🔻ترور اولین #تولیدکننده_کیت_تشخیص کرونا
و #اولین_واکسن_کرونا
🔻این ترور کار خود غربگراها بود ، چون ایشان رئیس سپند( سازمان پژوهش و نوآوریهای دفاعی) ایران و اولین #تولیدکننده_کیت_تشخیص کرونا و #اولین_واکسن_کرونا بود که هرگز وزارت بهداشت تابع whoصهیونیستی اصلا مجوز به ایشان ندادند و بجایش کیتهای انگلیسی را آوردند که آلوده بود
🔻 این ترور احتمالا نتیجه نشست سه جانبه #مثلث_شیطانی در نیوم عربستان بود!
وقتی #انتقام_سخت در شلیک چند موشک به یک پایگاه نظامی تروریست های آمریکایی خلاصه بشود و دستور صریح امام جامعه زمین بماند همین میشود که میبینیم.....
🔻این ترور پاسخ آزادکردن یک جاسوس و لبخندهای عراقچی بود
🔻این ترور پاسخ ترک وظیفه مجلس در استیضاح این دولت خائن بود
🔻این ترور یک عملیات فریب بود تا ذهنها از ترور بیولوژیک روزانه ۵۰۰ نفر با طرحهای درمانی صهیونیستها غافل شود بلکه بانام مبارک طرح حاج قاسم سلیمانی بسیجیان ، همه ملت را با واکسنهای صهیونیستی قطع نسل کنند
#قطع_نسل_عظیم
#خروج_از_سازمان_صهیونیستی_بهداشت_جهانی_بزرگترین_زیرمجموعه_وزارت_جنگ_آمریکا NSA
ای#شهادت...!!!🌷🌷
چه زیبا گلچین می کنی...
خوبان عالم را...!!!
و من...!!!
مبهوت هر #شهیدم...
چه زیبا می رود...
تا عرش اعلا...🌷🌷
#ما_ملت_شهادتیم
#انتقام_سخت
💕💕💕
#هوالعشق ❤
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_سی_و_دوم ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ به روایت امیرحسین ......................................................................
الان دقیقا یک ساعته که خیره شدم به سقف اتاق و فکر کنم فقط 20.30 بار آهنگ ارغوان رو گوش کردم. آره منم از بچگی با راهنمایی های پدرم خادم این تبار محترم بودم ولی الان چی؟ چرا بابا عشقی رو که خودش بهم یاد داده ، عشقی که خودش با بند بند وجودش به قلب تزریق کرده رو درک نمیکنه ؟ چرا درک نمیکنه که این عشق الان به پسرش بال و پر داده ؟
تنها راه آرامش صحبت با معبوده. نماز شفع میخوانم به سوی قبله عشق قربه الله.
.
.
.
واقعا سبک شدم. نماز شب همیشه برای من منبع آرامش بود.
تصمیم گرفتم کاری که حاج آقا گفت رو انجام بدم ، کاری که همیشه برام نتیجه مطلوب داشت ؛ همه چیز رو میسپرم به خدا و خودم هم در کنار توکل تلاش میکنم ولی بدون نگرانی و ناراحتی ؛ چون وقتی چیزی رو میسپری به خدا اگه بابتش نگران و ناراحت باشی یعنی به خدا اعتماد نداری. وقتی معبودم گفته از تو حرکت از من برکت جای هیچ شک و گمانی نبود ، باید به برکتش توکل میکردم.....
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_سی_و_دوم
#ح_سادات_کاظمی
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_الهی_دارد
#هوالعشق
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_سی_و_سوم ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ به روایت حانیه .................................................
به روایت حانیه
این خوددرگیریه آخرش هم کار دستم میده. هوووووف. مامان دیشب گفت فردا میخواد بره خونه خاله مرضیه اینا و منم گفتم که میام . الان موندم که چرا گفتم میرم ؟ واقعا به خاطر یه تعارف فاطمه ؛ برم بگم بعد از 7.8 سال سلام. اونم چی با این تیپی که اصلا خانواده اونا قبول نداشتن. البته الان اوضاع یکم بهتر شده بود ولی بازم بلاخره حجابم کامل کامل که نبود. در یک تصمیم آنی دوباره تصمیم گرفتم که نرم.
