eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.3هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
✴️ شنبه👈27 اردیبهشت 1399 👈22 رمضان 1441 👈 16 می 2020 🕌 مناسبت های اسلامی و دینی. 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌺🌹 🔘شب نزول قران و شبِ قدر و احتمال قدر بودن امشب از دو شب 19 و 21 بیشتر است. 🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 ❇️روز خوبی برای: ✅دیدارها و ملاقات ها و درخواست از مسئولین. ✅تجارت و داد و ستد. ✅و صید و دام گذاری خوب است. 👶مناسب زایمان و نوزاد خوشبخت و محبوب خواهد بود ان شاءالله. 🤕بیمار امروز زود شفا یابد ان شاءالله. 🚖 مسافرت همراه صدقه باشد. 🔭 🌗احکام و اختیارات نجومی. ✳️دادن سفارشات تجاری. ✳️اغاز معالجه و درمان. ✳️و افتتاح پروژه ها و کارها نیک است. 💑 مباشرت و انعقاد نطفه امشب دلیلی وارد نشده است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری سبب فقر و بی پولی است. 💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری، موجب قوت دل است. 😴😴 تعبیر خواب امشب. خوابی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه 23 سوره مبارکه مؤمنون است. لقد ارسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم اعبدوا الله... و از معنی ان چنین استفاده می شود که برای خواب بیننده خیر و خوبیی از جانب بزرگی برسد که باور نکند یا کسی را نصیحت کند و او نپذیرد. و شما مطلب خود را بر ان قیاس کنید . 💅 ناخن گرفتن شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست. 🙏🏻 وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد . 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
‼️شک در رسیدن به وطن وقت اذان ظهر 🔷س 4055: روزه‌ی مسافری که صبح به مقدار بیشتر از حدّ شرعی (سی کیلومتر) از وطن خود دور می‌‌شود، اگر قبل از ظهر برگشت ولی شک دارد که به اذان ظهر رسیده یا نه، حکمش چیست؟ ✅ج: در صورت شک، روزه صحیح است.
‼️به جماعت خواندن نماز صد رکعتی در شب قدر 🔷س 4056: خواندن نمازهای این چنین (نمازهای مستحبی شب های قدر با نماز قضا) به شکل جماعت که گاهی در مساجد خوانده می شود، چه حکمی دارد؟ ✅ج: نماز قضا را به جماعت می توان خواند، لکن اگر نماز امام جماعت قضای حتمی باشد، مانع ندارد؛ و گرنه اقتدا صحیح نیست. ولی نماز های مستحبی را نمی توان به جماعت خواند.
‼️وارد شدن موادی از معده به فضای دهان 🔷س 4057: گاهی اوقات انسان ترش می‌‌کند، یعنی موادی ترش مزه از معده او به فضای دهان او می‌‌آید.حال اگر روزه‌داری ترش کند و این مواد را سهواً یا عمداً قورت دهد، روزه‌اش چه حکمی‌ دارد؟ ✅ج: اگر پس از آنکه به فضای دهان آمد عمداً و اختیاراً فرو برد، روزه‌اش باطل می‌‌شود ولی سهواً مبطل روزه نیست. 📕منبع: رساله آموزشی امام خامنه‌ای
💞💞💞💞💞 🔸روزی با دوستم از کنار دکه روزنامه فروشی. رد می شدیم 🔹دوستم روزنامه ای خرید و مودبانه از مرد روزنامه فروش تشکر کرد اما آن مرد هیچ پاسخی به تشکر او نداد! 🔸همانطور که دور میشدیم به دوستم گفتم:"چه مرد عبوس و ترشرویی بود" 🔹دوستم گفت او همیشه این طور است! 🔸پرسیدم پس چرا تو به او احترام می گذاری؟! 🔺دوستم با تعجب گفت"چرا باید به او اجازه دهم که برای رفتار من تصمیم بگیرد؟! 🔅امیرالمومنین علیه السلام: خودتان را بر خوش اخلاقى تمرين و رياضت دهيد، زيرا كه بنده مسلمان با خوش اخلاقى خود به درجه روزه گير شب زنده دار مى رسد. 📚تحف العقول ص 111
اگرمیخواهیددنیا را بیدار کنید خودتان بیدارشوید اگرمیخواهیدرنج ودرد راازدنیابزدایید همه ی تاریکی هارا از درون خودبزدایید عالیترین هدیه که شمابایدبه دنیاببخشید دگرگونی شخصیت شماست 🍃🌼
💠رسول اکرم(ص)💠 هر که از روی ایمان و برای رسیدن به ثواب الهی، را به عبادت بگذراند؛ گذشته اش آمرزیده می شود.
