eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.1هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - بهار قلب من اذان بگو - بنی فاطمه.mp3
7.36M
🔳 🌴بهار قلب من اذان بگو 🌴موذن حرم اذان بگو 🎙 👌بسیار دلنشین 🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیب زمینی گیسباف سرخ شده😍😋 مواد لازم: سیب زمینی 🥔 نمک 🧂 فلفل سیاه 🌶 نشاسته ی ذرت 🌽 روغن مایع 🥃 فوروارد یادتون نره ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۶ مدل فقط با یک خمیر . 🔴🔴🔴خمیر هزارلا رو میتونین از لوازم قنادی ها یا فروشگاه ها تهیه کنین . همینطورکه میدونین این فینگرفودا الان خیلی ترندشدن وتوی مهمونی ها وجشن ها خیلی دیده میشن ،خیلیم جذاب وخوشمزه هستن😍😋 . موادلازمشونم: خمیرهزارلا، سوسیس، پنیرپیتزا، پنیرگودا، سس کچاپ فوروارد یادتون نره ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه از خوردن غذاهای تکراری خسته شدی حتما این پلو مخلوط رو امتحان کن که طعمش محشرههه مواد لازم : سینه مرغ ۱عدد پیاز ۲ عدد متوسط گردو ۱پیمانه قارچ ۶ الی ۷ عدد زرشک زعفرون سیب زمینی ادویه هر: نمک و فلفل سیاه و قرمز و زردچوبه و آویشن و پودر سیر فوروارد یادتون نره ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
يه زرشك پلو مرغ متفاوت🤤 ادويه هاي سس:📝 ✔️زردچوبه ✔️كاري ✔️پاپريكا ◀️مدت زمان پخت مرغ حدود نيم ساعت تا ۴۰ دقیقه ◀️اگر بیفتک کوب ندارید میتونید با پشت چاقو مرغ هارو ساتوری آروم کنید درحدی که مرغتون تیکه تیکه نشه ◀️میتونید ب جای خلال پسته مثل من از فلفل دلمه ای سبز که خلال ریز کردم استفاده کنید ◀️از روز قبل میتونید آماده کنید بزارید یخچال وبعد روز مهمونی داخل سسی ک آماده کردید بزارید بپزه. فوروارد یادتون نره ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این خوراکی مقوی، بهترین گزینه برای رژیمی ها و ورزشکار هاست. فوروارد یادتون نره ❤️
‌آدمای موقتی درس های دائمی میدن! حواست باشه... ⚫️⚫️⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یا تحصیلات یا تعهد؟؟!! ❌چرا با افزایش افراد تحصیلکرده عمل به وظایف و کاهش یافته؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢بشارت آیت الله توکل در مسجد مقدس جمکران: خودتان را برای ظهور آماده کنید، ان شاالله ظهور را خواهیم دید و پرچم‌ انقلاب را همین رهبرمان به دست امام‌ زمان می دهند. ان‌شاءالله و به امید و لطف و فضل خداوند ۱۴۴۶ 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیین جذاب و پرشور افغانستانی ها در برنامه تکیه خانه 🔹برنامه تکیه‌خانه به عنوان بزرگترین برنامه دینی تاریخ افغانستان امسال برای اولین بار از شبکه تمدن پخش می‌شود.
