eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.9هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.8هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ‼️ 💠ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ امام "ﻋﻠـﻲ(ﻉ)" ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ، ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲﮐﻨﻴﻢ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛ 💠وﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ امام"ﺣﺴﻴـــﻦ(ﻉ)" ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ، ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲﮐﻨﻴﻢ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛ 📛ﻭﺍﻱ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻣﻬـــﺪﻱ(ﻋﺞ) ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ،و ﻟﻌﻨﺘﻤﺎﻥ کنند…😞😞💔 👈برای یاری امام زمان چه کنیم⁉️ جواب یک کلمه است : گناه نکن!
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلامی بی جواب از جانب خوبان نمی ماند به سمت کربلا هر صبح میگویم سلام آقا اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ💚 الســلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
مولاناعلی: [شمارا چه شده است ؛ که به اندکی از دنیا که میرسید شادمان می گردید و بسیاری از آخرت را که از دست می دهید غمگین نمی شوید. .] -نهج‌البلاغه‌خطبه۱۱۳
📌 درگذشت خطیب شهیر محمدتقی فلسفی 🔹 حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی فلسفی در سال ۱۲۸۶ ش در خانواده‌ای عالم به دنیا آمد. وی پس از فراگیری ادبیات و سطوح، به آموختن فلسفه و علوم معقول نزد علمای بزرگ پرداخت و پس از آن به وعظ و خطابه روی آورد. در پانزده سالگی به منبر می‌رفت و از آن پس، نام فلسفی بر سر زبان‌ها افتاد. 🔸 وی پس از اعتراض به کشتار مسجد گوهرشاد، ممنوع المنبر و خلع لباس شد تا اینکه پس از سه سال و با کوشش آیت اللَّه کاشانی، منبرش رسماً آزاد گردید. او در طول ده‌ها سال، بارها در منبرهای پرشور خود، رژیم پهلوی را مورد انتقاد قرار داد و در زمان‌های گوناگون به تبعیت از علما، به ویژه امام خمینی (ره)، به مخالفت با رژیم برخاست. 🔹 وی در این دوران، چندین بار بازداشت شد و بارها ممنوع المنبر گردید. فلسفی همواره با فرقه بهائیت و کمونیسم و حزب توده مبارزه می‌کرد و در این راه، ترسی به خود راه نمی‌داد. او پس از پیروزی انقلاب و پس از هفت سال ممنوعیت منبر و اندکی پس از ورود امام به ایران، در حضور امام و هزاران نفر دیگر، سخنرانی کرد و بار دیگر مورد تفقد امام قرار گرفت. 🔸 با پیروزی انقلاب، او به رغم کهولت سن، تا پایان عمر خود به فعالیت‌های مختلف و منبرهای روشنگر خویش ادامه داد و لحظه‌ای نیاسود تا این که در ۲۷ آذر ۱۳۷۷ دار فانی را وداع گفت. عمده آثار وی با نام «گفتار فلسفی» انتشار یافته که شامل عناوینی چون «کودک از نظر وراثت و تربیت»، «جوان از نظر عقل و احساسات» و «بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات» است.