_ ماااامااان. مااامااان. من نمیام.
مامان_ دیگه چی؟ مگه من مسخره توام؟ به فاطمه گفتم که تو هم میای بچه کلی ذوق کرد. اجباری در کار نبود ولی وقتی بهشون گفتم که میای، باید بیای.
_ولی...
مامان_ ولی نداره. میدونی بدم میاد حرفمو عوض کنم. .
.
.
همون مانتویی و روسری که گرفته بودم بایه شلوار پاکتی مشکی و البته برعکس همیشه فقط و فقط یه رژ کمرنگ تیپم رو تکمیل کرد.
یک ساعت بعد ماشین جلوی در کرم رنگ خونه فاطمه اینا ایستاد. خاطره های بچگیم اگرچه محو و گمرنگ ولی برام زنده شد ، هئیت های محرم ، دسته های سینه زنی که ماهم پدرامون رو همراهی میکردیم، مولودی ها ؛ همه و همه تو این کوچه و تو این خیابون بودن ، خاطره هایی که ناباورانه دلم براشون تنگ شده بود.
به خودم که اومدم، تو حیاط بودم و بغل پر مهر فاطمه. آروم خودم رو کنار کشیدم و به یه لبخند اکتفا کردم و بعد هم خیره شدم به خاله مرضیه تو چهارچوب در شیشه ای بالای پله ها وایساده بود و با همون لبخندی که صمیمیت و مهر توش موج میزد به ما نگاه میکرد؛ الان من باید ذوق کنم و سریع برم بغلش کنم ، ولی نمیدونم انگار که اعضای بدنم تحت فرمان خودم نبود و به جای اینکه به سمت خاله مرضیه برن کشیده شدن به سمت چپ حیاط یعنی در حسینیه.
تقریبا 7.8 سالم بود که پارکینگ این آپارتمان 3 طبقه که خیلی هم بزرگ بود به حسینیه تبدیل شد و از اون سال هرسال دهه اول محرم اینجا مراسم بود.
یه در کرکره ای ساده بود که بسته بود و توش معلوم نبود. رو به فاطمه گفتم _ اینجا هنوز حسینیس ؟
فاطمه هم متعجب از اینکه به جای سلام و علیک با مامانش اول رفتم سراغ حسینیه و دارم سراغش رو میگیرم آروم جواب داد _ آ....ره
به محض ورود فاطمه دستم رو کشید و به سمت اتاقش برد و منم فقط فرصت کردم خیلی سریع و گذرا نگاهی به پذیرایی بندازم. چیزی از مدل قدیمی خونشون به خاطر نداشتم و فقط میدونستم که نوسازی کردن. اتاق فاطمه اتاق خوشگلی بود و حس خاصی رو به من القا میکرد ؛ حسی از جنس آرامش....
و این حس برام عجیب بود ؛ دیوار سمت چپ و بالای تخت یه قاب عکس خیلی شیک بود که عکس توش یه جای زیارتی بود. و روی دیوار سمت راست چند تا پوستر که معنی جملات روش برام گنگ و نامفهوم بود. پایین تخت به کتابخونه بود که طبقه اولش مفاتیح و قرآن و یه سری کتاب قطور دیگه قرار داشت و طبقه های دیگه کتاب هایی که حدس زدم باید کتابای مذهبی باش. کنار کتابخونه هم میز کامپیوتر بود که روی اون هم یه تابلو کوچیک بود که روش به عربی چیزی نوشته شده بود.
با صدای فاطمه دل از برانداز کردن خونه برداشتم و به سمت تخت که روش نشسته بود ، برگشتم.
فاطمه_ خوب بیا بشین اینجا تعریف کن ببینم.
