eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.4هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
20.5هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی گذار حجاج یکی از حکام بی رحم دوران بنی امیه به دشتی افتاد در آنجا با پیرمردی از قوم بنی عجل برخورد کرد. حجاج به پیر مرد که در حال دوشیدن شیر بود گفت: می بینم که گله ی سرحال و خوبی داری . چه گاو پر شیری ای پیر مرد آیا از شغلت راضی هستی؟ پیرمرد گفت: زندگی هر روز سخت تر از گذشته می شود نان بخور و نمیر هم مشکل پیدا می شود .از این وضع فقط باید به خدا پناه برد. حجاج گفت: نظرت درباره ی حجاج چیست؟ پیر مرد گفت:لعنت بر او باد که هر چه بدبختی می کشیم از دستظلمهای اوست. خدا ریشه ا ش را بکند. حجاج پرسید: می دانی من کیستم؟ پیرمرد گفت : نه حجاج گفت: من حجاجم. پیرمرد که از ترس دست و پایش را گم کردده بود با لکنت زبان گفت:می دانی من کیستم؟ حجاج گفت:نه پیرمرد گفت:من دیوانه ای از قوم بند عجل هستم که روزی دو بار دیوانه می شوم و الان وقت دیوانگی منست. از سر تقصیرات من بگذرید. حجاج خندید و پیرمرد را رها کرد و رفت.
روزی سلیمان پیامبر در میان اوراق کتابش جانوران ریزی را دید که صفحات او را خورده و فرو برده اند. در خیال خود از خداوند میپرسد: غرض از خلقت اینها چه بوده است؟ در حال به سلیمان خطاب میرسد که به جلال و جبروت خودم سوگند که هم اکنون همین سوال را این ذره ناچیز درباره خلقت تو از من پرسید...
21.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥نان پدر و شیر مادر حلالت . دردت بخوره تو سر هر چی ماله کشه👇 بررسی جوانب مختلف "برهنگی" یک دانشجو و "توطئه" بسیار خطرناکی که شکست خورد‼️ (((بسیار مهم)))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ عاقبت بی تفاوت بودن و گوشه نشینی ♨️در صورت سقوط لبنان و غزه چه بر سر ایران خواهد آمد؟
995368706_727471105.pdf
12.27M
🔶 رهبر معظم انقلاب: از خواندن کتاب "پروتکل های دانشوران صهیون" غفلت نکنید. 🔶 کتاب پروتکل های صهیون، توسط گروه اتاق تحلیل خلاصه شده و در قالب یک فایل پی دی اف، تقدیم عزیزان می شود. 🔹لطفاً در حد توان این فایل را در گروه هایی که عضو هستید به اشتراک بگذارید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما (ایرانیان) خیلی مردم بزرگی هستیم ... ما هم تاریخ داریم، هم جغرافیا داریم ... ما رفتیم نجف را نجف کردیم ... خودمان را ارزان نفروشیم ... آیت الله جوادی آملی
⚠️ پیامهای زیادی میاد که برنامه و نگاه کلان اقتصادی دولت چیه⁉️⁉️ ✅ اولاً این سوال مربوط میشه به قبل از انتخابات ریاست جمهوری، که گزینه خوب رو انتخاب کنید نه الان که دیگه محکومید به دراز شدن رو به قبله😂 ✅ثانیاً دهن ما سرویس شد از بس تحلیل زدیم و هشدار دادیم😂 👈 ولی تلگرافی و مختصر: 🔺دیدگاه کلی اقتصادی دولت اصلاحطلب پزشکیان چیه⁉️: 🔹لیبرالیزم 🔺لیبرالیزم اقتصادی چیست⁉️ اقتصاد آزاد یا اقتصاد سرمایه داری 🔺اقتصاد آزاد یعنی چی⁉️ 🔹یعنی نرخ هر کالایی براساس عرضه و تقاضا خودش معلوم بشه نه دستوری توسط قانون و دولت 🔺اقتصاد آزاد به نفع و ضرر کیه⁉️ 🔹به نفع سرمایه دار و به ضرر اقشار متوسط به پایین 🔺رابطه لیبرالیزم و قیمت