🔷تو مسیر #اربعین قدمای تو نیست که رو‌ این خاک اثر میذاره خاکه که داره رو قدمای تو اثر میذاره این خاک می‌شوره می‌بره همه تیرگی‌های نفسمون رو این خاک وصله به تربت سیدالشهدا این خاک شفاست… #کربلا #امام_حسین

برای ما هزاران گام برداشت به یادش یک قدم بردار زائر...😔#شهید_جمهور #شب_جمعه #اربعین

🎥 تنها و نابینا از اهواز به زیارت #امام_حسین علیه السلام آمده🚩 #اربعین #حب_الحسین_یجمعنا

🟡 اهم شایعات و اخبار جعلی در هفته گذشته 1️⃣ خروج هزاران تن مواد غذایی و خوراکی از کشور به بهانه مراسم اربعین و فروش آنها در کشور عراق بدون پرداخت گمرک ▫️ هدف : باورسازی سواستفاده اقتصادی مسئولان نظام از مراسم اربعین برای کسب منفعت های اقتصادی کلان ▫️ بستر انتشار : تلگرام/ اینستاگرام ▫️سطح انتشار : ملی 2️⃣ اعزام سارقان سابقه دار به پیاده روی #اربعین در قالب طرح پایش هوشمند ▫️ هدف : باورسازی توسل نظام به زندانیان برای پرشور نشان دادن آئین های مذهبی در کشور ▫️ بستر انتشار : تلگرام ▫️ سطح انتشار : ملی 3️⃣ ممانعت ترکیه از واگذاری ثروت 3 میلیارد دلاری #اسماعیل_هنیه به فرزندانش ▫️ هدف : باورسازی ثروت اندوزی رهبران مقاومت در میان مبارزین و رزمندگان دنیای اسلام ▫️ بستر انتشار : تلگرام/ توییتر ▫️ سطح انتشار : ملی/ بین المللی 4️⃣ قطع شدن گاز شرکت پتروشیمی لردگان و بیکار شدن 2500 نفر و عدم تحویل کود شیمیایی به 9 استان کشور ▫️ هدف: باورسازی ناتوانی مسئولان نظام در حل مسائل و مشکلات کشور ▫️ بستر انتشار : تلگرام/ اینستاگرام ▫️ سطح انتشار : ملی 5️⃣ آتش گرفتن بازار روز شهرک بنفشه کرج بدلیل مشکلات برق و سیم کشی ▫️ هدف: باورسازی ناتوانی مسئولان نظام در حل مسائل و مشکلات روزمره مشاغل و اصناف ▫️ بستر انتشار : تلگرام/اینستاگرام ▫️ سطح انتشار : ملی 6️⃣ 220 صفحه سندِ ارتباط مرکز اسلامی هامبورگ با دفتر مقام معظم رهبری در اختیار مجله اشپیگل ▫️ هدف : باورسازی تلاش مسئولان نظام برای هماهنگی مراکز اسلامی دنیا با اهداف تروریستی نظام ▫️ بستر انتشار : تلگرام/توییتر ▫️ سطح انتشار : ملی 7️⃣ اعتصاب غذای سولماز حسن زاده در زندان ارومیه در اعتراض به ادامه بازداشت خود در سلول انفرادی ▫️ هدف : باورسازی توسل نظام به شکنجه روحی و روانی معترضین نظام و ایجاد اختناق شدید در کشور ▫️ بستر انتشار : تلگرام ▫️ سطح انتشار : ملی 📚 اتاق وضعیت معاونت فضای مجازی صداوسیما #خونخواهی_هنیه_عزیز

وقتی به حرم امام حسین (ع) رسیدم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

خیییییییییلی مهم رهبر انقلاب: حرف من را از خود من بشنوید!