15 محبت مولا 🔵💠🔵💠 💎اولین کاری که میکنی اینه👇 که "انتظارات خودت رو از دیگران کم کن." 👈از پدر و مادر 👈 و برادرا و خواهرات 👈از شوهرت 👈از فامیلت از همه. 👆✔️ ✅بنای زندگیت رو بر این بزار که 👈اصلا قرار نیست کسی کوچکترین کمکی بهت بکنه. ✅تو عبدی و مولا داری. ⬅هر کار و برنامه و نیازی داری "با مولای خودت هماهنگ کن" 💟 از اون بخواه. 🔵 ❓زندگی انسان چیه؟! ✅زندگی انسان یعنی "رابطه ی عبدو مولا." ❌"نفر سومی این وسط وجود نداره." ⛔️👆 ✴شوهر و خانواده و... همش وسیله های امتحان و رشد تو هستن ✅برای بهتر شدن رابطت با مولا. ✅هر چه مبارزه با نفس کنی👇 رابطه ی محکم تری با مولا پیدا میکنی.💪 ⛔️ تو چرا از یه بنده ی ضعیف و بیچاره ای مث شوهرت انتظار محبت داری؟ ❓❓❗️ 🔴اما از مولای مقتدر و حکیم و مهربانت انتظار محبت نداری؟! خیلی عجیبه!!!
🌷خدامیفرماید اگر کمکتون نکنم نمیتوانید: 🌷۱.ومارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی.۱۷انفال ای پیامبرگرامی،وقتی زدی،وبه هدف خورد،این خدا بودکه به هدف زد،نه تو 🌷۲.لقدهمت به وهم بها لولا ان را برهان ربه.۲۴یوسف زلیخا به طرف یوسف رفت، یوسف ع هم اگرخدا دستش رانگرفته بود میلغزید 🌷۳.قل رب اعوذ بک من همزات الشیاطین واعوذ بک رب ان یحصرون.۹۷مومنون 🌷بگو ای خدا، ازوسوسه های شیطان به تو پناه میبرم 🌷۴.انتم الفقراء الی الله...۱۵فاطر شمانیاز به ارتباط باخدا دارید 🌷۵.استعینوا بالصبر والصلوة.۴۵ و۱۵۳بقره به وسیله صبر ونماز،ازخداکمک بگیرید 💕💕💕
animation.gif
417.8K
خـدایـا چقدر لحظه های با تو بودن زیباست است الهی 🙏 مشگل گشای تمام گرفتاریهای بندگانت باش مسیر زندگیشان را همـوار کن و صندوقچه سرنوشت شان را پرکن از سلامتـی آميـن🙏
🔻مَنِ احْتَجْتَ إلَيهِ هُنْتَ علَيهِ ِ ❇️كسي را كه نياز به سوي او پيدا كني در نزد او خوار گردی 💡اگر کسی در خواستی از شما داشت توانستید کمک کنید و اگر نتوانستید لطفا حرص نخورید❤️❤️
animation.gif
2.76M
حضرت علی علیه السلام : چند چيز بنده را به رضوان خدا ميرساند: استغفـار زياد، نرمی و خوش اخلاقی و صـدقه زياد
🖤 🥀 (ع) را جهل مردم کشت... آنقدر اش کردند که کوه صبر و آرام جان پبغمبر با بغض میگوید:👇 💔خدايا من اين را با پند و تذكّرهاى مداوم خسته كردم و آنها نيز خسته نمودند، آنها از من به آمده، و من از آنان به ستوه آمده، شكسته ام، به جاى آنان افرادى بهتر به من مرحمت فرما، و به جاى من بدتر از من بر آنها مسلّط كن... 💚💚💚 گوشِ دلی کجاست که از چاه بشنود پژواکِ خستگی و طنینِ مَلال تو ؟! ...
