eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.1هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
✍آیت‌الله بهجت (ره): می‌گوییم: به واجبات می‌پردازیم، مستحبات شد شد، نشد نشد! بابا، این مستحبات است که انسان را به جایی می‌رساند! برای همین، سباع و بهایم (درندگان و چهارپایان؛ مقصود، مأموران رژیم پهلوی) رشوه برای جلوگیری از مستحبات گرفته بودند. مأموریت رضاخان پهلوی این بود که دستگاه روحانیت و روضه‌خوانی را تقریباً تعطیل کند؛ لذا در آن زمان نزد آقا شیخ عبدالکریم حائری رحمه‌اللّه گفته شد: روضه‌خوانی امر مستحبی است، شما با جلوگیری رضاخان از آن مخالفت نکنید. ایشان در جواب فرمودند: بله، مستحب است، اما هزار واجب در آن است! زیرا مجلس روضه فقط روضه‌خوانی نیست؛ بلکه مجلس درس احکام و معارف و عقاید و ترویج مذهب است. 💥خدا می‌داند که چقدر احکام واجب و چه چیزهایی از حالات، سیره و کلمات سیدالشهدا و سایر معصومین علیهم‌السلام در مقدمۀ روضه نقل می‌شود که سبب تقویت دین و موجب افزایش ایمان مردم است. 📚 رحمت واسعه، ص٢٧۴ ‌💕💙💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سلسله مباحث خانواده‌ی آسمانی 🛤 پله‌ی هفتم 🏝دروغگویی 🔴 ادامه دارد ...
✨﷽✨ ✅داستان کوتاه ✍روز بهلول مردی را دید که زار زار گریه می‌کرد به او گفت چه شده است . آن مرد گفت بازرگانی هستم که با مقدار پول به این شهر آمدم از ترس این پولم را گم نکنم آن را نزد عطار به امانت گذاشتم و به گشت و گذار مشغول شدم بعد از چند روز که پیش او آمدم می‌گوید کدام امانت! بهلول گفت نشانی عطار را به من بده فردا یک ساعت مانده به اذان ظهر در مغاز ه عطار هستم تو هم بیا. بازرگان گفت من چه کار باید بکنم؟ بهلول گفت: وقتی مرا آنجا دیدی اصلا آشنایی نده و حرفی با من نزن به عطار بگو آمده‌ام امانت خود را بگیرم. بهلول فردا نزد عطار رفت و گفت خیال دارم که سفری به سرزمین خراسان داشته باشم. عطار گفت انشاءالله خیر است. بهلول گفت خودم نیز چنین امیدوارم و یک ناراحتی دارم و آن اینکه مقداری جواهر دارم که قیمت آن معادل سی هزار دینار طلا است. باید آن را جایی امانت بگذارم تا زمانی که برگشتم آن را پس بگیرم. عطار چیزی نگفت ولی بهلول گفت در این شهر از هر کس پرسیدم امانتدارتر از شما کسی را معرفی نکردند. عطار گفت به دیده منت دارم که امانتدار شما باشم. بازرگان در آن موقع وارد مغازه شد بهلول کیسه سربسته‌ای را روی پیشخوان گذاشت. بازرگان گفت عطار آمده‌ام امانتم را پس بگیرم . عطار که ترسید خیانت در امانتش افشا شود به شاگردش گفت کیسه این بازرگان در فلان جای انباری است آن را بیاور و به او بده. بازرگان امانتش را پس گرفت و از مغازه خارج شد و بهلول هم بعد از او خارج شد. 📚کتاب قصه‌های بهلول نوشته رضا شیرازی ‌ ‌ ‌ 💕💚💕
🔶مهدی جان 💕صدا ڪردنت سخت نیست من سختش ڪردہ ام ⚜اَدْعوُكَ يا سَيدي بِلِسان قَدْ اَخْرَسَه ذَنْبُه ❤️مي‌خوانمت آقاے من اما با زبانے كہ گناه لالش كرده
@mahmoudkarimmi 1393من.mp3
8.93M
... 📝 شبِ قدرِ، قدرِ خودتو بدون 👤 حاج‌محمود 🔊 صوتی سرود زیبا 🌺 ایام ولادت
