eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.3هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحتون را 🌼🍃 معطر به عطر خوش صلوات کنید 🌼🍃 ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ اللهم صل ؏ محمد وآل محمد ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ اللهم صل ؏ محمد وآل محمد ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ اللهم صل ؏ محمد وآل محمد ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ اللهم🌼عجل 🌼لوليك🙏الفرج 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انگار دوبارہ روز ِدلخواہ رسید نور از پسِ تاری شبانگاہ رسید 🩷🍃 برخیزو بخندو زندگی کن به عشق 🩷🍃 صبح دگری دوبارہ از راہ رسید 🩷🍃 روزتون شاد و زیبا و پراز خبـر خوش 🩷🍃 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸در هر جغرافیایی که هستید جهت‌ها تفاوتی ندارند تمام دامنه‌های دلتون به سمت خوشبختی و اُمید لحظه‌هاتون پر از امید، شادی و زیبایی...🌸🍃 صبح پنجشنبه تون بخیر ☕️💗 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قلب ♥️ قاصدڪي ست ڪہ اگر پرهايش را بچيني ديگر بہ آسمان اوج نميگيرد قلب ♥️ وسعتي دارد بہ اندازہ ي حضورخدا من مقدس تر از قلب سراغ ندارم قلبتان هميشہ پر عشق❤️ 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸با امواج زندگی دوست باش ، تا دوستت بدارند ببخش ، تا ببخشنت مهربان باش ؛ تا مهربان باشند💕 🌸با گذشت باش ، تا گذشت کنند به همه لبخند بزن ، تا همه لبخند بزنند مثبت باش ، تا مثبت باشند🤗 پنجشنبه تون زیبـا🌸 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸هيچ وقت باور اينكه اتفاقاي خوب در راه هستند 🌺 رو كنار نگذاريد 🙂 🌷چون معجزه ها هرروز اتفاق مي افتن!🕊 🌸🍃
💗هر آدمى دو قلب دارد. قلبى كه از بودن آن با خبر است و قلبى كه از حضورش بيخبر. قلبى كه از آن با خبر است، همان قلبى است كه در سينه مى تپد. 💗همان كه گاهى مى شكند، گاهى مى گيرد و گاهى مى سوزد. گاهى سنگ مى شود و سخت و سياه و گاهى هم از دست مى رود... 💗با اين دل است كه عاشق مى شويم، با اين دل است كه نفرين مى كنيم و گاهى وقت ها هم كينه مى ورزيم... 💗اما قلب ديگرى هم هست، قلبى كه از بودنش بي،خبريم. اين قلب اما در سينه جا نمى شود و به جاى اينكه بتپد، مى وزد و مى بارد و مى گردد و مى تابد. 💗اين قلب نه مى شكند، نه مى سوزد و نه مى گيرد. سياه و سنگ هم نمى شود.. زلال است و جارى مثل رود نسيم است و آنقدر سبك كه هيچ وقت جا نمى ماند. 💗بالا مى رود و بالا مى رود و بين زمين و ملكوت مى رقصد. اين همان قلبى است كه وقتى تو نفرين مى كنى، او دعا مى كند. وقتى تو مى رنجى، او مى بخشد. 💗اين قلب كار خودش را مى كند. نه به احساست كارى دارد نه به تعقلت. نه به آنچه مى گويى، نه به آنچه مى خواهى. 💗و آدم ها به خاطر همين است که دوست داشتنى اند. به خاطر قلب ديگرشان، به خاطر قلبى كه از بودنش بي خبرند. ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیرین ترین توت ها پای درخت میریزد در حالی که ما برای چیدن توت های کال چشم به بالا ترین شاخه ها دوخته ایم... "این است حکایت ندیدن بهترین ها" برای صدقه دادن، توي جیبهایمان بدنبال کمترین مبلغ میگردیم... اونوقت ازخـداونـد بالاترین درجه نعمتها را هم میخواهیم چـه نـاچـیز می بخشیم... و چـه بزرگ تمنـا میکنیم...🌸🍃 🌸🍃
همانگونه که فرستنده های رادیویی و تلویزیونی ، تصاویر و صداها را توسط فرکانسهایی که نه حس میشوند ، نه بو دارند و نه لمس میشوند به سمت ما میفرستند ، ما نیز با افکارمان چنین فرکانسهایی را به کائنات میفرستیم. ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻓﺮﮐﺎﻧﺲ ﺍﺳﺖ . ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ، ﻓﺮﮐﺎﻧﺲ ﺍﻓﮑﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺎئناﺕ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ، ﻣﻐﻨﺎﻃﯿﺲ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ. ﺗﻤﺎﻡ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﺎئناﺕ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ،- ﻃﺒﻖ ﻗﺎﻧﻮﻥ بقای انرژی - ﻣﺜﻞ ﺑﻮﻣﺮﻧﮓ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻨﺸﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ. ﻭ ﻣﻨﺸﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﮐﻪ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، کسی نیست جز خود ﻣﺎ . ﭘﺲ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺑﯿﻔﺘﺪ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﻢ . وگرنه افکار منفی ما ،تمام افکار منفی ساطع شده در گیتی را به خود جذب کرده و به سوی ما باز میگردند....🌹 ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
پنج شنبه تون زیبا و شاد 🌸🍃 💗✨آخرهفته تون زیبا 🌸✨امروز از خدا 🌷✨ برای تک تک تون 💗✨اینگونه آرزو کردم 🌸✨روزتون پراز خوبی 🌷✨لحظه هاتون پراز آرامش 💗✨نگاهتون پراز مهربانی 🌸✨دوستی هاتون پرازصداقت 🌷✨رزق و روزی تون پراز برکت و 💗✨زندگیتون پراز محبت باشه 🌸🍃
♦️تذکر رهبر انقلاب درباره معیشت معلمان: توانمندسازی معلمان از لحاظ معیشتی همیشه مورد تأکید است 🔹‌رهبر انقلاب: ️سرفصل دوم، مسئله‌ی توانمندسازی معلمان است. توانمندسازی دوجور است: یکی، از لحاظ مسائل معیشتی و مادّی و اینهاست این همیشه مورد تأکید ما بوده و دولت در حدّ امکاناتش تلاش لازمی در این زمینه باید انجام بدهد. 🔹‌️ما توانمندسازی یک بعد دیگر هم دارد که آن عبارت است از اینکه معلم از نیروی معنوی خود، یعنی آن عشقی که در درون وجود انسان هست بطور طبیعی به تعلیم به تربیت، از آن استفاده کند و از معلومات لازم و نیازهای لازم و تجربه‌های لازم استفاده کند برای اینکه کار معلمی را قوام بدهد. اگر ما بخواهیم جامعه‌ی معلّمین به سطح تراز برسند، باید مراکز تربیت معلّم را تقویت کنیم.
شاگردتیم استاد، عزیز،رهبر عزیز تر از جانمون روزت مبارک🌹😘
🔅 پای * توصیه‌ای برای رکوع از جانب علیه‌السلام
غريب‌آشـنامارا صـداڪن زدسـتِ‌غصّہدلهارهاڪن اسـيردردهاۍانتظاریم بہلطفۍدردهامانرادواڪن💙🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم شیک و خوشرنگه هم طعمش فوق العاده س😋 بشقاب مزه با طعم لبو لبو پخته ۵۰۰ گرم ماست ۱ کاسه سس مایونز ۳ قاشق غذاخوری سیر ۲ حبه شوید تازه یک مشت مغز گردو بدلخواه ذرت پخته یک کنسرو کوچک نمک و یک پرتقال درشت حلقه شده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باقلوای بسیار ساده 😃 خمیر هزارلایه شیرینی ۱ بسته پسته خرد شده ریز ۱۰۰ گرم گردو درشت تر خرد شده ۵۰ گرم عسل ۱/۴ فنجان کره ۳۰ گرم ذوب شده گلاب ۱/۴ قاشق چایخوری برای رومال تخم مرغ ۱ عدد کمی عسل کمی پسته در دمای ۱۸۰ درجه فر بمدت ۲۵ دقیقه بپزید همین که از فر خارج کردید عسل بمالید و بعد پسته روش بپاشید و بذارید خنک بشه.نوووش جان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤌🏻پای سیب خوشمزه و خوش عطر که بعضی ها اونو به اسم کیک پای سیب میشناسن این پای سیب خونگی طعم و عطری شبیه به پای سیب قنادی‌ها داره،طعم فوق‌العاده سیب و عطر دارچین تو این شیرینی حرف اول رو میزنه👌🏻 آرد ۱۸۰ گرم روغن مایع ۱۰۰ گرم تخم مرغ ۴ عدد سیب ۲ عدد شکر ۱۵۰ گرم عسل ۱ قاشق غذاخوری پودر دارچین به مقدار لازم بکینگ پودر ۱ قاشق چایخوری وانیل ۱ قاشق چایخوری پودر قند و پودر پسته برای تزیین سینی رو داخل فر از قبل گرم شده به مدت ۲۰ تا ۳۰ دقیقه با دمای ۱۸۰ درجه بزارید تا بپزه. این مقدار مواد شما ۱۰ عدد پای سیب میده قالب ها نباید بیشتر از ۲/۳ پر بشن
۳۱🎬: اشعه های,خورشید تازه از,مشرق سرزده بود که چادربه سرکردم به سمت عطاری به راه افتادم,دعا میکردم عطاری باز باشد,اخه دیگه چاره ای نداشتم,به علم پزشکی غربی ,هیچ اعتقادی نداشتم ومیدانستم اگر فرزندم را به بیمارستان ببرم,اخرش نعشش را تحویلم میدهند ,پس تنها راه چاره ام همین بود. عطاری روبروی حرم حضرت معصومه س بود,خیابانها وکوچه ها به دلیل صبح زود وهم قرنطینه,خلوت بود وعابری به چشم نمیخورد. وقتی جلوی عطاری رسیدم وبا در بسته اش مواجه شدم,انگار سطل سردی اب به سرم ریختند. نگاهم به در بسته ی حرم کشیده شد ,به سمت سکوی کنار در رفتم وروی سکو نشستم,چشمم از در بسته به سمت عکسی از,سردار که بالبخندی برلب ,انگار با ادم حرف میزدوکناردر اویزان بود, کشیده شد. نگاهش کردم واز هرم اتش درونم عقده رابر سر سردار دلم خالی کردم وگفتم:بخند سردار,بخند...چرا نخندی؟؟جایت درجوار رحمت حق ودرمحضر مولا علی ع راحت راحت است...چرا دعا کردی که خدا به سوی خودش ببردتت,چرا مرگ وشهادت را دراغوش گرفتی؟به خدا که امنیت دنیا با رفتنت ,پرکشید ورفت,توخود خوب میدانستی که از اولیاالله هستی وباوجود تو رحمت خدا هم برما جاری میشود,فکر ما را نکردی ورفتی؟نگفتی این سیل دلدادگانت بعداز توچه کنند؟؟ دوباره نگاهم به دربسته ی حرم خورد با حرصی بیمارگونه به طرف در حمله کردم,دستگیره در رامحکم میزدم وفریاد میزدم:باز کن در را,جوابم رابده,من هم مثل شما غریبم دراین دیار,بازکن در را ای عمه ی,شیعیان,عمه جان دخترم را دریاب...نذرم راقبول کن...شفایش رابده تا سربازی کند برای مهدی غریبت.... همینجور که گریه میکردم با صدای یک اقایی به خود امدم. سید بزرگواری بود که گفت:چه شده خواهر؟ ماجرای زینب را گفتم, اقا سید با ارامشی که ادم را ارام میکرد,در کیفش راباز کرد,کاغذی کوچک را به طرفم داد وگفت:این حرز کامل معصومین است,به گردن دخترت اویزان کن, بااعتقادکامل سوره ی حمد رابخوان به جان فرزندت فوت کن ,ان شاالله خدا شفای عاجل عنایت میکند. با عجله بدون اینکه تشکری کنم,به سمت خانه حرکت کردم ,دربین راه از سوپری مقداری جوش شیرین تهییه کردم... دوباره با دوو خودم رابه خانه رساندم. دارد... 🖊به قلم…ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🎬: زهرا وحسن وحسین جلوی در اتاق نشسته بودند ومشغول خواندن قران برای شفای خواهرشان بودند,دلم از دیدن این صحنه شکست,درحالی که اشک میریختم به سمت اتاق رفتم,بچه ها که انگار من معجزه میکنم,طوری نگاهم میکردند که دلم آب میشد وطاقت نگاهشان رانداشتم. زینب هیچ تغییری نکرده بود,درحالی که حرز را داخل پارچه ای میپیچیدم به زهراگفتم دستگاه بخور رااب کند وبرایم بیاورد. حرز رابه گردن زینب کردم ودستگاه بخور را که جوش شیرین داخلش ریخته بودم ,روی میز کنار تخت زینب گذاشتم ,زینب را به بغل گرفتم وسرش راطوری قراردادم که بخار جوش شیرین داخل بینی اش برود. یک ساعتی این کار راکردم ,که متوجه شدم ,رنگ صورت زینب ,برگشته...تنفسش بهتر شده بود اما طبیعی نشد. باز هم خدارا شکر.... از روی تخت بلند شدم ,زینب راخواباندم. کنارتخت نشستم وبا حضور قلب شروع به خواندن سوره ی حمد وفوت کردن به سمت زینب شدم. دارد... 🖊 به قلم……ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
۳۳🎬: علی بود با لبخندی به طرفم میامد,عباس هم کنارش بود, یکدفعه با صدای ضعیفی که آب طلب میکرد ,تصویر علی وعباس رنگ باخت ,از خواب پریدم. عه من کی به خواب رفتم؟ زینب چشماش را باز کرده بود واب میخواست...باورم نمیشد,سرش راغرق بوسه کردم واز ته دل خداراشکر کردم. لیوان ابی ریختم وکمی لبهاش راخیس کردم,جلوی در حسن وحسین وزهرا با نگاهی که خوشحالی ازش میبارید تعقیبم میکردند. به زهرااشاره کردم:زهرا جان دخترم یک لیوان شربت عسل باگلاب برام بیار... دخترم از خوشحالی به دقیقه نکشید که شربت رابه دست رساند,قاشق قاشق شربت را دردهان زینب میریختم وباهر قاشقی که زینب میخورد لبخند من وبچه هایم پر رنگ تر میشد.... خدا راشکر به خیرگذشت... زینب تا چند روز بعدش سرفه خشک میزد وبعدهم خوب شد,اما عجیب این بود که نه من ونه بقیه ی بچه ها طوریمان نشد واین بیماری رانگرفتیم وشاید هم گرفتیم وخیلی محرز نشد. با خیال راحت روی کاناپه ی انتظار نشسته بودم وبعداز چندین روز بی خبری,صفحه گوشی را روشن کردم وصفحات مجازی را نگاه کردم,همه اش از کرونا بود وکرونا... عه اینجا را...یه ایمیل ناشناس...یعنی چیه؟ بازش کردم....باورم نمیشد.. دارد... 🖊به قلم……ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🎬: ادرس ایمیل نا اشنا بود اما حرفی که زده بود خیلی اشنا بود(بشین روی کاناپه ی انتظار ومنتظر خبرهای خوش باش) به خدا این حرف علی هست,اخه کاناپه انتظار یه حرف,یه رمز بین من وعلی بود. پس خبرای خوش در راهه,حتما عباس را پیدا کرده,حتما قراره باهم بیان.... سریع از جایم بلند شدم,باید کل خانه را گردگیری میکردم,باید خونه مثل دسته ی گل میشد,اخه میهمون عزیزی قراره بیاد,عباسم...پسرعزیزم بعداز چندین ماه دوری ,وعلی این مرد زندگی من,قراره بیان... به بچه ها چیزی نگفتم,اخه اگر یک درصدهم احتمال میدادم که نیان,اونموقع این بچه ها ضربه میخوردند. اما بچه ها از جنب وجوش بی موقع من وخوشحالی بیش از اندازه ام حتما حدس میزدند که ,خبری شده... دو روز از موقعی که ایمیل علی به دستم رسیده بود ,میگذشت ودیگه خبری نشد که نه شد,گوشی از دستم نمیافتاد مگر زمانی که میخواستم بخوابم ,همش منتظر بودم,واقعا درد انتظار سخته وجانکش,باخود فکرمیکردم اگه اینجوری که من انتظار خبری از علی راداشتم ,کل عمرم انتظار مهدی زهرا س رامیکشیدم وخودم رااماده میکردم برای,ظهور وپذیرایی از حضرتش,الان سالها بود که حضرت ظهور کرده بود,حیف که ما کم کاری میکنیم و... نماز شبم چنددقیقه قبل از اذان صبح تمام شد,نماز صبحم راخواندم ورفتم طرف اشپزخانه تا بساط صبحانه را فراهم کنم. قبل از رفتن ,طبق معمول این چند روزه,وارد صفحات مجازی شدم.... با دیدن عکس روی چندتا خبر داخل صفحه ها وعبارت زیرش,زانوهام شل شد ورعشه تمام بدنم راگرفت.. دارد.... 🖊به قلم…ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🎬: عکس علی بود با پیراهن سفید وچفیه ای برگردنش,لبخندی به لبش که چهره اش را آسمانی کرده بود. زیرعکس با عبارت عربی وهم فارسی نوشته بود(علی جان شهادتت مبارک) گوشی رابارها وبارها بوسیدم ,گریه امانم رابریده بود,دوباره غرق تماشای علی شدم, تصویرعلی وگوشی دستم,کدر وکدرتر شد وهمه جا را تاریکی فراگرفت. چشام راکه باز کردم,نور لامپ اتاق ,چشام را زد,اتاق خودم بود,اتاق من وعلی,سرم رابه طرف راستم چرخاندم,این که عباس بود...حتما هنوز درعالم خواب و بی هوشیم....عباس کجا بود,اوهام هست. دستان کوچک عباس دست من را گرفت وبوسه به دست وصورتم زد....خواب نیست...به خدا بیدارم...اینم عباس من است, به شدت از جایم بلندشدم که سوزشی در دستم پیچید وسوزن سرم کشیده شد,عباس را دراغوش گرفتم از بالای سرش اطراف را درجستجوی علی, نگاه میکردم.به خودم امیدمیدادم که ان عکس وخبرشهادت علی جزیی ازخوابم بوده است. اما همه بودند وعلی نبود. بعدها برایم گفتند که علی,عباس رانجات میدهد وخودش شهید میشود,اما من باورم نمیشود,احساس درونم میگفت یه چیزی غلط هست وعلی زنده است,اخه ادم بایه عکس وخبرکه شهیدنمیشه,میشه؟! نه پیکر علی رابه من دادند ونه خاطره ای ازشهادتش ونه وسایلش,فقط گفتند علی شهید شده..... نمیدانم تخیلات است یا واقعا وجود دارد,ازخانه که بیرون میروم,گاهی احساس میکنم کسی تعقیبم میکند وهمیشه به خودم قبولاندم که کسی به فکرماست وحواسش,پیش ماست وان کس از نظر من ,فقط علی است وعلی است. امروز اول ماه رجب است,کلی کار دارم,باید به وب سایتم ,سری بزنم,صفحات مجازی هم مانده اند.... دارد 🖊به قلم……ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