eitaa logo
آموزش مداحی برتر
61 دنبال‌کننده
9 عکس
16 ویدیو
15 فایل
🔺️کانال تخصصی آموزش مداحی(نکات ناب اجرا،اشعار جدید، صداسازی،اجراهای اساتید، تقلیدصحیح و..) 🔺️روضه خوانی اساتید 🔺️دعا خوانی 🔺️سینه‌زنی(نوحه،زمینه،واحد و..) 🔺️مناجات با خدا 🔺️مناجات امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ارتباط با ما: @Y4mahdi_313
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيم "يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين" "يا رب الحُسين، بحق الحُسين، اِشف صدر الحُسين، بظهور الحُجُّة ، يا رب الحُجُّة، بحق الحُجُّة، اشف صدر الحُجُّة، بظهور الحُجُّة " چند فراز از زيارت ناحيه مقدسه بخونم، متبرك بشه مجلس، همه ي عالم رو بگردي هيچ كي مثل امام زمان به جدش سلام نميده؛ اصلا جنس سلام هاي امام زمان فرق داره "أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ التُّرْبَهِ الزّاکِیَهِ، أَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّهِ السّامِیَهِ، السَّلَامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْمَأْوَى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى، السَّلَامُ عَلَى ابْنِ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا، أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَهِ الْبارِزات..." امشب از بچه هاي بي بي زينب بخونيم، از زينبي كه هم دخترِ شهيدِ، هم خواهر شهيدِ، و هم كربلا مادرِ شهيد شد، اونم دوتا شهيد، دوتا دسته گُل"سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور"... امام زمان عجل الله در اون تشرفاتشون تاكيد داشتن كه وقتي براي عمه ام زينب گريه مي كنيد، براي فرج و ظهور من هم دعا كنيد، توي گريه هاتون برا عمه ام زينب، برا منم دعا كنيد...* بهترین بنده ی خدا زینب هَل اَتی زینب، اِنّما زینب ریشه ی صبرِ انبیا زینب تا ابد در دلِ بلا زينب بانی روضه های غم زینب تا ابد مبتلای غم زینب هر مصيبتي رو كه ورق مي زنيم، يه طرفش زينبِ، بي خود نيست ميگن: " اُمُّ المَصائب زينب " توي مدينه كنار مادر و دَرِ سوخته، كنار فرق شكافته، كنار جگر پاره پاره، توي كربلا هم زينبِ... و چه بچه هايي داشت زينب، يكي از بچه هاش قاري قرآن بود، صدايِ خوشي داشت، وقتي اومد تو ميدون، قرآن ميخوند دشمن رو نصيحت مي كرد، اينا هم نوه هاي اميرالمؤمنين بودن و هم نوه هاي جعفرِ طيار... از اين جا به بعد از زبانِ زينب كبري است:* گفت ای مصطفای عاشورا ای فدای تو زینب کبری *داداش!..* تو علی هستی و منم زهرا همه دار و ندارم از دنيا سر خواهر فدای این سر تو بچه هايم فدای اکبر تو *شهيدِ اولِ بني هاشم علي اكبرِ، بعد از علي اكبر بني هاشم رفتن، برادرهاي مسلم رفتن، برادرهاي اباالفضل رفتن، اين دو تا آقا زاده توي خيمه نشستن، يه بار به خودشون اجازه دادن برن پيشِ ابي عبدالله، تا اومد محمد اجازه ميدان بگيره، ابي عبدالله گفت: برگرد، برو توي خيمه پيش مادرت بشين، انگار يه جوري دلشون شكست، اومدن پيش مادر، گفتن: مادر! دايي اجازه نميده بريم ميدون، مادر نگاه كرد ديد تموم وجودشون سرشار از شوقِ شهادتِ، اومد محضرِ برادر، زبانِحال رو ببين، داداش!...* من هوای تو را به سر دارم به هوای تو بال و پر دارم از غریبیِ تو خبر دارم دو پسر نه، دو تا سپر دارم در دل خیمه خسته اند این دو دل به لطف تو بسته اند این دو *داداش! بذار پسرهاي من سپرِ بلايِ تو باشن، داداش! دوتا تير كمتر بخوري من دلم آروم ترِ، بذار برن...* ای فدایت تمامی سرها سر چه باشد به پای دلبرها از چه در اشتیاقِ خواهرها تو نظر می کنی به دیگرها آخرش یا اجازه می گیرم یا همین کنج خیمه می میرم شاعر علی اکبر لطیفیان ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/maddahshoo