‍ ‍ ‍ ‍ 😌 "زهرا" باز این پسره شلوغ رفته بود سر لب تابم و همه اطلاعات پایان نامه ام رو بهم ریخته بود.مگه دستم بهت نرسه عطا،بیچارت میکنم. با درموندگی نشستم روتختم و فایل ها رو مرتب کردم اما بیشترشون یا دیلت شده بود یا گم شده بود.حسابی حرصم دراومده بود.مامانو صدا زدم:مامان؟مامان بیاااا. با نگرانی اومد تو اتاقم و گفت:چیشده زهرا؟باز که منو نصف عمر کردی‌. _مامان باز عطا اومده سراغ لب تاب من.تروخدا بهش یه چیزی بگو.ایندفعه استادهم بفهمه منو بیچاره میکنه. سر تکون داد وگفت:از دست این پسر چی بگم آخه؟باباتم که ماشالله انگار نه انگار براش مهم نیست این چیکار میکنه. ملاقه به دست از اتاق رفت بیرون.سرمو خاروندم و موهای جلو صورتمو کنار زدم.بدبخت شدم رفت.حالا کی وقت داره اینهمه فایلو پیدا کنه؟استاده درجا میندازتم. چهارزانو نشستم رو تخت و لبتابو گذاشتم رو پام.لب برچیدم و دستامو زدم زیر چونه ام.اوج بدبختی اینجابود. درباز شد و خواهر گرامی بدون در زدن مثل همیشه داخل شد. _چیه غمباد گرفتی حاج خانم؟ حرصم میگرفت اینجوری صدام میزد.چون چادر میپوشیدم و خودش مانتویی بود همیشه حاج خانم صدام میزد. _چیزی نیست فضول خانم.امرتون؟ _عه بی ادب شدیا این چه طرز حرف زدن با خواهر بزرگتره؟ _دوسال بزرگتریا حالا کلاس بزار. _بالاخره بزرگترم. همونطور که ناخناشو سوهان میکشید اومد کنارم نشست. _صدات میومد باز عطا خراب کاری کرده؟ _وای آره محدثه نمیدو... وسط حرفم پرید وگفت:لیدا..صدبار بهت گفتم اسم منو درست صدا بزن. بدم میومد ازاینکه اسم لیدا رو به محدثه ترجیح میداد. _باشه لیدا خانم.. _ادای منم درنیار. _اصلا پاشو برو بیرون حرفای ما آخر به دعوا ختم میشه. چیشی گفت و بلندشد. رفت سمت در و گفت:لیاقت همدردیم نداری. بیرون که رفت هوفی کشیدم و باخودم گفتم:همدردیاتم مهربونی خاله خرسه است آبجی جان‌. تاشب مشغول درست کردن فایل های پایان نامه ام بودم.ساعت۸شب بود که گوشیم زنگ خورد. _بله؟ _سلام زهرایی خوبی؟ _سلام آتنا.نه خوب نیستم چشام دراومد بس که به لب تاب زل زدم. _وا چرا آجی؟ _عطا بازم کار خرابی کرده‌. _ وای خدا مرگم رو لب تابت جیش کرده؟؟؟ بلند زدم زیر خنده و گفتم:وایییی آتنا روانی نه منظورم اینه که به لب تابم دست زده اطلاعاتو پاک کرده. _خب خداروشکر فکر کردم.. به پشت رو تختم دراز کشیدم و گفتم:فکراتم به درد خودت میخوره‌. _فردا میای کلاس؟ _اگه حسش بود آره. _عه زهرا تو که تنبل نبودی‌ _میام بابا.کار نداری؟ _نه گل دختر برو شب خوش. _شب بخیر. گوشیو که قطع کردم مامان اومد تو.هوف این خانواده ما در زدن بلد نیستن بخدا. _زهرا فردا که کلاس نداری؟! نشستم رو تختم وگفتم:چرا دارم‌. _ای بابا پس نمیای با ماخونه مادرجون؟ _خونه مادرجون چرا؟ _عمه شیرینت اومده‌. تعادلمو از دست دادم و از رو تختم افتادم رو زمین. _چی؟؟عمه؟؟بعد اینهمه مدت؟چرا اومده؟با کی اومده؟کی اومده؟میمونه ایران یا برمیگرده؟چرا زودتر نگف... _وای دختر سرسام گرفتم چه خبرته؟ درست نشستم رو زمین و گفتم:ببخشیش تعجب کردم خب‌. _امروز اومده با پسرش مثل اینکه از شوهرش طلاق گرفته اومده ایران زندگی کنه.چیکار میکنی میای یا نه؟ خانواده بابا همیشه باحجاب من مشکل داشتن و یواشکی مسخرم میکردن.چون تو اونا فقط من به یک سری اعتقادات پایبند بودم. _نه فکر نکنم بتونم بیام. _خیلخب پس فردا یادت نره کلیدا رو بردار تاپشت درنمونی‌. سری تکون دادن که مامان رفت.خوب شد که بهونه دارم برای نرفتن تو جمع اونا.حالا یک خارجیم به جمعشون اضافه شده چه کیفی میکنن.اصلا بهتر که نمیرم.خدایا شکرت. 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
