eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.9هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.9هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
دلداده قمربنی هاشم ....: بسم رب العشق - 😍 😍# ماجرای خوابم به جز خودم آقاجون و زهرا میدونن عکس العمل زهرا وقتی داشتم خوابم و جواب منفیم براش تعریف میکرد خیلی تعجب برانگیز بود خوشحال شد و یه برق خوشحالی تو چشماش دیده دوروز از جواب منفی من به استاد مرعشی میگذره و ما امروز ۴ ساعت با ایشان کلاس داریم چقدر روبرو شدن استاد برام سخته وارد ساختمان فیزیک شدم از دور دیدم بچه ها کنار هم جمع شدن رفتم سمت زهرا گفتم : چرا نرفتید سرکلاس زهرا: رو برد زدن کلاس های استاد مرعشی این هفته برگزار نمیشود - ای بابا پس بریم خونه زهرا: آره بریم تقریبا داشتیم به پایان ترم نزدیک میشودیم یک هفته عدم تشکیل کلاسهای استاد مرعشی گذشت وامروز کلاس تشکیل میشه سر کلاس منتظر حضور بودیم که پا به کلاس گذاشت ••سلام بچه ها خسته نباشید ممنون استاد شماهم خسته نباشید •• بچه ها این دیگه آخرین ترمی که باهم کلاس داریم ارتون میخوام حلالم کنید صدای همهمه بچه ها بلندشد چرا استاد استاد مشکلی پیش اومده استاد ازما راضی نیستید •• ساکت چه خبرتونه کلاس گذاشتید رو سرتون هیچکدوم از حرفای شما صحیح نیس اتفاقا بهترین سال تدریسم کنارشما داشتم اما به یه دلیل کاملا شخصی من منتقل میشم دانشگاه صعنت شریف تهران یه استاد عالی میان اینجا باحرفای استاد چشمام خیس اشک شد رو گونه هام ریخت خودم مقصر رفتن استاد میدونستم استاد که حالم دید گفت خانم موسوی میخاید برید بیرون حال و هواتون عوض بشه بیاید بعداز کلاس بمونید من یه وسیله بدم بدید به برادرزادتون سیدهادی - بله چشم کلاس تموم شد منو استاد تو کلاس بودیم •• اسم برادر زادتون آوردم تا بچه ها فکر دیگه نکند - اشکال نداره •• خانم موسوی اگه من دارم از دانشگاه دور میشم فقط برای اینکه با نگاهی شاید یه بار دست خودم نباشه آزارتون ندم و اینکه تحمل ندارم ببینم فردا پس فردا دست تو دست دیگری جلوی من هستید ازتون حلالم کنید ان شاالله موفق و موید باشید یاعلی ترم سوم دانشگاه هم تموم شد سه روز بعداز اتمام ترم بسیج دانشگاه همه اعضای شورای خواهران و برادران جمع کرد گویا برنامه ای مهمی در پیش بود حالا من جانشین فرمانده بسیج خواهران دانشگاه بودم مسئول کل بسیج دانشجویی استان قزوین مسئول جلسه بودن بسم الله الرحمن الرحیم پیرامون نامه ای چندروز پیش به بنده ابلاغ شد خواهان حضور کلیه حضورمسئولین بسیج دانشگاه شدم محتوای نامه دستور انجام یک جشن حجاب در ترم پاییز همزمان با روز حجاب - عفاف در مهرماه شده دراین جشن باید بانوی محجبه معرفی و ازشون تقدیر بشه بنده یکی از خواهران درنظرم هست اما باز شما نظرتون بگید یکی از دخترا که دانشجوی رشته حقوق بود ببخشید بهترین شخص برای معرفی بانوی محجبه تو دانشگاه ما خواهرموسوی هستن اتفاقا نظربنده رو ایشان بود آیا همه موافقند همه موافقت کردند قرارشد دیگه سایر برنامه خودمون انجام بدیم سه هفته از جلسه میگذره و همه بچه ها شدیدا مشغولند داشتم با یکی از خواهران صحبت میکردم که مرتضی صدام کردم خانم موسوی میشه یه چندلحظه وقتتون بگیرم - بله بفرمایید نویسنده پریسا..... ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹
دلداده قمربنی هاشم ....: بسم رب العشق - 😍 😍# - من در خدمتم آقای کرمی + میشه بریم داخل محوطه دانشگاه صحبت کنیم ؟ - بله بفرمایید بافاصله ازهم قدم برداشتیم رفتیم داخل محوطه + بریم پیش شهدای گمنام ؟ - بله طوری کنار شهدا نشستیم سرش انداخت پایین تسبیحش گرفت دستش + خانم موسوی من - شما چی + میخاستم اجازه بدید مادرم زنگ بزنن منزلتون برای امرخیر - آقای کرمی اجازه بدید من فکرام بکنم با پدرم مشورت کنم + بله حتما اما تاچه زمانی - آخرتابستان مرتضی با صدای بزور درمیومد و سراسراز شرم بود گفت خانم موسوی زیاد نیست -اجازه بدید فکرکنم بااجازتون یاعلی + یاعلی وارد خونه شدم هیچکس خونه نبود با خودم إه عزیز و آقاجون کجا رفتن 🤔🤔 شماره آقاجون گرفتم سلام آقاجون من اومدم خونه کجایید ؟🙈🙈 آقاجون :سلام باباجان با مادرت اومدیم یه سر به پدر و مادرمون بزنیم داریم میایم خونه گوشی قطع کردم آقاجون اینا رفته بودن بهشت زهرا صدای زنگ در بلند شد بعد از خوردن ناهار رفتم سمت آقاجون گفتم -بوبویی بریم مزارشهدا آقاجون گفت خدا به خیر کنه چی باز میخواد بگه رفتیم مزارشهدا خیلی خجالت میکشیدم موضوع خواستگاری آقا کرمی بگم آقاجون : نرگس بابا من منتظرم دخترم بگی -خیلی خجالت میکشم آقاجون:کسی ازت خواستگاری کرده -🙈🙈🙈پسر حاج کمیل آقاجون: خوب به سلامتی تو چی گفتی ؟ -😊😊😊😊لپهام قرمز شد و سرم انداختم پایین مبارکت باشه بابا یهو هول شدم و گفتم نه آخر تابستان میخوام جواب بدم یهو گفتم خاک بر سرم 😱😱😱😓😓 آقاجون گفت خندید گفت باشه وروجک بابا بچه ها شدیدا مشغول کارهای مربوط به جشن بودن تو آمفی تائتر همه جمع بودیم بچه ها داشتن تمرین تائتری درمورد مدافع حجاب میکردن منو زهراهم داشتیم درمورد دکور صحنه صحبت میکردیم با صدای مرتضی و آقای صبوری همگی دست از کار کشیدیم √ سلامممممم خدمت تمامی بسیجان امام خامنه ای همه با لبخند جوابش دادیم + خانم موسوی یه سوپرایز براتون دارم - برای من ؟ + بله - خوب چی هست + بچه ها همه بیاید همه بچه ها دورم جمع شدن فقط همتون آرامشتون حفظ کنید مخصوصا خانم موسوی بسم تعالی دخترم طی جلسه پیرامون حجاب ملی بانوی مسلمان ایرانی از جریان محجبه شدن شما باخبرشدم به داشتن فرزند نخبه و باایمانی چون شما افتخار میکنم و برای حضرتعالی توفیقات روز افزون را از خداوندمتعال و بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا خواستارم سیدعلی حسینی خامنه ای خانم موسوی حضرت آقا همراه نامه ی هدیه هم براتون فرستادن چفیه خودشون و یه قواره چادرمشکی و یه انگشتر سکوت تمام آمفی تائتر فرا گرفته بود اشکام همینطوری میرخت با لکنت زبان و صدای لرزان گفتم - واق ..عا ای ..ن نا....مه برا.... من....ه + بله - 😭😭😭😭😭 یک ساعتی گذشت یه ذره از شوک نامه و هدیه در اومدم اما صدام به شدت بغض آلود رفتم سمت مرتضی با صدای گرفته - آقای کرمی چطوری شده حضرت آقا از جریان محجبه شدنم باخبر هستن؟ من اصلا نمیتونم باور کنم +خانم موسوی حضرت آقا بیشتر از چیزی من و شما فکرش میکنیم حواسشون به کشور هست همین الان ببینید بزرگترین کشورهای جنگ درگیر داعش هستن ولی ما تو کشورمون امنیت کامله با اونکه همسایهای نزدیک ما همه تو آتش جنگ با داعش هستن این آرامش و امنیت مدیون رهبری سیدعلی خامنه ای هستیم اما مسئله حجاب شما چند هفته پیش بنده و سایر دوستان توفیق زیارت حضرت آقا داشتیم اونجا مطرح شد بعداز ماجرای حضرت آقا احترامم تو دانشگاه دوچندان شده بود ۱۰روز مونده بود به آخر تابستان تواین سه ماه خیلی به خواستگاری مرتضی فکر کردم میخوام فردا بهش جواب مثبت بدم به نظرم میتونم تو سراسر زندگی بهش تکیه کنم نویسنده بانـــــــو .....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹
بسم رب العشق - 😍 😍# ساعت ۷ باید دانشگاه باشم قراره امروز یه بار برنامه اجرا کنیم هرقسمتی که اشکالی داشت رفع کنیم سوار ماشینم شدم و به سمت دانشگاه حرکت کردم بعداز یه مسیری متوجه شدم یه موتوری پشت سرمه با خودم گفتم شاید هم مسیره هستیم رسیدم دانشگاه ماشین پارک کردم کیفم برداشتم اومدم حرکت که کنم همون موتوریه با یه چاقو به سمتم اومد پارکینگ دانشگاه یه جای کاملا پرت بود شروع کردم به دویدن که بهم رسید چاقو گرفت سمتم گذاشت رو بازوم و گفت کیفت بده عمو ببینه گوشیم تو کیفم بود پربود از عکسای بی حجاب شروع کردم به کشیدن کیفم از دست من بکش اون بکش آستین چادرم پاره شد تو همین مرتضی رسید و ماشینش پارک کرد انگار فرشته نجاتمو دیدم داد زدم - کـــــــــمــــــــک مرتضی سریع رسید دزده در برابر مرتضی جوجه بود وقتی دید نمیتونه کاری پیش ببره کیفم ول کرد اما چاقو فرو کرد کف دست مرتضی فرار کرد - وای خاک تو سرم آقای کرمی چی شد داره از دستتون خون میاد باید بریم بیمارستان + آروم باشید چیزی نشده - توروخدا سواربشید داشت از دستش خون میرفت الان همه لباسش خونی میشه یادم افتاد دیروز یه شال سفید خریدم دستم بردم سمت داشبورد شال درآوردم یه دقیقه ماشین پارک کردم - دستون بدید اینو ببندم بهش دستش بستم چندقطره از خون روی چادر و شلوار لی منم ریخته شد رسیدیم بیمارستان پرستاره گفت کجا اینطوری شده؟ چه نسبتی باهم دارید؟ داشت دست مرتضی بخیه میزد گفتم نامزدمه با دزد کیفم درگیرشد گوشی مرتضی دست من بود گوشی مرتضی زنگ خورد شماره زهرا بود جواب دادم - الو سلام زهرا * نرگس سادات توی - آره * گوشی داداشم دست تو چیکار میکنه - بیاید بیمارستان..... * باشه الان میایم پرستار صدام کرد خانم بیا سرم همسرت تموم شد برو صندوق حساب کن یه آبمیوه برای خودت بخر معلومه خیلی دوسش داری رنگ به روت نمونده - باشه ممنون 😅😅 با رسیدن زهرا اینا مرتضی مرخص کردن اما من ازش خجالت میکشیدم چرا گفتم نامزدمه حرف پرستارم شنیده اونروز کار کنسل شد نویسنده بانــــــو.‌...ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹
❄️آرامش آسمان شب 💫سهم قلبتان ❄️و خداوند 💫روشنى ِ بى خاموشِ ❄️تمـام لحظه هايتــان باشد 💫در این شب زیبای زمستانی ❄️آرزو دارم... 💫"غیـر از خـدا ❄️محتاج کسی نشـوید" شبتون بخیر 💫❄️❄️
❤️ علیه‌السلام فرمودند: 🍀 إِذَا لَمْ يَكُنْ مَا تُرِيدُ، فَلَا تُبَلْ كَيْفَ مَا كُنْتَ‌ 🍃 اگر آنچه مى خواستى ميسرت نشد، به هر حال كه هستى، قانع باش.. 📖 نهج‌البلاغه، حکمت ۶۹ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 استوری 💞 او مادر کیست⁉️ 🎤 سید مجید بنی فاطمه عج🥀🍃