و بعد به روی تخت جایی کنار خودش اشاره کرد. کنارش نشستم و گفتم
_ چیو تعریف کنم؟
فاطمه_ همه این 10.11 سال رو. همه این 10 سالی که قید دوست صمیمیت رو زدی نامرد.
_ همشو؟
فاطمه_مو به مو
_اومممم. خب اول تو بگو.
فاطمه_ حانیه خیلی دلم برات تنگ شده بود.
این جمله مصادف شد با پریدنش تو بغل من و آزاد کردن هق هق گریش.
_ فاطمه، چی شدی؟؟
فاطمه_ کجا بودی نامرد ؟ کجا بودی؟
آروم از بغلم کشیدمش بیرون سرش رو انداخت بالا. دستمو بردم زیر چونش و سرشو اوردم بالا.
_ فاطمه. به خاطر من گریه میکنی ؟ آره؟
فاطمه_ به خدا خیلی نامردی حانیه. چند بار با مامان اومدیم خونتون ولی تو نبودی. کلی زنگ زدم ، هربار مامانت میگفت خونه عموتی یا با دوستات بیرونی. حتی یک بار هم سراغی از من نگرفتی.
_ قول میدم دیگه تکرار نشه. حالا گریه نکن . باشه؟
فاطمه _ قول دادیاااااا
_ چشششم.
با لبخند من فاطمه هم لبخند زد و گفت _ چشمت بی بلا آبجی جونم.
با تعجب پرسیدم _ آبجی؟؟؟😳
فاطمه_ اره دیگه. از این به بعد ابجیمی☺️.
_ اها از لحاظ صمیمیت و اینجور چیزا میگی؟
فاطمه خندید و گفت _ اره دیگه. حالا این ابجی خانم ما افتخار میدن شمارشون رو داشته باشیم؟
_ بلی بلی. اختیار دارید.
.
.
.
بعد از دوساعت و کمی مرور خاطرات و گفتن از این چند سال گذشته ، مامان امر به رفتن صادر کرد. بلاخره با کلی تهدید فاطمه که اگه زنگ نزنی میکشمت و اگه دیگه نیای اینجا من میدونم و تو خداحافظی کردیم.
_ مامان. میشه شما رانندگی کنید.
مامان _ باشه.
#هوالعشق
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت سی_و_چهارم
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
به روایت حانیه.
......................................................
_هوم؟
یاسمین_ هوم و..... بی ادب بگو جونم.
_ یاسی حوصله داریا. صبح زود زنگ زدی آدمو بیدار کردی توقع جونم هم داری؟
یاسمین _ از کی تا حالا ساعت 11/5 صبحه زوده؟ زود حاضرشو بیایم دنلالتم بریم بیرون.
_ کجا؟
یاسمین _ پنج دقیقه دیگه حاضریا. بای
وای . اگه الان با این مانتو برم که مسخرم میکنن بچه ها. اگرم نرم که.....
بیخیال بزار مسخره کنن بهتر از تیکه های این آدمای هوس بازه . تصمیم داشتم به جای اینکه خودمو برای همه عرزه کنم بزارم همه حسرت دیدن زیبایی هام رو داشته باشن. فقط باید بعدا میرفتم چند دست دیگه مانتو و شال میگرفتم.
سریع دست و صورتمو شستم و همون مانتو و روسریم رو پوشیدم و رفتم دم در. دقیقا همزمان با باز کردن در ماشین نجمه جلوی در ترمز کرد.
نجمه_ این چیه؟
_ چی؟
نجمه_ عاشق شدی؟
_ تو دهات شما ادم عاشق میشه باحجاب میشه؟
یاسمین _ فکر کنم عاشق بچه بسیجیه شده که باحجاب شده.
_ ببند بابا. حالا از کجا میدونی بسیجی بوده ؟
شقایق_ خب حالا حرف نزن بیا بالا.
یاسمین جلو و شقایق عقب نشسته بود. طبق معمول همشون شالاشون کلا افتاده بود و البته کلی هم آرایش داشتن. دقیقا تیپ قبلی خودم. نشستم پیش شقایق و نجمه راه افتاد.