صبح با صدای زنگ موبایلم از خواب بیدارشدم و طبق معمول نیم ساعتی رو تخت وول خوردم تا خواب از سرم بپره..بعد رفتم دستشویی و صورتمو شستم و مسواک زدم.رفتم تو آشپزخونه دیدم صبحانه حاضره.آخ جون قبل اینکه برن خونه مادرجون صبحونمو گذاشتن.شروع کردم به خوردن.ساعت۸ونیم بود که ازخونه زدم بیرون.چه هوای خوبی بود اصلا امروز روز شانس منه شک ندارم. خوشحال رفتم سمت ایستگاه اتوبوس که یک پرادو مشکی رنگ جلو پام ترمز کرد.وااای بازم این پسره کنه.تا کی باید جواب منفی بشنوه تابیخیال بشه؟ شیشه جلو رو داد پایین وگفت:سلام زهراخانم‌‌. چادرمو گرفتم بالاتر تا صورتمو نبینه. _سلام. _دانشگاه میرین برسونمتون. ایش همینم مونده با ماشین تو برم جلو دانشگاه بشم سوژه جمع. _نه ممنون. _تارف میکنین؟ با جدیت برگشتم سمتش وگفتم:نه آقای مرادی.خدانگهدار بعد هم با قدم هایی محکم ازش دور شدم.پسره پررو فکر کرده منم مثل دخترای دیگه ام که براش ناز بیارم و اونم نازمو بخره تاسوار ماشینش شم.چند بار مامانش ازم خاستگاری کرده بودن اما هردفعه به مامانم گفتم بگین نه.هنوز محدثه توخونه است اول اون باید ازدواج کنه بعد من‌‌‌. شایان از اون اول میگفت شیفته حیا و حجابت شدم.آره جون عمت. تو ایستگاه زیاد منتظر نموندم چون اتوبوس زود اومد منم سوارشدم.تا دانشگاه فکرم درگیر وقاحت این پسره بود.جلو در دانشگاه لبخندی رو لبم کاشتم و با بسم الله رفتم تو. آتنا رو تو محوطه ندیدم حتما رفته سلف.اون شکمو از شکمش نمیگذره.صد دفعه هم گفتم خونه صبحونه بخور به حرف نمیکنه. درست حدس زدم خانم تو سلف مشغول خوردن شیرکاکائو و کیک بود. رفتم پشت سرش و همونطور که سمت صندلی رو بروش میرفتم،گفتم:نترکی آتی. انگار شیر کاکائو پرید تو گلوش شروع کرد به سرفه کردن.قیافه اش جالب شده بود.سرخ شده بود از شدت سرفه. نگاه نگران یکیو حس کردم.بعله فقط من خبر دارم از دل عاشق این پسر که بدجوری پیش این تپل ما گیر افتاده. علیرضا مرتضوی دوماهی میشد نگاهاش به آتنا فرق کرده بود و همش دور و برش بود.اما خجالتی و کم حرف بود و علاقشو بروز نمیداد. باخنده رو به آتنا گفتم:بسه بابا طرف چش و چالش در اومد بس که نگاهت کرد. تازه بهترشده بود،گفت:کی؟ _عمه من.بهترشدی؟ یکی زد به دستم وگفت:کوفت داشتی خفم میکردی دختر. _نترس تو تا دو دستی منو تو قبر نذاری ول کن نیستی.بریم اگه خوردنتون تموم شد؟ کیفشو برداشت و چادرشو مرتب کرد،گفت:بریم. رفتیم سرکلاس و دوساعت تمام استاد درس داد.اجازه نفس کشیدنم نداد نامرد.وقت کلاس که تموم شد بچه ها یکی یکی رفتن بیرون.بدنمو کشیدم و گفتم:آتی بریم نماز بعدم ناهار بیاخونمون. لبشو گاز گرفت وگفت:اوا خدامرگم همین مونده بگن دختره مزاحم این وقت ظهر سرزده اومده چیکار خونه ما! _نترس شکمو جان تنهام تاشب. _مامان بابات کجان؟ دستشو گرفتم و کشیدم درهمون حال گفتم:حالا میگم بهت. نمازم که تموم شد تسبیحمو برداشتم و تسبیحات حضرت زهرا رو گفتم.همیشه نمازخوندن بهم آرامش میداد.یک تسلی خاطر بود برام که بدونم خدا همیشه منو میبینه و تنهام نمیزاره.حتی اگه قهر باشه باهات فاصله قهرش بین دوتا اذانه.باز صدات میکنه،میاد سمتت،دلش تنگ میشه. رفتم به سجده وگفتم:خدایا شکرت آتنا هم نمازشو تموم کرد باهم رفتیم بیرون.بااتوبوس رفتیم خونه ما و بعد لباس عوض کردن آتنا نشست رومبل وگفت:نگفتی خانواده کجان؟