🟡 شبهه دستگاه امام حسین مختص گروهی نیست! همه جور آدمی می‌تونن تو جلسات امام حسین شرکت کنند، شرابخور، بی‌ و.... 🟢 پاسخ استاد شیخ حسین انصاریان به این شبهه را بخوانید 🔹مجلس عزای امام حسین(ع) پذیرای همه نوع افکار است، اما نه همه نوع ابزار. 🔹شراب‌خوار هم شاید به مجلس امام حسین بیاید اما نه با شیشه شراب، قمارباز هم می‌تواند به مجلس امام حسین بیاید اما نه با آلات قمار. 🔹آن سگ‌باز و میمون‌باز هم می‌توانند به مجلس امام حسین بیایند اما نه با سگ و میمون. 🔹طبیعتا آن کسی هم که کاشف حجاب است و در خیابان‌ها تن‌نمایی می‌‌کند هم می‌تواند به مجلس امام حسین بیاید اما وقتی به مجلس امام حسین وارد شد حق ندارد با ابزار گناه و با تظاهر به گناه یعنی با سر لخت و یا تن لخت وارد شود. پس حتماً باید آداب پوشش را رعایت کند. 🔹بله دستگاه امام حسین بزرگ است ‌و پذیرای همه افکار و ادیان است. ولی قاعده و قانون دارد، احترام دارد. 🔹همه نوع آدمی حق دارد وارد مجلس امام حسین شود، حتی آن گنهکار هم حق دارد، اما هیچ‌کس حق ندارد آداب این مجلس را به سخره گرفته و بی‌حرمتی کند. 🔹هیچ کس حق ندارد با ابزار گناه و با تظاهر به گناه وارد این مجلس شود و حرمت این مجلس را بشکند و قبح زدایی کند. 🔹مهمان حرمت دارد به شرط اینکه حرمت صاحب خانه را حفظ کند. ۱۴۴۶ 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حاج آقای پناهیان: شاید تنها کسی که در یک مقدار خلأ حزب رو جبران کرد همین دولت سایه آقای بود ولی کسی که نقص جامعه ما رو جبران میکرد رو مسخره میکردند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای بدحجابی زن رضا شاه در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها و خروش آیت الله بافقی روایتی از امر به معروف و نهی از منکری که با چماق و سرکوب رضاخانی مواجه شد 🗓 ۲۱ تیرماه، روز ملی و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🖤جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رســـانیــد خدا داند که من طاقت ندارم...💔 "شـب هشتم مـحــرم الـحــرام" 🖤 🚩
✅ سوره توبه آیه ۱۶ بسیار زیباست... أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۱۶﴾ آيا پنداشته‏ ايد كه به خود واگذار مى ‏شويد و خداوند كسانى را كه از ميان شما جهاد كرده و غير از خدا و فرستاده او و مؤمنان محرم اسرارى نگرفته‏ اند معلوم نمى دارد و خدا به آنچه انجام مى‏ دهيد آگاه است
دقیقا نگاه درست همین باید باشه. ۱۴ میلیون نفر رای دادن به کسی که به هیچ وجه عوام فریبی نکرد! این از معجزات انقلاب اسلامی هست...💥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خسته گشته است نزن سنی از او‌گذشته است نزن... 🎙محمودکریمی =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 این کار رو بعد از نماز انجام بده/ یا اباعبدالله من طرفدار توام شیخ اسماعیل رمضانی: 🔹اگر کسی برای ابا عبدالله یک بیت شعر بخواند ؛ گریه هم نکند فقط دست بگذارد به پیشانی اش و بگوید من طرفدار تو هستم ،من بی تفاوت نشدم ولو به اندازه که بزنم به پیشانی ام گفتم من طرفدار تو هستم آقاجانم 🥀💔 ۱۴۴۶ 🥀
شاهزاده ای در خدمت صدو چهل وسه🎬: مولا علی نفسی تازه نمود و ادامه داد: بلی براستی که او همان کسی بود که با رسول الله همراه جمعی از اصحابش برای عیادت نزد من آمدند، رفیقش با گوشه چشم به او اشاره کرد و گفت: یا رسول الله !! تو درباره علی با ما عهد کردی ولی من در علی کسالتی می بینم ، اگر علی از دنیا رفت به سوی چه کسی برویم؟! پیامبر فرمود : بنشین!