مدح و متن اهل بیت
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_هشتاد_هفتم🎬: آرسن وارد خانه شد و آن جوان را در اتاقی که مجاور
🎬: آرسن از شدت خواب، چشمانش روی هم افتاده بود، اما گرمای وجود ابلیس که اینک روی سینه اش خوابیده بود این خواب را از سر او پراند. وقتی این گرما همراه با ناز و نوازش و بوسه های آتشین ابلیس شد، آرسن از خود بیخود شد، او که مانند باقی مردم شهر سدوم مرزهای فساد و فحشا را در نوردیده بود و مدتها بود که همسر و دخترانش را تحت اختیار دیگر مردها قرار میداد، اینک با وجود ابلیس، لذتی تازه و نو را تجربه می کرد، لذتی که تا به حال به فکر هیچ بنی بشری نرسیده بود، حالا او کمبود و نبود همسرش را با وجود ابلیس و عشوه گری های او، که در قالب مردی جوان و زیبا در کنارش بود بر طرف می کرد. ابلیس دم به دقیقه حرکات جدیدی انجام میداد و آرسن هم با او همراه می شد، هر حرکتی که ابلیس می کرد، آرسن هم طوطی وار انجام میداد و این کارهای شیطانی شیرین بر مذاقش نشسته بود. حالا او فراموش کرده بود که این جوان، خطاکاری ست که باید فردا در جلسه ای همگانی محاکمه شود و عجیب مهر این جوان بر دلش نشسته بود، او اینک هم آغوش شیطان شده بود و خود را غرق در وجود او نموده بود. همراهی آرسن و ابلیس تا سحرگاه ادامه داشت، حالا آرسن لذتی شیطانی و زودگذر تجربه کرده بود، پلک چشمانش سنگین شد و کم کم به خواب رفت. آرسن که خوابید، ابلیس از جا بلند شد و از خانه آرسن خارج شد و خود را بر تپه ای در مجاورت شهر سدوم رساند و همانطور که اشعه های نور خورشید را نگاه می کرد که در حال طلوع بودند قهقه ای بلند سر داد و گفت: طلوع کن ای خورشید عالم تاب، طلوع کن که امروز روزی سراسر جشن و سرور است برای من! طلوع کن که امروز نقطه عطفی در پرونده ابلیس است، روزی که بنی بشر را در منجلابی عمیق فرو نمودم و عملی را به آنها آموزش دادم که مستقیم آنان را به سمت دوزخ می برد. ابلیس به خاطر کارش چنان خوشحال بود که با دیگر سردارانش مجلس عیش و نوش برپا کرده بود و البته منتظر بود تا نتیجه عملش را به زودی ببیند‌ و آرسن همچنان در خوابی شیطانی فرو رفته بود. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
🎬: ساعتی از روز گذشته بود، مردم یکی یکی پیداشان میشد و جلوی درب خانه آرسن اجتماع کرده بودند، کم کم تمام مردم سدوم همان‌ها که در همه کارها با هم شریک بودند و طلایه داران فحشا در روی زمین بودند، جلوی خانه آرسن اجتماع کردند، اما خبری از آرسن نبود. دقایق به کندی می گذشت و هر کسی چیزی می گفت که عاقبت حوصله جمع سر آمد و یکی از مردها با سنگی در دست شروع به کوفتن درب خانه آرسن کرد. بعد از گذشت دقایقی همسر آرسن با موهایی پریشان و تنی نیمه برهنه درب را گشود و همانطور که جمع پیش رو را نگاه می کرد گفت: چه شده؟! چرا اینچنین بر در می کوبید؟! یکی به نمایندگی از بقیه جلو‌ رفت و‌گفت: دیشب ما کسی را که به مزارعمان آسیب رسانده بود دستگیر کردیم و... همسر آرسن به میان حرف او دوید و گفت: خوب می دانم و شاهد بودم تا بعد از نیمه شب آن جوان دیوانه، خواب را از چشمانمان