eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
8.8هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
23.4هزار ویدیو
1.7هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 24 🔷 مادرها تمنا میکنم اینو بخواید برای بچه هاتون کم نخواين که بچهاتون رو بیچاره میکنید...♨️ 👌 بگو بچه من سلامت باشه که بتونه درست کار بکنه بزرگ فکر کن... همّتت رو بلند قرار بده..‌‌. ❤️ اینها همش از مادرها آغاز میشه . ✅✔️ کسی که خانواده خوب داشته باشه، میتونه درخواست کنه ما رو قرار بده -- آقا بد نیست آدم "برای امام شدن" دعا کنه؟؟🙄 👈 نه، اگه از روی "حبّ مقام و ریاست طلبی" نباشه و برای خدمت به خلق باشه خيلي هم خوبه.... ✨وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا.....✨
▫️تولدش را شاید کسی یه یاد نداشته باشد، اما روز رفتنش تا قیامت در یادها ماندگار شد. ۱۴ خرداد روز یتیم شدن ملت ایران بود. ◾️ روز عروج بزرگ مردی که کاری به عظمت تاریخ شیعه انجام داد. روز آسمانی شدن مردی که آرزوی حضرت فاطمه را برآورده و دولت زمینه ساز ظهورِ یوسف زهرا، جمهوری اسلامی ایران را پایه گذاری کرد. سالها می‌گذرد حادثه‌ها می‌آید‏ انتظار فرج از نیمه خرداد کشم‏ ◾️رحلت خمینی(ره) تسلیت باد.◾️
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت نوزدهم : بازگشت امام ✔️ راوی : حسين الله كرم 🔸اوايل بود. با هماهنگي انجام شده، مسئوليت يکي از تيمهاي حفاظت حضرت امام به ما سپرده شد. گروه ما در روز دوازده بهمن در انتهاي خيابان آزادي منتهي به فرودگاه به صورت مسلحانه مستقر شد. صحنه ورود خودرو حضرت امام را فراموش نميکنم. پروان هوار به دور شمع وجودي حضرت امام ميچرخيد. 🔸بلافاصله پس از عبور اتومبيل امام، بچه ها را جمع کرديم. همراه ابراهيم به سمت بهشت زهرا رفتيم. امنيت درب اصلي بهشت زهرا از سمت جاده قم به ما سپرده شد. ابراهيم در کنار در ايستاد. اما دل و جانش در بهشت زهرا بود. آنجا که حضرت مشغول سخنراني بودند. 🔸ابراهيم ميگفت: صاحب اين آمد، ما مطيع ايشانيم. از امروز هر چه امام بگويد همان اجرا ميشود.از آن روز به بعد ابراهيم خواب و خوراک نداشت. در ايام دهه چند روزي بود كه هيچكس از ابراهيم خبري نداشت. تا اينكه روز بيستم بهمن دوباره او را ديدم. بلافاصله پرسيدم: كجائي ابرام جون!؟ مادرت خيلي نگرانه.مكثي كرد وگفت: توي اين چند روز، من و دوستم تلاش ميكرديم تا مشخصات شهدائي كه بودند را پيداكنيم. چون كسي نبود به وضعيت شهدا، تو پزشكي قانوني رسيدگي كنه. ٭٭٭ 🔸شب بيست و دوم بهمن بود. ابراهيم با چند تن از جوانان انقلابي براي تصرف کلانتري محل اقدام كردند. آن شب، بعد از تصرف کلانتري 14 با بچه ها مشغول گشت زني در محل بوديم. صبح روز بعد، خبر انقلاب از راديو سراسري پخش شد. 🔸ابراهيم چند روزي به همراه امير به مدرسه رفاه ميرفت. او مدتی جزء محافظين حضرت امام بود.بعد هم به زندان قصر رفت و مدت کوتاهي از محافظين زندان بود. در اين مدت با بچه هاي کميته در مأموريتهايشان همکاري داشت، ولي رسماً وارد کميته نشد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید 🕊🌹 شادی روح پاکش صلوات🌹
