eitaa logo
آموزش مداحی برتر
76 دنبال‌کننده
9 عکس
16 ویدیو
15 فایل
🔺️کانال تخصصی آموزش مداحی(نکات ناب اجرا،اشعار جدید، صداسازی،اجراهای اساتید، تقلیدصحیح و..) 🔺️روضه خوانی اساتید 🔺️دعا خوانی 🔺️سینه‌زنی(نوحه،زمینه،واحد و..) 🔺️مناجات با خدا 🔺️مناجات امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ارتباط با ما: @Y4mahdi_313
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شب ششم محرم(2) حضرت قاسم بن الحسن(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 🔸الا ای صاحب قلبم کجایی 🔸محرم شد نمی خواهی بیایی؟ 🔸کنار علقمه یا خیمه گاهی؟ 🔸نمی دانم کجای کربلایی اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. ♦️گل من دیده بگشا باغبان آمد برت قاسم ♦️کدامین پنجه ای ،اینگونه کرده پرپرت قاسم ♦️چرا بر زیر دست خود ، سرت را کرده ای پنهان ♦️نی ام قاتل ، عمو هستم به بالای سرت قاسم ♦️پرستوی یتیم مجتبی میسوزم از این غم ♦️که بهر یادگاری هم ، نمانده یک پرت قاسم ♦️چسان بردارمت ای گُل ، ز زیر سُم مرکبها ♦️که چون قلبم هزران پاره گشته پیکرت قاسم ♦️پرستوی یتیم مجتبی می سوزم از این غم ♦️که به یادگاری هم نمانده یک پرت قاسم ♦️به زینب می توان گفت شرح ماجرا اما ♦️نمی دانم چه گویم در جواب مادرت قاسم ⬅️امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن... 🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی 🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... شاید 13 سال بیشتر نداره... اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: 🔸من هوای جبهه دارم ای عمو 🔸غصه های خیمه دارم ای عمو شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه... آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 🔸این دلم احساس غمگینی کند 🔸غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره... فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند... الله اکبر... امان از بلای عظیم... روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم... الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم... عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان... راوی میگه: یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه... تا وارد میدان شد... شروع کرد به رجز خوندن... چنان با شجاعت رجز میخونه... همه لشکر دشمن متحیر موندن... این آقازاده کیه... آی نانجیبها... اگه منو نمیشناسید بدانید... من فرزند قهرمان جنگ جملم... من فرزند حسن بن علیم... 🔸آیینه ی مرد جمل آمد به میدان 🔸یک شیردل مانند یل آمد به میدان جنگ نمایانی کرد... خیلی ها رو به درک واصل کرد... کسی حریف این آقازاده نميشه... چه کار کردند... دور تا دورش رو گرفتند... اول سنگبارانش کردند... یه ظالمی صدا زد... بخدا بهش حمله میکنم... داغش رو به دل مادرش میگزارم... یا صاحب الزمان... تا این نانجیب رسید... آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد... قاسم با صورت به زمین افتاد... همینجا بود صدای ناله اش بلند شد... يا عَمّاه عموجان حسین به دادم برس... 🔸افتادم از پشت فرس 🔸عمو به فریادم برس ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند... بگم یا نه... نگاه کرد... دید یه قاسمش زیر سم اسبها... هی صدا میزنه عموجان حسین... ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد... نشست کنار یتیم برادر... دید شمشیر به سرش زدند... بدنش رو قطعه قطعه کردند... سنگبارانش کردند... داره نفسهای آخرش رو میکشه... هی پاهاش رو زمین میکشه... چه کار کنه حسین... همه دیدند... وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قاسم رو به سینه چسباند.. وای عزیز برادرم قاسم... یادگار حسنم قاسم... 🔸اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم 🔸جان كَندَنت روي زمين نيست باورم 🔸وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد 🔸هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم 🔸پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو 🔸عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا ▪️▪️▪️▪️ https://eitaa.com/maddahshoo