شقایق_ خب حالا بتعریف.
_ چیرو؟
شقایق_ قضیه با حجاب شدنتو دیگه.
_ به این نتیجه رسیدم که با حجاب امنیتم بیشتره. دیگه کمتر بهم تیکه میندازن ، بعدشم چرا من باید زیبایی هام رو حراج کنم برای همه ؟
یاسمین_ اینا حرفای امیرعلیه نه؟
_اره. راهنمایی های اونه. و واقعا هم به نظرم درسته. تا حالا اینجوری به حجاب دقت نکرده بودم تازه در کنار این ، ندیدی اون پسره هم فکر میکرد ما از خدامونه که بهمون تیکه بندازن .
نجمه_ حرف مردم برات مهمه؟
_ نه ولی نجمه تنها برداشتی که میشه از ظاهر ماها کرد تشنه توجه بودنه . بعدش هم اصلا اگه اون آقا و دوستاش واقعا گشت بودن ، حالا مامان بابای من هیچی ، جواب مامان و بابای خودتونو چیجوری میخواستید بدید؟ تو که خاله های حساس من و مامان خودتو که میشناسی.
شقایق_ بیخیال فعلا
نجمه_ موافقم
.
.
نجمه_ خب رسیدیم بپرید پایین.
واای عاشق پارک آب و آتش بودم. وقتی پیاده شدیم یکم که به اطرافم دقت کردم احساس کردم نگاه های بقیه نسبت به من رنگ احترام گرفتن و دیگه از اون نگاه های پر شهوت و چشمک ها خبری نبود. یه حس خاصی داشتم همون احساس ارزشی که امیرعلی ازش حرف میزد....
نجمه_ بچه ها بیاید بریم بشینیم رو اون صندلیا
_ بریم
.
.
.
یاسمین_ تانی تو برو پشت شقایق وایسا.
_ اه . یه ساعته دارید عکس میگیرید پاشین بریم بابا. خسته شدم.
شقایق _ ضدحال. چته تو؟ تازه دوساعت هم نیست که اومدیم.
_ خسته شدم بابا . هی عکس عکس عکس.
یاسمین_ راست میگه بیاید بریم .
داشتم میرفتم به سمت ماشین که صدای زنگ گوشی متوقفم کرد.
دیدن اسم فاطمه روی گوشی؛ نمیدونم چرا ؛ ولی لبخند رو مهمون لب هام کرد.
_ جونم؟
فاطمه_ سلام خانوم. خوبی؟؟؟
_ مرسی تو خوبی؟
فاطمه_ فدات شم. به خوبیت. حانیه من دارم میرم کلاس ، تو هم میای باهم بریم شاید دوست داشته باشی؟
_کلاس چی؟
فاطمه_ببین حلقه صالحین بسیجه. کلاس خوبیه.
_نه بابا. بیخیال. حالا بعدا یه روز باهم قرار میزاریم میریم پارکی جایی.
فاطمه _ باشه عزیزم. فعلا....
_ بای
_یاعلی....
