12.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 یک ترس شیرین!
🌺 تفسیری عاشقانه از ترس از خدا!
💚الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها💚
✅ چرا من شانس زندگی خوب رو نداشتم؟
◀️ حتی سپاسگزارترینِ ما آدمها از بخشهایی از زندگی نارضایتیهایی داریم..
◀️ بدون اینکه به محدودیتهایتان نگاه کنید، بنویسید که از چه بخشهایِ زندگیتان ناراضی هستید و چگونه دوست داشتید زندگی کنید؟
و ببینید چرا نمیتونید به اون شکل زندگی کنید و برای آن نوع زندگی کردن، چطور باید روالِ زندگیتان را تغییر دهید؟
◀️ این ما هستیم که با هزاران محدودیت که در ذهنمون ایجاد کردیم، شانسِ خوب زندگی کردن رو از خود گرفتیم..
◀️ از جلویِ زندگیِ خودت کنار بیا و ببین کجا گیر و گره داری و روی اون قفل کار کن و به بدبختی خو نکن...
❄️🌨☃🌨❄️
🌷بیان قرآن درموردگناهان مختلف:
🌷۱.دروغ گو ایمان ندارد:۱۰۵ نحل
🌷۲.اسراف کنندگان برادران شیطانند۲۷ اسراء
🌷۳.غیبت ،خوردن گوشت مرده است:۱۲حجرات
🌷۴. شراب وقمار،پلیدی وعمل شیطان است:۹۰مائده
🌷۵.آنان که ازفهم یعنی عقل وچشم وگوش استفاده نمی کنند،پست ترازحیوانند۱۷۹اعراف
🌷۶.دوست داشتن کافر، ظلم است۲۳ توبه
🌷۷. شرک، ظلم عظیم است.سوره لقمان
🌷۸. خوردن اموال یتیم، آتش خوردن است.۱۰نساء
🌷۹. نپذیرفتن پیامبری پیامبراکرم ص آتش خوردن است...۱۷۴ بقره
🌷۱۰.آنان که بیراهه میروندولی خیال میکننددرست میروند، زیانکارترین مردمند.۱۰۳و۱۰۴کهف
🌷۱۱.ربا جنگ باخداست.۲۷۷و۲۷۸بقره
🌷۱۲.به زنانزدیک نشویدکه زشت وبدراهی است
۳۹اسراء
🌷۱۳.کسیکه کتاب خدا رامیخواندوعمل نمیکندمثل حماراست.۵سوره جمعه
🌷۱۴.تکیه به خدا تکیه به ریسمان محکمی است که پاره شدنی نیست.۲۵۶بقره
🌷۱۵.تکیه به غیرخداتکیه به لانه عنکبوت است.۴۱عنکبوت
🌷۱۶.اعمال کافرمثل خاکسترکه بادبه آن بوزدازبین میرود.۱۸ ابراهیم
🌷کشتن یکنفرمثل کشتن همه مردم است۳۲مائده
❄️🌨☃🌨❄️
💞پیامبر اکرم (صلّىاللهعليهوآله) میفرمایند:
صبور سه نشانه دارد:
١- سستي نمي كند
٢- افسرده و دلتنگ نمي شود
٣- از خداوند شِكوِه نمي كند
❄️زيرا اگر سستي كند حق را ضايع كرده
❄️اگر دلتنگ و افسرده باشد، شكر نمي گذارد
❄️و اگر از پروردگارش شِكوِه كند او را معصيت كرده است
📚علل الشرايع ، ج٢،ص٤٩٨،ح١
❄️🌨☃🌨❄️
#داستان
مشـــارطه، مـــــراقبه و محــــاسبه
ایشان می فرمودند: انسان باید در اولین ساعات روز، آنچنان به خود آمادگی دهد که بتواند همواره از تهاجم شیطان و اوهام نفسانی خود محفوظ بماند.
او باید با خود چنین شرط کند که امروز یکی از روزهای زندگی توست که سپری می شود؛ در این روز باید چنان مراقبت کنی که خلاف رضای خدا از تو سر نزند و باید تصمیم قاطع بگیری که عمل ناهنجاری انجام ندهی.
