فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین پنجشنبه آذر ماه و ياد درگذشتگان😔🖤
🖤درآخرین پنجشنبه آذر ماه
و در آستانه شب یلدا یادی کنیم
از همه عزیزانی که پارسال در
کنار ما سر سفره یلدا بودند
و امسال اسیر خاک هستند😔🖤
🖤برای آمرزششان 🤎❤️
فاتحه و صلواتی ختم میکنیم 🙏 😔
مدح و متن اهل بیت
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_نود_سوم🎬: حضرت لوط بار دیگر داخل شهر شد و به میدان اصلی شهر ر
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_نود_چهارم🎬:
حضرت لوط با قلبی مملو از غم به خانه اش بازگشت و باز به درگاه خدا روی کرد و با چشمی گریان از خداوند خواست تا رحمی به حال قوم عصیان گرش نماید، اما وعده خدا حق است، خداوند بزرگ تا جایی راه داشت و امید به هدایت بود؛ به این مردم هم فرصت داد و اینک امیدی به هدایت قوم لوط نبود و هر چه که بیشتر در روی زمین می ماندند و زندگی می کردند فساد و فحشای بیشتری رواج می دادند، پس چنین نسلی باید منقرض شود.
بنابر این خداوند چند تن از ملائکه را به صورت جوانانی زیبا که لباس های سفید بر تن داشتند و چهره شان همچون خورشید درخشان بود به سوی خانه حضرت ابراهیم فرستاد تا برای ایشان دو خبر از سوی پروردگار بیاورند.
در این زمان عمر حضرت ابراهیم بین صد تا صد و بیست سال ذکر شده است؛ یعنی در حقیقت حضرت ابراهیم و حضرت ساره در سنین پیری قرار دارند و عادتا کسی در این سن بچه دار نمی شود.
در این هنگام حضرت ابراهیم در منطقه حبرون قرار داشت که محل رفت و آمد کاروان های تجاری است.
از طرفی شهر های بزرگ، حضور ابراهیم را تحمل نمی کردند چرا که می ترسیدند همان بلایی که بر سر شهر بابل آمد بر سر آن ها هم بیاید.
به همین دلیل ابراهیم نبی در این منطقه مضیف ها و میهمان سراهایی زده است تا از کاروانیان پذیرایی کند و اینگونه و با این طریق امر هدایتی خود را پیش می برد و حضرت ابراهیم مدام در پی میهمان بود، ایشان میهمان داری را بسیار دوست می داشت و به همه توصیه می کرد چنین کنند چرا که میهمان موجب برکت صاحب خانه می شد.
اما در همین احوالاتی که قوم لوط به انتهای فحشا رسیده بودند، در شهر حبرون ،مدتی بود که برای حضرت ابراهیم هیچ میهمانی نیامده بود.
حضرت ابراهیم از این مساله ناراحت بسیار ناراحت بود و با خود می اندیشید چه خطایی نموده که مدتهاست قدم میهمانی به خانه اش نرسیده و این سعادت مدتی ست نصیبش نشده است.
پس در همین زمان بود که خداوند چند تن از فرشتگانش را در قامت جوانانی به سوی ابراهیم فرو فرستاد اما
ابراهیم آن ها را نمی شناخت و اراده خداوند بود که در ابتدا ابراهیم فرشتگان را نشناسد
ابراهیم که مدتی بود میهمانی به خانه اش نیامده بود وقتی فرشتگان به عنوان میهمان به منزل او آمدند از شدت خوشحالی گوساله ای را بریان کرد.
بوی کباب همه جا پیچیده بود و مردم شهر حبرون و حضرت ساره خوشحالی زاید الوصف ابراهیم را میدیدند اما هنگامی که ابراهیم گوساله ی بریان شده را به محضر فرشتگان آورد، ملائکه توجهی به غذای لذیذی که پیش رویشان بود نکردند و پیامبر خدا، متوجه شد که آنان از آن غذا نمی خورند و اصلا به آن التفاتی هم نمی کنند و این نشانه خوبی در میان اعراب آن زمان نبود.
حضرت ابراهیم از این پیش آمد نگران شد و ترسید، چرا که مردم آن منطقه اگر با کسی خصومتی داشتند از غذای او نمی خوردند تا مبادا نمک گیر او شوند و بتوانند با او درگیر شوند و به روی هم شمشیر بکشند
ادامه دارد..
📝به قلم:طاهره_سادات حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_نود_پنجم🎬:
ابراهیم به شدت بهم ریخته بود چرا که تا این سن با کسی عناد و دشمنی نورزیده بود، پس با لحنی آرام که هیچ بی احترامی به میهمانانش نشود رو به ملائکه فرمود: از اینکه به خانه من رونق بخشیدید و میهمان سرای ساده ابراهیم شده اید، متشکرم و مرا مدیون خود نموده اید اما چرا از طعام خود نمی خورید، آیا این غذا را دوست ندارید یا اینکه من نادانسته کاری کردم که خصومت شما را برانگیخته است؟!
یکی از ملائکه لبخندی زد و فرمود: یا نبی خدا! هیچ ترسی به خود راه ندهید، شما عزیز دل تمام فرشتگان آسمان هستید و ما هم چند تن از همان فرشتگانیم و برای شما از آسمان و نزد پروردگار دو خبر آورده ایم، یکی خبر بشارتی به خانواده ابراهیم و دیگری هم خبر یک عذاب است و چون اراده خداست که ابتدا بشارت را باید گفت، خبر مسرت بخشی به شما میدهیم.