دلار چیه⁉️ 🔹سرمایه دار اقتصادی دوست داره محصولاتش رو که از دل زمین همین مردم مفتی درمیاره (پتروشیمی ها، فولادیها، معدنیها) به مردم خودمون هم با نرخ جهانی دلار بفروشه نه تومان پس معتقده قیمت دلار باید بره بالا و بالاتر، هرچی بالاتر بهتر‼️ 🔺خوب برای اینکه قیمت دلار بالا بره و سرمایه دار عشق کنه، چی باید بشه⁉️ 1⃣ ارز ترجیحی که برای کنترل قیمت کالاهای اساسی بود، حذف بشه و نون و آب و بنزین و شکر و مرغ و گوشت و... همه با نرخ دلار آزاد حساب بشن...به به جاااااان چه حالی میکنه سرمایه دار اقتصادی‼️ 🌺 خبر خوب.... دولت هفته قبل حذفش کرد....علی برکت الله😂 2⃣ دلار باید کم بشه که قیمتش بکشه بالا و بالاتر، هرچی بالاتر بهتر‼️ 🔺اصلاحطلبان‌سرمایه دار چه کار کنن که دلار توی مملکت کم بشه(یعنی تقاضا برای دلار زیاد بشه) 1⃣ صادرات و تولید (عامل ورود دلار به کشور) کم و کمتر بشه...هرچی کمتر زیباتر‼️ 2⃣ دلارهای موجود در بازار از مملکت خارج بشه...به هر بهانه و روشی... مثلا صدور مجوز خرید خودروهای لوکس خارجی....خبر خوش: صادر شد😍 صدور مجوز ورود گوشی‌های گران آیفون(اپل).... خبر خوش: صادر شد😍 صدور مجوز واردات غذای سگ و گربه صدور مجوز واردات دسته بیل و خلال دندون.... خبر خوش: خیلی وقته روحانی آزادش کرده....علی برکت الله😂 3⃣ کاسبی تحریم.....برخی اصلاحطلبان مثل دزدی هستن که خودشون داد میزنن دزد دزد.......برخلاف سر و صدای رفع تحریم ، خودشون و آقازاده هاشون کاسب تحریمن...تحریم بیشتر یعنی دلار ورودی به مملکت کمتر و کمتر....هرچی کمتر، قیمت بالاتر...هرچی بالاتر بهتر‼️ 🔹الکی میگم؟....نه به خدا...نامه درخواست تحریم ایران به اوباما رو همین گروهی از اصلاحطلب نوشتن... یادتون نيست ⁉️ ✅ حالا فهمیدید وضع وخیم اقتصادی از کجا و کدوم سياست آب میخوره⁉️ ✅ حتما میگید خوب کی باید جلو این لیبرالها، سرمایه دارها و درمجموع اصلاحطلبان رو به عرصه تصمیم گیریهای مهم مملکت بگیره⁉️ 🔹قانون و دموکراسی میگه مردم....همین خودتون.....خود شما.... 🔺چطور⁉️ 🔹انتخاب اصلح در وقتش‼️ 💥 مطالبه‌ گری 💥 شفافیت 💥آگاه و فعال
🍂 شب گذشته در جلسه‌ای افتخار داشتیم در خدمت سرکار خانم کبری حافظی همسر بزرگوار شهید نور خدا موسوی باشیم. 🍂 این سید لرستانی در سن 36 سالگی در عملیاتی که با گروهک تروریستی اشرار عبدالمالک ریگی ملعون انجام شده بود به‌طور صد درصد جانباز شدن ، حدود 10 سال در کما به سر بردن. 🌷 مقام معظم رهبری به ایشون لقب «شهید زنده وطن» داده بودن؛ 🍂 تو این ۱۰ سال همسر صبور و باایمانشون به تنهایی مثل پروانه دور شمع وجود سید گشتند. هر چه از صبر و ایثار و اخلاص و نور این بانو بگم کم هست ... 🔸هم احساس غرور کردم بخاطر دینی که چنین زنانی در سایه فرامینش تربیت می‌کنه که ۱۰ سال پرستاری از یک جانباز ۱۰۰ درصد را افتخار می‌دونه و با خدا معامله میکنه؛ عاشق سید بود؛ میگفت هنگام شهادت سید گفتم تمام خستگی‌ها و شب بیداری‌ها , طعنه کنایه‌هایی که شنیدم حلالت؛ فقط از خدا بخواه شفاعتم نزد مادرت زهرا س نصیبم بشه. 🔸 احساس شرمندگی کردم از کم صبر و طاقتی خودم؛ از اعتقادات سست و ضعیفم ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دشمنی که از باطری پیجر علیه ما ســـــلاح می‌سازد، از شبکه اجتماعی چه می‌سازد؟ گوگل تو را از خودت بهتر می‌شناسد، اینجاست که باید بترسی! حجت الاسلام محمودی
