#روضه_حضرت_زهرا_س حاج‌محمد رضا طاهری •✾• *امیرالمؤمنین نشست کنار بستر فاطمه گفت:* شکسته قامتی ای یار نیمه جان علی چه بی فروغ شدی ماه آسمان علی مرا به خاک نشانده قدِ هلالی تو گرفته سوسوی چشمان تو توانِ علی *اصلاً یه جوری امشب امیرالمؤمنین التماس میکرد ..تاحالا بچه ها اینطور التماس بابا رو ندیده بودن...* «ممنونم اگر نروی میمیرم اگر بروی زهرا مرو مرو..» فاطمه جان! کس نداند که پس در به من و تو‌ چه گذشت .. تو نفس میزدی و من زِ نفس افتادم نفس، نفس زنی و ذرّه ذرّه آب شوی چه زود پیر شدی، همسر جوانِ علی سه ماه شد که سخن با علی نمیگویی سه ماه شد که ندادی رُخَت نشانِ علی همیشه بسترت از برگهای لاله پُر است گلِ خزان زده ی سرخ بوستانِ علی عزیز دلم! کسی سراغ تو را از علی نمیگیرد مدینه مرگ کند آرزو به جانِ علی *یه عده که اومدن‌ عیادت خانم،همچین که داشتن میرفتن گفتن دیگه کار تمومه، به امام حسن گفتن به بابات بگو فکر کفن و دفن باشه، انقد بی معرفت بودن‌.‌..* *اینجا خیلی برا فاطمه گرون تموم شد نگاه کرد دید امیرالمؤمنین کنارِ بستره، میگه...* گرفته ام ز غریبی دو زانویم به بغل که تاب آورد این داغ بی کران علی * میگن وقتی بچه ها به مولا خبر وفات زهرا رو دادن.. این چند قدم از مسجدالنبی تا خونه رو، بارها امیرالمومنین باصورت به زمین افتاد...* این سخن ورد زبانها افتاد دیدی آخر علی از پا افتاد اگر چه بین خسوفی، هنوز ماهِ منی بتاب بر من و بر این ستارگانِ علی *فاطمه جان! یه خواهش ازت دارم...* بیا و این دم آخر برای دلخوشیم بخند تا که نَمردم بخند جانِ علی *نوشتن این چند روزه لبخند به لبان فاطمه نیومد الاّ یه موقع، خانومی که شخص نابینا میاد تو خونه سریع خودش رو می پوشونه.. پیغمبر فرمود: زهراجان! نمیبینه، خانم‌فرمود:اونمیبینه من که میبینم، الان لحظه ی آخرم دل نگرانه،بی بی فرمود: اسماء! اینطوری که مرده ها رو میبرن بسمت قبرستان، یه پارچه ای رو بدن میندازن حجم بدن نمایانه، من سختمه...اسماءگفت:خانم! من تو حبشه دیدم که تابوت درست میکنند... با چند نی خرما درست کرد یه پارچه دورش کشید.. همچین که تابوت وارد خانه شد دیدن فاطمه بعد چندوقت لبخند زد، فاطمه لبخند زد اما زینبین تو سرشون می زدند حسین تو سرش می زد...*

#روضه_حضرت_زهرا_س محمد رضا طاهری قامت خمیده بود ولی سرفراز بود زهرا میان آتش و خون در نماز بود در را شکست، آنکه نفهمید هیچ وقت حتی به روی او درِ این خانه باز بود *بعد این همه جنایت اومدن‌گفتن: علی جان! میخوایم بیایم دیدن فاطمه. مولا چقدر خجالت کشید..چطور با حضرت زهرا مطرح‌کنه. قاتلا اومدن‌ دیدنش معطل شدند اما حضرت دست رد به سینه ی اونها نزد.امیرالمؤمنین اومد گفت:فاطمه جان !من خیلی معطلشون‌کردم اما از در این خونه‌کسی دست خالی نمیره..چیکار کنم؟ بی بی فرمود:اَلْبَیتُ بَیتُکَ وَ اَنَا اَمَتُکَ؛ خونه، خونه‌ی توعه منم کنیز توأم علی ...* از فضّةُ خذینی او، اینقدَر بدان وضعی درست شد که به یک زن نیاز بود بازوش سِرِّ قوّت بازوی مرتضی است امّا غلاف در پی افشای راز بود حَبلُ المَتین شده است ،گرفتارِ ریسمان مضطر شده، همان که خودش چاره ساز بود * یهودی پای این روضه مسلمان شد.تو کوچه وقتی دید علی رو دارن با این وضع می برن، چهل تا نانجیب دارن فاطمه اش رو می زنن، یک مرتبه گفت:" أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ.أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰه.."گفتن تو پیغمبر رو درک کردی ایمان نیاوردی ،گفت آری! ایمان نیاوردم اما بودم خیبر دیدم این آقا، درِ قلعهٔ خیبر رو که چهل نفرمی اومدن باز و بسته می کردن با یه دست کند.. روی دست گرفت سپاه اسلام از این در رد شد الان می بینم اون آقا رو دستهاش رو بستن جلو چشمش دارن ناموسش رو می زنن...* دری که بوسه گه انبیاء عُظمی شد چگونه بود که با ضربهٔ لگد وا شد؟ به جای دسته گل جای احترام وسلام شرار قسمت آن خانهٔ مُعلّا شد مقابلِ نفسِ بانوی عفیف علی صدای عربدهٔ یک غریبه پیدا شد آهای سینه زنان! فاطمه زمین افتاد کمک دهید که در بینِ کوچه دعوا شد *امام حسن اینقدر پای این روضه گریه کرده...* امان زِ میخ که کج رفت، سمت پهلو رفت امان زِ در که شکست و بلای زهرا شد.