همانا ما حامل بشارتی برای خانواده حضرت ابراهیم هستیم و خداوند اساس مقدس روی زمین را که به نام خانواده است مورد خطاب قرار داده است و بشارت باد بر شما به فرزندی پاک و مومن...
حضرت ابراهیم لبخندی زد و فرمود و آن عذاب چیست؟
فرشتگان ادامه دادند: همانا قوم لوط غرق در گناه شدند گناهانی بزرگ که اساس خانواده را باطل نموده و امر خداوند است که عذاب شوند، زیرا کسی که بخواهد به صورت فردی یا جمعی با این اساس الهی مقابله کند گنهکار است و از خط قرمز خداوند تجاوزکرده است.
میهمانان حضرت ابراهیم پس از زدن این حرف رو به ساره که با چهره ای سرشار از تعجب به آنها چشم دوخته بود کردند و فرمودند: ای ساره! ما تو را به آمدن فرزندی به نام اسحاق و پس از آن به یعقوب بشارت می دهیم و خداوند به تو مژده داده که صاحب بقاء خواهید شد و از وجود تو و ابراهیم سلسله ای به وجود خواهد آمد
جناب ساره که در سنین یائسگی قرار داشت و خوب می دانست توانایی آوردن فرزندی را ندارد، متعجب شد
اما اراده خداوند بود چرا که چون ساره می خواست ابراهیم نبی صاحب فرزند شود، هاجر را به عقد او در آورده بود، خداوند دعای ساره را مستجاب کرد و او را صاحب بقاء نمود و این نتیجه کار نیک ساره بود.
حضرت ساره از این خبر بسیار تعجب کرد و گفت: آیا من که در سنین پیری هستم از مردی که سنین پیری قرار
دارد بچه دار می شوم؟
این امر برای ساره تعجب آور بود اما برای ابراهیم که در مراتب بالایی از توحید قرار داشت باعث شگفتی اش نشد
در این هنگام ملائکه به ساره گفتند: آیا از امر خدا و قدرت او تعجب می کنی؟ رحمت خدا برکات خداوند بر شما خانواده ی ابراهیم باد.
ای ساره! شما نتیجه سال ها تلاش و مجاهدت های خود در راه ابراهیم را در همین دنیا دریافت می کنید
ساره از شنیدن این خبر مسرت بخش غرق خوشحالی شده بود اما حضرت ابراهیم غمگین بود چرا که ملائکه خبر عذاب قوم لوط را برای او آوردند و ابراهیم در خواست عفو قوم لوط را از درگاه خداوند نمود و تقاضا کرد تا خداوند مهلت بیشتری به مردم سدوم بدهد
و این نشانگر روح بلند و مهربان حضرت ابراهیم است که خداوند به او عطا کرده است.
خداوند که عالم بر خفیات است، درخواست حضرت ابراهیم را نپذیرفت چرا که میدانست این قوم پیروی از ابلیس را پذیرفته اند و هر چه که زمان بیشتر بگذرد در ضلالت بیشتری فرو می روند.
فرشتگان خداوند دو خبر را به ابراهیم دادند و روانه شهر سدوم شدند تا به لوط هم خبر عذاب را برسانند و شهر سدوم را از روی کره زمین محو نمایند
ادامه دارد...
📝به قلم:طاهره_سادات حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_نود_ششم🎬
دم دم های عصر بود، حضرت لوط به اتفاق دو تن از دخترانش، روی زمین زراعی مشغول کار کردن بودند و لازم به ذکر است دختران لوط بر خلاف مادرشان مومنه و پاکدامن بودند.
دو دختر به حالت نشسته علف های هرز را از زمین در می آوردند و حضرت لوط هم مابین محصول می گشت و جوهای آب کوچکی که ایجاد شده بود را تمیز می کرد تا وقت آبیاری آب به همه زمین برسد، در همین حین حضرت لوط که احساس خستگی می کرد کمرش را کمی راست نمود و همانطور که زیر لب می گفت: خدایا شکرت، نگاهش به کمی دورتر افتاد.
با دیدن صحنه روبه رو نا خوداگاه ترسی برجانش افتاد، ایشان چهار فرشته خداوند را که در قالب چهار جوان بسیار زیبا با لباس های سفید و نظیف از راه دور مشاهده کرد، از آنجایی که اراده خداوند بود تا لوط فرشتگان را نشناسد، ایشان با دیدن آن چهار فرشته، به گمان اینکه آنها مسافرینی هستند که راه را گم کرده اند، یکّه ای خورد و بیل را به گوشه ای افکند و رو به دخترانش گفت: عزیزان من! به کارتان مشغول باشید که امری مهم پیش آمد کرده و با اشاره به دور دست ادامه داد: باید به سرعت خود را به این بندگان خدا برسانم و آنها را آگاه کنم که به سمت چه جهنمی می آیند، تا آنها تغییر مسیر دهند و به شهر پر از گناه سدوم وارد نشوند و مورد تعرض مردمش قرار نگیرند.
دختران لوط که خوب می دانستند در شهر چه خبر است و هر روز شاهد بودند که پدرشان به بهانه سر زدن به زمین زراعی بیرون شهر به انتظار می نشیند و مراقب است که افراد در راه مانده و ناآگاه به شهر وارد نشوند، پس سری تکان دادند و گفتند: پدرجان! سریع خود را به این جوانان نگون بخت برسان و آنان را از راهی که می روند باز دار وگرنه ممکن است مردم متوجه حضورشان شوند و به این سمت لشکر کشی کنند و دختر کوچک تر ادامه داد: من باید به خانه نزد مادر بروم و سر او را گرم کنم تا مبادا مادر به اینجا بیاید و این جوانان را ببیند و مردم شهر را خبر کند.