دیدی کم‌کم مقدمات ظهور آقا با اربعین داره آماده میشه؟! 🔹ظهور همین‌قدر طبیعی خواهد بود

🎥 روایتی که برای نخستین بار از زبان دبیرکل جمعیت دفاع از ملت فلسطین بیان شد حجت‌الاسلام رحیمیان در مراسم رونمایی از تندیس وزیر خارجه مقاومت: 🔹 شهید امیرعبداللهیان در یک موقعیت بسیار خطرناک که احتمال شهادت ایشان وجود داشت، وقتی به او توصیه می شود که سریعا آن جا را ترک کند، در پاسخ می‌گویند: «شاید فایده یک وزیر شهید از یک وزیر زنده برای جمهوری اسلامی ایران بیشتر باشد».

من که شنیدمش حالم خوب شد، گفتم شما هم بشنوید؛ بفرستید همه بشنوند ... دم عراقی ها گرم ...❤️

ای صبا ای پیک دور افتادگان اشک ما بر خاک پاکشان رسان... #اربعین #کربلا #جامانده😔💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ کربلا آنلاین🎙

معنای یک کلمه زیارت عاشورا -خیلی قشنگ بود:) #ارباب

#رمان_آنلاین زن، زندگی، آزادی قسمت هفتاد و یکم: پس این جولیاست، کسی که با سعید در ارتباط بوده و شاید یه جورایی قاتل سعید محسوب میشد، کی فکرش را می کرد که سعید ما را کشته باشند و اون تصادف، برنامه ریزی شده باشد. سعید ما هم مثل بابام یه مرد مذهبی و خیلی معنوی بود، نماز و روزه اش به جا بود و تفریحاتش هم سر جاش بود و همونطور که گفتم ،این اواخر سرش یکسره توی نت و کتاب بود و درباره فراماسون ها تحقیق می کرد و واقعا به مخیلهٔ هیچ کس نمی رسید که قاتلش همون شیطان پرستا باشند. اتفاقات وحشتناکی که هر کدامش برای بهم ریختن چند سال از عمر آدمی کفایت می کرد، در چند روز و پشت سر هم برایم اتفاق افتاد. ذهنم گیر بود، اینا طوری از پلیسایی که زهرا را بردن حرف میزدند که واقعا پلیس نبودند و انگاری کسی در لباس پلیس وارد این معرکه شده، آخه کی؟ و چرا اینا فکر میکنن من با اون پلیسا همدستم؟! اصلا نمی دونستم به کدام ابعاد قضیه فکر کنم،دوتا دختر بیگناهی که از شدت تب جان دادند اونم در اثر یه واکسن یا ویروس موهون که بهشون تزریق شده بود، اون کوزه خون، اون مراسمی که قرار بود زهرا قربانی بشه، نجات معجزه آسای زهرا و مرگ سعید، حقیقت جولیا و یا قرار قربانی شدن خودم!! همهٔ اینها توی سرم دور دور میزد و منو گیج و گیج تر می کرد. سری جای اولم توی راهروی ورودی خشکم زده بود که اریک از داخل راهروی پله ها به من اشاره کرد که بالا برم... آهسته دستم را تو جیبم کردم، انگار حرکاتم دست خودم نبود،در یک لحظه که اریک پشتش به من بود و من آرام آرام از پله ها بالا میرفتم، قلب کوچک طلایی را داخل دهانم و زیر زبانم گذاشتم. نمی دونم چرا این کار را کردم؟ اما انگار یک حس قوی مجبورم می کرد که این کار را کنم. بالا رفتم، جولیا داخل اتاق روی صندلی چرخان نشسته بود و همانطور که با خشم به من نگاه میکرد گفت: بیا اینجا من باید تمام تن و بدن تو را مو به مو بگردم...من مطمئنم تو جاسوسی و بعد رو به اریک گفت: ببینم این دختره هیچی همراهش نیاورده؟ اریک سری تکان داد و گفت: کریستا اجازه نداد حتی وسائل شخصیش را بیاره.. بدنم لرزش خفیفی گرفته بود، در حالیکه سعی می کردم وانمود کنم اصلا نترسیدم وارد اتاق شدم. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