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
درقلب من انگار کسی جای تورا یافت اما
افسوس که این عاشق دل خسته نهانش کرده
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_سی_و_چهارم
#ح_سادات_کاظمی
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_الهی_دارد
۹/۹/۹ ۹ کره زمین در چرخش خود به سرعت به یک لحظه خاص تکرار نشدنی در قرن ۱۴ نزدیک میشود فردا صبح، یکشنبه ۹، ماه ۹، سال ۹۹ ، در ساعت ۹ و ۹ دقیقه و ۹ ثانیه می توان هر کار خاطره انگیز و به یاد ماندنی انجام داد* *اما بهتر از طلب فریادرس و منجی عالم برای نجات تمام انسانها پیشنهاد دیگری دارید ؟*
*توصیه ما این است که زنگ ساعت موبایل خود را برای ساعت ۹ و ۹ دقیقه صبح فردا تنظیم کنید و با صدای زنگ*
*۹ مرتبه دعای فرج را همراه با ملیونها نفر دیگر، از منتظران بخوانید و نام خود را در صحیفه مشتاقان ظهور امام زمان عج ثبت کنید* امام مهدی عج فرمودند : *أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُم...و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که آن فرج شما است.*
🗒شعری جدید در وصف شهید فخری زاده
بر دلم افتاده داغ تازه ای
سوختم از آهِ بی اندازه ای
باز هم مظلوم! با عشق و جنون
غوطه ور شد یک تنِ دیگر به خون
آنکه با ایمان و از عمقِ وجود
با جهادِ علم ِ خود در صحنه بود
دست و پایِ کفر را لرزاند سخت
با هدف، پایِ ولایت ماند سخت
سهم خود را خوب از دنیا گرفت
عاقبت رزقِ «شهادت» را گرفت
یک ظریف و نکته دانی با بقین
گفت دستاورد برجام است این
صحنۂ جنگ است! جنگِ تن به تن
شد قلم عمری سلاح گرم من
مرگ بر آنکس که با فکر پلید
مرگِ سربازانمان را زد کلید
مرگ بر تدبیرِ سرشار از ضرر
مرگ بر سازشگر و بر فتنه گر
دم به دم بستند راه انتقام
مرگ بر هر چه نفوذی در نظام
بی شرف های لعینِ دور و بر
نشنوم حرف از توافق را دگر
ای منافق ای یهودِ بی وجود
داغ سختِ حاج قاسم بس نبود؟!
با ترور هر لحظه چندین تن گرفت
انتقام سخت را دشمن گرفت
سخت؛ محکم ضربه خوردیم از قدیم
هر زمان، هر جا که کوتاه آمدیم
تا ابد این را بدان ای صهیونیست
خطّ پایانی برای علم نیست
دارد آری رویش ِ پیوسته ای
خونِ دانشمندهای هسته ای
کور خواندی! باز هم داریم ما...
شهریاری ها و فخری زاده ها!
🔸شاعر :
#مرضیه_عاطفی
🌷 #شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات
🌷 #شهید_محسن_فخری_زاده
18.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏯ #مداحی #حماسی #ضد_اسرائیلی
🏴 #شهید_محسن_فخری_زاده
🍃حیدریم تا ابد از راه حق دم میزنم
🍃بر عقیقم نام زهرا نقش خاتم میزنم
🎤 #مهدی_رسولی
📎 #انتقام_سخت
📎 #شهادتت_مبارک
مداحی آنلاین - ما سرباز خمین هستیم - جواد مقدم.mp3
5.13M
⏯ #مداحی #حماسی #ضد_اسرائیلی
🏴 #شهید_محسن_فخری_زاده
🍃ما سرباز خمین هستیم
🍃ایشالله که انصارالحسین هستیم
🎤 #جوادمقدم
📎 #انتقام_سخت
📎 #شهادتت_مبارک
مداحی آنلاین - ما همه قاسم سلیمانیم - میرداماد.mp3
6.6M
🏴 #شهید_محسن_فخری_زاده
🏴 #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🍃امام رضایی های ایرانیم
🍃ما همه قاسم سلیمانیم
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
🌷 #شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات
🌷 #شبتون_شهدایی
🌷 #التماس_دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گاف باورنکردنی و جاسوسی هستهای!
⭕️ وقتی از دشمن دانا و دوست نادان حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟
🔻 این فقط #محمود_احمدینژاد نیست که چنین دسته گلی به آب داده، تعداد پاس گلهایی که گاه حتی با نیت خیر به دشمن دادهایم در طول تاریخ بیشمار است.
🔻 ترور جنایت است، تقسیمبندی آن به ترور خوب و ترور بد هم جاده صاف کردن برای جنایت است.
🔻 حتی اگر با نظام یا دولت، زاویه دارید، ترور شهید #محسن_فخریزاده توسط دشمن وقیح را وسیله تسویه حساب نکنید.