حضرت لوط و دخترانش خوب می دانستند که همسر لوط با مردم شهر هم دست است و کارهای رمز آلودی بین او و مردم شهر برقرار است و آنها با چشم خود دیده بودند روزهایی را که پدرشان لوط، خود را به مسافران غریبه می رساند تا از رفتن به شهر برحذرشان دارد ، مادرشان که متوجه این موضوع میشد با انجام اعمالی مثل سوت زدن و یا برپایی دود به مردم خبر میداد که مردانی غریبه در اینجا حضور دارند، پس دختران می بایست به نحوی کار کنند که مادرشان هم از وجود مسافران در راه مانده خبر دار نشود.
حضرت لوط نظر دخترش را پذیرفت و فرمود: آفرین دخترم، تو به خانه برو و به هر نحو ممکن اجازه نده مادرت به اینجا بیاید و میهمانان را ببیند و خودش هم با شتاب به سفر آن چهار جوان رعنا که اگر به شهر میرسیدند طعمه لذیذی برای مردمی فاسد بودند، حرکت نمود.
حضرت لوط با شتاب و به حالت دویدن، خود را به آنان رساند و همانطور که نفس نفس میزد دستش را به علامت ایست جلوی روی آنها نگه داشت.
یکی از فرشتگان جلو آمد، بازوی حضرت لوط را که الان خم شده بود تا نفسی تازه کند گرفت، بویی خوش از سمت فرشته به مشام لوط رسید، آن فرشته گفت: سلام ای مرد! چه شده که اینچنین هراسان به سمت ما آمدی؟! آیا خطری جان تو را تهدید می کند و تو به ما پناه آوردی و از ما کمک می خواهی؟! اگر خطری در کمینت است بگو که ما چهار جوان نیرومند هستیم که در شمشیر زنی چنان مهارت داریم که کسی یارای مقابله با ما را نیست.
حضرت لوط سرش را بالا آورد و همانطور که جواب سلام آن فرشته انسان نما را میداد، چشمش به صورت درخشان او و بقیه همسفرانش افتاد و آه از نهادش بلند شد، چرا که اگر این جوانان رعنا با این بوی خوش و این صورتهای زیبا به دام مردم سدوم می افتادند، احتمالا ماه ها در شهر اسیر بودند و اینقدر دست به دست می شدند که جانی برایشان باقی نمی ماند
پس حضرت لوط با اضطرابی در حرکاتش سرش را به دو طرف تکان داد و فرمود: نه...نه....خطری مرا تهدید نمی کند و بدانید که خطر هست منتها برای جان شما بیم دارم و میترسم به شما گزندی برسد.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب یلدا شب تولد است. تولد زمستان و سفیدی طبیعت.
در این شب تصمیم می گیریم با گره زدن دلهایمان به مهدی فاطمه(عج) تولدی تازه پیدا کنیم. تولدی که در آن دیگر گناه و غفلت از خدا نباشد.
تولدی که با اعمالمان دل آن منجی را شاد کنیم.ان شاءالله🙏
وامشب شب زیارتی جد غریبش حسین(ع) دلهای خود را روانه حرمش می کنیم و می گوئیم
صلیالله علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
اتفاقات قبل از ظهور.mp3
3.51M
📌 #پادکست
📎 #درس_زندگی_از_دین
🎙 آیا میتونیم بگیم سفیانی خروج کرده؟؟؟
#جهت_کسب_مال_و_علم_زیاد
💠 حضرت امام صادق (ع) فرمودند:
هرکس این دعا را دوماه پیاپی هر روز صد مرتبه بخواند خداوند گنجی ازمال یا گنجی از علم روزی میرساند
أَسْتَغْفِرُاللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيّ
ُالْقَيُّومُ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَ جُرْمِي وَ إِسْرَافِي عَلَى نَفْسِي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ
📚 بحارالانوار ج۸۷ص۲۰ح۲۱
دوبیتی صلواتی بمناسبت ولادت
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
بر فاطمه دختر پیمبر صلوات
بر شافعهٔ صحنهٔ محشر صلوات
بر سَیِّدةَ النِساء و بر کُفو علی
بر همسر با وفای حیدر صلوات
#محمود_یوسفی_مشهد
دوبیتی مناجاتی ولادت
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
ما به لطفت همگی امیدواریم فاطمه
عیدی ما را عطا کن بیقراریم فاطمه
با دعای تو بیاید یوسف گم گشته ات
ما به امیدِ فرج چشمِ انتظاریم فاطمه
چهارشنبه، ۲۸ آذر
اعضای حقیقی هیأت امنای کتابخانههای عمومی کشور را منصوب کردم که یک وقت خدای نکرده روز و هفتهای را بیانتصاب نگذرانده باشیم. بابت درگذشت حاج علاء [الدین میرمحمدصادقی] هم پیام تسلیت دادم؛ از حامیان مالی انقلاب اسلامی و بانی اولین صندوق قرضالحسنه در کشور بود. خدا رحمتش کند.