🌱 71 🌺یه روایت زیبا و مهم تقدیم میکنم، خوب دقت کنید: 🌹پیامبر اکرم فداش بشم میفرماید: 💗نگاه به صورت یک عالم عارف عبادته... 💗نگاه کردن به صورت امام عبادته... 💖 نگاه کردن به صورت پدر و مادر عبادته...😊 با مهربونی و لبخند.... 👈 بهشون نگاه کن بگو مامان خوبی؟!😊💞 بابا خوبی؟!😊💓 🔶 "این عبادته" 🌹هم ترازه با نگاه به و عارفان الهی... خودتون تا تهشو برید👌 📌 از این استفاده کنید به بچتون بگید: با به بابا نگاه کن 😌💝 🔹بهش یاد بدید اینجوری عبادت کنه👏👌 ✅ بچه رو یه جوری از "هفت سال تا چهارده" سال کنید که بعد از چهارده سال لازم نباشه اینا رو به بچت بگی که از چهارده سال به بعد از حفظ باشه! ⭕️ تازه نخوای با دعوا و داد بیداد بهش بفهمونی.✔️
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سی و نهم: ظاهر ساده ✔️ راوی : جمعی از دوستان شهید 🔸در ايام ابتداي جنگ، الگوي بسياري از بچه هاي رزمنده شده بود. خيليها به رفاقت با او افتخار ميكردند. اما او هميشه طوري رفتار ميکرد تا كمتر مطرح شود. مثلاً به لباس نظامي توجهي نداشت، پيراهن بلند و شلوار كردي ميپوشيد. تا هم به مردم محلي آنجا نزديكتر شود، هم جلوي نفس خود را گرفته باشد. ساده و بي آلايش بود. وقتي براي اولين بار او را ديديم فكر كرديم كه او خدمتكار و... براي رزمندگان است. اما مدتي كه گذشت به شخصيت او پي برديم. 🔸ابراهيم به نوعي ساختارشكن بود. به جاي توجه به ظاهر و قيافه، بيشتر به فكر باطن بود. بچه ها هم از او تبعيت ميكردند. هميشه ميگفت: مهمتر از اينكه براي بچه ها لباسهاي هم شكل و ظاهر نظامي درست كنيم بايد به فكر و نيروها باشيم و تا ميتوانيم بيشتر با بچه ها رفيق باشيم. نتيجه اين تفكر، در عملياتهاي گروه، كاملاً ديده ميشد. هر چند برخي با تفكرات او مخالفت ميكردند. ٭٭٭ 🔸پارچه لباس پلنگي خريده بود. به يكي از خياطها داد وگفت: يك دست لباس كُردي برايم بدوز. روز بعد لباس را تحويل گرفت وپوشيد. بسيار زيبا شده بود. از مقر گروه خارج شد. ساعتي بعد برگشت. با لباس سربازي! پرسيدم: لباست كو!؟ گفت: يكي از بچه هاي كُرد از لباس من خوشش آمد. من هم دادم به او! ساعتش را هم به يك شخص ديگرداده بود. آن شخص ساعت را پرسيده بود و ساعت را به او بخشيده بود! اين كارهاي ساده باعث شد بسياري از كردهاي محلي مجذوب اخلاق ابراهيم شوند و به گروه اندرزگو ملحق شوند. ابراهيم در عين سادگي ظاهر، به مسائل سياسي كاملاً آگاه بود. 🔸جريانات سياسي را هم خوب تحليل ميكرد. مدتي پس از نصب تصاوير راحل و شهيد بهشتي در مقر، از طرف دفتر فرماندهي كل قوا در غرب كشور كه زير نظر بني صدر اداره ميشد دستور تعطيلي و بستن آذوقه گروه صادر گرديد، اما فرمانده ارتش در آن منطقه اعلام كرد كه حضور اين گروه در منطقه لازم است. تمامي حملات ما توسط اين گروه طراحي و اجرا ميشود.بعد از مدتي با پيگيريهاي اين فرمانده، جلوي اين حركت گرفته شد. 🔸يك روز صبح اعلام كردند كه بني صدر قصد بازديد از را دارد. ابراهيم و جواد و چند نفر از بچه ها به همراه حاج حسين عازم كرمانشاه شدند. فرماندهان نظامي با ظاهري آراسته منتظر بني صدر بودند. اما قيافه بچه هاي اندرزگو جالب بود. با همان شلوار كردي و ظاهر هميشگي به استقبال بني صدر رفتند! هر چند هدفشان چيز ديگري بود. ميگفتند : ما ميخواهيم با اين آدم صحبت كنيم و ببينيم با كدام بينش نظامي جنگ را اداره ميكند! 🔸آن روز خيلي معطل شديم. در پايان هم اعلام كردند رئيس جمهور به علت آسيب ديدن هليكوپتر به كرمانشاه نمي آيد. مدتي بعد حضرت آيت الله خامنه اي به كرمانشاه آمدند. ايشان در آن زمان امام جمعه بودند. ابراهيم تمام بچه ها را به همراه خود آورد. آنها با همان ظاهر ساده و بي آلايش با حضرت آقا ملاقات كردند و بعد هم ايشان را در آغوش گرفتند و روبوسي كردند. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید🕊🌹 شادی روح پاکش صلوات 🌹