✨﷽✨ 🌼خاطره استاد قرائتی از اولین آشنایی با سردار سلیمانی ✍همه رئیس جمهورها با هم بمیرند یک چنین تشییع جنازه‌ای می‌شود؟ یک چنین تشییع جنازه‌ای نمی‌شود. عزت دست خداست. این تشییع جنازه چه چیزی درونش بود؟ پول بود، زور بود. من خودم سلیمانی را نمی‌شناختم. سالها کار کرد و به احدی نگفت. ایشان بالاترین درجه را داشت، خواص او را نمی‌شناختند. من یک وقت دفتر آقا رفتم، کاری داشتم با آقای حجازی، آقای سردار سلیمانی را هم نمی‌شناختم، آنجا نشسته بود. به آقای حجازی گفتم: یک حرف خصوصی دارم، ایشان کیست که اینجا نشسته است؟ گفت: نمی‌شناسی؟ گفتم: نه، گفت: سردار سلیمانی است. گفتم: عه، اسمش را شنیده‌ام. چند سال پیش چند نفر سردار سلیمانی را می‌شناختند؟ سه سال پیش چند نفر حججی را می‌شناختند؟ خدا خواسته باشد درست کند، یک شبه همه چیز عوض می‌شود. یک شبه بنی صدر سقوط می‌کند و یک شبه بهشتی بالا می‌رود. از دوازده بهمن تا 22 بهمن این ده روز چه حوادثی رخ داد. ‌هیچ مرجع تقلیدی به اندازه امام خمینی عکسش چاپ نشد. شاه گفت: امام خمینی نه، خدا گفت: آره. زلیخا همه درها را بست که هیچکس نفهمد همه فهمیدند. با خدا ور نروید.اگر خودت را پاک کنی خدا می‌نویسد و خودت را بنویسی خدا پاک می‌کند.خیلی مهم است. 💥قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ‏ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» رمز محبوب شدن ایمان و عمل صالح است. پس هرکس ایمانش بیشتر و عمل صالحش بیشتر محبوبیتش بیشتر است. این تشییع جنازه می‌گویند: هرچه وُّدش پررنگ باشد، معلوم می شود «آمنوا و عملوا الصالحات» ‌اش پررنگ بوده است. ❄️🌨❄️🌨❄️
✨﷽✨ 🥀سخنان امام علی﴿؏﴾ بهنگام دفن حضرت فاطمه ﴿س﴾ و شکایت ایشان از ستم های امت ✍ای رسول خدا، به همين زودى دخترت به تو خبر خواهد داد اجتماع امّتت را بر ستم به آن مظلومه (حقّش را نشناخته، پهلويش را شكسته و جنينش را سقط‍‌ و فدكش را غصب كردند) پس همۀ سرگذشت را از او سؤال كن و چگونگى رفتارشان را با ما بپرس، اين همه ستمگرى از ايشان بر ما وارد شده در حاليكه از رفتن تو مدّتى نگذشته و ياد تو از بين نرفته بود. 📌آیت الله مکارم شیرازی در شرح این فقره از نهج البلاغه میفرمایند:اين عبارات سربسته كه امير مؤمنان على عليه السّلام براى رعايت ادب در پيشگاه پيامبر آن را زياد نمى‌شكافد و شرح نمى‌دهد اشاره به حوادث بسيار اسف‌انگيزى است كه پس از مدّت كوتاهى از رحلت پيامبر رخ داد؛ هجوم به خانۀ زهرا عليها السّلام، آتش زدن در خانه، اسقاط جنين آن حضرت و بردن امام را به زور به سوى مسجد براى بيعت اين احتمال نيز داده شده است كه عهد، اشاره به پيمانهايى باشد كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله در مورد خلافت على عليه السّلام و حفظ احترام اهل بيت عليهم السّلام مخصوصا دخترش زهرا و قرار دادن آنها در كنار قرآن به مقتضاى حديث ثقلين و امثال آن گرفته بود؛ يعنى مدت طولانى از اين پيمانها نگذشته بود كه گروهى از امت همه را به فراموشى سپردند و دست به جناياتى زدند كه عقل را حيران مى‌كند لعن الله قاتليك و ضاربيك و ظالميك و غاصبي حقك يا مولاتي يا فاطمة الزهراء ❄️🌨❄️🌨❄️