15.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘فیلمی کمتر دیده شده آزرشهیدان حاج احمد کاظمی و حاج حسین خرازی در عملیات والفجر 8 🚩در کنار این شهیدان عزیز جعفری و آقامرتضی قربانی فرمانده لشکر ۲۵ کربلا هم حضور دارند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دموی اثر ( آهای مردم دنیا ) برای کودکان فلسطین به زبان انگلیسی خواننده: دراین سکوت امپراطوری رسانه های دنیا شما رسانه مظلومین باشید نشرکامل به زودی...
حکمتهای نهج‌البلاغه 🔹 قال علیه السلام فَاعِلُ الخَیرِ خَیرٌ مَنهُ وَفَاعِلُ الشَّرٍ شَّرٌ مِنهُ انجام دهنده کار نیک، از کار نیکش بهتر است و انجام دهنده کار بد، از کار بدش بدتر ✍ شخصی که کار نیکی انجام می دهد، مثلاً یتیمی را نوازش می کند یا دست افتاده ای را می گیرد، می دانیم که او دارای صفتی درونی است که می تواند سرچشمه ده ها و هزاران از این‌گونه کارها بشود و به همین دلیل از کار خیرش بهتر است دیگر اینکه، کسانی که کار نیکی انجام می دهند، بسیار می شود که آرزو دارند بهتر از آن را انجام دهند ولی امکانات آن در اختیارشان نیست . همین‌گونه هم شروران، بسیار می شود که دارای چنین باطنی هستند، یعنی اگر قدرتی داشتند شرارت را به مرحله بالاتری می رساندند لذا امام باقر علیه السلام در حدیثی می فرمایند: نِیَّتُ المُؤمِنِ خَیرٌ مِن عَمَلِهِ 📌حکمت ۳۲ 📚 پیام امیر المومنین ع، ج۱۲ /ص۲۲۲
91 "لذت جاودانه" 🌺💞 حرف اسلام عزیز اینه که میفرماید: عزیز دلم شما اگه میخوای یه زندگی شیرین و لذت بخش و پر از هیجان داشته باشی نباید مثل ماست بایستی و به دیوار نگاه کنی! 😒 ✅بلکه شما زن و شوهر ها باید یه سری فعالیت ها رو انجام بدید تا بتونید عشق و محبت بین خودتون رو افزایش بدید.🌺👌 🌷 بعد هم خداوند متعال یه سری فعالیت های ویژه ای رو تعریف میکنه که اگه آدم انجام بده، عشق و محبتش خیلی زیاد و البته دائمی خواهد شد... 😊😌 🔹این فعالیت ها رو در آینده به طور کامل تقدیم خواهیم کرد. 🌹
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 ۱۹ آبان | عقرب ۱۴۰۳ 🗓 ۷ جمادی الاول ۱۴۴۶ 🗓 9 نوامبر 2024 🌹 متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️26 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️36 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️43 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️52 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه : یا رَبِّ الْعالَمِین "ای پروردگار جهانیان" ❇️ این که مربوط به روز است به نام رسول خدا صل الله و علیه و آله و سلم می‌باشد، روایت شده است که هر کس این ذکر را بخواند می شود و در این روز حضرت رسول الله (صل الله و علیه و آله و سلم) خوانده شود. ⛔️ برای و دادن روز مناسبی نیست. ✅ برای و روز مناسبی است. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ✅ برای روز مناسبی است‌. ✅ برای و روز مناسبی است. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌. ✅ امشب برای خوب است. ✅ برای رفتن روز مناسبی است. 