در جلسه [هیأت] دولت بحث سواحل مکران را پیش کشیدم و گفتم ما هنوز یک طرح کلان برای توسعه این منطقه مهم نداریم. خبر دادم که هماهنگ شده از مشاوران تراز اول بینالمللی برای تهیه چنین طرحی بهره ببریم. اینطوری کار را کسانی انجام میدهند که بیطرفاند و دنبال نقشههای فردی و جناحی خودشان در مکران نیستند. البته که باید منتظر حملات منتقدین [پیرامون استفاده از کارشناسان بینالمللی] باشیم. شاید نیاز باشد قبل از هرچیز منتقد تراز اول بینالمللی بیاوریم، شاید سطح نقدها بهبود پیدا کرد.
امروز، روز گریه هم بود. دکتر [محمدرضا] عارف [معاون اول رئیسجمهور] از شدت ناراحتی [ناشی از اوضاع کشور] به این نتیجه رسیده که: «راهی جز گریه کردن به حال منابع طبیعی و آینده کشورمان نداریم». من هم وسط همایش «خانواده، آینده، پیوندهای پایدار» گریهام گرفت و برنامه را به هم ریختم. قرار بود سخنرانی کنم، اما قبل از آن دبیر همایش خانم [زهرا سادات] مشیر همسر آقا [محمد] باقر [قالیباف] یک قاب عکس به من هدیه داد؛ عکس من و بچهها و مرحوم همسرم. بعد هم عکس را در ابعاد بزرگ انداختند روی پرده سالن. نمیدانم چرا یکهو دلتنگی سیسالهام بیرون زد. هرکار کردم نشد حرف بزنم. گفتم حرف زدن سخت است. حاضران صلوات فرستادند. آب خوردم. حتی دو جمله اول را هم گفتم. اما نشد. بغضم داشت میزد بیرون و چون میخواستم کم نیاورم گفتم «همینه که هست، ببخشید» و آمدم پایین، اما گریه امانم نداد. خانم مشیر یک طرف گریه میکرد. خانم بهروز آذر [معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهور] یک طرف دیگر. زود زدم بیرون از برنامه. عصری از خانم بهروز آذر شنیدم برنامه خوبی بوده و با گریه من خیلیها گریهشان گرفته. در اختتامیه هم آقا باقر به عوض من خیلی سخنرانی خوبی انجام داده است. بعضیها هم گفته بودند گریه من بهترین سخنرانی درباره خانواده بوده.
دم غروب راهی قاهره شدم. برای نشست دی هشت است. خواستم به شوخی بگویم نشست را ده روزی دیرتر برگزار میکردند که در هشت دی باشد، اما گفتم دوباره این رسانههای منتقد حرفم را جدی میگیرند و بحث پیش میآید. رسانه درستوحسابی هم شاید خوب باشد چندتایی از خارج بیاوریم. امیدوارم این سفر بتواند روی اتحاد کشورهای مسلمان تأثیر مثبتی بگذارد و روابط با مصر را هم بهبود ببخشد. برای خدا سخت نیست. شاید دور نباشد که مصریها بیایند ایران تخت جمشید و نقش رستم ببینند. ایرانیها هم بروند اهرام را ببینند. گمانم بابت گریه امروز تیم همراه ترجیح دادهاند مرا به حال خودم بگذارند. همین شد که توانستم بیشتر یادداشت امشب را توی هواپیما بنویسم. این چند خط آخر را هم گذاشتم برای قبل از خواب. فعلا که رسیدهایم قاهره. برخوردها خیلی صمیمانه است. اما لهجه عجیبی دارند. عربی مصریها کاملا با عراقیها فرق دارد. تقریبا یککلمهاش را هم نمیفهمم.
این را هم بگویم که نماند توی دلم. امروز قبل از ورود به سالن اجلاس خانواده، یکی از بچههای تشریفات پک همایش را تعارفم کرد. گرفتم و نگاه کردم و لبخند زدم و همینطور که میرفتم، کیف را به عقب پرت کردم. قصدم بى احترامى نبود، اما حركتم اصلا قشنگ نبود. يادم باشد بعد از سفر مصر به سيد مهدى [طباطبايى] بگويم اين پسر را پيدا كند و زنگ بزند و دلجويى كند.
مولا امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند؛
چهار چیز باعث شکستِ دولتها میشود:
۱. ضایع کردن اصول و مسائلِ اساسی
۲. سَرگرم شدن به فُروع و امورِ حاشیهای
۳. به کار گُماردن آدمهایِ پَست
۴. کنار گذاشتنِ انسانهایِ فاضل
غررالحکم ، ص۳۴۲
تفریح، مستحب نیست؛ بالاتر از مستحب است. بعضیها که میگویند: حرام است! بعضیها نه حرام، بلکه مکروه میدانند. بعضیها حرام نمیدانند، مکروه هم نمیدانند؛ میگویند: مباح است. بعضیها میگویند: بالاتر از مباح است، مستحب است. من میخواهم بگویم که هیچ کدام از این چهارتا نیست؛ فریضه است، واجب است، فوتش خطرناک است، فوتش، فوت دنیا و آخرت است؛ یعنی دنیا میخواهید در تفریح است، آخرت میخواهید در تفریح است. اینکه در روایت میفرماید «وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْكَ السَّاعَتَيْنِ» یعنی اگر تفریح رفت، نه دنیا دارید و نه آخرت.