یهو نیان بگن این چه دختر پررو... _وای اتی دودقیقه سکوت اختیار کن بگم کجان.رفتن خونه مادرجونم.عمم تازه ازخارج اومده دورهم جمع شدن. _عه پس چرا تو نرفتی دیوونه کلی خوش میگذشت بهت. به نقطه نامعلومی خیره شدم وگفتم:خوشم نمیاد ازشون.ازبالا به همه نگاه میکنن.ولش کن غیبت میشه بیا ناهار. به میز باسلیقه ای که چیده بودم نگاه کرد وگفت:اوووممم عجب خوشگل و اشتها آور.دستت طلا زهرایی 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
✴️ یکشنبه 👈 8 فروردین/ حمل 1400 👈14 شعبان 1442👈 28 مارس 2021 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی . 🌙🌟 احکام دینی و اسلامی . ❇️ روز مبارک و شایسته ای برای امور زیر است : ✅ داد و ستد و تجارت . ✅ شرکت زدن و مشارکت . ✅ طلب علم و حاجت . ✅ و قرض گرفتن و دادن خوب است . 👼 زایمان خوب و نوزادش دارای کمالات و علاقمند به علم و دانش خواهد بود.ان شاءالله. ✈️ مسافرت :خوب و سودمند است . 🔭 احکام نجوم . 🌓 امروز:قمر در برج میزان است و از نظر نجو می برای امور زیر نیک است . ✳️ فروختن جواهرات . ✳️ خواستگاری عقد و ازدواج. ✳️ لباس نو پوشیدن . ✳️ و آغاز معالجه و درمان نیک است . 💑مباشرت و مجامعت مباشرت امشب (شب دوشنبه) ، مباشرت مکروه و فرزند شوم و بد یمن خواهد شد و در مو و صورتش نشان بد یمنی و شومی دیده می شود . ان شاءالله. ⚫️ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، موجب شادی است . 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری،ممکن است باعث خارش می شود. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد . 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
یک روز نوشته میشود در تقویم تعطیل! مناسبت ظهور مهدی... برپا بکنیم نیمه ی شعبان هم یک جشن بزرگ با حضور مهدی... 🌸💚 (عج)🎉✨
موی مرا سپید نموده ست حسرت ِ پابوسی ِتو ، نیمه ی شعبان ِ کربلا (عج)🎉✨ 🎊❣️✨
مداحی آنلاین - از راه میرسی که چراغانمان کنی - محمدرضا طاهری.mp3
6.74M
🌸 (عج) 💐از راه میرسی که چراغانمان کنی 💐فارق ز کاخ های زمستانمان کنی 🎤 👏
گزیده‌ای از اعمال شب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزیده‌ای از اعمال شب ❤️💚💜
ياد آن شاعر دلداده به خیر که دمادم میگفت: خبر آمد "خبری در راه است" سرخوش آن دل که از آن آگاه است ولی ای کاش خبر می آمد که خدا مى خواهد پرده از غیبت زمان بر دارد پرده از روزنه ی عشق وامید پرده از راز نهان بردارد کاش روزی خبرآید که تسلای دل‌خلق خدا از فراسوی افق می آید مهدی، آن یوسف گم گشته‌ی زهرا و على از شب هجر به کنعان_دلم می‌آید 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 💐السَّلَامُ عَلَى رَبيعِ الاَنامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام💐
🌻بیا باهم بخوانیم دعای فرج به نیابت انبیا و اولیای الهی 🌼به نیابت حضرت زهرا (س) که هست گشایش امور دنیا را 🌻 به نیابت شهدای گمنام 🌸به نیابت شهید غلام موسوی برا آمدن یوسف زهرا(س) 🍁اللهم عجل لولیک الفرج🍁