(و این جمله را سه بار تکرار کرد) و سپس رو به آن دو کرد و فرمود : علی علیه السلام نه فقط با غین مرضش نمیمیرد ، بلکه علی نخواهد مرد تا وقتی که او را از خشم پر کنید و حیله و ظلمی وسیع بر او روا بدارید، ولی علی را در مقابل این کردارها بردبار خواهید یافت و علی نمی میرد تا وقتی که از شما دو نفر ناراحتی و آزارهایی به او برسد و او نمی میرد بلکه اورا میکشند و شهید می شود. علی نگاهی به جمع انداخت و ادامه دادند: آری این دونفر همان هایی بودند که در جمعی هشتاد نفره که چهل نفر عرب و چهل نفر عجم ،حضور داشتند و این هشتاد نفر بر امیرالمومنین بودن من ، شهادت دادند. در آنزمان پیامبر رو به آنها و این دو ،فرمود: شما را شاهد می گیرم که علی برادر و وزیر ووارث و وصی و خلیفهٔ بعد از من میان امت و صاحب اختیار هر مؤمنی می باشد به دستورهای او گوش فرادهید و اطاعت کنید. آری ای جمع در میان آن گروه ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر و سعد و ابن عوف و ابو عبیده سالم و معاذبن جبل و جمعی از انصار حضور داشتند و پیامبر باز فرمود شما را در این امر شاهد می گیرم و دیدید چگونه رسم عهد به جا آوردند و چگونه با امر خدا و دستور رسولش برخورد نمودند... علی انگار سر دردلش باز شده بود ، گفتنی هایی را میگفت که همه بر درستی اش شهادت می دادند..‌ ادامه دارد... 📝به قلم :ط_حسینی 💦🌨💦🌨💦🌨💦
شاهزاده ای در خدمت صد و چهل و چهار🎬: مولا علی علیه السلام ،بعد از نقل این قضیه رو به جمعیت نمود و فرمودند: سبحان الله از این که چقدر فتنه و گرفتاری از گوساله و سامری این امت به قلبشان رسوخ کرده است. آنان اقرار و ادعا کردند که پیامبر فرموده : خداوند برای ما اهل بیت نبوت و خلافت را جمع نمی کند!! و حال آنکه پیامبر به همین هشتاد نفر فرمود :«علی را به سِمَت امیرالمؤمنین قبول کنید» و آنان را بر این قضیه شاهد گرفت. و بعد به زعم خود خلیفه رسول خدا را کنار زدند و شورا انجام دادند و اقرار کردند پیامبر کسی را بعد خود خلیفه قرار نداده... امیر المؤمنین به اینجای کلامش رسیده بود و جمع پیش رو سرها را به زیر افکنده بودند ، هر کدام در ذهن خود شرمنده از اینهمه بد عهدی به دنبال راهی برای جبران بودند ، اما هنوز روزها و سالها باید میامد و میرفت تا حقی که غصب شده بود ،به صاحبش برگردد فضه از پشت درب تمام کلام مولایش میشنید ، اشک از چشم میسترد و در دل دعا می کرد که به زودی بساط ظلم و تحریف برچیده شود. در همین حین دود آتش تنور از اجاق مطبخ به هوا برخواست، فضه دانست که بانوی خانه در تدارک پختن نان است. سریع به سمت تنور روان شد ،تا چون همیشه دستی برساند و‌کمکی کند. هیاهوی فرزندان علی که با هم به بازی نشسته بودند بر آسمان بلند بود. فضه که مدتی بود در حادثه ای ناگوار ،فرزندش ثعلبه و شویش ابوثعلبه را از دست داده بود بیش از پیش به فرزندان مولایش احساس نزدیکی می کرد. او تازه به عقد مردی دیگر از عرب درآمده بود ،تا روزگار بگذراند و زندگی کند ،اما همچنان تنها کلامی که از دهانش خارج میشد ، کلام خدا بود و لاغیر... ادامه دارد... 📝به قلم :ط_حسینی 💦🌨💦🌨💦🌨💦🌨
شاهزاده ای در خدمت صد و چهل و پنجم: چرخ دوّار روزگار شتابان می چرخید و حکومت اسلامی در دست خلیفهٔ خود خوانده دوم بود ، صدای مردم از هر طرف به آسمان بلند بود و هر بار از سمتی فریادی بلند می شد که دادرسی مطلبید. فضه در مسجد مشغول نماز بود ، سلام نماز را داد و سر به سجده گذاشت که صدای مردی در مسجد پیچید: خلیفه....جناب خلیفه به دادم برسید... عمر که بر منبر رسول خدا تکیه داده بود ، چون گرم صحبت با اطرافیان بود ان مرد مابین حرفش دویده بود ،با صورتی که از شدت عصبانیت برافروخته شده بود رو به آن مرد نمود و گفت : تو از نزاکت و ادب بویی برده ای؟ آن مرد آهی کشید و گفت ،با اینهمه ظلمی که عمال تو به ما روا میدارند ، نزاکتی نمی ماند که به محضرتان عرضه داریم. عمر دستش را به زیر چانه برد و گفت : کدام کارگزار ما به شما ظلم کرده؟ آن مرد که انگار درد دلش باز شده بود گفت : همان نور چشمی جنابتان، عزیز کردهٔ درگاهتان... عمر با خشمی در صدایش گفت : تمام کارگزاران ما برایمان محترمند، نامش را بگو... آن مرد فریادش را بلندتر کرد و گفت : همان که از همه بیشتر دوستش میداری، مغیره را می گویم ،تمام زندگی اش بر پایهٔ ظلم و عصیان است ، گویی از اسلام که جای خود دارد ،از انسانیت هم بویی نبرده...این مرد.. عمر به میان سخن او دوید و گفت :کمتر حرف بزن ،برو نامت را بگو مرقوم نمایند ، به شکایتت رسیدگی می شود. فیروز نهاوندی که معروف شده بود به ابولؤلؤ و مردی بود از دیار ایران ، آه کوتاهی کشید وزیر لب گفت : خدا کند که دروغشان راست درآید و رسیدگی کنند و از مسجد خارج شد. فضه که شاهد قضیه بود ، انگار اشکش بند نمی آمد ...آخر این مرد نام جنایتکاری را آورده بود که تنها هنرش زدن زنان بی پناه بود ، او از مغیره شکایت داشت ،همان کسی که شاکیان او فرشتگان آسمان بودند،چرا که به دستور اربابش عمر، سرور بانوان دو عالم را با ضرب سیلی و تازیانه از پای درآورد... ادامه دارد... 📝ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
شاهزاده ای در خدمت صد و چهل و ششم: چندین روز از آن قضیه گذشت و بار دیگر همانطور که جمعی دور خلیفه دوم را گرفته بودند ، فیروز نهاوندی داخل مسجد شد و همانطور که دستش را بالای سرش تکان میداد گفت : واویلا...واویلا از دست این خلیفه و عمال و‌کارگزاران ظالمش، مردم متعجب او را نگاه می کردند ، آخر همه از اخلاق تند عمربن خطاب با خبر بودند . عمر که حرفهای آن مرد برایش سنگین آمده بود ، مانند اسپند و روی آتش از جا جهید و‌گفت : چه شده مردک؟ چرا داد و بیداد می کنی ؟ ما خلیفه ای عادل هستیم و مبادا به کسی ظلم کنیم، اصلا تو‌کیستی؟! فیروز نهاوندی زهر خندی زد و‌گفت : حاکم مسلمانان را باش ، هنوز چند روزی بیشتر از دادخواهی من نگذشته که نه تنها خواسته ام را فراموش کرده ، بلکه انگار من موجود نبودم ، میدانم‌که مرا خوب میشناسی ، من فیروز نهاوندی معروف به ابولؤلؤ هستم ، از ظلمی که کارگزار تو ، مغیره به من روا داشت به تو شکایت آوردم و تو‌گفتی به آن رسیدگی می کنی که نکردی، حال دوباره آمده ام که بگویم مغیره به من ظلمی بی حد می کند و ‌پشتش هم به خلیفه گرم است... عمر بدون اینکن بگذارد ابولولو حرفش را تمام کند گفت : آهان....شنیده ام که تو آسیاب های بادی خوبی می سازی ، می خواهم برای من نیز آسیابی بسازی... ابولولو که پانست عمر او را مسخره می کند و می خواهد باز طرف مغیره را بگیرد ، سری تکان داد و‌گفت : آری آسیاب های من خیلی خوب است ، آسیابی برایت بسازم که شهرتش تا شهرها و‌دیارهای دور برسد. و با زدن این حرف ازمسجد بیرون رفت عمر همانطور که سرش را پایبن انداخته بود هراسی در دلش افتاده بود ،او بوی تهدید را از کلام ابولولو حس می کرد.. ادامه دارد.. 📝ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
168.2K
نوحه قدیمی و معروف شب تاسوعا ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم داغت شکسته پشت من، ای راحت جانم، سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم * من بـی‌برادر چـون کنم بـا این سپـاه دون، در دامـن هامـون بینـم تـو را در ابــر خـون، ای مـاه تابـانم، سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم * خواهـم بـرم در خیمه‌گه، ای گل تن پاکت، پیکـر صدچـاکت ممکـن نبـاشد «یا اخا» محـزون و نـالانم، سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم * برخیـز و ای جــان بـرادر کـن علمـداری، بنما مـرا یـاری بی تـو غـریب و بی‌معیـن در این بیابـانم، سقای طفـلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم * بی تـو یقیـن دارم کـه فـردا زینب نـالان، بـر ناقـه‌ی عریان گردد سوار از راه کینـه بــا یتیمانم، سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم * شد روز روشن پیش چشمم تیره‌تر از شب، چون معجر زینب بینم تو را در موج خون، ای دُرّ غلطانم، سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم * شاعر: مرحوم علی‌اکبر خوشدل تهرانی 🌹 🌹
128.8K
دستم عُمریست دخیل عَلَم عبّاس است دلم عُمریست مقیم حرم عبّاس است همه ی حاجتم این است که صیدش بشوم دام اگر حلقه ی گیسوی خَم عبّـاس است کیمیایی که کند خاک سیه را زر سُرخ گرد و خاکی ست که زیر قدم عبّاس است نام او لفظ جلاله ست چو قرآن خداست قسم حَقّه به مولا قسم عبّاس است به نفس های مسیحاییِ ساقی سوگند دم احیاگر ما بازدم عبّـاس است چه حسابی ست که جمع رقم “باب حسین” عدد ابجد آن هم رقم “عبّـاس” است اوّلین بابِ تقرّب به حسین بن علے سوختن در غم دست قلمِ عبّاس است پای آن بحر طویلی که سروده “وصّاف” می نویسم اثر محتشم عبّاس است طیب الله به آن شاعر خوش ذوق که گفت: “هرچه داریم همه از کرم عبّاس است” شاعر:امیرعباس سالاری 🌹
شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان، پسر مظهر یزدان ، که بدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم و با رقم و با رمق اندر لب او ماه بنی هاشم وعباس علمدار و سپهدار و جهانگیر و جهان بخش و دگر نایب و سقا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * دید کاندر حرم خسرو خوبان، شده بس ناله و افغان و پر از شیون طفلان، همه شان سینه زنان، نوحه کنان، موی پریشان، دل بریان، سوی عباس شتابان، که عمو جان چه شود جرعه ی آبی برسانی به لب سوختگان، کز عطش آتش بگرفته گلوی ما. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * غضب آلود ز غیرت شد و عباس بشد موی تنش راست، زجا خواست، بخود گفت که عباس، تو اشجع به همه ناس، عجب از تو است که با این همه مردی و شجاعت، شود از صولت تو زهره ی شیر فلکی آب، عجب آسوده نشستی و روان شو بنما آب مهیا. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس علم کرد قد سرو دل آرا، به سرش تاج زمِغفِر که زدی طعنه به قیصر، به تنش کرده زره چشمه ی او تنگتر از چشم حسودان بد اختر، به کمر بست یکی تیغ مهندس به میان سرو، دو پیکر، به سردوش یک اسپر به مثل گنبد مینا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس ز اصطبل برون کرد، یکی توسن صرصر تک و ، فرخ رخ و طاووس دم و یال پر انبوه به پیکر چو یکی کوه، خط و خال چو آهو، که از شیهه ی اوگوش فلک کر شد و رفتی به ثریا. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس بیاویخت بدوش دگر خویش، یکی مشک چو مشکی که بدی خشک تر از لعل لب ماه مدینه، گل گلزار سکینه، به فغان گفت که یا بنت اخا، ناله مکن، ضجّه مزن، ز آنکه عموی تو نمرده روم الحال کنم بهر تو من آب مهیا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پور حیدر چو یکی مرغ سبک روح، مکان کرد روی عرشه ی زین، روح الامین، گفت که ای احسنت از آن مادر فرزانه، که آورد چو تو شیر دل و ناموری را که دو زانوش گذشتی ز سرو گوش فرس یکسره هی هی به تکاور زدی همچون علی عالی اعلی شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس به تعجیل سوی شط فرات آمده، مانند سکندر، زپی آب حیات آمده، آن شیر غضنفر، نظری کرد بر آن آب، که چون اشکم ماهی بزدی موج بفرمود که ای آب، عجب موج زنی، لیک نداری خبر از تشنگی عترت طاها شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس به تکبیر بزد نعره، همان شیر به جولان شد و در صحنه ی میدان شد و پاشید زهم لشکر کفار، یکی گفت که ای قوم گریزید که این است ابوالغزه تُهَمتَن، لقبش ماه بنی هاشم و باشد پسر حیدر صفدر، شده منسوب به سقا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * از چه ای آب، عجب می روی، اما خبرت نیست، سکینه، گل گلزار مدینه، رخ مهش بفسرده، زعطش غش بنموده، آخر ای آب تویی مهریه فاطمه اما پسرش شد ز تو محروم، همان سید مظلوم، الهی که گل آلود شوی، تا به ابد (شوقی) غمدیده از این غم شده دیوانه و شیدا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل 🌹