#روضه_حضرت_زهرا_س سید رضا نریمانی

🩸 زمینه الهی عظم البلا🩸 🎤مداح: ذبیح الله ابراهیمی بیاد مردم غزه و فلسطین و لبنان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #لبیک‌یا‌مهدی #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 🌷اللهم لَیِّن‌ قَلبی‌ لِوَلِیِّ‌ اَمرِک...🌷 خدایا قلبم را برای ولی امرت نرم‌ و مطیع گردان. ↙️به مابپیوندید↙️ ✨کانال مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ✨ 👇 @vetralmotor

🔊 #صوتی | #زمینه 📝 من مات و لم یعرف امام زمانه 👤 حاج‌سیدرضا #نریمانی ▫️ #امام_زمان من مات و لم یعرف امام زمانه مردن بدون امام اوج زیانه خوش به حال اون کسی که دل نگران امام زمانه نکنه نشناسی پسر زهرا رو نکنه مثل کوفه تنها بذاری مولا رو نکنه بنویسی نامه هم عهدی نکنه مثل اجدادش تنها بمونه مهدی ای دل غافل نمیدونم الان آقام کجاست ای دل غافل حتما الان غریب تو کربلاست ای دل غافل تو کدوم خیمه مشغول دعاست کجایی آقای من کجایی یابن الحسن ... من مات و لم یعرف امام زمانه زندگی بی امام بار گرانه خوش به حال اون که جزو منتظران امام زمانه نکنه اشکامون فقط از احساسه اون کسی منتظر واقعیه که پیرو عباسه پیرو اون آقا که مطیع محضه از امام زمانش جدا نشد حتی قد یک لحظه ای دل غافل من نبودم سر قول و قرار ای دل غافل آخه این نبوده رسم انتظار ای دل غافل پای حرفات بمون واسه یه بار کجایی آقای من کجایی یابن الحسن

صل الله علیک یا صاحب الزمان ┄┅┅٭❅💠❅٭┅┅┄ ##اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج سارِعُوا إِلى المهدی صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد: بشتابید بسوی صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنهاست. 💠 مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ ↙️به مابپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @vetralmotor ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯

از بغداد تا غزه از غزه تا لبنان از لبنان تا صنعا از صنعا تا تهران ای امت رسول الله از هر طرف به پا خیزید طوفان دیگری باید این موج را برانگیزید همه تا به سحر بیدار مهیای دم پیکار اشداء علی الکفار الیوم یوم خیبر عشاق پیمبر الیوم یوم خیبر برخیز ای برادر الیوم یوم خیبر راه افتاده لشکر الیوم یوم خیبر سوی فتح آخر الیوم یوم خیبر قدس است در برابر الیوم یوم خیبر با صهیون بگویید الیوم یوم خیبر نحن جیش حیدر الیوم یوم خیبر **** از ایلات تا سدروت تلآویو تا حیفا از کبیات تا اشدود از رمله تا حکا از نیل تا فرات امروز در قبضه ی ابابلیل است از بحر تا به نهر آری در انتظار سجیل است علی قوم ستمکاران ز موشک برسد باران که فتاح شده تشنه به خون همه خونخواران الیوم یوم خیبر عشاق پیمبر الیوم یوم خیبر برخیز ای برادر الیوم یوم خیبر راه افتاده لشکر الیوم یوم خیبر سوی فتح آخر الیوم یوم خیبر قدس است در برابر الیوم یوم خیبر با صهیون بگویید الیوم یوم خیبر نحن جیش حیدر الیوم یوم خیبر