🔻 یک بار دیگر به ویدئو نگاه کنید و ببینید دشمن چه دقیق نفسهای ما را میشمارد تا فرصت ضربه زدن پیدا کند. حالا باز برای چند صندلی و پُست یقه هم را پاره کنید و مردم را بیچاره!
✍احسان محمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از بغداد تا دماوند
⭕️ افشاگری مهم از جنگ روانی اصلاحطلبان و دشمنان انقلاب در ترور #شهید_فخری_زاده از زبان حجتالاسلام پورآقایی
⭕️غلط میکنه کسی از مذاکره با آمریکا حرف بزنه. باید بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی از کشور اخراج کشوند!!!
#انتقام_سخت
#مذاکره_ممنوع
💠باخدا قهرم!
✍یکبار حرف از نوجوان ها و اهمیت به نماز بود.ابراهیم گفت:زمانی که پدرم از دنیا رفت خیلی ناراحت بودم.شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر از خدا نماز نخواندم و خوابیدم.به محض اینکه خوابم برد،در عالم رویا پدرم را دیدم!
درب خانه را باز کرد. مستقیم و با عصبانیت به سمت اتاق آمد.روبروی من ایستاد. برای لحظاتی درست به چهره من خیره شد. همان لحظه از خواب پریدم. نگاه پدرم حرف های زیادی داشت! هنوز نماز قضا نشده بود. بلند شدم، وضو گرفتم و نمازم را خواندم.
📚کتاب سلام بر ابراهیم جلد1
💕💕💕
✍آیتالله بهجت(ره):
دعای تعجیل فرج دوای دردهای ماست، در روایت است که: در آخرالزمان همه هلاک میشوند، «إِلا مَنْ دَعا بَالْفَرَجِ؛ مگر کسانی که برای [ تعجیل] فرج دعا کنند».
📚در محضر بهجت، ج١، ص٣۶٣
صد جمعه دیده ایم و شما را ندیده ایم
از درد گفته ایم و دوا را ندیده ایم
چشمان ما هر آنچه به جز یار دیده است
از بخت تیره، وجه خدا را ندیده ایم
💕💕💕
وقتی که فقط 7 سالم بود به پدرم میگفتم:
"آرزوم اینه که یه خونه مثل خونهی مایکل جکسون داشته باشم."
پدرم هم همیشه لبخند میزد و میگفت: "پسرم، این مدل خونهها فقط برای آدمهای پولداره و ما نمیتونیم تو یه همچین خونهای زندگی کنیم."
و حالا من یک خانهی بهتر از آن را دارم! هیچچیز غیرممکن نیست، آرزو را از خودتان دریغ نکنید. هر چیزی را از ته دل بخواهید، به آن میرسید.
#کریستیانو_رونالدو
💕💕💕
🖤 #امام_علی (ع) فرمودند:
🌴 حسبُ المَرءِ مِن... عِرفانِهِ عِلمُهُ بِزَمانِهِ
🍃 در معرفت آدمى، همين بس كه... آگاه به زمان خويش باشد
📖ميزان الحكمه، ج1، ص133.
😔 #شهید_محسن_فخری_زاده
💕💕💕
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔
✨﷽✨
🌼 آثار فوق العاده خواندن آیت الکرسی بعد از هر نماز
✍حضرت پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند :هر شخصی آية الكرسی را بعد از نماز بخواند هفت آسمان شكافته گردد و به هم نيايد تا خداوند متعال به سوی خواننده آية الكرسی نظر رحمت افكند و فرشته ای را بر انگيزد كه از آن زمان تا فردای آن كارهای خویش را بنويسد و كارهای بدش را محو كند .
در روایت دیگر نیز حضرت فرمودند : يا علی ، بر تو باد به خواندن آية الكرسی بعد از هر نماز واجب زيرا به غير از پيغمبر و صديق و شهيد شخصی به خواندن آن بعد از هر نماز محافظت نمی كند و هر شخصی بعد از هر نماز آية الكرسی را بخواند به جز خداوند متعال شخصی او را قبض روح نمی كند و مانند شخصی باشد كه همراه پيامبران خدا جهاد كرده تا شهيد شده است .