پس از این تصمیم اوّلی در ابتدای روز، باید در تمام طول روز مراقب شرط خود باشد تا بتواند آن را با موفّقیّت به انجام برساند. مرحوم علّامه می فرمودند: مراقبه از باب مفاعله است که همیشه بین دو فردی که مقابل هم هستند، صورت می پذیرد؛یعنی خدا مراقب شماست و شما هم باید مراقب خدا باشید و مطابق رضای او کاری کنید.
پس از طّی این دو مرحله، نوبت به حسابرسی می رسد که سومین مرحله است؛ بدان معنا که در آخرین ساعات، به فکر بنشیند و تمامی حرکات و فعالیتهای روزانه خود را مورد دقّت و حسابرسی قرار دهد، لحظه لحظۀ آن را از نظر بگذراند و از خودش بپرسد و ببیند در مقابل سرمایه ای که امروز از کف داده است، چه به دست آورده است.
در این مرحله، شخص باید رفتن،آمدن، نشستن، خوردن، گفتن، نوشتن، برخوردها و خلاصه همۀ حرکات خود را زیر ذره بین قرار دهد و خوب و بد آنها را از هم جدا کند. هرجا خلافی از او سر زد، استغفار نماید و تصمیم بر جبران بگیرد و هر موفقیتی که شامل حالش شده است، خدا را در مقابل آن نعمت سپاس گوید.
علامه (ره) می فرمودند: کسی که زندگی خود را به این حال ادامه دهد، به زودی از کمالات فراوانی برخوردار خواهد شد که موفقیت او را در کمتر کسی می توان یافت و برتری روحی او، قابل مقایسه با هیچ یک از سایر مردم عادی که شب و روز خود را بی حساب و کتاب می گذرانند نخواهد بود.
❄️🌨☃🌨❄️
✨﷽✨
#پندانه
✅ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﭘﻠﯽ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ …ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﮐﻤﮏ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ …ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺷﺪﺕ ﺁﺏ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﻳﺎﺩ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻪ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ …
✍ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺠﺎﺗﺘﻮﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ! ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﺷﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﺗﻮﻥ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺁﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ .
🔹ﺍﻣﺎ ﺷﺨﺺ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺪﺍﮐﺜﺮ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .…ﺑﻴﺮﻭﻧﯽ ﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺷﺖ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ …ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻻ ﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻧﺎ ﺷﻨﻮﺍﺳﺖ .
🔺دﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ! ﻧﺎﺷﻨﻮﺍ ﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﻰ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﺖ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ
🔅امام علی علیه السلام فرمود:
ناامیدی، صاحب خود را می کشد.
❄️🌨☃🌨❄️
#ولایت 6
⭕️ بعضی ها هم ولایت اهل بیت (ع) رو قبول دارن اما حاضر نیستن #ولایت_فقیه که "دستور مستقیم امام" هست رو بپذیرن.
💢 احساس سنگینی میکنن روی قلبشون
😒
✅ این که آدم دستور ولایت فقیه رو بخواد بپذیره لازمه که خیلی #خودسازی کنه.
🔸 چرا؟
⭕️👈 چون به میزانی که #آلودگی_روحی داشته باشیم نسبت به اولیای الهی #نفرت پیدا میکنیم....
🌹
32.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•یــا صــــاحب الــــزمـان
خواهشا این فیلم رو ببینید...
خیلی خیلی عجیبه...
خاطره حاج اصغر خدادادی خادم #فیضیه قم در اتاق اساتید...
«سالم» می گوید: چند روزى از ماه رجب مانده بود که به خدمت #امام_صادق علیه السلام رسیدم. چون نظر مبارک آن حضرت بر من افتاد،
🔅فرمود: آیا در این ماه #روزه گرفته اى؟
◀️ گفتم: نه، اى پسر رسول خدا!
💠حضرت فرمودند: آن قدر ثواب از دست داده ای كه اندازه ی آن را کسی جز خدا نمی داند! به یقین، این ماهى است كه خدا آن را بر ماه هاى دیگر فضیلت داده و احترام آن را عظیم نموده و گرامى داشتن روزه داران این ماه را بر خود واجب كرده.