🔰زمان : از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 🔸امروز روز نیکویی  است. 🔸شروع کارها بسیار نیکوست است. 🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد. 🔹کسی که امروز گم شود، پس از چند روز پیدا میشود. 🔹قرض دادن و قرض گرفتن خوب است. 🔹برگزاری مجالس عروسی و جاری ساختن صیغه ی عقد، پسندیده است. 🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔹خرید و فروش و تجارت خوب است. 🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸در این روز،سفرخوب است. 🔸کسی که در این روز متولد شود سعادتمندخواهدشد. اگر خدا بخواهد. 🔸رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔸صدقه دادن خوب است. 🔹گفته اند حجامت وفصد(فصد=رگ زنی)، در این روز باعث موت فجآت ( مرگ ناگهـانی ) میشود. 🔹 امروز،سر تراشیدن خوب است، از بزرگان دولت یابد. 🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « زبـان » است.👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔹مسیر رجال الغیب در سمـت جنوب میباشد. بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید. چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. 🌸 🌸 مسعدة بن صدقه گوید : دیدم امام صادق علیه السلام برای بعضی از تجار کوفی این نماز را که در طلب رزق است املاء می کرد فرمود : دو رکعت نماز بخوان هر زمان که از نماز فارغ شدی سه مرتبه این ذکر را بگو : تَوَجَّهْتُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ بِلَا حَوْلٍ مِنِّي وَ لَا قُوَّةٍ وَ لَكِنْ يَا رَبِ‏ بِحَوْلِكَ‏ يَا رَبِ‏ وَ قُوَّتِكَ أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنَ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ إِلَّا مَا قَوَّيْتَنِي اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بَرَكَةَ هَذَا الْيَوْمِ وَ أَسْأَلُكَ بَرَكَةَ أَهْلِهِ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تَرْزُقَنِي مِنْ فَضْلِكَ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَيِّباً مُبَارَكاً تَسُوقُهُ إِلَيَّ وَ أَنَا خَافِضٌ فِي عَافِيَةٍ. قرب الاسناد ص 3 – مستدرک ج 6 ص306 ☜ صبح 5:08:52 طلوع آفتاب 06:34:50 ☜ ظهر 11:48:15 غروب خورشید 17:01:40 ☜ مغرب 17:20:48 نیمه شب شرعی 23:05:16 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی ۱۱:۵۲ 🤲 خواندن در زمان میشود.
۔(41).mp3
10.11M
نجات دهنده 🌾قسمت [دهم] حریف میدانی من کیه؟🍃🌸 حاجیه خانم رستمی فر
حكايت شيرين📗 خر سلطان جنگل شد! ♦️خر همه ی حیوانات را مجبور کرد که ساعت ۶ صبح بیدار شده و ۶ عصر بخوابند! در هنگام توزیع غذا دستور داد که هر کدام از چارپایان و پرندگان و سایر حیوان ها فقط حق دارند ۶ لقمه غذا بخورند. وقتی خواستند پینگ پنگ بازی کنند، هر تیم ۶ بازیکن داشته باشد، و زمان بازی نیز ۶ دقیقه باشد. کارها خوب پیش می رفت و خر قوانین ششگانه یی وضع کرد در یک روز دل انگیز پاییزی، خروس ساعت ۵ و ۲۰ دقیقه صبح بیدار شد و آواز خواند. خر خشمگین شد و در یک سخنرانی جنجالی گفت: قوانین ما از همه قوانین دیگران کامل تر است و خروج از اینها و تخلّف از قانون های ششگانه جرم محسوب و منجر به اشدّ مجازات می شود، و طی مراسمی خروس را اعدام کرد. همه ی حیوان ها از اعدام خروس ترسیدند و از آن پس با دقّت بیشتر قوانین را اجرا می کردند. بعد از گذشت چندین سال، خر بیمار شد و در حال مرگ بود. شیر به دیدارش رفت و گفت: من و تعدادی دیگر از حیوان ها می توانستیم قیام کنیم، ولی نخواستیم نظم جنگل به هم بریزد، حال بگو علّت ابلاغ قوانین ششگانه چه بود؟ و چرا در این سال ها سختگیری کردی؟ خر گفت: حالا من به خاطر خرّیت یک چیزهایی ابلاغ کردم، شماها چرا این همه سال عین بُـز اطاعت کردید ؟
میگفت واسه دنیا اشک نریزید! دنیا رو خدا بهتون میده.. واسه چیزی اشک بریزید که نورانیت داشته باشه، خاصیت داشته باشه، ارزش داشته باشه... مثل اشک واسه خود اهل بیت مثل اشکی که واسه گناهات میریزی! ایناست که قیمتی اند :) ˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بعضی‌ازآیات‌هست که‌وقتی‌میخونیم‌شرمنده‌ میشیم💔 مثل‌این‌آیه: أَلیسَ اللّٰهُ بِکافٍ عَبدَه(زمر/٣۶) آیاخدا‌برای‌بندگانش‌کافی‌نیست... ؟
🍀💛بر جلوه ی روی    مهدی  صلوات 🍀💛بر جذبه ی هر نگاه مهدی صلوات              🍀💛ما را نبود چو هدیه یی در  خور او 🍀💛بفرست به پیشگاه مهدی صلوات 🍀💛اَللّهُمَ        🍀💛صَلَّ             🍀💛عَلی                 🍀💛مُحَمَّدٍ                    🍀💛وَآلِ                      🍀💛  مُحَمَّد                       🍀💛وَعَجِّل                      🍀💛فَرَجَهُم                   🍀💛وَ اَهلِک               🍀💛عَدُوَّهُم...          🍀💛 اَللّهُــــمَّ      🍀💛عَجـِّل لِوَلیِّکَ 🍀💛الفَـرَج
تا‌ رمق در تنِ ما هست بیا. . حال ما بی تو تباهست، بیا. .
دلتنگ توییم. . ای تو همانی که نداریم. . -به یاد داغی که سرد نشد. .❤️‍🩹:)
مدح و متن اهل بیت
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_نود🎬: چشمهای کاهنه دو دو میزد، احساس سرخوشی شدیدی به او دست داده
🎬: صبح زود بود، کاهنان و خدمتکاران معبد و پشت سرشان، مردم عادی دور تا دور زمین خشک و بدون چمنی که درختی بزرگ اما خشکیده در وسط آن قرار داشت حلقه زده بودند. داخل این حلقهٔ پر از جمعیت، میز سنگی مربعی شکلی گذارده بودند که روی آن تعداد زیادی جام و کوزه های بزرگ شراب به چشم می خورد، در کنار میز، سکوهای سنگی تعبیه شده بود که جمعی از کاهنان ارشد روی ان نشسته بودند و کمی ان سوتر دسته ای مطرب آماده برای نواختن بودند. همه منتظر شروع مراسم بودند، اما شروع مراسم با سخنرانی کاهن اعظم آغز میشد که او هنوز نیامده بود. دقایق به کندی می گذشت که بالاخره کاهن اعظم در حالیکه روی صندلی چوبی، سوار بر تخت روان بود و غلامانی قوی هیکل آن تخت را بر دوش می کشیدند به آنجا رسید و عجیب اینکه دخترکی هم جلوی پای کاهن اعظم روی تخت روان نشسته بود و او کسی جز کاهنه نبود. کاهن اعظم پیاده شد و ایستاد تا کاهنه در کنارش قرار گیرد، مردم راهی برای او باز کردند و او به سوی جایگاهی سنگی که برایش درست کرده بودند رفت، بالای جایگاه قرار گرفت و بعد از نگاهی به جمعیت گفت: ای مردم! امروز دور هم جمع شده ایم تا عبادت خدایان نماییم، تا لات و بعل و بغ و از همه مهم تر ایشتار، خدای خدایان را بپرستیم، امروز آمده ام تا دستور خدا را به شما ابلاغ نمایم و معجزه خدایان را