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🍃زندگی نامه وفعالیت های🌷🌷 در سال ۱۳۲۷ در روستای ینگجه از توابع بخش سرولایت نیشابور دیده به جهان گشود.🌹 وی سالها در سپاه تلاش و کوشش بسیار نموده است و فرماندهی مناطق مختلفی از جمله کردستان - آذربایجان وسیستان و بلوچستان را برعهده داشت.🌹 🥀 سردار شوشتری که افتخار همرزمی شهیدان بزرگواری همچون باکری و برونسی را در کارنامه زرین خود دارد در اکثر عملیات‌ها با مسئولیت های مختلف به ویژه فرماندهی محورهای عملیاتی حضوری فعال داشت که هفت بار جراحت شدید و تحمل رنج و درد ناشی از آن ماحصل این حضور فعال و مخلصانه بود و بدین ترتیب افتخار جانبازی را چون برگ زرین دیگری برای کتاب زندگی سراسر مجاهدت او به ارمغان آورد.🌹 با وقوع عملیات مرصاد وی به توصیه مسئولیت این عملیات غرور آفرین را بر عهده گرفت و به نقل از فرماندهی خوبی از خود به نمایش گذاشت تا جایی که در تماس حاج سید احمد خمینی با وی و ابلاغ گزارش پیشرفت عملیات توسط آن مرحوم به خمینی (ره)، حضرت امام خطاب به شوشتری می فرمایند: "در این دنیا که نمی توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد." فرماندهی لشگر5 قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی از مسئولیت های این فرمانده بزرگ و شهید والا مقام است. وی از اول فروردین 88 نیز با حفظ سمت، فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را عهده دار شد و موفق گردید با تلاشی پیگیر و مجاهدتی خستگی ناپذیر ایجاد اتحاد بین طوایف شیعه و سنی را در این استان به افتخارات خود بیفزاید.🌹 که سال های متمادی منصب خادمی افتخاری بارگاه ملکوتی امام رضا را نیز عهده دار بود بارها در جمع همرزمانش گفته بود: آرزو دارم در میدان جنگ باشم و به برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تکه تکه شود. شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده قرارگاه قدس که در تدارک برگزاری همایش وحدت سران طوایف در استان سیستان و بلوچستان بود صبح روز یک شنبه 26مهر1388 در اقدامی تروریستی به فیض شهادت نائل آمد.🌷😔 🌹
17.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ وصیت بسیار زیبای سید بن طاووس رحمت الله علیه به فرزندش در مورد آقا زمان ارواحنا فداه :
یکی از واژه های کتاب عربی دانش آموزان دهمی‌ام "بُحَیرة" است؛ یعنی دریاچه. "دریاچه" خیلی کلمه‌ی معمولی‌ای است. قبول دارید؟! مثل بیست و چند کلمه دیگری که در واژه‌نامه آن درس آمده، می‌شود خواند و از کنارش رد شد... اما این "دریای کوچک" هر سال یک داستانی سرهم می‌کند تا ما را با خودش به خانه‌ی کسی ببرد. برای همین، یک جور دیگری دوستش دارم. اصلا احترام می‌گذارم به خودش، قصه‌اش و از همه بیشتر وزنش! می‌گویم بچه ها "بُحَیر" بر وزن چی است؟ مِنّ و مِن می کنند و کمی جواب‌های پرت می‌دهند تا یکی‌شان داد بزند: فُعَیل! - آفرین! "بحر" چی می‌شد؟ می‌گویند: دریا - سه حرف اصلی اش را می‌بری بر وزن فُعَیل می‌شود بُحیر یعنی دریاچه. جَبَل کوه است. تپه را می‌‌گویند؟؟ جُبَیل! نگاه کنید! وزن "فُعَیل"، کوچک می‌کند. به اصطلاح اسم مُصَغّر می‌سازد. رودخانه‌ی کوچک می‌شود نُهَیر، شکوفه‌ی کوچک می‌شود زُهَیر... حالا حسَن یعنی چی؟ می‌گویند: زیبایی، خوبی! ببریدش بر وزن فُعَیل! یکهو صدای واااااای‌شان در کلاس می‌پیچد. یعنی دوزاری شان افتاده و از فهم ریشه‌ی ، کیف کرده‌اند. - یعنی چون برادر کوچکتر بوده؟! - یعنی زیباییِ کوچکتر!! شروع می‌کنند به حدس زدن برای دلیل این کوچک شدن. می‌گویم برعکس! زیبایی را کوچک نکنید! عظمت "حسن" را تماشا کنید! "حسین" را تصور کنید. با آنهمه مهربانی و بزرگی‌اش که عالم همه دیوانه‌ی اوست! اگر آن همه شگفتی و دلبری که در وجود امام حسین است، تازه کوچک است در برابر برادرش،  ببینید "حسن" چه می‌تواند باشد!! سریع می‌روم سراغ کلمه بعدی. می‌گذارم "کلمه" خودش کم کم توی مغزشان دم بکشد. می‌دانم این وزنِ ساده حتی با این سه حرف فوق‌العاده، نمی‌تواند معرفی جامعی از یک بسازد. اما شاید یک روزی اگر در هیئتی، مجلسی، دسته‌ای دلشان برای امام حسین رفت (که حتما می‌رود)، همین مهندسی معکوس از نامی مصغّر شده‌، کمی از مظلومیتِ برادر بزرگتر او کم کند... یک روزی... شاید... *تولد آن خوبیِ بزرگ، آن زیباییِ اعظم، کریمِ مظلومِ اهل بیت، امام حسن مجتبی -علیه السلام- مبارک!*
تا سال ها كسى نمى دانست كه چرا آيت الله در حين نماز بر پيكر «ره» ناگهان سكوت كردند ديگران تصورشان اين بود كه ايشان فراموش كردند چند بار عبارات را درگوش ايشان تكرار كردند اما آيت الله همچنان سكوت كردند تا اينكه از ابتدا شروع به خواندن كردن! فرزند ايشان به حاج آقا قول داده بودند تا زمانى كه پدر در قيد حيات هستند راز را برملا نكنند بعد از رحلت ايشان تعريف كردند كه مرحوم پدر در حين اقامه نماز ناگهان وجود نازنين حضرت حجت (عج) را مى بينند كه در حال خواندن نماز بر پيكر امام هستند. ايشان از بهت و حيرت زبانشان بند مى آيد كه ناگهان خود حضرت ندا مى دهند: *«آسيد محمدرضا ادامه بده!!!...* 📚منبع حکایت: صراط عشق مجله فرهنگی.معرفتی.ادبی.هنری جهت شادی روح بلند و ملکوتی شان 🌺صلوات🌺 (عج) (ره)
8.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تماشایی | آرزو‌های ✌️ خیلی‌هاشون بعد از رحلت‌ امام تحقق پیدا کردن... 😍 جمهوری اسلامی روز به روز عظمتی بیشتری پیدا می‌کنه... 📲 نسخه مناسب برای شبکه‌های اجتماعی
الان وقت این پیامه ❌ هیچ کجای دنیا در ، تصمیم ادامه یا توقف جنگ به تنهایی با دولت . همه نهادهای اصلی باید نظر دهند. 👌فراموش نکنیم در دوران جنگ تحمیلی هشت ساله، وقتی حضرت آقا رئیس جمهور بود و می خواستند میرحسین را برای دور دوم به عنوان معرفی نکنند ، این بود که با توجه به شرایط فرمود میرحسین بماند ‼️ 👈 فرمانده جنگ را هم مرحوم هاشمی گذاشتند ، یعنی یک فرد غیر دولتی که آن زمان رئیس مجلس بود! ❌ پس خیال اینکه عراقچی فقط با یک توئیت، آتش بس را پذیرفت و نظر هیچ مسئول بالایی را ندیده گرفت و... یک توهم بچه گانه و غلط است . الان وقت اینطور کارها نیست. 📣یادمان باشد که ما اطلاعات کافی و لازم رو نداریم.