در روايتی از حضرت امامباقر (علیهالسلام) آمده است :" هر شخصی آية الكرسی را بعد از هر نماز بخواند از فقر و بيچارگی در امان شود و رزق او وسعت يابد و خداوند به او از فضل خودش مال زيادی بخشد". حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) : هر شخصی آية الكرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند نمازش قبول درگاه حق می گردد و در امان خدا باشد و خداوند او را از بلاها و گناهان نگه دارد .
خداوند متعال فرمودند : شخصی كه بعد از نماز واجبش آية الكرسی بخواند خداوند متعال به او قلب شاكرين – اجر انبيا و عمل صديقين را عطا فرمايد . مداومت نمی نمايد به آن مگر پيامبر يا صديق يا شخصی كه از او راضی شده ام و يا شخصی كه شهادت را روزی او می نمايم .
📚 منابع
۱- قول ثابت ، ص ۴۱ .
۲- لئالى الأخبار ، ج ۱ ، ص ۲۰۸ .
۳- مصابيح الدجى ، ص ۱۲۹ .
💕💕💕
بزرگ شدیم و فهمیدیم که دوا
آب میوه نبود
بزرگ شدیم و فهمیدیم که پدر همیشه با
دستان پر باز نخواهد گشت آنطور که
مادر گفته بود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که چیزهای
ترسناک تر از تاریکی هم هست!
بزرگ شدیم به اندازه ای که فهمیدیم
پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود و
پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته!
بزرگ شدیم و فهمیدیم که مشکلات ما
دیگر در حد یک بازی کودکانه نیست!
و دیگر دستهای ما را برای عبور از
جاده نخواهند گرفت!
بزرگ تر که شدیم فهمیدیم که این تنها ما
نبودیم که بزرگ شدیم؛ بلکه والدین ما
هم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی
نمانده که بروند! شاید هم رفته باشند...!
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم که دلیل
چین و چروک صورت مادر و پدر نگرانی
از آینده ما بود.
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم سخت
گیری مادر عشق بود
غضبش عشق بود
و تنبیه اش عشق...
و خیلی بزرگتر شدیم تا فهمیدیم زیباتر
از لبخند پدر، انحنای قامت اوست!
💕💕💕
#شاید_تلنگر
✅ حجاب با چادر یا مانتوی بلند؟
حجاب الزاما به معنای چادر نیست
و مانتوی بلند با شرایطی که در زیر خواهد آمد هم می تواند جزو موارد حجاب محسوب گردد:✅
① مانتوی بلند تا پایین تر از زانو.
② مانتو کل بدن را بپوشاند یعنی از گردن تا پایین تر از زانو (پوشیده بودن کامل گردن و سینه) – جلو باز نباشد – قسمتی بسته و قسمتی باز نباشد.
③ مانتو و لباس ها تنگ، چسبان و بدن نما نباشند.
④ مانتو و لباس ها نازک نباشند.
⑤ عدم استفاده از لباس های محرک – شلوارهای پاره – تنگ و چسبان به عنوان مثال ساپورت...
⑥ پیدا نبودن برجستگی های بدن (به عنوان مثال سینه – باسن) در واقع مانتو و لباس ها باید آزاد و گشاد باشند...
⑦ پوشیده بودن روی پا داخل کفش های رو باز و کل پا در کفش های صندل –عدم استفاده از جوراب های نازک –
⑧ عدم آرایش های تند وعشوه گری –عدم نازک تر نمودن صدا در موقع حرف زدن با نا محرم–
⑨ پوشیده بودن کامل سر –گردن و موها به غیر از گردی صورت (پوشیده بودن گوش ها، پوشیده بودن زیر چانه)
⑩ در صورت تمایل استفاده از هد سر
⑪ پوشیده بودن کامل دست ها تا مچ
⑫ آشکار نکردن زیورها ((هر چیزی که عرفاً (عرف جامعه) زینت محسوب گردد و مردم به آن زینت بگویند.)) مثل گوشواره، النگو و گردنبند و...