کسانی که تفریح ندارند، نه دنیا دارند و نه آخرت؛ چرا ندارند؟ علتش این است که تعادل و نشاط ندارند، خستگی دارند. آدم در خستگی نه میتواند مقاومت بکند که دنیا را از دست ندهد و نه میتواند مقاومت بکند که آخرت را از دست ندهد. وقتی شما خسته شدید، دنیا از دستت میرود و بعد هم آخرت از دستت میرود. وقتی که خسته هستید، دنبال کار نمیروید، دنبال تلاش نمیروید، دنبال اینکه احتیاجات دنیاییتان را تأمین کنید، نمیروید و این احتیاجات میماند؛ میخواهید احتیاجات را رفع کنید، اما روحیه ندارید.
من احساس میکنم که در جامعه ما به نشاط و تفریح کم اهمیت میدهند، به سلامت بدن کم اهمیت میدهند.
📖 کتاب راه رشد، جلد سوم، صفحه ١٣۵
وقتی در حق کسی بدی میکنیم طرف بخواهد لطف کند به رویمان نمیآورد. بیشتر بخواهد لطف کند به کسی هم نمیگوید. نهایت لطفش این است که بدیمان را با خوبی پاسخ دهد. اما باز هر وقت میبینیمش خجالت میکشیم. او دیگر نمیتواند از رنج درونی ما بکاهد. اما خدا وقتی گناهکار توبه میکند، خاطرۀ گناه را هم از یادش میبرد. غیر از این بود بهشت برای کسی مثل حُر، جهنم میشد.
📖مریم آیه ۶۰
🍉یک پیشنهادیلدائی🍉
شب یلدا که دور هم جمع میشیم میتونیم درکنار حافظ، نهج البلاغه بزاریم، به مهمونا و بچه ها بگید به نوبت هر کدام از ۱ تا ۴۸۰ یه عدد انتخاب کنن ، ۴۸۰ رو از کجا آوردیم ؟ ما ۴۸۰ حکمت نهج البلاغه داریم که حکمت های امام هم مثل امام مظلوم موندن، بعد کتاب رو بردارین با آب و تاب عدد انتخابی رو پیدا کنید بلند بخونید تا همه گوش کنن و بگید این رزق امشب تو از امام علی بود. اگر ده نفر دور هم باشید ده حکمت باهم مرور کردید خیلی تاثیر گذاره و یه قدم هم جهت ترویج کتاب نهج البلاغه برداشتید.
برا بیرون هم میتونید این حکمت ها رو در برگه های رنگی که با خط خود به یادگار میزارید لوله کنید با نخ و ربان های جذاب ببندید بین مردم بگیرید تا بعنوان هدیه و رزق یلدایی بردارن، ته برگه های لوله شده رو میتونید با کاغذ رنگیها شکل انار و هندوانه درست کنید و بچسبونید که جذابتر بشن ،
برا مدارس هم میتونید اینکارو انجام بدید .
فقط یادتون باشه آخر هر حکمت هم اگر میخونید یا در برگه مینویسید و چاپ میکنید این جمله باشه و همه مهمونا باهم تکرار کنن
«فقط حیدر امیرالمومنین» است .
این جمله باید ورد زبان بشه بچه ها میرن تو مدرسه تعریف میکنن بین دوستان و همکلاسی ها خیلی تاثیر داره مخصوصااگه باشادمانی برگزارکرده باشیم .
چرا تاکید داریم رو جمله که همه بگن؟ چون چیزی که دسته جمعی گفته میشه در ذهن نقش مینده و ورد زبون میشه ورد که شد همه جا میگی.
باید همه عالم بدونن
"فقط حیدر امیرالمومنین است" .
بیاییم مردم را نهج البلاغه خوان کنیم کتاب ولی خدا بین مردم زمان ما مثل مولامون در زمان خودشون مظلوم مونده .
✍اثر نوشتن :
مادامی که اثر جوهر بر روی کاغذ بماند فرشته ها برای صاحب خط درود و استغفار میکنند . امام صادق علیه السلام
فهرست حکمت های نهج البلاغه - موسسه تحقیقات و نشر معارف اهلالبیت علیهمالسلام
🔖منبر کوتاه 🔖
شب یلدا
برکتهای شب یلدا:
🔺۱. فرصت طلایی برای صله رحم و کسب برکات دنیوی و اخروی"**
🔺**مقدمه:**
شب یلدا، بلندترین شب سال، فرصتی بینظیر برای نزدیکی بیشتر به خانواده و بستگان است. در این شب، که به طور طبیعی با شادی، نور و گرمی همراه است، بهترین زمان برای انجام صله رحم و تقویت روابط خانوادگی به حساب میآید. همانطور که در شبهای قدر، فرصتی برای دریافت برکات و مغفرت الهی داریم، شب یلدا نیز میتواند فرصتی برای نزدیکتر شدن به هم و به دست آوردن ثواب عظیم صله رحم باشد. در واقع، این شب یکی از بهترین زمانها برای یادآوری این موضوع است که روابط خانوادگی و محبت به بستگان، چه تاثیرات مثبتی در دنیا و آخرت دارد.
🔶پنج اثر صله رحم در زندگی
روایت کامل از امام صادق علیهالسلام:
"صِلَةَ الرَّحِمِ تُزَكِّي الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِي الْأَمْوَالَ وَ تُيَسِّرُ الْحِسَابَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ."
