eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
1_154936827.mp3
1.86M
#یلدای_مهدوی 🎼 شعر خوانی...
شب یلدایم اگر باتو سپر شد یلداست یا اگر این شب من باتو سحر شد یلداست ما که عمری زده ایم دم زِ فراق تو اگر بعد از این شامِ سیَه خَتمِ سفر شد یلداست ما که خود چلّه نشین تو شدیم آقاجان این شب چلّه اگر از تو خبر شد یلداست شب نشینی و کنار دِگران خوب اما با تو و عشقِ تو گر جمله به سر شد یلداست ای خدایِ کرم و جود و مُحبت مهدی(عج) از کرم، بر من اگر از تو نظر شد یلداست همچنان آلِ علی در خطر تهدیداند آن دَمی که زِ شما دفع خطر شد یلداست چون شهیدان تو ای شَهدِ شهادت نوشان سینه ام گر به دفاع از تو سپر شد یلداست حرف آخر اگر این چشم من ای صاحبِ اشک امشبی بَهرِ غَمِ جَدّ تو تَر شد یلداست
5db44651a5156d304c391f72_-7525194327629159377.mp3
14.31M
🌺 شعر خوانی بسیار زیبا ❤️❤️ انار 🎤🎤 سید حمید رضا برقعی #شب_یلدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️بلندترین شب سال ( یلدا ) و بلندترین انتظار 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤 حجت الاسلام #ماندگاری #شب_یلدا
دو دیده از غم نادیدن تو دریا بود تویی که ماه رخت مقتدای شبها بود کجا قدم زده بودی کجا گذر کردی که دیدن مه رویت مرا تمنا بود میان سلسله ی عاشقانتان دیدم پر از تبار زلیخا و قوم لیلا بود به سردی شب چله دل سیاه مرا فقط شراره ی عشق رخ تو گرما بود به صبح سرد زمستان دل بهاری تو همیشه دل به خیالت پر از تماشا بود شبی که با تو نشستم به کنج خلوت خویش به از هزار نشستن به شام یلدا بود خدا کند که بگویی به صبح روز جزا که این غلام سیه رو ، غلام زهرا بود
شبی که باتو شود طی شبی ست یلدائی نه این دقایق بی معنی اهورائی وان یکاد بخوانیم و در فراز کنیم به مقدم سحر جمعه ای تماشائی *حضور مجلس انس است و دوستان جمعند* خداکند که در این بزم عشق بازآئی ترنج وتیغ به کف؛منتظر سر راهت نشسته یوسف صدیق ،بسکه زیبائی کدام دیده زهجرت گریست این شب را امیر بادیه گرد، ای خدای تنهائی چگونه بی تو سپر می شود دقایق ما بیا که درب دلم تا مدینه بگشائی *به رغم مدعیانی که منع عشق کنند* جمال چهره تو حجتی ست زهرائی
فاصله بین زن ومرد باید چقدر باشد.... 🆔
ننه سرما قدمت مبارک❄️ زیبایی هایت را عزیز میداریم، برایمان دعا ڪن چرخ روزگارمان در حضور تو به سلامتے و خیر بگردد و برف شادے به دل همه ببارد🙏🏻 زمستان مبارک⛄️
آفتاب شب یلدای همه 1.mp3
1.3M
#فوق_العاده_زیبا آفتاب شب یلدای همه ... گریه ی پشت تمنای همه.... #صابر_خراسانی
🔷 شک در عنوان نماز حین خواندن آن ❓ سؤال: اگر در اثناء_نماز شک کنیم که چه نمازی می خوانیم مثلا ندانیم نماز ظهر می خوانیم یا عصر، تکلیف چیست⁉️ ➖ پاسخ 👇👇 🔷 امام خامنه ای: اگر شك كند نمازى را كه خواندن آن است نماز ظهر است يا نماز عصر، چنانچه نماز ظهر را خوانده باشد، نمازى كه در دستش است مى شود و اگر نماز ظهر را نخوانده باشد يا در اينكه نماز ظهر را خوانده يا نه شك نمايد، چنانچه نماز عصر را به جا نياورده و در بين آنها باشد، بايد به نماز ظهر كند. 🔷 آیت الله مکارم: باید تا نماز ادامه داشته باشد و اگر طوری شود که نداند چه می کند نمازش باطل است. 🔷 آیت الله سیستانی: در اين فرض اگر نداريد كه ظهر را انجام داده ايد آن را بكنيد. 🔷 آیت الله شبیری زنجانی: نمازی که از نماز نیت آن را داشته اید، واقع می شود. 🔷 آیت الله وحید: اگر شک کند نمازی که می خواند ظهر است یا عصر چنانچه نماز ظهر نخوانده این را نماز ظهر قرار می دهد و ادامه می دهد و اگر قبلاً نماز ظهر را خوانده نمازش باطل است مگر اینکه این نماز را نماز عصر بداند ولی شک داشته باشد از اولِ نماز، نیتِ نماز عصر داشته یا نه که در این صورت نمازش صحیح است و باید آن را به ادامه دهد.
داستان شب👇👇👇👇👇
📔 مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت: ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی. سلیمان گفت: تحمل آن را نداری. اما مرد اصرار کرد. سلیمان پرسید: کدام زبان؟ جواب داد: زبان گربه ها! سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت.... روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند. یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم! دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد، آنگاه آن را میخوریم. مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید، آنرا فروخت! گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه، صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد. صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت. گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟ گفت : نه! صاحبش آن را فروخت. اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم! مرد شنید و به شدت برآشفت. نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد! خواهش میکنم کاری بکن ! پیامبر پاسخ داد: خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! 👌حکمت این داستان : خداوند الطاف مخفی دارد، ما انسانها آن را درک نمی کنیم. او بلا را از ما دور میکند ،و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم...!! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