⬅️ گفتم: یابن رسول اللّه، اگر در باقی مانده ی این ماه روزه بدارم آیا به بخشى از ثواب روزه داران آن نایل می شوم؟
💠حضرت فرمودند: اى سالم، هر كه یك روز از آخر این ماه را روزه بدارد، خدا او را از سختى سكرات مرگ و از هراس پس از مرگ و از عذاب قبر ایمن می كند؛
💠و هر كه دو روز آخر این ماه را روزه بدارد، به آسانى از صراط می گذرد؛
💠 و هر كه سه روز آخر این ماه را روزه بدارد، از وحشت بزرگ روز قیامت و از سختی هاى آن روز ایمن مى شود و برات آزادى از آتش دوزخ را به او عطا مى كنند.
📚مفاتیح الجنان
#ماه_رجب
🌷 #بعثت؛ گنجینهای تمام نشدنی
🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز: بعثت نبیّ اعظم (ص) بزرگترین هدیهای است که خداوند متعال به مجموع بشریت عنایت کرده... علت هم این است که بعثت حامل گنجینههایی است برای بشر. این گنجینهها تمام نشدنی است. این گنجینهها میتواند سعادت بشر را در زندگی خودش، در همین زندگی دنیا تا قبل از آخرت تأمین کند. ۱۴۰۱/۱۱/۲۹
📜 #سخن_نگاشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
20.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی. ۱۴۰۱/۱۱/۲۹
#لبیک_یا_خامنه_ای✌🏻🎊
#مبعث و #عید_مبعث مبارکباد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اثرات آدم های منفی و مثبت...
#دکتر_انوشه
پیام بعثت.mp3
6.83M
#تلنگری
#استاد_شجاعی 🎤
🌟 بعد از قرنها جدایی انسانها از مقام وحی؛
خداوند در بیست و هفتمین شب از ماه عظیمالقدر رجب، دوباره جریان وحی را به زمین، آغاز میکند... ولی بعنوان آخرین جریان وحی !
پس وحی بر رسولاللهص، باید کاملکنندهی همهی جریانهای وحی تاریخ باشد و تفاوتی با بقیهی پیامبران داشته باشد!
تفاوتی که بتواند تمام تاریخ را از جریان وحی بینیاز کند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👩🍳#نان_رز🥨🥖
-50 گرم کره ذوب شده
-شیر (200 میلی لیتر
-1 تخم مرغ
-15 گرم مخمر خشک
-500 گرم +/- آرد
-3 قاشق غذاخوری شکر
-1 قاشق غذاخوری کاکائو
-کمی نمک.
برای پر کردن ، به دلخواه شما از شکلات نوتلا ، شیر جوشانده غلیظ شده ، مربا ، آجیل ، میوه های خشک و غیره استفاده می کنیم.
برای خمیر ، تمام مواد را به جز کاکائو و آرد مخلوط کنید. آنها را به 2 قسمت تقسیم می کنیم. کاکائو را به یک قسمت اضافه کنید ، 2 خمیر مختلف را مخلوط کرده و ورز دهید. ما اجازه می دهیم آنها در یک مکان گرم بالا بیایند.
ما کیک را جمع می کنیم ، دوباره اجازه می دهیم تا بالا بیاید ، حدود یک ساعت و نیم روی آن را با فیلم مواد غذایی می پوشانیم.
سپس با زرده ، که با کمی شیر رقیق شده ، چرب کنید.
ما آن را برای حدود 25-30 دقیقه به اجاق گرم با درجه 180 درجه می فرستیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
➕ تو هم باید مبعوث بشی!
➕ تو هم باید دریافتکنندهی وحی باشی!
➕ تو هم باید به مقام رسالت برسی!
➖ یعنی چی؟! چهجوری؟!