💕💕💕
🔷 سید نظام الدین موسوی نماینده تهران:
- نخیر آقایان! #محسن_فخریزاده دانشمند بزرگی بود. کارش در صنعت هسته ای هم بزرگ بود. آنقدر بزرگ که نخست وزیر رژیم صهیونیستی صراحتاً نامش را بر زبان آورد و در صدر لیست ترور این رژیم بود.
فخری زاده، طهرانی مقدم صنعت هسته ای بود.
نامش بزرگ و کارش بزرگ بود. انتقام او هم باید بزرگ و در خور او باشد.
💕💕💕
#مرگ_بر_اسرائیل
#انتقام_سخت
وقتی آنکس که دوستش داریم بیمار
میشود، میگوییم امتحان الهی است...
ولی هنگامی که شخصی که دوستش
نداریم بیمار میشود،
میگوییم عقوبت الهیست!!
وقتی آنکس که دوستش داریم دچار
مصیبتی میشود، میگوییم از بس که خوب بود...
و هنگامی که شخصی که دوستش
نداریم، دچار مصیبت میشود،
میگوییم از بس که ظالم بود!!
مراقب باشیم....!
قضا و قدر الهی را آن طور که
پسندمان هست تقسیم نکنیم...!!
همه ما حامل عیوب زیادی هستیم و اگر
لباسی از سوی خدا، که نامش سِتْر
(پوشش) است نبود، گردنهای ما از
شدت خجالت خم میشد...
💕💕💕
فرد عاقل همواره۹نکته رادر نظر دارد:
روشن دیدن
خوب گوش کردن
مهربان سخن گفتن
آداب داشتن
راستگو بودن
انجام وظیفه کردن
پرسیدن هنگام تردید
خود را از خشم دور نگه داشتن
و در عین موفقیت ،عادل و با انصاف بودن
💕💕💕
وجود هیچکس
غم ها را از بین نمی برد،
اما کمک می کند با وجود غمها
محکم بایستیم
ابرها به آسمان تكيه مي كنند،
درختان به زمين و انسانها
به مهرباني يكديگر...
گاهي دلگرمي يكی،
چنان معجزه مي كند كه
انگار خدا در زمين كنار توست.
جاودان باد سايه کسانی که
شادي را علتند نه شريك،
و غم را شريكند نه دليل.......
💕💕💕
دائم الوضو بود
موقع اذان خیلی ها میرفتند
وضو بگیرند
ولی حسن اذان و اقامه را میگفت
و نمازش را شروع میکرد
میگفت :
زمین جای جمع کردن ثوابه
حیف زمین خدا نیست
که آدم بدون وضو روش راه بره ؟
| شهید حسن تهرانی مقدم |
#ماملت_شهادتیم
💕💕💕
💌 #ڪـلامشهـید ◇🦋
💠🍃 شهـید محمد ابراهیم همت:
مادر جان من متنفـر بودم و هستم از
انسانهای سازش کار و بی تفاوت و
متأسفانه جوانانی که شناخت ڪافی
از اسـلام ندارند و نمیدانند برای چه
زندگی میڪنند و چه هدفی دارند و
اصلاً چه میگویند؛ بسیارند.
ایکاش بهخود میآمدند...
♤ از طرفمن
به جوانان بگـوئید چشـم شهیـدان و
تبلـور خـونشـان بهشما دوخته است
بپاخیزید و اسلامرا و خودرا دریابید.
💕💕💕
4_5915843165591439651.mp3
8.31M
|⇦•ما ملت امام حسینم ..
#سینه_زنی تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا خصوصاً دانشمند هسته ای شهید والامقام #حاج_محسن_فخری_زاده با نوایِ آقا سید مهدی حسینی•✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
وقتی که در
#جنگ هستیم ، باید بجنگیم
نه اینکه فقط #حرف بزنیم!
#نزنیم_میخوریم
#انتقام_سخت