|⇦•ای دین و دنیای من.. ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ سید رضا نریمانی•✾ بارونه به‌به بارون احساسِ اینکه پیچیده عِطر گل یاسِ پای قدومِ مبارکِ مولا جون بنده در طَبَق اخلاصِ لیلۀ قدرِ تار گیسوی یار من طَلَع‌ُالبَدرِ ماه روی دلدار من فلک نداره دیگه سرِ آزار من به عاشقی باز افتاده سر و کار من شبِ مظهر نورخدا شب‌مظهرآیه‌ای‌ازمحشر آقایی‌اومده‌که با اومدنش شده جلوه‌گرِ 'حیدر۴' «ای دین و دنیای من ، وَجهُ اللهِ الْاَحْسَن میلادت مبارک ، حجة بن الحسن» میرسه امشب به خاک دلامون بوی بهار و بوی خوش بارون شیدای شیدا ، دلای بی‌تاب و بارونه بارون ، چشمای غزل‌خون پاییز زرد دلای ما نوبهاره سرسبزه دنیا رحمت خدا سرشاره تا سحر امشب چشم آسمون بیداره وقتی ستاره خوابیده توی گهواره اومده‌پاگذاشته‌روهرچی‌غمه‌تُودل‌پدرومادر اومده‌نفحات‌حسین‌وسلاله‌ی‌فاطمه‌و 'حیدر۴' «ای دین و دنیای من ، وَجهُ اللهِ الْاَحْسَن میلادت مبارک ، حجة بن الحسن» یه روزی از این روزای بهاری قدم به چشم آدما میذاری برا دنیایی که تشنه‌ی نوره تو میرسی و خدا رو میاری شبای ظلمت با تو سحر امّیده نور روی تو نورانی‌تر از خورشیده روزی که بارون رو سر زمین باریده روزیه که کعبه روی ماهتو دیده تومیای‌ومیادنسیم‌کرم‌سحر‌از‌خونه‌ی‌کوثر تومیای‌و‌دل‌همه‌ی‌عاشقامیره‌تانجف‌ِ 'حیدر۴' «ای دین و دنیای من ، وَجهُ اللهِ الْاَحْسَن میلادت مبارک ، حجة بن الحسن» شاعر : حمید رمی
4_5981252356413589795.mp3
5.71M
|⇦•ای دین و دنیای من.. ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ سید رضا نریمانی•✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ به این معنا است که ما باید خود را برای سربازی آماده و مهیا کنیم...
Mirdamad_3_Babolharam_net.mp3
2.04M
|⇦•شد چمن نقش و نگاری.. ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ حاج سید مهدی میرداماد•✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ اِنّا غَیرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُم... از یادش بُرده‌ایم، از یادش نرفته‌ایم!
|⇦•شد چمن نقش و نگاری.. ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ حاج سید مهدی میرداماد•✾• نرم نرمک بلبل عاشق غزلخوان از درآمد گفت سر زد صبح ديدارُ شب هجران سر آمد شد چمن نقش و نگاری آسمان ها نقره کاری خواند قُمري با قناری با پرستویِ بهاری يک گل بی خنده در اين بوستان امکان ندارد اين دگرگونی که عالمگير شد، از چيست امشب؟ اين همه روشنگري، تصوير نور کيست امشب؟ اين بهار دلنشين، از نکهت مهدي ست امشب؟ هست، رستاخيز هستي بعثت بالا و پستي فصل نور و حق پرستي فصل عشق و فصل مستي آفتاب صبح هم بي او لب خندان ندارد در سپهر معرفت روشن ترين بدر است مهدی در حقيقت مطلع الفجر شب قدر است مهدی سينه اش شرح اَلَم نَشرَح لَکَ صَدر است مهدی «وادی رضوی» است طورش ماه، با جام بلورش آفتاب و رقص نورش تشنه ی فيض حضورش هيچ خورشيد اينهمه ذرات سرگردان ندارد کس نديده خط و خال هاشمی، زيباتر از اين گل نيامد، با جمال هاشمی، زيباتر از اين سرنزد ماهي ز آل هاشمی، زيباتر از اين يوسف زهراست، مهدی عشق را معناست مهدی قبله دل هاست، مهدی جان جان ماست، مهدی آيتی شيرين تر از توصيف او قرآن ندارد
Karimi_5_Babolharam_net.mp3
7.3M
|⇦•سورۀ والعصر علیک السلام.. ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ حاج محمود کریمی•✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ اَللّهُمَ اْجعَلَنْی مِنْ اَنْصٰارِه وَ اَعْوانِه ... لکن تا آنجا که به ضررمان نباشد!