برد و اینک هم او و آرسن در اتاقی خوابیده اند. ان مرد گفت: قرار بود جلسه ای در خانه شما تشکیل دهیم و با مشورت یکدیگر حکمی برای آن جوان متجاوز بدهیم و خسارت محصولاتمان را از او بستانیم. همسر آرسن با بی حالی از جلوی در کنار رفت و گفت: بروید داخل تالار اصلی خانه بنشینید و من هم به نزد آرسن می روم تا بیدارش کنم. مردم دسته دسته وارد خانه آرسن شدند و ان زن هم به طرف اتاقی رفت که آرسن در آن می خوابید، آخر از زمانی که مردم شهر سدوم افسار گسیخته شده بودند، اتاق خواب زن و شوهر از هم جدا شده بود و دیگر هیچ زوجی برای همسرش اهمیتی قائل نمی شد. زن در اتاق را کوبید و دوباره و چندباره زد که بالاخره صدای کشدار آرسن بلند شد: کیست؟! چه شده؟! چرا نمی گذاری بخوابم.. زن از پشت در فریاد زد، قفلی را که از داخل بر در زدی باز کن، مردم همه در تالار جمع شده اند تا برای آن جوانک بی عقل حکم تعیین کنند و مجازاتش نمایند. آرسن با شنیدن این حرف تازه یاد صحنه های دیشب افتاده بود، چون فنر از جا برخاست، داخل بسترش را نگاه کرد، تنها بود و هیچ خبری از آن جوان نبود، آرسن به سمت پستوی اتاق رفت، اما کسی نبود، او با حالتی بهت زده قفل در را باز کرد و قامت بلند و لاغر همسرش را دید و‌گفت: این...این جوان کجا رفت؟! زنش با تعجب شانه ای بالا انداخت و گفت: من چمیدانم! از من میپرسی؟! تو شب را با او گذراندی، درب اتاق هم قفل بود و کلیدش هم در جیب تو، پس تو بهتر باید بدانی آن جوان کجاست! آرسن همانطور که داخل اتاق را نشان میداد گفت: نیست...نیست که نیست، این اتاق روزنه و پنجره ای به بیرون ندارد، درب اتاق هم قفل بود و باز نشده است و الان من باز کردم، اما انگار فرار کرده... همسر آرسن که این حرف را باور نکرده بود وارد اتاق شد و گوشه گوشه اتاق را گشت، حالا هر دو مطمئن بودند که آن جوان به نحوی مرموزانه فرار کرده، اما چگونه می توانست؟! اتاق راه دررویی نداشت... هردو به ناچار به سمت تالار رفتند و وارد آنجا شدند. مردم که مشغول صحبت بودند با ورود آرسن ساکت شدند، آنها به آرسن نگاهی انداختند و بعد پشت سر او را نگاه کردند، کسی جز زن آرسن به دنبالش نبود، پس یکی از میان جمع فریاد زد: ببخش آرسن از خواب ناز بیدارت کردیم، دستور بده آن جوان خطاکار را بیاورند تا زودتر مجازاتش کنیم و زحمت را کم نماییم. آرسن دو دستش را از هم باز کرد و همانطور که هنوز گیج بود گفت: نیست...انگار فرار کرده...اصلا نمی دانم چگونه فرار کرده، گویی مانند قطره آبی شده که به زمین فرو رفته آخر قفل درب دست نخورده بود، در اصلا باز نشده بود ولی خبری هم از آن جوان نیست... مردی با عصبانیت فریاد زد: یعنی چه نیست؟! مگر آدمیزاد آب هم میشود به زمین فرو رود، اگر این از معجزات خانه آرسن باشد آرسن راه خروج از تالار را نشان داد و‌گفت: اگر به من اعتماد ندارید خودتان برخیزید و خانه ام را بگردید. فریاد اعتراض از جمع بلند شد، آرسن دستش را بلند کرد و گفت: بگذارید کمی تمرکز بگیرم تا وقایع دیشب را مرور کنم، شاید بتوانم حدس بزنم چگونه فرار کرده... جمع ساکت شد و آرسن به یاد صحنه هایی افتاد که با ابلیس خلق کرده بود. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