*اومد تو خيمه، گفت: بچه ها باشيد بريم، حسين آماده است، يادشون داد، چي بگيم؟ بعضي نقل ها نوشتن: ابي عبدالله كوهِ عاطفه است، تا اومدن دوتايي افتادن رو پاهاي حسين، دست و پاي دايي رو مي بوسن، هي ميگفتن: جانِ مادرت فاطمه بذار بريم؛ اجازه گرفتن، پَر پرواز گرفتن، اومدن شروع كردن با مادر وداع كردن، وداع رو ببين، لباس جنگي به تنشون نمي رفت، كلاه خود نداشتن، زره نداشتن، سپر نداشتن...* نه به اندازۀ علی اکبر ولی آن قدرها جگر داریم تو به روی خودت نیاوردی ما که از قلب تو خبر داریم به همین ذکرِ یا علی، مادر! که نوشتیم روی پیشانی همۀ آرزوی مان بوده است بر تن ما کفن بپوشانی تو به خیمه بمان مراقب باش داییِ ما غم تو را نخورد آن قدر غُصه خورده، حداقل غُصۀ ماتم تو را نخورد دو برادر کنار هم بهتر می توانند یاورش باشند می توانند در مقابل سنگ روی نی حامیِ سرش باشند آن قدر تیر و نیزه می بارد خم به اَبرویمان نیاوردیم مادرم! تو دعا کن آخر کار لا اقل تکه تکه برگردیم شاعر محسن ناصحي *تمام مقاتل نوشتن اين دوتا برادر با هم رفتن ميدان، دو تا برادر ديگه اي هم با هم رفتن، ابي عبدالله و اباالفضل هم با هم رفتن ميدان، اين يه معني داره، وقتي دو تا برادر خيلي به هم وابسته باشن، از هم جدا نميشن، محمد و عون هم با هم رفتن ميدان، گفت: تو با قرآن خوندنت اين لشكر رو نصيحت كن، من ميجنگم، پشت به پشتِ هم، دو تايي دارن با هم ميجنگن، اول قاريِ قرآن عون رويِ زمين افتاد، داشت نصيحت مي كرد، اينقدر با سنگ زدنش، بچه زخمي افتاد روي زمين، عون افتاد، محمد ايستاده، كارش سخت شد، دوتا كار داره، كارِ اولش اينه با دشمن بجنگه، كارِ دومش اينه مواظبِ بدنِ برادرش باشه، چرا مواظبِ بدن؟ مبادا بيان به بدنش جسارت كنن، مبادا بيان بدنِ برادرش رو غارت كنن، خدارو شكر محمد بود، تا زخمي شد و ايستاد، ابي عبدلله داره ميبينه، به سرعت خودش رو رسوند، اين دو تا آقازاده رو بغل كرد به سينه چسبوند، برگردوند به خيمه، يه جمله بگم ناله بزنيد؛ خدارو شكر يه برادر زنده بود از بدنِ برادر مراقبت كنه، اما كاش تو گودال قتلگاه يه نفر كنارِ بدنِ ابي عبدالله مي موند، حسين!.... نگاه كردن ديدن، نه عباسي هست، نه علي اكبري هست، نه زينبي... اما مادرش فاطمه بود، نشست كنارِ قتلگاه، هي ميگفت: " بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مِن شُربِ الماءِ مَنَعُوکَ"...* اگر كشتن چرا آبت ندادن چرا زان دُرِّ نا يابت ندادن اگر كشتن چرا خاكت نكردن كفن بر جسمِ صد چاكت نكردن *ابي عبدالله جنازه ي بچه هارو آوُرد سمت خيمه ها، اما مادرشون زينب از خيمه ها بيرون نيومد، همه منتظرن زينب هم بياد، آخه هر شهيدي رو ابي عبدالله آوُرد، زينب رفت به استقبال، اما اينجا ورق برگشت، ديدن اين مادرِ شهيد نيومد بيرون، هي بهش گفتن: پاشو، بچه هات رو آوُردن، اما نيومد بيرون، هيچ جايي هم ننوشتن چرا بيرون نيومد، اما دل ميگه: شايد حسين خجالت بكشه، اينجا زينب نيومد، سراغ بچه هاش رو نگرفت، اربعين كربلا اومد كنارِ قبر حسين، گفت: داداش! يادته، سراغ بچه هام رو نگرفتم، الان هم تو سراغِ دخترت رو نگير، سراغ رقيه رو از من نگير، بيار دستت رو بالا، به نيت فرج بگو: ياحسين!.. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ https://eitaa.com/maddahshoo
... وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ ، اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. رنگ مشکیِ عزاداری در عالم پخش شد سوخت دلها اسپند محرم پخش شد (خدا رو شکر ، الحمدللّه ، امشب زیاد بگید الحمدللّه ، نمردیمو شب اول محرم یه حسین گفتیم...) رنگ مشکیِ عزاداری در عالم پخش شد سوخت دلها دود اسپند محرم پخش شد تا ابد باز این چه شورت را بنازم محتشم این چه شعری بود که در خلق عالم پخش شد منبری یا نوحه خوان ، يا سینه زن یا گریه کن (خوش اومدید همتون ، شب اول خیلی مهمه ها ، حالا عرض میکنم...) منبری یا نوحه خوان ، يا سینه زن یا گریه کن هر چی منسب بود یکجا زیر پرچم پخش شد چای تلخ روضه زخم قلب ما را خوب کرد حبه‌ی قندی به ما دادندُ مرحم پخش شد هر چه که ما برده ایم از سهم هیئت برده ایم در حسینیه کرم هم جمع شد هم پخش شد از محرم می توان فهمید روزی دست کیست(۲)(حالا عرض میکنم کی...) فاطمه آهی کشیدو (آه ...)(این که تو گریه میکنی اصن مال تو نیست این اشک ، فرمود همچین که تو میشینی ابی عبدالله میاد روبروت میشینه ، انقدر ابی عبدالله تو چشات نگاه میکنه ، خود به خود اشکت جاری میشه...) از محرم می توان فهمید روزی دست کیست فاطمه آهی کشیدو بین ما غم پخش شد(۲) هر کس آمد بی نصیب از قتلگاهت برنگشت (تو چشم همدیگه نگاه کنید گریه کنید امشب...) هر کس آمد بی نصیب از قتلگاهت برنگشت نامنظم شد تنش اما منظم پخش شد (ای حسیییین...ای حسین...) آخ نامنظم شد تنش اما منظم پخش شد حق مطلب بر زمین می ماند اگر زینب نبود(۲) خون دلها خورده شد تا اینکه کم کم پخش شد دل آشفته اگه حسین میگه (شب اوله میخوام هواتو داشته باشم ، آروم آروم ...) دل آشفته اگه حسین میگه درد داره که اینقده حسین میگه (خیلی کار ما این شبا سخته ها فک نکن من راحت میتونم میخونم... امشب میخوام هم خودم گریه کنم هم شماها گریه کنید...) دل آشفته اگه حسین میگه درد داره که اینقده حسین میگه پر پروانه میخواد بسوزه که پای شمع تا به سحر حسین میگه گرچه نخ نماست ولی خیلی ساله پرچم سر گذر حسین میگه روز محشر چند قدم جلوتره نوکری که بیشتر حسین میگه کار استجابت دعاش یقینیه هر کسی با چشم تر حسین میگه این چه رسمیه پدر که میمیره جلو تابوتش پسر حسین میگه (پدرای شهدا رو دیدید...) این چه رسمیه پدر که میمیره جلو تابوتش پسر حسین میگه (اینو برای پدرای شهدا میگم‌...) این چه عشقیه پسر که جون میده پشت تابوتش پدر حسین میگه ما تووی سینه زنی حسین میگیم مادرشم دم در حسین میگه (چجوری میگه؟...) ما تووی سینه زنی حسین میگیم مادرشم دم در حسین میگه ما ها دست به سینه اسمشو میگه مادرش دست به کمر حسین میگه (یکی دیگه هم حسین میگه...کیه؟) (خواهرش نفس نفس نفس زنان(۲) داره روبروی سر حسین میگه)(۲) ✍محمدصادقی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کانال_آموزش_مداحی https://eitaa.com/maddahshoo