ویژهی عید #مبعث 🌹
👩ترشی فلفل
مواد لازم:🍋
🔸فلفل سبز تند ۵۰۰ کرم
🔸سرکه ۱ لیتر
🔸نمک به مقدار لازم
🔸سیر ۱ بوته
🔸ترخون و نعناع چند شاخه
🍱طرز تهیه:🍱
برای تهیه ترشی فلفل در ابتدا سه لیتر آب رو با سه قاشق نمک مخلوط می کنیم و می جوشونیم .آب جوشیده رو می گذاریم سرد بشه فلفل ها رو هم می شوریم و سه روز توی این آب نمک می زاریم بمونه.بعد از سه روز فلفل ها رو آبکش می کنیم تا آبشون گرفته بشه سیر رو حبه حبه پاک می کنیم .نعناع و ترخون رو هم پاک می کنیم و می شوریم و می گذاریم حتما آبشون بره و خیس نباشه . ظرف مناسب شیشه ای رو در نظر می گیریم و یک ردیف فلفل در اون می زاریم و بقیه اقلام رو یک ردیف دیگه می گذاریم به همین ترتیب تا تمام فلفل ها و موادمون درش پر بشه . بعد شیشه رو با سرکه پر می کنیم یک روز درش رو باز می گذاریم و بعد از یک روز درش رو محکم می بندیم و بعد از حدود پانزده روز ترشی ما آماده است.🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه حرفهای حقی...
بیاید تغییر رو از خودمون شروع کنیم
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
دستمو گرفت وگفت :بریم صبحونه بخور ..دق میدی منو آخر ..بیس سالته ها مثل گربه میدوه
واویزون در ودیوار میشه ...
ارسن هم میخندید به تشبیه های مامان .سارا هم با بیلچه اش برام شکلک درمیاورد ...
مامان ادامه داد :سپیده کی یکم تغییر میکنی ..سکته دادی همه رو ولت کنند از دیوار راسته میری
بالا ها ..
غر زدم :مامان حاال که خوبم خواهشا تمومش کنید ...ارسن رو صندلی نشست وگفت :راست
میگی مامان ...یکبار ازدرخت تو حیاط رفته بود باال فقط واسه این که یک گیالس بکنه ...
برگشتم عقب وگفتم :وقتی دوتا مهندس حرف میزنند یک کارگر بدبخت نمیاد بگه بیلم کجاست
؟؟..
مامان سریع گفت :ســـپیده !!؟؟
ابروی داد باال وگفت :تنت میخواره نه ؟؟...
با حرص گفتم :اره قربونت بخوارون ..روانی ...
سارا ماگ قهواش رو برداشت وگفت :انقدر خوشم میاد از دعوا جان من ادامه بدینش ...
ارسن نگاهش کرد وگفت :مامان شهره ..نمیخوای این زلزله رو از سرت بازکنی ؟؟..حسام
خواستگارش شده ...
من وسارا همزمان گفتیم :کی ؟؟...
مامان خندید وگفت :حسام دیگه ....پسر همکار بابات که بوتیک داره ...
باز همزمان گفتیم :حرفشم نزنید ...
ارسن خندید وگفت :ای جانم ...چی میشه دوتا سنجد داشته باشیم...چه هماهنگ ..خوشم امد ...
مامان چپ چپ نگاهم کرد ..سری تکون دادم که سارا گفت :میدونید من واون چقدر اختالف
سنی داریم ..من بیست سالمه واون سی ویک ..حرفشم نزنید ...
منم ناخود اگاه ازدهنم پرید بیرون _آره بهتره با یک کسی ازدواج کنی که حداقل هفت سال
اختالف سنی باهاش داشته باشی ..بیشترش خوب نیست ..مزخرفه ...خودت اذیت میشی
مامان اخمی کرد ورفت سمت گاز سارا زبونش رو گاز گرفت ...خودمم تازه فهمیدم چی گفتم
..ارسن نفس عمیقی کشید وگفت :سارا نمیخوای بیشتر فکر کنی ؟؟..
سارا یکم ازقهوه اش خورد نگاهش رو من بود ..سری تکون داد وگفت :نمی دونم بعدا میگم ...
حاال درست خوشم نمیاد ازش اونم بخاطر رفتارش اما ..وای چه بد گفتم ...رفتم سمت در که
مامان گفت :بیا صبحانه کجا داری میری
دستی تو موهام کشیدم وگفتم :صبحانه نمی خوام میرم دوش بگیرم ..ممنون
زودی رفتم تو اتاق ودرروقفلش کردم ...واسه این که حرفم دروغ نباشه خودمو انداختم تو حمام
ودوش گرفتم ...