در چشم شمایان، نمایان کنم. کاهن اعظم اندکی سکوت کرد و بعد با اشاره به زمین خشک زیر پایش و درخت خشکیده روبه رویش ادامه داد: امروز منسکی از مناسک خدایان را برایتان آشکار می کنم، منسکی که به موجب آن همیشه زمین زیر پا و درختان اطرافتان باور خواهند بود و دیگر خبری از خشکی و خشکسالی نخواهد بود و وفور نعمت از درختان و زمین و گیاهان را خواهید داشت، من این معجزه را به چشم شما میکشم، شما ببینید و بیش از قبل به خدایان معبد ایمان آورید و به گوش باقی بنی بشر برسانید که چه خدای قدرتمندی دارید و زین پس هرسال در همین روز این جشن را که نامش جشن باروریست انجام می شود و هر کس در این معجزه شک و شبهه آورد با خشم خدایان مواجه خواهد شد و با بدترین مرگها خواهد مرد. در این زمان مردی از میان جمع صدایش را بالا آور و گفت: ای کاهن اعظم! این معجزه که از آن سخن می گویی چیست؟! و ما باید چه کنیم؟! کاهن اعظم از زیر چشم به آن مرد نگاه کرد و بعد بلندتر ادامه داد: بعد از اتمام سخنان من، مراسمی را تعدادی از مردان و زنانی که تعلیم دیده اند در پیش چشم شما انجام می دهند، این مراسم تا سپیده فردا ادامه دارد، البته هر کدام از شما که خواستار اجرا بودی. به این جمع ملحق میشوید و خودتان برنامه را اجرا می کنید و شما فردا که به این مکان بیایید خواهید دید که این درخت خشکیده و این زمین بی علف، هر دو سرسبز و سرزنده اند و شما با دیدن این معجزه باید ایمانتان قوی تر شود و هدایا و نذورات فراوان و ارزشمندی به درگاه ایشتار، خدای خدایان روانه دارید و هرگز به خدایان کافر نشوید و مبادا خدای دیگری برای خود برگزینید... ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
🎬: کاهن اعظم باز نگاهی گذرا به همه کرد و رو به مطربها گفت: بخوانید و بنوازید و برقصید که امروز معجزه ای بزرگ به وقوع می پیوندد و از جایگاه پایین آمد. در این هنگام به اشاره کاهن اعظم، چند تن از خدمتکاران معبد شروع به ریختن شراب در جام و کاسه های کوچک سنگی کردند و دربین مردم میگشتند و آنها را به مردم تعارف می کردند، عده ای جام به دست گرفتند و به احترام بت ها جام را سرکشیدند و عده ای هم جام را پس زدند و ترجیح میدادند که بیننده باشند و در این هنگام ابلیس عصبانی شد، چرا که کل جنودش را به کار گرفته بود تا همه از ان نوشیدنی که ساخته دست خودش بود بخورند، اما اینک میدید که هنوز هستند مردمی که التفاتی به این نوشیدنی ندارند، در این هنگام فریادی کشید، کاهن اعظم که گویا طنین این فریاد در جانش نشسته بود یکه ای خورد و رو به جمعی که کنار مطربها بودند نمود و اشاره کرد که مراسم را شروع کنند، آن جمع که اول از همه نوشیده بودند و سرخوش از این نوشیدن بودند، درحالیکه لباسهای عریان و بدن نما داشتند وسط آمدند و جلوی چشم مردم حرکاتی انجام میدادند که دیگران شرم داشتند به آنها نگاه کنند و جالب اینجا بود که کاهنه در وسط حلقه این جمع منحرف جولان میداد و هر لحظه در کنار مردی بود، خیلی از مردم از دیدن این صحنه های شنیع خجالت زده شده بودند و راه کج کردند که آن مکان را ترک کنند که بار دیگر کاهن اعظم فریاد زد: بایستید و مراسم باروری را ببینید، ما انسان ها باید به طبیعت یاد دهیم که چگونه سرسبز