شاید امسال به این بادیه باران برود شاید امسال به این دشت بهاران برود شاید امسال خدا را تو چه دیدی شاید یوسف گمشده‌ای باز به کنعان برود شاید امسال حسین از سفر کرب و بلا منصرف گردد و شاید به خراسان برود شاید امسال کسی آب نبندد به کسی یا اگر بست از این کرده پشیمان برود شاید امسال اباالفضل نیفتد از اسب شاید امسال اباالفضل به میدان برود شاید امسال از آن علی اکبر در شهر تکیه در تکیه شبستان به شبستان برود شاید امسال علی اصغر آغوش حسین سوی گهواره خود با لب خندان برود شاید امسال حبیب و وهب و جون و زهیر نگذارند که آتش سوی طفلان برود شاید امسال نه از گوش کسی خون آید و نه در پای کسی خار مغیلان برود شاید این قافله تا کوفه و از کوفه به شام تازیانه نخورد دیگر و آسان برود خیزران شرم کند از همه شاید امسال چه رسد این که به سوی لب و دندان برود روضه خوان از دم دروازه‌ی ساعات نرو دختر شیر خدا از چه پریشان برود؟ *** گفتند بیا کوفه ولی نیست اینجا با تو هیچ دلی کاشکی می‌شد بی معطلی برگردی آقا تا نشی تنها وفا نداره کوفه دروغه بیعتاشون یه چیزایی شنیدم من بین صحبتاشون حرف از اینه که آب رو به روت ببندن به گریه هات بخندن خواهشم اینه با اشک و آه و زاری همراهتو بیاری اصغرتو نیاری خیلی بدن این کوفیا بویی نبردن از حیا با زن و بچه هات نیا نا مهربونن تشنه ی خونن بازار نیزه سازا شلوغه و غم افروز خرما فروش دیروز خنجر فروش امروز ترسم اینه که تن حرم بلرزه سرت بره به نیزه با یه چشای هرزه بعد از تو می‌شه به خیمه ها جسارت حرم می‌ره به غارت زینب می‌ره اسارت ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اربابم با روضه هات بی تابم دوست دارم سلام بدم بدی جوابم خوشحالم که نوکر این خونه ام دستم رو به پرچم تو میرسونم نشسته تو دلم غم دوباره نوحه دوباره ماتم غمت چه کرده با ما که جنب و جوشه تموم عالم تو روضه ها نشستم تو خیمه های عزا نشستم یقین دارم همین جا یه گوشه از کربلا نشستم شش گوشه ات همیشه تو رویامه موندن تو حرم همه دنیامه میخونم بذار بپیچه تو شهر آی مردم فقط حسین آقامه آی مردم فقط حسین آقامه ... دل رو جز تو دست کی بسپارم میدونی کسی رو جز تو من ندارم از وقتی که دل به دستت دادم محکم تر کنار تو شد اعتقادم دل منو نگهدار بذار امانت بمونه پیشت چه خوبه که دل من برا قیامت بمونه پیشت تویی که اربعینت برای عالم مسیر عشقه کسی که زائرت شه تموم عمرش اسیر عشقه من رو با خودم رها نگذاری دست هیچکی جز خودت نسپاری کاش باری که رو زمین موند از من اینبارم خودت آقا برداری شش گوشه ات همیشه تو رویامه موندن تو حرم همه دنیامه میخونم بذار بپیچه تو شهر آی مردم فقط حسین آقامه آی مردم فقط حسین آقامه ... گرمای غم تو آبم کرده این ساحل بدون تابش تو سرده محتاجم به کشتی عاشورا دستم رو رها نکن کنار دریا تو کشتی نجاتی برای عالم تو ناخدایی دلم گرفته از شب ولی خوشم که چراغ مایی فرات چشم ما شد تو روضه تو دوباره جاری نشسته رو تن تو هزار و نهصد تا زخم کاری با اشک عزا خودت پاکم کن تو روضه ات همیشه غمناکم کن جونم رو بگیر میون هیئت زیر پای زائرات خاکم کن شش گوشه ات همیشه تو رویامه موندن تو حرم همه دنیامه میخونم بذار بپیچه تو شهر آی مردم فقط حسین آقامه آی مردم فقط حسین آقامه ... شاعر: محسن ناصحی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا