eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 تـــقـــدیم بـــه شــمــا 🌿صبح آدینه تون پُر از عطر خدا 💚 امــــیــــدوارم 🌷ســاعــاتــی مــمــلــو از 💙 عــشـــق و ایـــثـــار 🌴 دقـایـقـی لـبـریـز از مـهـربـانـی 🩷 و پـــر از خــیــر و بـــرکـــت 🌿 هـــمــــراه بــــا خـــانــــواده 💚در انــتــظـــارتــــون بـــاشـــه 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهدی جان💚 تمام پنجره ها رو بہ آسمان باز اسٺ🩵 ببار حضرٺ باران ڪہ فصل اعجاز اسٺ ڪجا قدم زده اے تا ببوسم آنجا را💕 ڪہ بوسہ بر اثر پایٺ عین پرواز اسٺ... 🌸🍃
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️به آرامش می رسی؛ اگر هیچ کس را برای چیزی که هست و کاری که می کند، سرزنش نکنی اگر آستانه ی تحملت را بالا ببری و بپذیری آدم ها متفاوت اند و قرار نیست همه، بابِ سلیقه ی تو باشند. بپذیری رفتار دیگران، تا وقتی به روان و آرامشِ تو آسیبی نمی زند،‌ به خودشان مربوط است آدم هایِ امروز آنقدر دغدغه دارند که دیگر حوصله ای برای دخالت و قضاوت و سرزنش ندارند! آدم ها خودشان مسئولِ رفتار و انتخاب هایِ خودشان اند اگر رفتاری آزارت داد و برخوردی بابِ سلیقه ات نبود ؛ یا کنار بیا، یا فاصله بگیر،همین! 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤‍ آدم‌ها قند را می‌شکنند تا از طعمش استفاده کنند ❤رکورد را می‌شکنند تابه افتخار برسند ❤هيزم را می‌شکنند تا به گرمای آتش برسند ❤غرور را می‌شکنند به‌ افتادگی برسند سكوت را می‌شکنند به‌آوازی برسند !! ❤آدم‌ها برای تمام شکستن‌ها دلایل خوبی دارند ❤امــا من هنوز نفهمیدم که چرا آدم‌ها دل‌ را می‌شکنند ؟! 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بزرگترین آزمون ایمان 🌸 زمانی است که چیزی را 🌸می‌خواهید و بدست نمی‌آورید 🌸با این حال قادر باشید که 🌸بگویید : خدایا شکرت..! 🌸🍃
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️حکایت خوبی و پاکی همانند درختیست که ساقه اش همیشه پابرجاست ، برگش خشک نمی شود در تمام فصول سبز است🎄 ریشه اش به دل خاک فرو میرود و شاخه هایش به سوی آسمان بالا میرود درخت کاج را ببین همیشه سبز است ساقه و برگهایش خشک نمیشود و نمیریزد شاخه هایش به سمت آسمان بالا میرود ، شبیه به قلب اوج می گیرد و رشد می کند یعنی این قلبهای ماست که به آسمان بالا میرود ، و فرمان قلبمان فرمان خداست که تنها به خوبی و پاکیزگی حکم می دهد .💖 🌸🍃
🌷✨جمعه تون شاد و زیبا 🌸✨امـروز برای 🌷✨تک تکون از خدا میخوام 🌸✨در کنار خانواده و 🌷✨عزیزانتان بهتـرین 🌸✨آدینه را سپری کنید 🌷✨لحظه هایی شیرین 🌸✨دنیایی آرام و 🌷✨یه زندگی صمیمی 🌸✨آرزوی من برای شماست 🌷✨جمعه تون زیبا و در پناه خدا 🌸🍃
شهرِ یاران بود و خاک مهربانان این دیار مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد؟ یاران
15.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حمایت قاطع مردم قم از صل علی محمد، یاور رهبر آمد امت ولایی فراموش نخواهد کرد که سردار رادان از صاحب منصبانی بود که غیرت انقلابی به خرج داد و خود را فدای منویات ولی امر کرد.