*(کافی، ج ۲، ص ۵۳۲)*
1. تطهیر اعمال (تَزَكِّي الْأَعْمَالَ)
صله رحم باعث پاکیزگی و تطهیر اعمال انسان میشود. این ارتباطات انسان را از رذائل اخلاقی دور کرده و قلبش را از آلودگیها پاک میکند. وقتی در کنار خانواده باشیم و به آنها محبت کنیم، در حقیقت قلبمان را به نور الهی میسپاریم. 💖✨
2. افزایش اموال (تُنْمِي الْأَمْوَالَ)
صله رحم موجب برکت در اموال میشود. خداوند بر کسانی که به خانواده خود کمک میکنند، برکت میدهد و اموالشان را افزایش میدهد. این برکت، نه تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز برای فرد ثواب عظیمی به همراه دارد. 💰🌟
3. آسان شدن حساب قیامت (تُيَسِّرُ الْحِسَابَ)
صله رحم در روز قیامت برای فرد باعث آسانی حساب خواهد شد. در آن روز سخت و دشوار، کسانی که به اقوام و بستگان خود رسیدگی کردهاند، از سختیها و دشواریها رهایی خواهند یافت. 🕊️🌤️
4. دفع بلا (تَدْفَعُ الْبَلْوَى)
صله رحم موجب دفع بلاها و مشکلات زندگی میشود. این عمل انسان را از بلایا و مشکلات محافظت میکند. خداوند به کسانی که به روابط خانوادگی خود اهمیت میدهند، از آسیبها و گرفتاریها نجات میدهد. 🛡️💫
5. افزایش رزق (تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ)
صله رحم باعث افزایش روزی و برکت در زندگی میشود. خداوند رزق انسان را زمانی بیشتر میکند که به بستگان خود رسیدگی کرده و محبت را در خانواده گسترش دهد. 🌿🍀
مستند:
*(کافی، ج ۲، ص ۵۳۲)*
این حدیث از امام صادق علیهالسلام، نشان میدهد که صله رحم نه تنها در این دنیا، بلکه در آخرت نیز آثار فراوانی دارد. این اعمال نیکو به انسان برکت، راحتی در زندگی و موفقیت در روز قیامت میبخشد.حقیقت قلبمان را به نور الهی میسپاریم. 💖✨
#شب_یلدا #صله_رحم #برکت_زندگی #منبر_اسلامی #زندگی_پرهیزگاری #خانواده #یلدا
🔺 برکتهای شب یلدا
🔖۲.دقت در نعمتهای الهی ✨
شب یلدا فرصتی است برای تفکر و شکرگزاری بهخاطر نعمتهای خداوند، فرصتی برای پاسداشت لحظات خوب با خانواده و یادآوری قدرت و رحمت الهی. در شبهای طولانی زمستان، به یاد داشته باشیم که شب چله هم ، همچنان فرصتی برای بهرهبرداری از برکات و رحمتهای خداوند هستند. بیایید با شکرگزاری به خداوند، در این شب، از نعمات بیشتری که در اختیار ما قرار داده است، بهرهمند شویم.
### مسئولیتهای مالی، شکرگزاری و افزایش نعمتها: درسهایی از امام صادق (علیهالسلام) 🌙
متن کامل روایت:
🔖داوود بن سرحان میگوید: «کُنَّا عِندَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ سَدِیرٌ الصَّیْرَفِیُّ فَسَلَّمَ وَ جَلَسَ فَقَالَ لَهُ یَا سَدِیرُ مَا کَثُرَ مَالُ رَجُولٍ قَطُّ إِلَّا عَظُمَتِ الْحُجَّهًُْ لِلَّهِ عَلَیْهِ فَإِنْ قَدَرْتُمْ تَدْفَعُونَهَا عَلَی أَنْفُسِکُمْ فَافْعَلُوا»
سَدِیر گفت: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِمَا ذَا؟»
حضرت فرمود: «بِقَضَاءِ حَوَائِجِ إِخْوَانِکُمْ مِنْ أَمْوَالِکُمْ»
سپس فرمود: «تَلَقَّوُا النِّعَمَ یَا سَدِیرُ بِحُسْنِ مُجَاوَرَتِهَا وَ اشْکُرُوا مَنْ أَنْعَمَ عَلَیْکُمْ وَ أَنْعِمُوا عَلَی مَنْ شَکَرَکُمْ فَإِنَّکُمْ إِذَا کُنْتُمْ کَذَلِکَ اسْتَوْجَبْتُمْ مِنَ اللَّهِ الزِّیَادَهًَْ وَ مِنْ إِخْوَانِکُمُ الْمُنَاصَحَهًَْ»
سپس این آیه را تلاوت فرمود: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ.»
🔺امام صادق (علیه السلام)- داوودبنسرحان گوید: نزد امام صادق (علیه السلام) بودیم که سَدیر صیرفی وارد مجلس شد سلام کرد و نشست، امام (علیه السلام) فرمود: «ای سَدیر! هرکس ثروت بیشتری داشته باشد، حجت خدا هم بر او زیاد است (مسئولیت بیشتری دارد) و اگر شما میتوانید ثروت خود را به خودتان بدهید». سدیر عرض کرد: «یعنی چه و چگونه انسان مال خودش را به خودش میپردازد»؟ فرمود: «به این ترتیب که نیازهای برادران دینی را از همین اموال تأمین نمایید و با بذل اموال، احتیاج آنان را برطرف سازید». سپس فرمود: «ای سدیر! نعمت های الهی را با حسن مجاورت و سپاسگزاری برخورد کرده و فراگیرید و از کسی که درباره شما احسان نموده، تشکر کنید و به کسی که از احسان شما تشکر میکند، انعام و بخشش کنید که اگر شیوه شما چنین باشد، مستوجب افزایش نعمت از خدا خواهید شد و از برادران خود محبت و خیرخواهی میبینید». سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود: لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ.