شود، این مراسم تا صبح انجام میشود و شما خواهید دید که فردا صبح این زمین خشک و ترک خورده و آن درخت خشکیده چگونه گل و سبزه می زنند. عده ای از مردم باز هم مصرانه خواستار ترک این مجلس لهو لعب بودند و کاهن اعظم آنها را به خشم خدایان بشارت داد... مجلس گناه تا صبح بر پا بود و کاهنه هم مدام دست به دست میشدو ابلیس از بالای درخت خشکیده بر این جمع نگاه میکرد و رمزی را که در آسمان هفتم یاد گرفته بود مدام بر شاخه ها و تن خشکیده درخت می خواند و می دانست تا صبح این درخت جوانه خواهد زد و زنده می شود و همین معجزه برای انحراف مردم کفایت می کرد. شب پر از معصیت به سحر رسید، مومنین برای نماز در خلوتگه پنهانی خود مشغول عبادت بودند و ابلیس و ابلیسیان هم آخرین تلاششان را برای انجام معجزه ای که گفته بودند می کردند. خورشید از پشت کوه ها سرک می کشید و اشعه های خودش را بر زمین می تاباند و حیوانات انسان نما خوشحال از دیدن شکوفه هایی که بر شاخه های درخت روییده بود و‌جوانه هایی که سر از زمین خشک دراورده بودند به سمت معبد حرکت کردند ... و‌حالا مردم عامی این خبر را دهان به دهان می چرخاندند و گوش به گوش می رساندند که ایشتار خدای خدایان درخت خشکیده را زنده کرده و زمین ترک خورده را جان بخشیده... ادامه دارد... 📝به قلم: ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
🎬: چندین ماه از جشن باروری زمین گذشته بود، بعضی مردم اعتقادشان به معبد راسخ تر شده و برخی دیگر جذب این اعتقاد کفرآلود شده بودند، گرچه آن درخت بعد از یک ماه دوباره خشکیده بود اما هر روز مردم دسته دسته وارد معبد می شدند و همراه خود هدایای زیادی می اوردند، عده ای طلا و برخی پارچه های حریرو ابریشمی و برخی هم از دسترنج مزارع و درختانشان بهترین را به عنوان هدیه به پیشگاه بت ها به معبد می آوردند و به پای خدایان معبد می ریختند تا خدایان در خرج روزانه شان در نمانند و همیشه حامی و تکیه گاه مردم باشند، البته این هدایا به نام خدایان بود و به کام کاهنان... کاهنه که حالا در معبد ارج و قربی پیدا کرده بود و بعد از کاهن اعظم، دومین مقام معبد محسوب میشد، پشت در عقبی معبد بود و در را کمی باز کرد و از لای در، عبادت مردم و هدایایی که آورده بودند را نگاه می کرد، نمی دانست چطورش است این روزها حالش اصلا خوش نبود و نمی دانست منبع این بیماری مبهم کجاست. کاهنه همانطور که از درز در، پیش رویش را می نگرید، نگاهش به پای بت بعل به سبدی پر از انگور درخشان افتاد، انگورهای درشتی که انگار به او چشمک می زدند و یکباره دلش خواست از آن انگورها بخورد، اما بین این جمعیت نمی شد وارد سالن معبد شود و سبد انگور را بردارد، باید تاشب که معبد خلوت می شد صبر می کرد، اما اینقدر دانه های انگور جلوی چشمانش ویراژ میرفت که صبرش لبریز شد، پس فکری کرد. به سمت اتاقش راه افتاد و با شتاب خود را به اتاق رساند و خود را به صندوقچه چوبی کنار تختش رساند در صندوق را باز کرد و لباس های رنگارنگی را که کاهنان مختلف در موقعیت های خاص به او هدیه کرده بودند کنار زد، لباسی ساده، که شبیه لباس های زنان م طبقه متوسط جامعه بود، برداشت و پوشید و از اتاق بیرون رفت. صورتش را پوشاند و با احتیاط و طوری که دیگر کاهنان