✴️چهارشنبه👈 15 دی/جدی 1400 👈 2جمادی الثانی 1443👈5 ژانویه 2022 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز برای امور زیر خوب است: ✅ درختکاری. ✅سلف خریدن پیش خرید محصولات کشاورزی. ✅ و امور زراعی و کشاورزی خوب است. 👶 زایمان خوب و نوزادش شایسته تربیت خواهد شد. ان شاالله. 🚘مسافرت :خوب نیست و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️ ختنه نوزاد و نام گذاری. ✳️ انتقال به خانه نو. ✳️ معامله خانه و ملک. ✳️ امور زراعی و کشاورزی. ✳️ تعمیر خانه و دیوار. ✳️ و درختکاری نیک است. 💉💉 حجامت خون دادن فصد خوب نیست. 💇‍♂💇 اصلاح سر وصورت باعث حاجت روایی می شود. 👩‍❤️‍💋‍👨مباشرت: حکم مجامعت در شب پنجشنبه فرزند حاصل از آن حاکمی از حاکمان و یا عالم گردد و مباشرت برای سلامتی نیز مفید است. ✂️ ناخن گرفتن 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود. 👕👚 دوخت ودوز چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله ✴️️ وقت در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد. 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🔘 داستان کوتاه مـردی نـزد عالمی از پــدرش شڪایت ڪرد. گفت: پدرم مرا بسیار آزار میدهد. پیــر شده است و از من میخواهد یڪ روز در مزرعه گندم بڪارم روز دیگر میگوید پنبه بڪار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟ مرا با این بهانه‌گیری‌هایش خسته ڪرده است... بگو چه ڪنم؟ عالم گفت: با او بساز. گفت: نمی‌توانم.! عالم پـرسید: آیا فرزنـد ڪوچڪی در خانه داری؟ گفت: بلی. گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب ڪند آیا او را می‌زنی؟ گفت: نه، چون اقتضای سن اوست. آیا او را نصیحت میڪنی؟ گفت: نه چون مغزش نمی‌رود و ... گفت؛ میدانـــی چرا با فــرزندت چنین برخورد میڪنی؟! گفت: نه. گفت: چون تو دوران ڪودکی را طی ڪرده‌ای و میدانی ڪودڪی چیست، اما چون به سن پیری نرسیده‌ای و تجربه‌اش نڪرده‌ای، هرگز نمیتوانی اقتضای یڪ پیر را بفهمی!! "در پـیـری انـســان زود رنــج میشــود، گوشه‌گیر میشود، عصبی میشود، احساس ناتوانی میڪند و ... "پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا ڪن اقتضای سن پیری جز این نیست." ─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─
بـو کـن : بـوی بـغـض بـوی پـیـراهـن مـشـکـی بـوی فــریــاد یـافاطمه کـم کـم شـمارش روز هـا بـه اتـمـام مـیـرسـد دیـگـر نـزدیــک است خبر از یک زن بیمار شود 😭 میمیرم ...😭😭😭 مادری دست به دیوار شود 😭 میمیرم ...😭😭😭 با زمین خوردن تو ... بال و پرم میریزد ... چادرت را نتکان ... عرش بهم میریزد ...😭 *اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها* 🥀🍃
. . بالاۍ منبر‌ گفت‌:‌ بوے‌ سوختن‌ میاد رفتند‌ و‌ گفتند‌ چیزے‌ نیست ... دوباره‌‌ گفت‌؛ رفتند‌ گشتند گفتند: خبرے‌ نیست محڪم‌ زد‌ روۍ‌ زانویش‌ و‌ گفت‌:‌ منِ‌ شیخ‌ عباس قمۍ‌ سه‌ بار‌ گفتم‌ بوۍ‌ سوختن‌ میاد‌ رفتید‌ و گشتید محمد‌ و‌ آلش‌ هزار‌ سال‌ است‌ مےگویند‌: جهنم است .. ولۍ‌توجه‌ای‌نمیڪنید . .(: ❄️🖤❄️