمت بست
رشته های غم و اندوه گسست در جهان معجزه هایی پیوست
پادشاهان جهان لال در آنروز چه پست
آب دریاچه ء ساوه به دل خاک نشست
سرد و خاموش شد آتشکدهء فارس خدا شاهد هست
طاق کسری و همه کنگره هایش بشکست
چه قیامی چه پیامی چه کلامی وعده ء حق شد و وقت زهق الباطل شد
آرزوهای همه حاصل شد
کشتی گمشدگان وارد در ساحل شد
حلقه ء بزم اوالعزم دگر کامل شد
هاتفی گفت که ای عالمیان
پیرو جوان خُرد و کلان
دیده بگشود به عالم دُرِ سرمد آمد
مهر امجد آمد فیض ممتد آمد
ماه مفرد آمد عشق بی حد آمد
دم به دم بر دل و جان عشق مشدّد آمد
روح مجرّد آمد
آنکه از جانب حق گشت مؤيد آمد
احمد و حامد و محمود
محمّد آمد
آمد آن شاه که آخر نبیّ ممتحن است
ماه هر انجمن است
خصم هر اهرمن است
دل هر دلشده را راهزن است
گل نه خلّآق هزاران گل و باغ و چمن است
وسط باغ جنان قبله ء هر نسترن است
روح تازه به تن است
شه شیرین سخن است
جاری از کنج لبش آب بقا از دهن است
پدر فاطمه و جدّ حسین و حسن است
او که فخر همهء عالم و هر مرد و زن است
فخرش این است که یارش یل طوفان فکن است
دوش او جای قدوم علیّ بت شکن است
بخدا احمد مختار ندارد به جهان یار پس از خالق دادار
بجز حیدر کرار
همان سیّد ابرار همان سرور و سردار
همان ساقی و سالار
همان واقف اسرار
همان دلبر و دلدار
همانکس که زحق صاحب دریای فضائل شده بسیار
همانکس که بهشت است ولایش
و بغضش سند نار
همان مرکز انوار
بُود آئینه ء روی خداوند به رخسار
به حق حجت حق است و زهر چیز خبردار
به تیغ دو سرش در همه جا قاتل کفّار
سخنش درّ گهر بار
نگهش خالق گلزار
همان رهگذر کوچه و بازار
که یوسف ز فراقش شده بیمار
همانکس که خدا داده به او ماه شب تار
پناه دل هر زار
امید هر گرفتار کلید قفل هر کار
ابالفضل علمدار
به ابالفضل به آن کعبه نشین عرفات
به حسین تشنه لب آب فرات
عشق پیغمبر و کشتی نجات
به حسن آن علوی زادهء نیکو حسنات
مظهر صلح و ثبات
به رخ فاطمه آن روح حیات
بحر خیر و برکات
به علی مظهر پاکی دل و صوم و صلواة
ماه تابان به سر شیعه به هنگام ممات
و به پیغمبر اکرم
شه الله سکنات
مه زیبا وجنات
ز دل و جان و وجود همه عالم
صلوات
#مجتبی_صمدی_شهاب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحیم
#پیامبر_اعظم_ص_ولادت
#مجتبی_صمدی_شهاب
▶️
همه جا ظلمت و تاریکی بود دل انسان سیه و تیره و دود هیچکس یاد خداوند نبود همه در بندگی بت به سجود
اهل مکه همه سرگرم به دنیا بودند
بی خبر زعالم بالا بودند
سر به تعظیم هُبل بندهء عُزّی بودند
همه در قید تن و دور ز فردا بودند
کعبه گردیده بُد از قالب الله به دور
همه دنیا طلب و در کف دنیا به سرور
بردگان نوکر ارباب به شلّاق و به زور
رسم این بود که دختر بشود زنده به گور
چیره بر سینه سیاهی و همه تشنهء نور
ناگهان در شبی از خاطره ها نور رسید
میِ پاک ازلی بر دل غمدیده چکید
شد جهان غرق امید
روح بر سینه دمید
تیرگی تا که صدای قدم نور شنید
از سر صحنه پرید لب عالم خندید
پشت هر ظلم خمید اشک شوق از وسط مردم دیده غلطید
نور بر خلق جهان داد نوید
گشته آغاز دگر صبح سپید
چه ظهوری چه حضوری چه طلوعی که رهِ چاره به هر ظلمت بست