زمزمه و مناجات امام زمان اگه آقامون نیومد، نذاریم دلا بمیره انتظار مهدی امروز، همه ی حرف غدیره اگه روشو نمی بینیم، گلی از باغ نمی چینیم بیا لا اقل بریم تا، سر راهش بنشینیم بیا مهدی بیا مهدی بیا مهدی ..... بیا مهدی بیا مهدی بیا مهدی شب قدر اومده اما، شب غم به سر نیومد چرا چشم من نباره، ماهم از سفر نیومد چشامو می بندم و دل، توی بین الحرمینه ذکر کربلا از امشب؛ یا لثارات الحسینه بیا مهدی بیا مهدی بیا مهدی ..... بیا مهدی بیا مهدی بیا مهدی

زمینه امام زمان #اربعین مسیر سبز ظهور قرار دل بی شکیبم سلام امام زمان غریبم سلام میدونم صدامو داری میشنوی حبیبم سلام ❖❖❖ سلامم به غمهای بی انتهات به خون گریه های روون از چشمات تو مظلوم تری از حسین غریب بمیرم برات ❖❖❖ پریشون حال و غمگینی توی روضه ها که میشینی ماها میشنویم اما تو مصیبت ها رو میبینی ❖❖❖ کی میشه گمشده خیمه نشینم اربعین مشایه من تو رو ببینم یا نجف صحن بابا پیشت بشینم ❖❖❖ عزیز خدا العجل العجل ... ❖❖❖ تو مشایه دنبال ماه رخت دم موکبا بی قرارت میشم نمیدونم امسال نگاهم میکنی میخواهم قربون اون نگاهت بشم ❖❖❖ توی مجلسا بعد هر یا حسین صدات کردم و میدونم که دیدی از اونجا که از عادتت با خبرم منو زود بغل کردی و بخشیدی ❖❖❖ میاد روز آزادی عالم دعاهای زائرا اثر داره همین موکبا رو که میبینی از اون روز موعود خبر داره ❖❖❖ مادرت دعا فرج با ما میخونه العجل ذکر تموم آسمونه امضای مشایه با امام زمونه ❖❖❖ عزیز خدا العجل العجل ...

اگه تاریک و تلخ و تنها شدیم همه جای خالی نور توئه اگه درد داریم اگه خسته ایم دوای تمومش ظهور توئه خدا عاشقاتو سوا می کنه شب قدری حاجت روا می کنه دعای تو پشت سر ماست چون پدر واسه بچه اش دعا می کنه می دونم محاله جوابم کنی می دونم محاله خرابم کنی خدا رو چه دیدی شاید هم منو برای خودت انتخابم کنی به هرکی بگه چی می خواهی از خدا می گم که سپردم به صاحب زمان بگن تو مناجات چی می خواهی بگی می گم الامان الامان الامان بگن آرزوی محالت چیه می گم که بدونم که آقام کجاست بگن که چه جوری صداش می زنی می گم الغیاث الغیاث الغیاث شب قدر من نور بارون میشه با ذکری که شیرین تره از عسل به جای تموم مناجات ها میگم العجل العجل العجل مگه میشه امشب منو رد کنی مگه میشه امشب منو راه ندی به شوق تو قرآن رو وا می کنم میگم سیدی سیدی سیدی

بر درد منی درمون و طبیب تنها شدی ای آقای غریب سوزونده منو بی هم نفسی من منتظرم از راه برسی میام توی روضه میشینم شاید که تو را اینجا ببینم برای دیدنت خدا خدا کنم تو رو میون ندبه ها صدا کنم باید برا ظهور تو دعا کنم آقام آقام آقام اباصالح

نوشتم از حال دلتنگی که دردلتنگی قیاسی نیست به پلکت جانم گره خورده بگیر جانم را هراسی نیست/2/ همه دم نفسم روح و جانم شده نام تو ورد زبانم برود همه از کشور دل تو بمان تو بمان در جهانم در دلبر عالمی بستم عاشقی خستم با جهانی نجوشم نشستم تنها سر کویت تاری از مویت بر بهشت نفروشم یااباصالح،یا اباصالح،یااباصالح جان یااباصالح،یا اباصالح،یااباصالح جان شبی از دنیا گذر کردم به دست آوردم نگاهت را تو را در خوابم عجب دیدم زدم بوسه روی ماهت را/2/ بروم به تنم مانده بویت به درخشش آن خال رویت همه عمر به تماشا نشینم ز دلم نرود آرزویت پریشان از حس دلداریت اشک پنهانی انتظار و جدایی تو بر گردی من سفر باشم بی خبر باشم آن شبی که میایی یااباصالح،یا اباصالح،یااباصالح جان یااباصالح،یا اباصالح،یااباصالح جان