▫️دلم هوای تو دارد، هوای یک خلوت ▫️دلم هوای تو دیدن، هوای یک دعوت ▫️دلم گرفته خدایا، چکار باید کرد؟ ▫️برای آنکه دلش می تپد برای زیارت 🏴🏴🏴🏴
به زودی می دهی پرچم به دست حضرت مهدی (عج) تویی آنکس که می جنگی چو طغیان کرد سفیانی تویی آن نایب مهدی (عج) که نامت در احادیث است تویی سید از آن نوعی که گویندش خراسانی تویی آن نوح کشتی بان که هستی یاور مهدی (عج) در این دوران پر آشوب و دریاهای طوفانی تو آن فانوس پر نوری که قبل از نور خورشیدی تویی رهبر، تویی مونس در این شب های ظلمانی تو را من دوست می دارم که یک پرتو ز خورشیدی اگر من بد شدم آقا شما اما ز خوبانی من از آن روز می ترسم که بینم روی خورشید و ببندم چشم خود بر او ز گمراهی و نادانی ظهور حضرت مهدی (عج) جلو افتاد از خونی که کرکس های جنتلمن مکیدند از سلیمانی وصیتنامه مالک تمام نکته اش این بود علی تنها نماند تا نگردد کربلا ثانی سلام من به آن رهبر که دارد لشکری مخلص شعیب و موسوی، حاجی، سلامی ها و قاآنی سلام من به خورشیدی که باشد منجی عالم و ماهی که مسیح است و کُشد دجال شیطانی خوش آن روزی که مهدی (عج) را ببینیم و هم عیسی را که بر ظلم و ستم باشد ظهورش خط پایانی 📝 علی شیرازی
animation.gif
966.5K
به نام خدایی که نزدیک است خدایی که وجودش عشق است و با ذکر نامش آرامش را در خانه دل جا می دهیم 🌼 بسم الله الرحمن الرحیم 🌼
animation.gif
526.2K
🌼 اولین روز هفته را 🌻باسلام و درود تازه‌‌ای 🌼بشما مهربانان آغاز میکنم 🌻و از خدای مهربان میخواهم 🌼برکت نگاهش را 🌻در نگاهتان بریزد 🌼تا هرکجا می‌نگرید 🌻خیر باشد و شادی و مهربانی
با توسل و شهدای دانش آموز امام خمینی درباره شهید فهمیده فرموده اند: رهبر ما آن طفل دوازده ساله‌ای است كه با قلب كوچك خود ، كه ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، خود را زیر تانك دشمن انداخت و آن را منهدم و خود نیز شربت شهادت نوشید. رهبر معظم انقلاب، فرمودند: 🔸زنده نگه داشتن یاد حادثه شهادت دانش آموز بسیجی ، شهید فهمیده از اصالت های دفاع مقدس می باشد.
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند. پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ چه چیزاست که از آن خدا نیست؟ 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟ 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ آن چیست که خدا آن را نمیداند؟ پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند. راهب خطاب به آن سه نفر(ابوبکر و عمر و عثمان)گفت این ها شیخ ها و مردان بزرگی هستند اما متأسفانه به خود مغرور شدند و قصد بازگشت به روم کرد. سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است. پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟ امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم. پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. امام علی (ع) پاسخ دادند: آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است. آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است. (فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک) پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، پس ماجرای تو با این قوم چیست؟ سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد. پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، "گناهان غیرحق الناس " اوبخشیده می شود.) 💕💕💕
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨امام عادل✨ در زمان خلافت و زمامداری امام على (علیه السلام) در کوفه، زره آن حضرت گم شد. مدتی بعد زره در حالی پیدا شد که در اختیار مردی مسیحى (یا یهودی) بود. حضرت به او فرمود: این زره برای من است، ولی آن مرد انکار کرد و گفت: زره در دست من است، شما که ادعا می‌کنید باید دلیل بیاورید. امام او را به محضر قاضى برد و اقامه دعوى کرد که این زره از آن من است، نه آن را فروخته ام و نه به کسى بخشیده ام و اکنون آن را در نزد این مرد یافته ام . شُریح، قاضى دادگاه، به آن مرد گفت: خلیفه ادعاى خود را اظهار کرد، تو چه مى گویى؟ او گفت: این زره مال خود من است و در عین حال، گفته مقام خلافت (امیر المؤمنین) را تکذیب نمى کنم [ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد]. قاضى رو به امام کرده و عرضه داشت: شما مدّعى هستید و این شخص منکر است، به همین جهت، ارائه شاهد بر عهده شماست. علی علیه السلام خندید و فرمود: قاضى راست مى گوید، اکنون باید شاهد آورم، ولى من شاهدی ندارم. قاضى روى این اصل که مدّعى شاهد ندارد، به نفع مسیحى (یا یهودی) حکم کرد و او هم زره را برداشت و روانه شد . ولى مرد مسیحى که خود بهتر مى دانست زره برای چه کسى است، پس از آنکه چند قدم برداشت، برگشت و گفت: این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهاى بشر عادى نیست، از نوع حکومت انبیاست سپس اسلام آورد و اقرار کرد که زره برای على (ع) است . حضرت علی (ع) از اسلام آوردن او خوشحال شد و زره را به او هدیه داد. طولى نکشید که او با شوق و ایمان در زیر پرچم على (ع) و به همراه او با خوارج در جنگ نهروان جنگید.