🎬: همه چشم به دهان آرسن داشتند و صدایی از کسی در نمی آمد، ناگهان آرسن همانطور که لبخندی گل گشاد بر چهره داشت رو به مردم گفت: آاااه، چقدر من احمق هستم، چیزی را فراموش کرده بودم که با شنیدنش زندگی تان را زیر و رو می شود. مردی از جا برخاست و گفت: نکند آن جوان تمام خسارت را داده و از اینجا رفته و تو اینک به خاطر آوردی؟! آرسن خنده ریزی کرد و گفت: نه او خسارتی جبران نکرد و من واقعا نمی دانم اینک کجاست و چطور فرار کرده، اما ناخواسته کاری به من آموزش داد که قول میدهم اگر برایتان بگویم چندین برابر خسارت محصولات از بین رفته شما، ارزش دارد. مردم فاسد شهر سدوم که می دیدند آرسن چنین تعریف می کند آب از لب و لوچه شان راه افتاد و می دانستند آرسن کاری را که سود و لذت در آن است بر میگزیند و از او سوال کردند چه چیزی به تو آموزش داد که آن خسارت هنگفت را در چشم تو بر باد داد؟! و حتی از فرار کردن او ناراحت نیستی؟ آرسن تمام اتفاقات شب قبل را نکته به نکته برای آنان گفت، مردم سدوم که اینک گرفتار فحشا شده بودند و قبح هر کار زشتی در بینشان ریخته بود و از طرفی با در اختیار گذاشتن زنان و دخترانشان در بین کاروانیان به نوعی خود از لحاظ جنسی در مضیقه بودند و آنقدر طماع شده بودند که حتی در لذت بردن هم طمع زیادی داشتند و می خواستند هر لذتی را به هر قیمتی تجربه کنند، حرفها و تعاریف آرسن بر جانشان نشست و در همان جلسه هر کسی برای خود جفتی از جنس خود برگزید، یعنی اصلا نگذاشتند لحظه ای از تعاریف آرسن بگذرد و همان موقع دست به کار شدند. همسر آرسن که در فحشا و‌گناه، دست کمی از شوهرش نداشت، شاهد این بحث و تعاریف بود و نمی خواست از قافله مردها عقب بیافتد، او نیز جلسه ای با زنان شهر گذاشت و شنیده هایش را با آب و تاب فراوان به گوش دیگر زنان رساند و زنان شهر بدتر از مردان به این امر روی آوردند. هنوز یک ماه از حیله ابلیس نگذشته بود که کلا چهره شهر دگرگون شده بود، دیگر هیچ میل و علاقه ای بین دو جنس مخالف نبود، اینک مردان با مردها و زنان با زنها خلوت می کردند. کلا شهر سدوم شده بود جایگاه آمد و شد ابلیسک ها، حضرت لوط و تعداد انگشت شماری از مردم که هنوز پاک مانده بودند، این وضعیت را می دیدند و خون دل می خوردند. این مردم در گناه های بزرگ آنقدر گستاخ شده بودند که کارشان به همین جا ختم نشد و نقشه ها و حیله های جدیدی طرح کردند، نقشه هایی که سدوم را در کل زمین خاکی در آن زمان، برای همه بنی بشر شناخته شده نمود و آوازه آنها به همه جای زمین رسید ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
