🥪اسنک رژیمی
🔶مواد لازم :
▫️نان تست : رژیمی یک عدد
▫️ژامبون بدون چربی یا کم چرب : ۶۰ گرم (حدود چهار ورق)
▫️زرده تخم مرغ : یک عدد
▫️نمک : به میزان لازم
▫️پنیر لبنه : به میزان لازم
🥪دستور پخت :
۱ – تستها را برشته کنید تا کاملا ترد شوند. سپس ژامبونها را در ظرف مخصوص مایکروفر چیده و مدت ۲۰ ثانیه حرارت دهید تا کمی گرم شوند. روی هر تکه تست، یک برش ژامبون بگذارید.
۲ – کف ظرفتان، کمی روغن بپاشید. زرده تخممرغ، رنگ خوراکی و پنیر را که قبلا خرد کردهاید، در ظرف ریخته و خوب هم بزنید.
۳ – مخلوط تخم مرغ و پنیر را مدت یک دقیقه در مایکروفر حرارت دهید. پس از آن، ظرف را از مایکروفر خارج کرده، مخلوط را هم بزنید و دوباره آن را مدت ۴۵ ثانیه حرارت دهید تا کاملا پخته شود.
۴ – مخلوط پنیر و تخممرغ را روی ژامبونها بریزید و اگر دوست داشتید، قبل از سرو، کمی نمک روی آن بپاشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوراک کوفته قلقلی
مواد لازم:
برای کوفته ها👇
500 گرم گوشت چرخ کرده
1 عدد تخم مرغ
1 عدد پیاز رنده شده
1-2 حبه سیر رنده شده
کمی بیشتر از 1/4 لیوان آرد سوخاری
1 قاشق چایخوری پودر فلفل قرمز
1 قاشق چایخوری پول بیبر یا پاپریکا
1/2 قاشق چایخوری فلفل سیاه
1 قاشق مرباخوری نمک
مواد دیگر👇
3 عدد سیب زمینی متوسط
2 عدد هویج متوسط
2 عدد فلفل دلمه ای
1 عدد فلفل کاپیا یا دلمه ای قرمز
کمتر از 1 لیوان نخود فرنگی
برای سس👇
6 قاشق غذاخوری پوره گوجه فرنگی یا 3 عدد گوجه فرنگی
1/2 قاشق غذاخوری رب گوجه فرنگی
1.5 لیوان آب داغ
1 قاشق چایخوری آویشن
1/2 قاشق چایخوری پول بیبر پاپریکا
نمک طبق ذائقه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرز تهیه:
تمام مواد کوفته را در یک کاسه بریزید و حسابی ورز دهیدّ سپس روی آن را بپوشانید و به مدت 30 دقیقه در یخچال قرار دهید بعد از استراحت از یخچال خارج کنید و به کوفته ها شکل دهید و کنار بگذارید،پوست سیب زمینی و هویج را گرفته و خرد کنید در یک تابه روغن بریزید و سیب زمینی، هویج و فلفل ها را تفت دهید ،سپس در همان ماهیتابه کوفته ها سرخ کنید و مجدد سبزیجات را به ماهیتابه برگردانید بعد نخود فرنگی،گوجه فرنگی رنده شده و در اخر سس رب گوجه را اضافه کنید و با درب بسته به مدت 25 دقیقه روی حرارت متوسط بپزید،
نوش جان 🧡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 آیا میتوان برای پوشش از چادر، مانتو یا روسری با رنگهای روشن استفاده کرد؟
#فرهنگسازی_حیا
#حجاب و #عفاف
Sheydaei_Sadeghatashi.mp3
11.1M
مدح و متن اهل بیت
#قــسمــتــــ_پنجـــاه وهــــشـــتـــمـ ♥️عــــشـــق پــــــایـــــدار♥️ با لحنی حاکی از گلایه گفت
#قــسمــتــــ_پنجـــاه_نهم
♥️عـــشــــق پـــایـــــدار♥️
در با صدای تیزی باز شد مردی که چهره اش برایم غریبه بود اما نگاهش گرمی خاصی داشت وارد شد....
انگار که خانه خودش بود نه یاالله ای گفت ونه حرفی اما همینکه در را بست و سرش را بالا گرفت نگاهش به من افتاد سریع سرش را پایین انداخت انگار که خجالت کشید ،منم که هول شده بودم از جا بلند شدم وبا لکنت گفتم:س سلام ....
سرش پایین بود خیلی آرام جواب سلامم را داد و بلندتر گفت:یا الله...صاحبخونه...مهمون دارین؟
خاله وما در بااین صدا متوجه هال شدند مامانم درحالیکه سینی چای دستش بود زودتر آمد بیرون تا چشمش به تازه وارد افتاد انگار بهتش زد زیر لب زمزمه کرد جلال!!و سریع سرش را پایین انداخت و لرزش دست اش کاملا مشهود بود حالا میفهمیدم این مرد روبروم پدرم جلال هست ،حال خودم دگرگون بود اما حال مادرم از من بدتر بود ،به طرفش رفتم سینی چای را از دستش گرفتم وگفتم:بشین مامان راحت تری...
مامان همانطور که سرش را تکان میداد بی اراده همونجا که ایستاده بود روی پتوی کناره ای بغل دیوار نشست.
تازه متوجه حال غریب بابا شدم،بابام انگار خیلی دلش نازک بود بیشتر از ما محو مادر مبهوت میهمانان نورسیده شده بود ،اون هم آرام آرام روبروی مادرم روی زمین نشست وگفت:مریم......تو.....کجا بودی؟دنیا را دنبالت زیرورو کردم وناگاه انگار تازه متوجه من وشباهتم به مادر شده بود گفت:این...این دختر خانم،دخترته؟وخودش را جم کرد وادامه داد:یعنی شما ازدواج کردین؟...
محو حرکاتشان بودم و منتظر جواب مادرم که خاله صغری گفت....
ادامه دارد...
#براساس واقعیت
💦⛈💦⛈💦⛈
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
#قـــسمتــ_ شصتم
♥️عــشــق پـــایـــدار♥️
خاله صغری همونطور که دست به کمر وارد هال میشد گفت:خدا را شکر گمگشته مان بعداز سالها پیدا شد,جلال ببین دختر مریم عین خودشه...
بابا با تحکمی درصداش وبدون اینکه نگاهی به من یا مادرم کنه گفت:با کی ازدواج کردی؟چی شد که یاد ما افتادی؟مگه من چه بدی در حقت کرده بودم که یکهو بدون اینکه خبری بدی غیبت زد؟؟؟وارام تر ادامه داد,حالا هم دخترت را برداشتی اومدی به رخم بکشی...
مادرم همانطور که سرش پایین بود با صدایی لرزان گفت:ش ش شما اشتباه میکنید من بعداز جدایی با کسی ازدواج نکردم,این معصومه دخترم....دختر خودته....وبااین حرف انگار تمام انرژیش خالی شده باشه هوفی کرد وسردرگریبان برد...
پدرم ناباورانه نگاهم میکرد,خاله صغری برخلاف سنش وآخ وتیفهای,قبلش مثل قرقی خودش را به من رساند ودوباره سرورویم را غرق بوسه کرد واینبار بوسه هاش ابدارتر ومحکم تر وبا محبت تر بودند...
بابا پلک نمیزد,یه نگاه به من یه نگاه به مادرم وگفت:امکان نداره...اخه تو که....
مادرم که انگار بعد از سالها عقده ی دلش وا شده بود شروع به گلایه کرد:من که چی؟؟من که عقیم بودم اره؟؟؟همون موقع که,شما خونه جدا خریده بودید ودر تدارک عروسیتان بودید وبراتون مورد برای ازدواج زیر سر میکردند....همون موقع که نامزدی شدید....همانموقع که مثل اب خوردن از من جدا شدید....من باردار بودم ونمیدونستم واشاره کرد به من وگفت:اینم دخترت ,سرومرووگنده,سالم وسلامت ,مثل چشمام ازش محافظت کردم و اگرم دیدی یکدفعه غیب شدم وخبری,از خودم بهت ندادم ,فقط وفقط برای این بود که آرامش زندگیت بهم نخوره,اخه خواهرت فاطمه میگفت نامزدی شدی,میگفت میخوای,عروسی بگیری,میگفت خونه جدا خریدی....و بداخلاقیهای روزهای اخر زندگی باشما هم ,همش نشانه ای برای,صحت گفته های خواهرت بود....
پدرم که با هر حرف مادر متعجب تر وبرافروخته تر میشد به اینجای,حرف مادرم که رسید طاقت از کف داد وبا صدای بلند گفت:………
ادامه دارد....
#براساس واقعیت
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
#قسمت شصت و یک
❤️عشق پایدار❤️
پدرم بدون توجه به من وخاله صغری پرید وسط حرف مامانم وگفت:کدوم خونه ی جدا؟!!!!الان این خونه ای که میگی, کجاست؟کدوم نامزد و زن وزندگی؟!!دددد اخه اگر من زن گرفته بودم که الان از سرکولم میباست بچه بالا بره نه اینکه از تنهایی پناه به خونه ی خاله ی پیرم ببرم اونم به خاطراینکه وقتی کنار خاله هستم یاد یاد...
یکباره حرفش را خورد وادامه داد:مادرم هم به من گفت که تو باهاش درد دل کردی واز زندگی سوت وکورت شکایت کردی....گفت که فکر میکردی من عقیم هستم وبچه دار نمیشم وگفتی میخوای از من جدا بشی وشاید ازدواج کردی وبچه دار شدی...اونموقع ها هم چون مدام مادرم وخواهرم مورد برای ازدواج من, به بهانه های مختلف در دکان میفرستادند من ,اعصابم داغون بود وگرنه من یه موی تورا با دنیا عوض نمیکردم....
مادرم متعجب از اینهمه بازی فریبکارانه ی اطرافیانش وعشقی قدیمی که الان با کلانی کوتاه پدرم ,پرده از ان برداشت, گفت:ب ب خدا من حتی یک بار هم با مادرت دردودل نکردم,هرچی گفتند همه از خودشون بود,حالا چه نیتی زیر گفته هاشون بود نمیدونم اما من هرگز همچی حرفهایی نزدم وروحمم خبر نداره....
بابا اهی از ته دل کشید وگفت:هرچی بوده گذشته....درسته یه عمره که برباد رفته,اما پشت سر مرده خوبیت نداره حرف بزنیم...
پدر ومادرم هر دو در عالم خود غرق شدند ,بی حرف,حتی خاله صغری هم خودش را با جمع کردن خورده ریزه های روی قالی مشغول کرده بود وحرفی نمیزد...این ما بین من از همه مظلوم تر بودم,اخه مادرم به خاطر من رنج این سفر را به جان خریده بود وبابا هم بعداز سالهای سال متوجه شده بود که یک دختر دارد,اما الان هیچ کس به فکر من نبود,انگار من بهانه ای بودم تا دوتا دور از هم افتاده را بهم برسانم وخودم به بوته ی فراموشی بروم...
سکوت سنگینی بر فضا حکم فرما شده بود...با یه دلهره ی نامشخص گلویی صاف کردم وگفتم:حالا.....حالا....من چی؟؟
که ...
ادامه دارد
نویسنده....حسینی
💦⛈💦⛈💦⛈
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
2_144200951360611484.mp3
8.66M
در تکریم و بزرگداشت مقام حضرت امکلثوم علیهاالسلام، کوتاهی کردهایم!
۲۹ جمادی الثانی، سالروز رحلت #حضرت_ام_کلثوم سلاماللهعلیها،
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیه هایی برای عاقبت بخیری
🎤 حجت الاسلام رفیعی
#الـٰلّهُمَ_عجــِّلِ_لوَلــیِّڪَ_اَلْفــَرَجْ
#بحق_حضࢪٺ_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
#بر_چهره_دلگشای_مهدی_صلوات
#اَلّلهمَ_صَلِّ_عَلی_مُحمَّد_وَ_آلِ_مُحمَّد_وَ_عَجِّل_فَرَجهُم
نماز_شب
🔆در روايات آمده: هر شب و روزی كه میآيد، ندا میدهد و میگويد: من ديگر تكرارشدنی نيستم. بهره خودت را از من ببر. فردا شب، فردا شب است. نگو من فردا شب، نمازشب میخوانم! من ديگر نيستم! من روز قيامت كه شهادت میدهم، صفحه وجود من از نور نافلهٔ شبِ تو خالی است
❤️هر شب به عشق #امام_زمان ارواحنا له الفدا و به نیت سلامتی و تعجیل در فرج نماز شب بخوانیم.
هر سحر ...بوقت_بندگی
نمازشب را به نیت ظهور آقا امام_زمان (عج) و نابودی رژیم صهیونیست بخوانیم...
#کرمان
خواهرم با #حجاب خود قلب حضرت مهدی(عج) را شاد کن...
10.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 چه میشود که یک آدم مؤمنی عاقبت به شر میشود؟
مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی :
🔹️ اگر دلت میخواهد خداوند از عاقبت به شری به تو ایمنی بدهد، اول این را بدان که کارهای خوبی که میکنی از فضل الهی و توفیق خداوند است.
🔹یعنی اگر مدد الهی نبود، نمیتوانستی این کار را بکنی. یک وقت عُجب تو را نگیرد که آنچه ملکه تقوا درست کردی، تو بودی و استقلال داشتی، تو وظیفهات بود ولی اگر او نبود تو هم این ملکه تقوا را نداشتی، تا حسن عاقبت درست کنی.
🔹️ دوم اینکه کارهای زشتی که انجام میدهی و گناه میکنی، چیزی به تو نمیگوید، اینها مهلتهایی است که او میدهد. درنگ و تأخیر در عقوبت اوست.
🔹بعد هم میگوید مراقب باش کاری نکنی که به تعبیر من، حوصله او را سر بیاوری.
🇮
نمازشب را به نیت ظهور آقا #امام_زمان (عج) و نابودی رژیم صهیونیست بخوانیم...
#کرمان
خواهرم با #حجاب خود قلب حضرت مهدی(عج) را شاد کن...