دل شكسته ي من انس با علي دارد *امشب دلاتون خوب شكسته ها "انا عند قلوب منكسره" خود خدا فرموده* دل شكسته ي من انس با علي دارد *از روزي كه خانومت رو بين در و ديوار گذاشتن،پهلوشو شكستن، اما دل مارم شكستند ، تا قيامت دل ما شكسته ي غم فاطمه و بچه هاشه* دل شكسته ي من انس با علي دارد دل از همه بگسسته ، تا علي دارد..... منم زشهر ولايت ،زكوي سوختگان شناسنامه ي من مهر يا علي دارد.... خدا مدال علي دوستي به ما دادست به غير كشور شيعه كجا علي دارد..... به روز حشر براي ،شفاعت امت علي حسين و رسول خدا علي دارد.... *پيغمبر فرمود: قيامت كليدهاي بهشت و جهنم و ميدم دست علي ، اميرالمومنين ميان كنار آتش جهنم مي ايستند ، اينو سني ها نقل كردن ، فَرائدُ السِمطَين جويني مينويسه" شراره هاي آتش رو ميكنند به مولاي من و تو ، ميگن آقاجان كنار برو نور تو باعث ميشه شعله هاي من خاموش بشه..... بعد حضرت اشاره مي كنند آرام بگير" اشاره ميكنند فلاني دشمن منه ، "فخزي" او رو تو آتش بينداز ، فلاني از دوستان منه رهاش كن ،خدايا يعني ميشه ما جزو آزاد شدگان از آتش باشيم؟ آره كه ميشه" دهه ي آخر مگه نفرمود : "اتقن من النار" دلم هواي دعاي مجير كرد،بزار بگم زمزمه كن "سُبْحَانَكَ يَا اللهُ تَعَالَيْتَ يَا رحمان أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ" آگه امشب نام مارو ننويسي كجا برم ؟!! اصلا امشب اينجوري باهات حرف ميزنم " تا نبخشي ازين خيمه بيرون نميرم.... بدن بابا رو دفن كردن،امام مجتبي، متصدي دفنه" اولين ضربه رو كه زد ديد يه قبر آماده اي ، يه لوحي روش هست نوشته شده "هذا قبر اخي علي ابن ابيطالب" اين قبريه كه نوح نبي برا علي كنار گذاشته ، لذا تو زيارت نامه ش ميگي "السلام علي ضجيعيك آدمك و نوح" تمام اينها رو اميرالمومنين به امام مجتبي گفته بود، بالاي لحد و خواستند كنار بزنن، بالاي اين لوح ديدن انبياء اولوالعظم نشستن ، همه دارن به پيغمبر تسليت ميگن پايين لوح كه پايين پاي قبر بود ابي عبدالله كنار زد،اصلا اين سرش چيه نميدونم؟!! ديد چهار زن بهشتي دور مادرش فاطمه رو گرفتن ، اونا دارن به مادرش تسليت ميگن، نيمه شبه ديگه كجا بريم؟نمي دونم چه سريه، اون شب دفن مادرم ابي عبدالله نيمه شب اومد پايين پاي مادر،شروع كرد پاهاي مادر رو بوسه زد، اينجا هم نيمه شب حسين اومد پايين پاي علي،بازم مادرش رو زيارت كرد... آخ هر ديدي يه بازديدي داره.... نيمه شب هودج هايي از آسمان اومدن كنار گودال.... اين مادر اومده زيارت شبانه ي پسرش رو پس بده،حسين جان نيمه شب اومدي،نيمه شب اومدم ديدنت.... از بالاي سر.... (سر كه نداشت،سر بالاي نيزه بودا...)از بالاي بدن كه رگ هاي بريده نمايان بود پيغمبر آمد با انبياء اولوالعظم .... از پايين گودال هم فاطمه آمده بود با چهار زن بهشتي ،هر چه گشت ديد نعلينشو پيدا نمي كنه،عمامه ش رو به غارت بردن... لباسي كه فاطمه تهيه كرده بود به تنش نيست... واويلا ... واويلا .... هر چي گشت يه جاي سالم تو بدن پيدا كنه ،نكرد... آخ يه لحظه تصور كن اين زيارت زهرا بعد از لگد مالي سم اسب هاست.... آخ ازين بدن ديگه چيزي باقي نمانده بود.... نيمه شب مادر اومد ،غروب فرداش هم خواهرش اومد گفت داداش: ته گودال فقط پيكر تو مانده و من 2 همه رفتند فقط مادر تو مانده و من .... حسين ..... *شب زيارتي مخصوصه ارباب هستا" يه بيت ديگه ازين شعر بخونم و التماس دعا* داداش... ته گودال فقط پيكر تو مانده و من 2 همه رفتند فقط مادر تو مانده و من .... تو و عباس كه رفتيد از آن روز به بعد زخم هاي بدن دختر تو مانده و من.... حسين .....