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حضرت علی اکبر(ع) شب هشتم محرم(2) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَدا ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِی بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. ♦️بی سبب نسیت چنین معرکه بر پا شده است ♦️وسط خیمه ی ما روضه مهیا شده است ♦️دست دشمن چه قَدَر نیزه و تیغ و تیر است ♦️هر کدامش به طریقی به تنت جا شده است ♦️پیرمردی که عصایش به سرت می کوبید ♦️به هوای سر تو از سر جا پا شده است ♦️ساربان هم که طمع کرده به تو خاتم من ♦️ناگهان در وسط معرکه پیدا شده است ♦️هفتمین دفعه که من یا ولدی می گویم ♦️چشم اگر باز کنی قدّ منم تا شده است ♦️از پراکندگی پیکر تو معلوم است ♦️بند بند تو ز سر تا نوک پا وا شده است ♦️مادرت کو که ببیند پسران خود را ♦️همه ی دشت پر از اکبر لیلا شده است ⬅️شب هشتم ماه محرم دلها رو روانه کنیم کربلا کنار شش گوشه ابا عبدالله پایین پای امام حسین دست توسل بزنیم به درگاه جوان امام حسین گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم گهی بخاک فتادم گهی زجای پریدم [دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم] علی جانم نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم دنبال علی راه افتاد از شیخ جعفر شوشتری نقل شده حسین به احتضار افتاد گفتن مانند محتضر چشمای حسین تو حدقه دور می خورد خدایا تو شاهد باش بر این قوم کسی رو به میدان می فرستم اشبه الناس خلقا و خلقا برسول الله هر وقت مشتاق می شدیم به چهره پیغمبر نگاه کنیم نگاه به چهره علی اکبر می کردیم برای بعضیا تانی می کرد اجازه نمی داد اما تا علی آمد اجازه داد چه غوغایی شد تو خیمه لحظه وداع علی خواهرا عمه ها همه دور علی رو گرفتن طبق برخی نقل ها آمد فرمود علی رو رها کنید علی من غرق در ذات خدا است علی اکبر امام حسین وارد میدان شد مردم! :انا علی ابن الحسین بن علی مثل جدش امیرالمومنین به هر طرف لشگر که حمله می کرد لشگر و به هم می زد همه از جلوی علی فرار می کردن آرایش جنگی دشمن به هم می خورد اما یه وقت حسین یه ناله ای شنید یا ابتاه علیک منی السلام بابا دیگه نگران تشنگی و لبای خشک من نباش این رسول خدا با کاسه بهشتی آمده گفتن برا بعضیا با عجله میومد اما از مقتل شیخ حر عاملی نقل می کنن تا نزدیک بدن علی شد گفتن سقط من الفرس از روی اسب به زمین افتاد آرام آرام روی زانو خودشو رسوند به علی فجلس علی التراب یه نگاهی به بدن علی کرد اما عجب بدنی آخه نوشتن تا او ملعون ضربه رو زد علی خودشو انداخت روی اسب اسب گویا آموزش دیده بود باید علی رو برمی گرداند به خیمه اما خون جلوی چشما اسب رو گرفت مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط لشکر دشمن. چه کردند با علی اکبر.. حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله.. انشاالله داغ جوان نبینی دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. یکی با شمشیر میزنه...یکی با نیزه میزنه یکی با سنگ میزنه... بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند.. ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره. روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند.. خدایا حالا حسین چکار کنه.. سر علی رو به دامن گرفته..دلش آرام نشد هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی.. علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد. یدفعه دیدند.. ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی.. حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره.. هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها..صدا زد 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم حسین آرام جانم..حسین روح و روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کانال_آموزش_مداحی https://eitaa.com/maddahshoo
