می ترسم
می ترسم آخر
حسرت یک بوسه از آن
گوشه ی شش گوشه ات
بر این دل زارم بماند
برات کربلا از دست عباست
خریدن دارد
💠دشمن هرروز از 1 رنگے میترسد
🔅1روز از لباس سبز سپاه
🔅1روز از لباس خاکی بسیج
🔅1روز از سرخے خون شهید
🔅1روز از جوهر آبے انگشتمان پس از رای دادن
#احکام_شرعی ۱۴
❓مسلمانی که در کشوری طبق عرف و قانون آن جا ازدواج کرده و از روی جهل عقد شرعی را جاری نکرده، تکلیف خود و فرزندانشان چیست؟
🍃در اسرع وقت عقد شرعی جاری کنند و روابط زناشویی آنها در دوران ندانستن مسئله حلال بوده و فرزندان نیز حلال زاده هستند.
📚
👈 هرچه بکاری همان را برداشت می کنی
روزی ارباب لقمان به او دستور داد در زمینش، برای او کنجد بکارد. ولی او جو کاشت. وقت درو، ارباب گفت: چرا جو کاشتی؟؟ لقمان گفت: از خدا امید داشتم که برای تو کنجد برویاند.
اربابش گفت: مگر این ممکن است؟!
لقمان گفت: تو را می بینم که خدای متعال را نافرمانی می کنی، در حالی که از او امید بهشت داری! لذا گفتم شاید این هم بشود. آن گاه اربابش گریست و او را آزاد ساخت.
🌸 احکام 🌸
سوال : 👇
آیا گذاشتن مجسمه در خانه به منظور تزئین اشکال دارد؟
خرید و فروشش اشکالی ندارد؟
مقلد : 👈آیه الله سیستانی
جواب : 👇
خرید وفروش و استفاده تزئینی اشکال نداره.
ولی ساخت آن حرام هست.
💠امیرالمؤمنین
(علیه السلام):💠
اگرنمازگذارمیدانستتاچهحد
مشمولرحمتالهیاست،هرگز
سرازسجدهبرنمیداشت.
🍃اِلٰهـي وَ رَبّے مَنْ
لے غَــیْرُکَ..🍃
#مال_حرام
💢اثر مال حرام...
پسر مرحوم حاج شيخ عباس قمي نقل مي كردند #چهل سال به ياد دارم كه ايشان يك ساعت قبل از اذان صبح بر مي خاست و ما با صداي #گریه شبانه پدر از بستر بلند مي شديم.
#شبي دعوت به باغي شديم، شام خورديم و شب در همان باغ خوابيديم، پدر آن شب نه براي نماز شب و نه براي #نماز_صبح بيدار نشد. زماني كه برخاست پنج دقيقه به طلوع آفتاب مانده بود و خلاصه نماز را خواندند ولي بسيار ناراحت بودند.
وقتي به منزل بازگشتيم پدر به #تحقيق پرداخت كه صاحب اصلي باغ را بشناسد و متوجه شد #باغ متعلق به رباخوارترين فرد در آن شهر و معروف به بانك بعد از ظهر است. كساني كه مشكل در پرداخت بدهي دارند بعد از ظهر ها نزد اين فرد، در اين باغ مي آيند و از او پول نزول مي گيرند. پدر تا چهل شب موفق به #خواندن نماز شب نشدند.
هدایت شده از ذاکرین
fadaeian-Milad Hazrat Masumeh95 (3)_1395-5-15-22-54.mp3
3.93M
💠💓💠
🔴عاقبت دل بستن و تکیه کردن به غیر خدا....
✅هنگامی که برادران یوسف (علیه السلام) می خواستند او را به چاه بیفکنند، وی خندید. برادرانش تعجب کردند و گفتند: برای چه می خندی؟!
🔅حضرت یوسف (علیه السلام) راز خنده خود را این گونه بیان کرد:
فراموش نمی کنم روزی را که به شما برادران نیرومند نظر افکندم و خوشحال شدم و با خود گفتم: کسی که این همه یار و یاور نیرومند دارد از حوادث سخت چه غمی خواهد داشت!؟
✳️ آن روز به بازوان شما دل بستم، اما اکنون در چنگالتان گرفتارم؛ به شما پناه می برم، ولی به من پناه نمی دهید! خدا شما را بر من مسلط ساخت تا بیاموزم که به غیر او (حتی برادرانم) تکیه نکنم...
.
📘به نقل از: ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 9، ص 34
گفت: من که امشب مسجد نمیآیم! اصلاً خوشم نمیآید یک عده دورهم جمع میشوند و دعا میخوانند. این کارها ریا است.