⭕️ سفیانی، نماینده مثلث «غربی، عبری، عربی» و آخرین مهره یهود سفیانی، شخص است یا جریان؟ ✍️مصطفی امیری 1️⃣ با «نام سفیانی» چه کار دارید؟ 🔹در روایات، وقتی از اسم سفیانی، پرسیده میشود، امام معصوم می‌فرمانید: با نام سفیانی چه کار دارید؟ وقتی بر مناطق الکور الخمس در منطقه شام مسلط شد. خواهید دانست: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ عَنِ اسْمِ السُّفْيَانِيِّ فَقَالَ وَ مَا تَصْنَعُ بِاسْمِهِ إِذَا مَلَكَ كُوَرَ الشَّامِ الْخَمْسَ (صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۶۵۱). 🔸خوب این شخص است. اما آیا هیچ جریانی، پشت سر وی نیست؟ حامی او نیست؟ قطعا حامیانی دارد ازجمله: 2️⃣ سفیانی و فی عنقه «صلیب» 🔹سفیانی ضد تفکر داعش است. هیچ سنخیتی با تفکر سلفی ندارد هرچند اندیشه تکفیری، ابزاری در اختیار غربی‌ها است و سفیانی نیز از سوی صلیبی‌ها حمایت می‌شود: «السفیانی ... و فی عنقه صلیب» (طوسی، الغیبة، ص۴۶۳). 3️⃣ سفیانی، در دفاع از حکومت آل‌فلان به عربستان، لشکر اعزام می‌کند 🔸سفیانی با حکومت حجاز نیز همپیمان است. وقتی نفس زکیه را به شهادت می‌رسانند، سر وی را به عنوان هدیه، خدمت سفیانی می‌فرستند همچنانکه قبل از این، قاتلان فرزند پیامبر، سر مبارک امام حسین را برای یزید (جدّ سفیانی) فرستادند و این تقابل حق و باطل ادامه دارد: 🔹«فَيَبْتَدِرُ الْحَسَنِيُّ إِلَى الْخُرُوجِ فَيَثِبُ عَلَيْهِ أَهْلُ مَكَّةَ فَيَقْتُلُونَهُ وَ يَبْعَثُونَ بِرَأْسِهِ إِلَى الشَّامِيِّ ... َ يَبْعَثُ الشَّامِيُّ عِنْدَ ذَلِكَ جَيْشاً إِلَى الْمَدِينَة» (کلینی، الکافی، ج۷، ص۲۲۵). 4️⃣ سفیانی «تنفس مصنوعی» اسرائیل 🔸همچنانکه سفیانی، آخرین مهره یهود برای مقابله با امام عصر است: «ان عدتم عدنا ای ان عدتم [الیهود] بالسفیانی، عدنا بالقائم» (قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۴). 5️⃣ سفیانی، نماینده مثلث «غربی، عبری، عربی» 🔹سفیانی با ورود از منطقه «وادی یابس» در جنوب غربی سوریه (منطقه حوران واقع در درعا در مرز اردن و سوریه) و بعد از غلبه بر جریان اصهب (حاکمیت) و جریان ابقع (معارضین) در فتنه طولانی شام که پیش از او بر سر قدرت و حکومت، منازعه و جنگ داشته‌اند و تسلط سفیانی بر سوریه به عنوان آخرین حربه یهود و همپیمان غربی‌ها، در واقع تنفس مصنوعی به منظور جلوگیری از فروپاشی اسرائیل خواهد بود. 6️⃣ سوریه «موقتا» به مدت دوسال در اختیار سفیانی قرار می‌گیرد 🔸و البته سفیانی -به عنوان اولین نشانه حتمی - پانزده ماه بر منطقه شام (کمتر از دوسال) حکومت خواهد کرد و بعد از حمله به عراق، در آخرین روزهای منتهی به ظهور و قیام امام عصر و در جهت حمایت از همپیمانان خویش (حکومت آل فلان) به عربستان نیز لشکرکشی نظامی خواهد داشت. 7️⃣ سفیانی، «شخص» است در عین‌حال نماینده «جریان» غربی است 🔹بنابراین، سفیانی در عین اینکه شخص است نماینده جریان جبهه باطل هم هست.* 🔸مثل یمانی و خراسانی در عین اینکه فرد و شخص هستند حتما رهبری جریان جبهه حق را هم بر عهده دارند. 🔹اصولا شخصیت‌های ظهور در عین اینکه شخص هستند، رهبری جبهه حق و باطل را نیز بر عهده دارند. 🔸مشخصات: السُّفْيَانِيُّ أَحْمَرُ أَشْقَرُ أَزْرَقُ لَمْ يَعْبُدِ اَللَّهَ قَطُّ وَ لَمْ يَرَ مَكَّةَ وَ لاَ اَلْمَدِينَةَ (نعمانی، الغیبة، ص۳۰۶). 🔹«سفيانى سرخ‌روئى سفيد متمایل به سرخی‌پوست و زاغ چشم است*، هرگز خدا را پرستش ننموده و هرگز نه مكّه را ديده و نه مدينه را» (غفاری، غیبت نعمانی، ص۴۲۵). 