|⇦•سورۀ والعصر علیک السلام.. ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ حاج محمود کریمی•✾• بیشتر از بیشتر از بیشتر میشود از عشق دلم ریشتر من که اویسم زِقَرَن آمدم وقت ندارم بخدا بیشتر لیلۀ قدر حسن عسکری کاش قرارِ تو شود بیشتر ناوک مژگان تو جام ما خون همه گردن آن نیشتر وای که دیوانه شدم یک کلام سورۀ والعصر علیک السلام همسفرِ هر سحرِ سامرا ای پسر خوش خبره سامرا ای نوۀ حضرت هادی سلام حصن تو در دوروبر سامرا درحرم تازۀ بابای تو جامعه خواندیم درِ سامرا کارگریش که نشد قسمتم رفتگرم رفتگرِ سامرا آمده ام تا بزنم یک دو جام مهدی موعود علیک السلام تا که پدر بر لب تو بوسه داد بوی گل نرگسی آورد باد در شب میلاد تو جودت شکفت لطف تو شد از سر عالم زیاد دم پر جبریل شدم بال زد بال زدم از درِ باب الجواد برد مرا اول شب کاظمین بُرد مرا کربُبَلا بامداد ای علوی جود و جوادی مرام سورۀ والعصر علیک السلام آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی زِگناهم بده پنجره فولاد مرا راه داد جان رضا خوانده و راهم بده کنج حرم یا دم پایین پا باز از آن لطف نگاهم بده ماه مبارک منو دست تهی سوزِ جگر آتشِ آهم بده میرسد عطر رضوی بر مشام سورۀ والعصر علیک السلام کعبۀ هفتم شدُ حاجات داد بابِ حوائج شد و خیرات داد مادرِ من سفرۀ نذرش گرفت حاجت ما اکثر اوقات داد ندبۀ تعجیل فرج رزق ما با نفس جدۀ سادات داد افضل اعمال بود انتظار ذکرِ فرج حال مناجات داد من به مناجات توام مستدام سورۀ والعصر علیک السلام کاش که مردان ظهورت شویم صاحب یک سیرت و صورت شویم کاش که در غیبت تو استوار مثل زمان های حضورت شویم حضرت صادق تویی و کاش ما شیعۀ تو مردِ تنورت شویم گفت که دربانی تو میکند کاش کمی خاک عبورت شویم تو خود معراجی و ما زیر گام سورۀ والعصر علیک السلام با قدمت علم تناور شود علم و عمل ریشۀ باور شود شام غم جهل و خرافات ها بانفس باقریت حل شود فصل شکوفایی عقل است و دل جای روایات پیمبرشود نور زمین نور زمان سایه نور خاک از این معجزه ها زر شود لحظه شماریم برای قیام سورۀ والعصر علیک السلام دستِ منو برکت آبادیت از پر سجادۀ سجادیت لطف دعایِ تو شده مستدام بر سر ما سایۀ شمشادیت مثل علی بن حسینی تو و میرسد آوازۀ آزادیت فخر خدا میکند از سجده ات کاش شود مُحرم این وادیت رو به تو شد سجدۀ بیت الحرام سورۀ والعصر علیک السلام چشم تو در کارِ حسین است و بس کار تو تکرار حسین است و بس بیرق سنگین تو وقت قیام دست علمدارِ حسین است و بس ↫
HanifTaheri_4_Babolharam_ne.mp3
3.54M
|⇦•از تو آسمونا داره .. ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ حاج حنیف طاهری•✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ «یَملأ الله بِه الاَرض قِسطا وَ عَدلا» بزرگترین خصوصیت امام مهدی(عج) و اوست...