متوجه خروجش از معبد نشوند بیرون رفت و راه بازار را در پیش گرفت، در بین راه باز همان حالت تهوع این چند وقته و سوزش سر دلش سراغش آمد، وارد بازار شد، اما بی حال تر از آن بود که قدمی بردارد، زیر لب زمزمه کرد: کاش از معبد بیرون نیامده بودم و در همین هنگام، سرش گیج رفت، ناخوداگاه دستش را به چوب قطور جلویش که تکیه گاه سایبان بود گرفت و همان کنار چوب نشست و چشمانش را بست. چند لحظه گذشت که با صدای پیرزنی به خود آمد، پیرزن شانه به شانه او روی زمین نشسته بود و رنگ رخسار و قطرات عرقی را که از سر و صورت کاهنه میریخت نظاره می کرد و بعد با دستان چروکیده اش، دستان نرم و سفید کاهنه را در دست گرفت و گفت: دخترم! مردت کجاست؟! چه کسی یک زن آبستن را تنها در اینجا رها کرده؟! با شنیدن این حرف، کاهنه ناگهان چشمانش باز شد و رو به زن گفت: چه گفتی تو؟! آبستن؟! پیرزن که حالا متوجه شده بود این زن پیش رو از بارداری اش خبر ندارد، خنده ریزی کرد و گفت: بله دیگر، من عمری با زنان آبستن دم خور بودم، رنگ رخسارت میگوید که بارداری، ببینم الان تو دل آشوبه نداری؟! دلت نمی خواهد با بوی کاه گل بخوابی؟! یا اینکه دانه های اناری ترش به دهان بریزی؟! کاهنه بدون آنکه حرف بزند، سرش را تکان داد و پیرزن خنده بلندی کرد و گفت: پس مشتلق بده که تو آبستنی، تازه از رنگ صورتت پیداست که بارت پسری قوی است... کاهنه در حالیکه شوکه شده بود از جا بلند شد و راه برگشت را در پیش گرفت و زیر لب می گفت: آبستن؟! آخر همه مرا دختری مجرد می دانند، این آبرو ریزی را به کجا ببرم؟! بگویم شوهر من و پدر بچه ام چه کسی ست؟! باید....باید تا دیر نشده و علائم ظاهری دیگری پدیدار نشده فکری کنم برای این بی آبرویی....نباید کسی متوجه شود...هیچ کس... ادامه دارد... 📝به قلم: ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
📿سجاده‌ی‌نماز‌شب‌، امشب را با نام مبارک همه شهدای والامقام علی الخصوص 🌸 شهیده فاطمه رجب زاده🌸 پهن میکنیم و ثواب نماز امشب را به محضر مبارک ایشان تقدیم میکنیم.. ❤️خدایا ماروهم جزو نمازشب خوان ها قرار بده🙏 💜خدایا در دفـتر حـضور و غـیاب ، ضیافت امشب...حـضورمان را بـپذیر و جایگاهمان را در کلاس بـندگی ات در ردیـف بـهترین هـا قـرار ده .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣مهربان خدایم ✨در این واپسین ساعات شب ✨ببخش گناهانیکه دانسته ویا ندانسته ✨مرتکب شدیم آرامشی عطا بفرما ✨به قلبهای بی تابمان ✨آمیـــن یا رَبَّ🙏 آرزو میکنم نور هدایت خدا ✨❣ همیشه با شما باشه 🙏 شبتون آروم و در پناه خدا ✨❤️
🔸روزی در نماز جماعت موبایل یه نفر زنگ خورد. زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود. بعد از نماز همه او را سرزنش کردند و او دیگر آنجا به نماز نرفت. همان مرد به کافه ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست. مرد کافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره، فدای سرت... او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد. حکایت ماست جای خدا مجازات میکنیم، جای خدا میبخشیم…
وقتےپولے‌میدےبہ‌نیازمند یعنے‌دارےبهش‌میگے: من‌ڪہ‌نمیتونم‌این‌پول‌و.... باخودم‌بیـارم‌براآخرت ولی‌تومیتونے‌برام‌بیآریش!(:🌱