7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این عملیات ویژگی‌های منحصر به فرد داشت! ✅ نکات مهم شنیده نشده در رابطه با عملیات ! قسمت پنجم👆 🔰 برشی از سخنرانی
........به نام خدا........ فصل دوم پروانه ای,در دام عنکبوت با عنوان(از کرونا تا بهشت) اول 🎬 (امن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السو ویجعلکم خلفاأ الارض)سوره نمل آیه ۱۰۵ امام صادق ع فرمود:آیه ی مزبور درباره ی قائم نازل شده،به خداسوگند ان حضرت مضطر است که خدا اجابتش فرماید وبدی را از وی دور کند واو را روی زمین,خلیفه قرار دهد.... وچه زیباست روزی که ما ندای اناالمهدی قایم را بشنویم وسراز پا نشناخته روبه سوی مکه رویم وسرتا پایمان رافدایی وجود نازنینش نماییم....... همه جا تاریکی محض بود وبازهم صدای کودکی که من را به کمک میطلبید مامااااان... با هول وهراس از جا پریدم...وای دوباره روی کاناپه ی انتظار خوابم برده بود,کاناپه ی انتظار...نامی که من وعلی ,برای این مبل انتخاب کردیم,دوباره کابوسهای قدیمی به سراغم امده بود. به سرعت خودم را به اتاقهای خواب بچه ها رساندم ,دخترا مثل فرشته خوابیده بودند و دراتاق خواب پسرها را بازکردم ,اونا هم راحت خوابیده بودند,وقتی از بودن وسلامت جگرگوشه هایم مطمین شدم,در اتاق را ارام بستم ودوباره به سمت کاناپه انتظار امدم,اخه این اسمی بود که من وعلی روی این مبل گذاشته بودیم,هروقت امدن علی به درازا میکشید ومن با عصبانیت به علی زنگ میزدم وعلت تأخیرش راجویا میشدم,علی با لحن شوخ همیشگی اش میگفت:اوه اوه خانوم جان توپت رگباری هست هااا برو یه شربت گلاب درست کن وروی کاناپه انتظار ,نوش جان کن به یک ساعت نکشیده,خودم را میرسانم...آه علی,علی,علی...... نشستم روی کاناپه انتظار،کاش بودی..... .. فکرم رفت به سالها پیش,همانموقع که با کمک نیروهای حاج قاسم ومبارزین فلسطینی از لانه ی عنکبوت فرار کردیم,حالم خوش نبود,یک هفته داخل ان کلبه ی باصفا میهمان یک خانم مهربان لبنانی به اسم صدیقه بودیم,چندین روز تب ولرز عارض وجودم شد,احتمال میدادم مال اون ماده ای که انور خبیث داخل کتفم فرو کرد ,باشدوهم عوارض گلوله ای که از بازویم دراوردند. خوشبختانه بعداز چند روز استراحت حالم بهترشد ومتوجه شدم به فرزندم لطمه ای نزده فقط چندسال بعدازتولد بچه ها متوجه عقیم شدن دایمم شدم. حالم که بهتر شد علی میگفت برای اینکه جانمان درامان باشد باید به ایران برویم ومن که دردهای زیادی تحمل کرده بودم,صبراز کف دادم با علی مخالفت کردم وپایم را درون یک کفش کردم ,یاعراق ویا هیچ جا وعلی این مرد زندگی من,بعداز مخالفتهای زیاد ,تسلیم خواسته ی من شد ,اما به,شرطها وشروطها.... ادامه دارد.... 💦🌧💦🌧💦🌧
کرونا تا بهشت قسمت ۲ 🎬 درست به یاد دارم که علی با حالتی که عصبانیتش راسعی میکرد پنهان کند گفت:ببین سلما جان, میدونم این چندسال اخیر خیلی سختی کشیدی والبته خیلی هم خدمت کردی ,الان هم برادران ایرانی وعراقی خواستار,سلامت ماهستند,اگر مابه ایران برویم ,سلامتمان تاحد زیادی تضمین است,اما بااین اوضاع عراق ,درسته که موصل ازاد شده وتکفیریها به عقب رانده شده اند اما جاسوسهای موساد واسراییل خیلی راحت درعراق نفوذ میکنند,درصورتی میتوانیم به عراق برویم اولا درشهر کربلا یانجف اقامت کنیم وثانیا باهیچ کس مراوده نداشته باشیم ,حتی اگر گاهی خواستی خانواده مان راببینیم باید مخفیانه باشد اما درایران راحت میتوانی امد وشدکنیم و... به این ترتیب من زندگی مخفیانه در نجف درجوار بارگاه مولایم علی ع را برگزیدم. بعداز ساکن شدن درنجف از علی خواستم خبری از,زهرا ,همان دخترک زیبا وچشم عسلی یمنی که قرار بود انور وهم دستانش با اعضای,این کودک ودیگر کودکان,تجارتخانه راه بیاندازند,به دست اورد. علی چند روز راهی سفر شد وبعد بایک دسته گل زیبا به خانه امد....بله درست حدس زدید,چون زهرا کل خانواده واشنایانش را از دست داده بود,علی سرپرستی او رابه عهده میگیرد وزهرا شد دخترمن....بقیه ی بچه های ازاد شده هم به خانواده هایشان در کشور خودشان تحویل داده شدند وهرکدام از انهایی که کسی رانداشتند,یکی از رزمنده ها سرپرستیشان را به عهده میگیرد.... کم کم خانواده کوچک من ,بزرگ شد...من وعلی وزهرا و.. دارد... 🖊به قلم...ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