‍ . |⇦• امان از کوفه .. و توسل به حضرت زینب سلام الله و روضه حاج حسین سازور ●━━━━━━─────── بریم دروازه کوفه ببینیم چه خبره .. یااباعبدالله .. زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه آبروریزی این شهر کم از شام نبود کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه آبرو داشت در اینجا به چه روزی افتاد دختر حیدر کرار ، امان از کوفه نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه سختی حبس به دیده نشدن می‌ارزید سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه وامصیبت ، "دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد" پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد با عصا بر لب و دندان حسینش میزد شاعر: کاروان وارد کوفه شد دیدن یه عده ای دارن از بام خانه ها خاکستر میریزن .. یه عده هم کنار این اسرا دارن پای کوبی میکنن .. ای بمیرم برات بی بی جان .. یه وقتی زینب سلام الله علیه یه نگاه کرد به دروازه شهر یادش افتاد باباش اینجا حکومت می‌کرده .. یه خانمی آمد یه مقدار نان و خرما بده بی بی فرمود برش گردانید به خدا صدقه به ما حرامه .. گفتن خانم صدقه فقط به بچه های پیغمبر حرام هست !! فرمود ام حبیبه من زینبم .. به خدا ما بچه های پیغمبریم .. ای حسین .. صل الله علیک یا اباعبدالله .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال مداحی و اشعار محرم 👇👇 🆔 ➺ @madahionline_313
@rozehajabbas03.roze,tahmasobpor.mp3
زمان: حجم: 23.47M
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور، کربلایی محمود کانال_آموزش_مداحی https://eitaa.com/maddahshoo
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور، کربلایی محمود عیدانیان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔸حدوداً دم غروب، زدنت با سنگ و چوب 🔸جلو چشم مادرت،سرتو زمین نکوب 🔸حدودا دم اذان، شدی روی نی عیان 🔸به سر درهم تو، داره میخنده سنان 🔹رفتی تنهام گذاشتی، بین این همه حرومی 🔹پرسید از من رقیه،روی نیزه ها کدومی 🔹آبُ واکردن اما، تشنگیت واسم عذابه 🔹همه آرومن اما، اونکه گریونه ربابه 🔸حدودا سه ساعته، خولی گرم غارته 🔸مرد حضرمی پِی، اون لباس پارته 💢السّلام علی' مَن نَحْرُه مَنْحور 🔰سلام بر اون آقایی که نحرش کردن 💢السلام علی' مَن صَدرُهُ مَکْسور 🔰سلام بر اون آقایی که سینشو شکوندن 🔸حدودا سه ساعته، اسیری تو قتلگاه 🔸تو رو میکشه ولی، هرزگیه یک نگاه 🔆چقد عذابم داد، طنابی که دور گردنم داد 🔆چقد عذابم داد لباس کهنه ای که تو تنم بود 🔆چقد عذابم داد... ♨️عذاب از این بدتر، چیزی نباشه که تو بپوشی ♨️ عذاب از این بدتر، ماهارو بردن بَرده فروشی 😭 😭زینب کجا و بزم حرام و سر و شراب و جام 😭باورت میشه منو آوردن میون بزم عام 😭 💢 💢کنار تشت و سر بریدت،جام شرابم بود 💢به کی بگم که جمع نگاه سمت حجابم بود 💢 💠کجا بودی عباس؟؟ 💠وقتی که بردن منو تو بازار ❇️کجا بودی عباس؟؟ 💠همه منو دیدن توی انظار ❇️ کجا بودی عباس؟؟ 😭😭😭😭😭 ⬅️السلام علی الشیب الخضیب ⬅️السلام علی الخد التریب ⬅️السلام علی الرأس المرفوع ⬅️السلام علی البدن السلیب ♻️تشنه ای در گودیه ی گودال رفت ♻️آنقدر سنگش زدن از حال رفت ♻️یک طرف پنجه به گیسو میزدن ♻️آن طرف چکمه به پهلو میزدن ✴️زنده بود و دست و پا میزد حسین کانال_آموزش_مداحی https://eitaa.com/maddahshoo
@Maddahionlin4_5818750971689307624.mp3
زمان: حجم: 4.91M
🔳 (س) 🌴چشم تو را چقدر به این در گذاشتن 🌴گفتی پدر مقابل تو سر گذاشتن 🎙 سید رضا نریمانی ⏯ کانال_آموزش_مداحی👇👇👇 🌻https://eitaa.com/maddahshoo