### پرسش و پاسخ در روایت:
- پرسش امام صادق (علیهالسلام):
«یَا سَدِیرُ مَا کَثُرَ مَالُ رَجُلٍ قَطُّ إِلَّا عَظُمَتِ الْحُجَّهًُْ لَِلَّهِ عَلَیْهِ فَإِنْ قَدَرْتُمْ تَدْفَعُونَهَا عَلَی أَنْفُسِکُمْ فَافْعَلُوا»
- ترجمه: «ای سدیر! هرگاه مال فردی زیاد شود، حجت خدا بر او سنگینتر میشود. پس اگر میتوانید این مسئولیت را از خود دفع کنید، باید این کار را انجام دهید.»
- پرسش سدیر:
«یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِمَا ذَا؟»
- ترجمه: «ای پسر رسول خدا! این مسئولیت بیشتر چگونه برطرف میشود؟»
- پاسخ امام صادق (علیهالسلام):
«بِقَضَاءِ حَوَائِجِ إِخْوَانِکُمْ مِنْ أَمْوَالِکُمْ»
- ترجمه: «با تأمین نیازهای برادران دینی خود از مال شما.»
🪴ادامه در پست بعدی 👇
### نکات روایت:
1. مسئولیتهای مالی و انفاق 💸
- نکته: هرچه فرد ثروت بیشتری داشته باشد، مسئولیت او در برابر آن بیشتر است و باید از مال خود برای رفع نیازهای برادران دینی استفاده کند.
- مستند عربی: "مَا کَثُرَ مَالُ رَجُولٍ قَطُّ إِلَّا عَظُمَتِ الْحُجَّهًُْ لَِلَّهِ عَلَیْهِ."
- ترجمه: «هیچگاه مال فردی زیاد نمیشود مگر اینکه حجت خدا بر او بیشتر میشود.»
2. شکرگزاری و حسن مجاورت 🙏🌸
- نکته: نعمتهای الهی را باید با حسن مجاورت و شکرگزاری پذیرفت و از کسانی که به شما احسان کردهاند، تشکر کرد.
- مستند عربی: "تَلَقَّوُا النِّعَمَ یَا سَدِیرُ بِحُسْنِ مُجَاوَرَتِهَا وَ اشْکُرُوا مَنْ أَنْعَمَ عَلَیْکُمْ."
- ترجمه: «نعمتها را با حسن مجاورت بپذیرید و از کسی که به شما احسان کرده، تشکر کنید.»
3. انعام به کسانی که از شما تشکر میکنند 🌟🤝
- نکته: به کسانی که از احسان شما تشکر میکنند، باید انعام و بخشش کنید.
- مستند عربی: "وَ أَنْعِمُوا عَلَی مَنْ شَکَرَکُمْ."
- ترجمه: «و به کسی که از شما تشکر کرده، انعام کنید.»
4. افزایش نعمتها از سوی خدا 🌿💖
- نکته: اگر در شکرگزاری و انفاق به درستی عمل کنید، خداوند نعمتهای شما را افزایش میدهد و برادران دینی شما نیز محبت و خیرخواهی خواهند کرد.
- مستند عربی: "فَإِنَّکُمْ إِذَا کُنْتُمْ کَذَلِکَ اسْتَوْجَبْتُمْ مِنَ اللَّهِ الزِّیَادَهًَْ وَ مِنْ إِخْوَانِکُمُ الْمُنَاصَحَهًَْ."
- ترجمه: «اگر چنین باشید، از خداوند افزایش نعمت و از برادران خود محبت خواهید گرفت.»
### آیه 7 سوره ابراهیم:
آیه:
«لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ»
ترجمه:
«اگر شکرگزاری کنید، قطعاً نعمتهای خود را برای شما زیاد خواهم کرد و اگر کفران کنید، عذاب من شدید است.»
- منبع: سوره ابراهیم، آیه 7
### پیام:
شب یلدا فرصتی برای تأمل در نعمتهای الهی است. در این شبهای طولانی زمستان، به یاد داشته باشیم که خداوند همیشه در حال عطا کردن است و ما با شکرگزاری میتوانیم بیش از پیش از نعمتهایش بهرهمند شویم. بیایید از فرصتهای این شب بهرهبرداری کنیم و با شکرگزاری و انفاق، روابط خود را با خدا و بندگانش مستحکم کنیم. ✨💫
### منابع:
- تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۷، ص۳۴۲
- بحارالأنوار، ج۶۸، ص۴۷
- الأمالی للطوسی، ص۳۰۲
- وسایل الشیعه، ج۱۶، ص۳۲۸
- نورالثقلین
- البرهان
#شب_یلدا #نعمت #نعمت_الهی #منبر_اسلامی #زندگی_پرهیزگاری #خانواده #یلدا
📌درگذشت آیت الله محیالدین حائری شیرازی
🔹محمدصادق( محیالدین) حائری شیرازی دومین پسر آیتالله آقا شیخ عبدالحسین حائری در دوازدهم بهمن ۱۳۱۵ش در شیراز متولد شد.
🔸ایشان تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه در مدارس دولتی شیراز با موفقیت گذراند و دیپلم ریاضی گرفت. وی دروس مقدمات حوزه را نزد پدر، سطح را در مدارس منصوریه، سطح عالی و تقریرات اصول میرزای قمی را از محضر آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی فراگرفت.