رشته های غم و اندوه گسست در جهان معجزه هایی پیوست
پادشاهان جهان لال در آنروز چه پست
آب دریاچه ء ساوه به دل خاک نشست
سرد و خاموش شد آتشکدهء فارس خدا شاهد هست
طاق کسری و همه کنگره هایش بشکست
چه قیامی چه پیامی چه کلامی وعده ء حق شد و وقت زهق الباطل شد
آرزوهای همه حاصل شد
کشتی گمشدگان وارد در ساحل شد
حلقه ء بزم اوالعزم دگر کامل شد
هاتفی گفت که ای عالمیان
پیرو جوان خُرد و کلان
دیده بگشود به عالم دُرِ سرمد آمد
مهر امجد آمد فیض ممتد آمد
ماه مفرد آمد عشق بی حد آمد
دم به دم بر دل و جان عشق مشدّد آمد
روح مجرّد آمد
آنکه از جانب حق گشت مؤيد آمد
احمد و حامد و محمود
محمّد آمد
آمد آن شاه که آخر نبیّ ممتحن است
ماه هر انجمن است
خصم هر اهرمن است
دل هر دلشده را راهزن است
گل نه خلّآق هزاران گل و باغ و چمن است
وسط باغ جنان قبله ء هر نسترن است
روح تازه به تن است
شه شیرین سخن است
جاری از کنج لبش آب بقا از دهن است
پدر فاطمه و جدّ حسین و حسن است
او که فخر همهء عالم و هر مرد و زن است
فخرش این است که یارش یل طوفان فکن است
دوش او جای قدوم علیّ بت شکن است
بخدا احمد مختار ندارد به جهان یار پس از خالق دادار
بجز حیدر کرار
همان سیّد ابرار همان سرور و سردار
همان ساقی و سالار
همان واقف اسرار
همان دلبر و دلدار
همانکس که زحق صاحب دریای فضائل شده بسیار
همانکس که بهشت است ولایش
و بغضش سند نار
همان مرکز انوار
بُود آئینه ء روی خداوند به رخسار
به حق حجت حق است و زهر چیز خبردار
به تیغ دو سرش در همه جا قاتل کفّار
سخنش درّ گهر بار
نگهش خالق گلزار
همان رهگذر کوچه و بازار
که یوسف ز فراقش شده بیمار
همانکس که خدا داده به او ماه شب تار
پناه دل هر زار
امید هر گرفتار کلید قفل هر کار
ابالفضل علمدار
به ابالفضل به آن کعبه نشین عرفات
به حسین تشنه لب آب فرات
عشق پیغمبر و کشتی نجات
به حسن آن علوی زادهء نیکو حسنات
مظهر صلح و ثبات
به رخ فاطمه آن روح حیات
بحر خیر و برکات
به علی مظهر پاکی دل و صوم و صلواة
ماه تابان به سر شیعه به هنگام ممات
و به پیغمبر اکرم
شه الله سکنات
مه زیبا وجنات
ز دل و جان و وجود همه عالم
صلوات
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#مجتبی_صمدی_شهاب
▶️
خانه ای که مادرش زخمی شده غم خانه است
باغ اگر باشد شبیه کلبه ای ویرانه است
مادر در بستر اُفتاده که حالش ناخوش است
با نگاهش، دور طفلان مثل یک پروانه است
بهر مرغِ بین آتش لطمه دیده زیرِ پا
بهترین جا، گوشهء عُزلت میان لانه است
فاطمه حالش وخیم است و طبیبی هم که نیست
مونس روز و شب ش هم اشک دانه دانه است
صورت ودست وسرش بدجورضربه خورده است
این جنایت، کارِ یک طُغیانگر دیوانه است
نامرتب مانده موی زینب و موی حسین
موی بی شانه دلیلش درد دست و شانه است
قُنفُذ از هر مالیاتی بعد کوچه شد مُعاف
بعد زهرا این برایش بهترین کارآنه است
خانه دارِ پا به ماهِ شیر خیبر را زدند
ننگ بر تاریخ، این غم فوق ظالمانه است
فاطمه در زیرِ در بود و ز رویش رَد شدند
ماندن حوریه با این وصف یک افسانه است
⏹
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