11.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔹آیت الله حائری شیرازی
🔸می خواهند مزد چهل روز را به تو بدهند
#اربعین
#امام_حسین
10.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 روایتی شنیدنی از شفای یک جوان به دست امام رضا(ع)
▪️این قسمت: بیست و چهار سال بعد
▫️تجربهگر : آقای حسن کریمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتقاد فروزان بیگی مجری تلویزیون از عمل های زیبایی بی رویه
او با انتشار عکسی از دوران نوجوانی اش نوشت :
این عکس مال پونزده سال پیشه …
وقتی که من حدودا هفده سالم بود ، پایان دوره ی دبیرستان اين عكسو گرفتم …
معدلم خوب بود و قرار بود توی مجله ی اداره ی بابااينا عکس دانش آموزان ممتاز زده بشه …
چقدر ذوق میکردم 😂
8.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌸
💫باسم رب المهدی(عج)
🌸ﺧﺪﺍﯼ خوب ﻣﻦ سلام
💫تو را سپاس میگویم
🌸برای نعمتهایت
💫در آخرین جمعه تابستان
🌸به همه دوستان و عزیزانم
💫ﺳﻼﻣﺘﯽ، ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ سعادت
🌸و خوشبختی را
💫عطابفرما.. #آمین
🌸الهـی به امیــد تـو
🌸🍃
📸 پیشگیری از تاول پا در پیادهروی #اربعین_حسینی
🔸زائران #اربعین وقتی راهی این پیادهروی بزرگ میشوند، بعد از خستگی راه ممکن است پاهایشان دچار تاول شود.
🔹اینجا راههای پیشگیری علت این اتفاق گفته شده است.
تقدیم به عاشقان #امام_حسین
مستند صوتی شنود1659661110884.mp3
15.21M
🔉#مستند_صوتی_شنود
🔰 نیروی امنیتی که زندگی پس از زندگی را درک کرد.
📣 جلسه شانزدهم «پرسش و پاسخ 1»
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍ
وَآلِ مُحَمدوَعَجِّل فَرَجَهُم
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜
#قسمت_سوم
.
#هوالحـــق
.
همه دور سفره نشسته بودیم.. همه چیز آماده بود گرچه هفت سین مون دوتاسین کم داشت، ولی غذاهای خوشمزه مامان رنگ و بوی زیبایی رو به سفره داده بود، خیره به تلویزیون بودیم که تا دقایقی بعد سال نو رو اعلام میکرد، همه مون بودیم جز پدری که مثل هرسال فقط سهممون از داشتنش قابی بود که کنار آیینه سفره قرار داشت، همین و بس، پدری که رفت تا یک شهر در امنیت باشه، همه ساکت بودن و تو دل خودشون دعا میکردن، عمو جواد باصدای بلند شروع کرد به خوندن دعا : یامقلب القلوب والابصار یا ...
چشمامو بستم، پارسال همین جا عاشق شدم، عاشق عطریاس، و حالا بعد یک سال باز سر سفره ای نشسته بودم که عباس هم بود، خدایا تنها دعام در این لحظات آخر سال خوشبختی تمام جوون هاست، جوونایی که پاک موندن و به بهانه ی عشق و دوست داشتن نخواستن پاکی خودشون رو از بین ببرند، عشق هاشون درون سینه مهار کردن که فقط تو بدونی و بس، میدونم که پاداششون برابره با #شهادت، پس خدایا در این لحظات رسیدن به سال جدید قلب هامونو دگرگون کن تا همونطوری که خودت گفتی با ذکر تو آروم بگیریم، خدایا عشق های پاک رو در سال جدید هدیه کن به همــه ...
💌نویسنده: بانو گل نرگــــس
❣️ رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜
چشمام بسته بود که صدای تلویزیون که سال جدید رو اعلام کرد باعث شد همه باهم روبوسی کنن.
روبوسی ها که تموم شد، شیرینی تعارف کردم و نوبت غذا شد، محمد و عباس غذاشونو برداشتن و رفتن تو حیاط، عموجوادم بعد چند دقیقه رفت حیاط پیش پسرا، دیگه با خیال راحت میتونستم غذامو بخورم، وجود آقاجواد و ملیحه خانم سر سفره ی عید، هر سال بهمون دلگرمی میداد، عمو جواد تو سپاه بهترین رفیق بابا بود، پنج سال پیش بعد شهادت بابا در نزدیکی مرز عموجواد هر سال تصمیم گرفت با ملیحه خانم بیاد خونمون و سال نو کنارمون باشه، سه چهار روز بیشتر نمی موندن و بعدش برمیگشتن خونشون شمال،همیشه محمد میخندید و میگفت همه عید میرن شمال ولی عمو جواد از شمال میاد اینجا!
هر سال کنارشون خوش بودیم تا اینکه پارسال پسرشون عباس که از خارج برگشته بودم باهاشون اومد و .... آه که همه ی مشکلاتم از همون جایی شروع شد که تک پسر عمو برگشت ایران و امسال هم شاید به خاطر دیدن محمد اومده!
.
٭٭٭٭٭
.
فردا عمو جواد اینا برمی گشتن شمال، این دوسه روزه رو هم به سختی عباس رو تو خونه تحمل کردم!! 😳
خب سختیای خودشو داشت اینکه نگاش نکنم، این که سعی کنم زیاد نخوام مست عطرش بشم، این که نشنوم چطوری میخنده و هزار تا مصیبت دیگه که به هر کی بگم میزنه تو سرم و میگه به همینا میگن عشق دیگه خودتو چرا محروم میکنی ازش، اما هیچکس نمیدونه که بعدش فقط نقشش تو خیالاتم پررنگ تر میشه و من هر روز بیچاره تر!
💌نویسنده: بانو گل نرگــــس
❣️ رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