🔹وی در مدرسه حجتیه حجره گرفت و پس از قبولی در آزمون، دروس خارج فقه و اصول را آغاز نمود. ایشان پای درس خارج فقه آیات عظام آقایان بروجردی، سید محمد محقق داماد، امام خمینی (ره)، شیخ محمدعلی اراکی و میرزا هاشم آملی حاضر شدند.
🔸آیت الله حائری قبل از نیمه خرداد ۱۳۴۲ از طریق اعلامیهها و سخنرانیهای امام خمینی با ایشان آشنا شده بود. وی پس از تبعید امام به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ مبارزات آشکار خود را علیه رژیم پهلوی آغاز نمود.
🔹ایشان پس از پیروزی انقلاب اقدامات و فعالیتهای متعددی انجام داد. در نخستین دوره تشکیل مجلس شورای اسلامی ۱۳۵۹ش از سوی مردم شیراز انتخاب گردید. در ۲۰ آذر ۱۳۶۰ طی حکمی از سوی امام خمینی (ره) به عنوان امام جمعه و پس از آن نماینده ولی فقیه در استان فارس انتخاب شد.
🔸آیتالله حائری آثار بیشماری را در مسائل متنوع اسلامی منتشر نمودند. ایشان در سن ۸۱ سالگی در قم درگذشتند و در حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها به خاک سپرده شدند.
#تقویم_تاریخ
#آذر_۲۹
#آیت_الله_حائری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷یاعلیُّ ياعلىُّ ياعلىّ
《نجواهای خدا با حضرت عیسی
علیه السلام 》
✍یا عیسی اصبِر عَلى البَلاءِ وارضَ بالقَضاءِ
و كُن كَمَسَرَّتى فيك ،
فَإنَّ مَسَرَّتى أن اُطاعَ فَلا أُعصى .
🔶 اى عيسى ! بر ناگواری شکیب ورز
و به خواست الهی خشنود باش
و آن گونه که مرا از تو شادمان می سازد
باش و شادمانی من این باشد که
👈 فرمان برده شوم و نافرمانی نشوم .
📗: تحف العقول : ص ۹۰۸
🔘 داستان کوتاه
همسر پادشاه دیوانهی عاقلی را دید؛ که با کودکان بازی میکرد و با انگشت بر زمین خط میکشید.
پرسید: چه میکنی؟
گفت: خانه میسازم…
پرسید: این خانه را میفروشی؟
گفت: میفروشم.
پرسید: قیمت آن چقدر است؟
دیوانه مبلغی را گفت. همسر پادشاه فرمان داد که آن مبلغ را به او بدهند. دیوانه پول را گرفت و میان فقیران قسمت کرد.
هنگام شب پادشاه در خواب دید که وارد بهشت شده، به خانهای رسید. خواست داخل شود اما او را راه ندادند و گفتند این خانه برای همسر توست.
روز بعد پادشاه ماجرا را از همسرش پرسید. همسرش قصهی آن دیوانه را تعریف کرد.
پادشاه نزد دیوانه رفت و او را دید که با کودکان بازی میکند و خانه میسازد.
گفت: این خانه را میفروشی؟
دیوانه گفت: میفروشم.
پادشاه پرسید: بهایش چه مقدار است؟
دیوانه مبلغی گفت که در جهان نبود!
پادشاه گفت: به همسرم به قیمت ناچیزی فروختهای!
دیوانه خندید و گفت: همسرت نادیده خرید و تو دیده میخری.
میان این دو، فرق بسیار است…
دوست من! خوبی و نیکی که تردید ندارد!
حقیقتی را که دلت به آن گواهی میدهد بپذیر هرچند به چشم ندیده باشی!
گاهی حقایق آنقدر بزرگاند و زیبا که در محدودهی تنگ چشمان ما نمیگنجند...
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷تقدیم به اعضای
محترم و دوست داشتنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح یعنی
امید برای یه شروع قشنگ📢
صبح یعنی ⬇️
یه معجزه 🍁
یعنی🔍
یه ایمان دوباره به⏰
قدرت خدای با سلیقمون⬆️
که چقدر زیبا به هستی نظم داده ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹فرق نمی کند که تقویم
پاییز باشد یابهــــار
تابستان یا زمستان...🍃
🌹بی دوست هیچ زمانی
خوب و زیبا نيســــت🍃
🌹این گلهای زیبا پاییزیی🍃
تقدیم به دوستان گلم 🌹
مثل گل شاداب و سرزنده 🍃🌹🍃
و مثل برگهای پاییزی سبک بال🍁🍃
و بی غم و غصـه باشید🦋
آخرین روزهای پاییزیتون زیبـا 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به قولِ سهراب سپهری :✍️
زندگی یعنی سبزترین آیه در اندیشهی برگ ...🍁🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹✨سبد گل مخصوص تقدیم به شما
🌿✨الهی
🌹✨عمرتون
🌿✨شادیهاتون و
🌹✨خوشبختی تون
🌿✨یلدایی باشه
🌹✨براتون شادی و نشاط آرزو دارم
🌿✨در تمام لحظه های زندگیتون
🌹✨یلداتون پیشاپیش مبارک🍉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍉 یلداتون پیشاپیش مبــارک🍉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿آخرین ایستگاه
🌿پاییز نزدیک است
🌿چند قدم آنطرفتر
🌿رو به سوی زمستان
🌿اندوهت را به برگها بسپار
🌿که صدای آمدن یلدا
🌿آرام آرام به گوش میرسد
🌿پیشاپیش یلدا مبارک
🌿 صبحتون طلایی