با ضربه ای که به در اتاق خورد ..حوله رو پوشیدم وبند جلوش رو بستم رفتم سمت در اتاق با
چرخش کلید دررو باز کردم ..سارا پشت در اتاق بود ..تا منو دید سریع گفت :خاک توسرت سپیده
زدی حال یارو روگرفتی ..خیلی دمق شده ..برو از دلش دربیار ..
اخم کردم وگفتم :نمی خواستم تو هم اشتباه من رو بکنی ...یعنی گاهی از لحاظ این اختالف سنیه
که خیلی از من بزرگتره اذیت میکنه ..
سارا رو تخت نشست وگفت :خوب هرچی باید زمانی به من این حرف رو میزدی که نباشه ..ناقال
خبریه .میگفت دوتا سنجد داشته باشیم ..من دارم خاله میشم نه ؟؟..
خنده تلخی سر دادم وگفتم :سارا یک چیزایی رو باید بهت بگم دلم میخواد با کسی حرف بزنم
..نیاز دارم به کمک ..نمی دونم باید چیکاری بکنم ؟
سارا اخم کرد وگفت :زدت ..اذیتت کرده ..بگو برم موهاشو بکشم ..
لبخندی زدم وگفتم :نه باباچه زود قضیه رو جنایی میکنی
تکیه داد به باالی تخت وگفت :خوب بگو چی شده ؟؟...
نفس عمیقی کشیدم وگفتم :سارا ...طاها اسم اصلیش ارسن هست ..دقیق نمی دونم اماامثل این
که از ارمنی های مسیحی بوده خانواده اش اما یک چند نفراز خانواده اش مسلمون شدن ..اما اون
همچنان پای عقاید خودش هست .نمی دونم چه مشکلی هست که هنوزم نسبت به من شک داره
..بخدا خسته شدم دیگه ...
بهش نگاه کردم چشماش اندازه نعلبکی گشاد شده بود وتعجب کرده بود حسابی
متوجه شدم داره مسخره بازی درمیاره ..لنگ کفشم رو پرت کردم سمتش وگفتم :ببند اون دهن
وامونده رو فقط میگی غاره ...
خندید وگفت :خوب حالا میخوای چیکار کنی ؟؟..
_به جون خودم نمی دونم ..سارا کمکم میکنی تا این بچه رو بندازم ..
بلند گفت:چـــــی ؟؟؟...
سریع گفتم :هیش ..کمکم کن ....
سارا یهوبا خروش گفت :میفهمی چی میگی ؟؟..تو ازبین بردن یک بچه کمکت کنم ..عمرا ..خودت
میدونی و شوهرت
با حرص گفتم :خیلی خوب میتونی بری ...
سارا هم اخم کرد وگفت :سپیده میفهمی چی میگی اون بچه چه گناهی داره ..
مشت زدم رو تخت وگفتم :اون هنوزیک لخته خونه ..زیاد شکل نگرفته ...خواهش میکنم ...
سارا سری تکون داد وگفت :متاسفم ..نیستم..تو کشتن یک بچه وای نه اصال ...
از در که رفت بیرون روی تخت دراز کشیدم ..لرزکردم رفتم زیر پتو ..چیکار کنم خدایا ..
یهو ارسن آمد داخل اتاق وگفت :میشه بشینی باهات حرف بزنم ...
۶۰
با کسلی روی تخت نشستم وگفتم: بگو ...میخوای بری ؟؟..
لبه تخت نشست وگفت :اهوم میخوام برم ...نیاز دارم به ارامش ..تا با خیال راحت برم ...
به باالی تخت تکیه دادم وگفتم :خب من چیکارکنم ...
نزدیکم آمد وگفت :قول بده بالی سرخودت واین بچه نمیاری ...خودم اخالقام رو میدونم اما
خواهشا تو لج نکن ..
کاله افتاده رو سرم کردم تا آب موهام روبگیره همین طور هم گفتم :ارسن میدونی چی داری میگی
؟؟..اصلا
بالیشت رو گرفت وگفت :میشه واضح حرف بزنی ...خواهشا حرف ازاین که حرومزاده است هم
نزن ..حداقلش اینه که اون زمانی که این بچه تشکیل شده تو نمی دونستی ازعقایدم ..چی سخته
؟؟..
سرمو انداختم پایین ..اینو دیگه راست میگفت ..ولی مگه من چند سالمه ..نگاهش کردم وگفتم
:زایمان ودردش ...
یکم نگاهم کرد..بعد بلند خندید وبغلم کرد وگفت :میدونستم کاری نمی کنی ..دیشبم ازچیزای
دیگه ای عصبی بودی میخواستی سر این موجودی که هنوزم شکل نگرفته خالی کنی ...خب ترس
نداره که ...
با اخم زدم تو شکمش وگفتم :اِترس نداره ...ببخشید مامان جون سابقه چندتا شکم داری ؟؟..
خندش بیشتر شد وگفت :سپیده چی میگی ...ازدست تو ..خوب میریم پیش یک دکتر بهتره زیر
نظر یکی باشی ...
یک سوال خیلی ذهنم رو گرفته بود با جدیت گفتم :تو که تنها درباره به وجود اوردنش تصمیم
نگرفتی یعنی با برنامه ریزی بود یا یهویی ...
خندید وگفت :یهویی نبود خوشگله ...میدونستم از االن قبول نمی کنی ..خواستم بذارمت تو عمل
انجام شده ...
وای که رو نقطه جوش بودم ...مشت زدم توشکمش وگفتم :خیلی بدی ..بدجنسی ...خودخواهی
..اصال حاال که اینجور شد من نمی ذارم باشه ..جونمو که از سرراه نیاوردم واسه جناب عالی بچه
بیارم ...نمی خوام بمیرم که ...
سریع گفت :هیس میفهی چی داری میگی ؟...سپیده بمیری یعنی چی ؟؟..تو هم مثل بقیه بچه ات
رو دنیا میاری ...
با هق هق گفتم :بدم میاد ازت..بروبیرون ..خیلی خود خواهی ..تا عمر دارم ازاین بچه متنفرم برو
بیرون ..حیف که از عذابی که واسه سقط بچه هست میترسم واگرنه تا حاال صدباره ها مینداختمش
...با جیغ بلند گفتم :بــــرو بیرون عوضی ..خودخواه ...
سرمو گذاشتم روی پاهام که در اتاق باز شد ومامان نگران گفت :خیلی عذر میخوام اما میشه بگید
چی شده ؟؟...سپیده چیکار شدی ؟؟.. نمیشه سخته ...
ابروی داد بالا وگفت :چی سخته ؟؟..
بالیشت رو پرت کردم تو صورتش وگفتم :خیلی چیزا...
۶۱
بالیشت رو گرفت وگفت :میشه واضح حرف بزنی ...خواهشا حرف ازاین که حرومزاده است هم
نزن ..حداقلش اینه که اون زمانی که این بچه تشکیل شده تو نمی دونستی ازعقایدم ..چی سخته
؟؟..
سرمو انداختم پایین ..اینو دیگه راست میگفت ..ولی مگه من چند سالمه ..نگاهش کردم وگفتم
:زایمان ودردش ...
یکم نگاهم کرد..بعد بلند خندید وبغلم کرد وگفت :میدونستم کاری نمی کنی ..دیشبم ازچیزای
دیگه ای عصبی بودی میخواستی سر این موجودی که هنوزم شکل نگرفته خالی کنی ...خب ترس
نداره که ...
با اخم زدم تو شکمش وگفتم :اِترس نداره ...ببخشید مامان جون سابقه چندتا شکم داری ؟؟..
خندش بیشتر شد وگفت :سپیده چی میگی ...ازدست تو ..خوب میریم پیش یک دکتر بهتره زیر
نظر یکی باشی ...
یک سوال خیلی ذهنم رو گرفته بود با جدیت گفتم :تو که تنها درباره به وجود اوردنش تصمیم
نگرفتی یعنی با برنامه ریزی بود یا یهویی ...
خندید وگفت :یهویی نبود خوشگله ...میدونستم از االن قبول نمی کنی ..خواستم بذارمت تو عمل
انجام شده ...