🔸*عبارت فوق، ترجمه مرحوم غفاری حدیث‌پژوه معروف است ولیکن «اشقر» یعنی بور، کما اینکه دانشنامه امام مهدی ترجمه کرده است و «ازرق» یعنی چشم‌رنگی (کمی متمایل به سبز) (ری‌شهری، دانشنامه امام مهدی، ج۷، ص۷۳). 🔹کاملا مشخص است با ویژگی‌های جسمی فوق، سفیانی، شخص است. و در فرض صحت کلام برخی از بزرگان، حتی اگر سفیانی، جریان است؛ آیا این جریان، بالاخره رهبر ندارد؟ قطعا دارد. 8️⃣ سفیانی، ضد تفکر «داعش» 🔸داعش هیچ ارتباطی با سفیانی ندارد. سفیانی چهره ضد سلفی‌گری است: «انتم فی بیوتکم آمنون... السفیانی نقمه لکم من عدوکم» (نعمانی، الغیبة، ص۳۰۰). 9️⃣ این شخص، قطعا سفیانی است 🔹سفیانی، شخص است؛ بر سوریه مسلط می‌شود و به عراق و عربستان حمله می‌کند و در عین حال جریان مثلث شوم «غربی، عبری، عربی» حامی او خواهند بود. این شخص، قطعا سفیانی است. به خاطر بسپارید. حالا نام واقعی یا مستعار وی، هرچه باشد. 🔸 سفیانی، حمایت غربی ها را به همراه خود دارد (فی عنقه صلیب) و آخرین مهره یهود است (ان عدتم بالسفیانی عدنا بالقائم) و بر دمشق مسلط می‌شود و به عراق حمله می‌کند و در دفاع از حکومت عربستان، برای مقابله با انقلاب نوپای امام مهدی، به مکه و مدینه در عربستان، لشکرکشی نظامی می‌کند اما در بیداء، سپاه وی خسف می‌شود.
فضیلت و پاداش نماز نافله شب 1⃣ حضرت باقر علیه السلام فرمود: هیچ پیامبری نیامده است مگر آن که بر نماز شب مداومت می‌کرده است. 📚 بحارالأنوار، ج‏87، ص136به نقل از تفسیر القمی 2⃣ حضرت صادق علیه السلام فرمود: شما را باد به خواندن نماز شب، زیرا سنّت پیامبر شما و روش و ویژگی صالحین قبل از شما بوده است. 📚 بحارالأنوار، ج‏87، ص149 به نقل از ثواب الاعمال 3⃣ رسول خدا صلّی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ای علی! بخشی از شب را نماز شب بخوان، هرچند به اندازه دوشیدن گوسفند باشد. در سحرگاهان دعا کن که در آن وقت، دعایی رد نمی‌شود. 📚 بحارالأنوار، ج‏87، ص167 به نقل از مکارم الاخلاق 4⃣ حضرت صادق علیه السلام فرمود: از شیعیان ما نیست کسی که نماز شب نمی‌خواند. 📚 بحارالأنوار، ج‏87، ص 162 به نقل از روضةالواعظین 5⃣ رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: وقتی بنده از بستر لذت‌بخش خود برخیزد- در حالی که چشمانش خواب آلوده است- تا پروردگارش را با نماز شبش خوشنود کند، خداوند به فرشتگان مباهات می‌کند و می‌فرماید: آیا بنده مرا نمی‌بینید که از خواب گوارایش دست کشیده و به نمازی مشغول است که بر او واجب نکرده‌ام؟ شاهد باشید که من او را آمرزیدم. 📚 بحارالأنوار، ج‏87، ص156 به نقل از عدّة الداعی 6⃣ بلال از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل می‌کند که فرمود: بر شما باد به قیام در شب که ویژگی و روش صالحین قبل از شما بوده است. قیام شبانه، سبب قرب به خدا می شود، از گناه باز می‌دارد، سبب پوشاندن سیّئات می‌شود و بیماری را از بدن می‌برد. 📚 بحار الأنوار، ج‏87، ص123
❇️نزدیک شب یلدا هستیم خدایا به شرافت و بزرگیت قسم هــیچ پدری رو شرمنــده خانواده ش نکن
13.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بالاخره یک سرود اثرگذار برای حجاب تولید شد.