گفتم: نظر شما برای خودتان کاملاً محترم است؛ اما آنقدر راحت نمیتوانید درباره رفتار دیگران قضاوت کنید؛ ریا یک امر درونی است؛ این افراد با خلوص نیت و به خاطر احادیثی که درباره مستجاب بودن دعاهای دستهجمعی (1) شنیدهاند به مساجد میآیند؛ خداوند در قرآن کریم میفرمایند: ادعونی استجب لکم؛ (2) در روایات متعدد هم معصومین علیهمالسلام برای حاجات مهم خود دستهجمعی دعا میکردند؛ (3) با جمع آیات و روایات به این نتیجه میرسیم که برای مهمترین شب سال، دستهجمعی دعا کنیم و از خدا درخواست کنیم.
پینوشت:
1) المستدرک على الصحیحین، جلد 3، صفحه 390، حدیث 5478؛ کنز العمال، جلد 2، صفحه 107، حدیث 3367
2) سوره غافر، آیه 60
3) الکافی، جلد 2، صفحه 487، حدیث 3
#حیات_طیبه_97
روی در مغازه نوشته بود: تخفیف ویژه
قیمتها را بالاتر از قبل برده بود و حالا با چند درصد تخفیف با همان قیمت قبل به فروش میرساند؛ مشتری با اصرار تلاش میکرد تخفیف بگیرد و او به خدا و قرآن قسم میخورد؛ که ما تخفیف ویژهای داریم و اصلاً جایی برای تخفیف نداریم؛ باید بدانیم که با قسم دروغ نمیتوانیم، روزیمان را زیاد کنیم و با این کار برکت را از زندگی خود کنار میزنیم؛ (2) یادمان باشد فقط خوردن و آشامیدن نیست که روزه را باطل میکند، هر فعل حرام (3) باعث از دست رفتن روزه میشود.
پی نوشت:
1) نحل، آیه 5
2) کنز العمال، حدیث 46381
3) بحارالانوار، جلد 93، صفحه 249
#حیات_طیبه_97
🙈دوربین خدا روشنه! 🎥
⁉️دیدین گاهی میریم عروسی یا جشن_تولد،
دوربین داره فیلمبرداری میکنه و تا نوبت به ما میرسه؛ خودمون رو جمع و جور میکنیم
چرا؟
چون دوربین روی ما زوم میکنه؛
نکنه زشت و بد قیافه بیفتیم!
اگه فقط به این فکر کنیم که 🎥دوربین خدا همیشه روشنه و روی ما هم زوم شده، شاید یه جور دیگه زندگی می کردیم!
شاید اخلاقمون یه جور دیگه بود!
شاید لحن صحبتمون یه جور دیگه میشد!
مطمئن باشیم که دوربین 💫خدا همیشه روشنه و روی تک تک ما زوم شده؛ چون خودش فرمود:
«ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری»
(علق/14)
☑️آیا نمی دانند خدا می بیند...
موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش ديد؛ به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد
همه گفتند تله موش مشکل توست، به ما ربطی ندارد
ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزيد از مرغ برايش سوپ درست کردند؛
و گوسفند را برای عيادت کنندگان از زن مزرعه دار سر بريدند
زن مزرعه دار زنده نماند و مرد
گاو را برای مراسم ترحيم کشتند
و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه می کرد و به مشکلی که به ديگران ربط نداشت فکر می کرد😳😄
🔸روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید .
🔹حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.
🔸به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب هم به او بدهید. حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی. ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند، حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت!
🔹همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند! حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟
کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟
سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
🔸حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم، در یک شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حقّ این باران و رحمتت، مرا حاکم نیشابور کن! و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم، هنوز اجابت نشده، آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟!
🔹یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد. حاکم گفت: این هم قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی! فقط می خواستم بدانی که برای خدا، حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد!
🔺"نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ" : "بندگانم را آگاه کن که من بخشنده ی مهــــربانم !"
این ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا بخواه، و زیاد هم بخواه. خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست و به خواسته ات ایمان داشته باش❣️
اعضاى قبيله سرخ پوست از رئيس جديد پرسيدند: آيا زمستان سختى در پيش است؟
رئيس جوان قبيله كه هيچ تجربه اى نداشت، جواب داد براى احتياط هيزم تهيه كنيد، سپس به سازمان هواشناسى كشور زنگ زد و گفت: آقا امسال زمستان سردى در پيش است؟
پاسخ: اينطور به نظر مى آيد!
پس رئيس قبيله به مردان قبيله دستور داد كه هيزم بيشترى جمع كنند و براى اينكه مطمئن بشه، يكبار ديگه به سازمان هواشناسى زنگ زد و گفت: شما هنوز سر حرفتون هستيد كه زمستان سردى در پيش است؟
پاسخ: صد در صد!
رئيس به همه افراد قبيله دستور داد كه تمام توانشون رو براى جمع آورى هيزم بيشتر صرف كنند. بعد دوباره به سازمان هواشناسى زنگ زد: آقا شما مطمئنى امسال زمستان سردى در پيشه؟
پاسخ: بگذار اينطور بگويم؛ سردترين زمستان معاصر،
رئيس قبيله: از كجا مى دونيد؟
پاسخ: چون سرخ پوست ها ديوانه وار هيزم جمع مى كنن ....هیزم کمتر جمع کنین