وای که رو نقطه جوش بودم ...مشت زدم توشکمش وگفتم :خیلی بدی ..بدجنسی ...خودخواهی
..اصال حاال که اینجور شد من نمی ذارم باشه ..جونمو که از سرراه نیاوردم واسه جناب عالی بچه
بیارم ...نمی خوام بمیرم که ...
سریع گفت :هیس میفهی چی داری میگی ؟...سپیده بمیری یعنی چی ؟؟..تو هم مثل بقیه بچه ات
رو دنیا میاری ...
با هق هق گفتم :بدم میاد ازت..بروبیرون ..خیلی خود خواهی ..تا عمر دارم ازاین بچه متنفرم برو
بیرون ..حیف که از عذابی که واسه سقط بچه هست میترسم واگرنه تا حاال صدباره ها مینداختمش
...با جیغ بلند گفتم :بــــرو بیرون عوضی ..خودخواه ...
سرمو گذاشتم روی پاهام که در اتاق باز شد ومامان نگران گفت :خیلی عذر میخوام اما میشه بگید
چی شده ؟؟...سپیده چیکار شدی
۶۲
✴️دوشنبه 👈1 اسفند / حوت 1401
👈29 رجب 1444👈20 فوریه 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
☑️ مرگ ابوحنیفه " 150 هجری "
☑️ مرگ شافعی " 204 ه.ق "
🐪 هجرت مسلمانان به حبشه.
🏴 وفات نجاشی پادشاه حبشه.
🏴 شهادت مالک اشتر نخعی رحمت الله علیه نیز در ماه رجب بوده است.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅تاسیس امور خیریه.
✅دیدار با دوستان و مسولین.
✅مهاجرت و حرکت و جابجا شدن.
✅و خرید حیوان خوب است.
🚘سفر: مسافرت در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶 مناسب زایمان و نوزاد مبارک و صالح وصبور باشد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️فصد و حجامت.
✳️دیدار با بزرگان.
✳️دعوت از دیگران.
✳️آغاز آموزش و شغل و درمان.
✳️بذر افشانی و کاشت.
✳️و از شیر گرفتن کودک نیک است.
🔵کتابت ادعیه و امور حرز و نماز خوب است.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب،(شب سه شنبه)، امکان سقط شدن چنین فرزندی می رود.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث گوشه گیری و انزوا می شود.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث نجات از بیماری می شود.
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌸زندگیتون مهدوی
با این دعا روز خود را شروع کنید
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟
✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ*✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙ماه دوازدهم آمد
ولی... 😔
☀️خورشید دوازدهم نه
زمستان هجرانت❄
کی به پایان می رسد
ای همه دار و ندار این جهان😔🙏
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🙏
.🌼🍃
🌦اسفند عین پنجشنبههاست
که همیشه صد بار قشنگتر از جمعههاست!
اصلا از همون شروعش قشنگه
سبزه سبز کردن
خونه تکونی و بوی تمیزی و
حذف همه غبارها از زندگی!
عشقِ شیرینی خونگی درست کردن...🌦
خرید آجیل
حس بوی بهار از پشت پنجره🌸
و بارقۀ آفتاب گرم و بیجون⛅️
از لای پردهها روی پوست سرد خونه...
کاشتن بنفشههای کوچک خوشبختی...
و پر کردن کلی گلدون با گلهای ظریف و قشنگ بهاری🌸
دیدن ماهی گلی و سنبل توی هر دکهای از خیابون🐠
پایکوبی حاجی فیروز
شور قشنگ چهارشنبه سوری
اسفند یعنی یه سال دیگه
یعنی یه شانس دیگه ...🤍👌
خوش اومدی بهترین ماه سال ♥️
❄️🌨☃🌨❄️
کارگردان دنیا خداست!
مهم نیست نقش ما ثروتمند است
یا تنگدست،،
سالم است یا بیمار!
مهم این است که محبوبترین کارگردان
عالم نقشی به ما داده! نباید از سخت
بودن نقش گله مند بود، چرا که سخت بودن نقش، نشانه اعتماد کارگردان به شایستگی بازیگر است.
امیدوارم خوش بدرخشید!
غر نزن
گله نکن
خدا حکمت همه کارها را میدونه
فقط بهش بگو:
ای که مراخوانده ای راه نشانم بده...
❄️🌨☃🌨❄️