eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.2هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
20.6هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5942652231193986751.mp3
528.4K
🌟سبک : سه غم اومد به جونُم سرم خاک کف پای حسینه دلم مجنون صحرای حسینه بود ورونده ام چون برگ گُل پاک در این پرونده امضای حسینه 🌟حسین جانم حسین،جانم حسین جانم،جانم حسین جان بهشت ارزانی خوبان عالم بهشت من تماشای حسینه به وقت مرگ چشمم را نبندید که چشم من به سیمای حسینه 🌟حسین جانم حسین،جانم حسین جانم،جانم حسین جان در این عالم تمنایی ندارم تمنایم تمنای حسینه چراغ از بهر قبر من نیارید چراغم روی زیبای حسینه 🌟حسین جانم حسین،جانم حسین جانم،جانم حسین جان خوش آن صورت که در فردای محشر بر آن نقش کف پای حسینه نترسانیدم از روز قیامت قیامت قد و بالای حسینه دلی جای خدا باشد که آن دل پر از نور تجلای حسینه به بازار عمل فردای محشر همه هستم تولای حسینه 🌟حسین جانم حسین،جانم حسین جانم،جانم حسین جان
شب جمعه ست بریم کربلا🕊 بریم حرم حضرت عباس♥️ دست بندازیم تو شبکه های ضریح آقاجان تو دست زمین خورده هارا نمیگیری 💔 امضای کربلای ما به دست شماست یا باب الحوائج کرببلای مارا امضاکن زمین خورده ایم آقا ناامیدمون نکن....😭 🏴 🖤 🥀 💚
شب جمعه ست بریم کربلا🕊 بریم حرم حضرت عباس♥️ دست بندازیم تو شبکه های ضریح آقاجان تو دست زمین خورده هارا نمیگیری 💔 امضای کربلای ما به دست شماست یا باب الحوائج کرببلای مارا امضاکن زمین خورده ایم آقا ناامیدمون نکن....😭 🏴 🖤 🥀 💚
دارد مُحرّم می رسد... باز دارد عطر و بویی بَر مَشامم می رسد ای دِلا آمده شو دارد مُحرّم می رسد پیش از آنی که به پا گردد عَلم های عزا فاطمه در کربلا با قامتی خَم می رسد اِذن مشکی پوش بودن از رسول الله بگیر ناله های مصطفی دارد دَمادَم می رسد حیدر کرّار با آه و فغان کوبد به سَر حضرت صاحب عزا در مجلس غم می رسد این عزای آسمان هم هست از داغ حسین در عزایش بَر زمین خیل مَلک هم می رسد هر کسی از مادرش شیر حلال و پاک خورد در دل او اضطراب ماه ماتم می رسد خوش به حال آن عزادری که با یاد حسین گریه دارد از دو چشمش اشک نَم نَم می رسد عاشقی سَربند یا زهرا به پیشانی خود یک نفر در سایه سارِ موج پرچم می رسد تا قیامت این عزا در قلب شیعه تازه است این حدیث مُعتبر از قول خاتم می رسد اختیار گریه رفت از دست من این روزها بی قراری می کُنم دارد مُحرم می رسد
یارِ اباعبدالله هر که اُفتادهِ پیِ کارِ اباعبدالله می شود مُنتخب و یارِ اباعبدالله بِبُرد دل ز جهان و همه ی اَسبابش می شود نقطه به پرگارِ اباعبدالله تیر غم زخم زند بَر جگرِ خونینش می شود گریه کُن و زارِ اباعبدالله پادشاهی بکند روز جزا هر کس که: می شود خادمِ دربارِ اباعبدالله نظر حضرت زهراست به او هر کس که عشق ورزیده به سردارِ اباعبدالله ای خوشا حضرت عباس که با جان و دلش بود دلبسته و غمخوارِ اباعبدالله دشمن او همه دَم هست گرفتار عذاب که نیامد پی ایثارِ اباعبدالله بین آتش بدنش تا به ابد می سوزد هر کسی رفته به پیکارِ اباعبدالله به خداوند قسم جمله شفا می گیرد هر که شد مضطر و بیمارِ اباعبدالله ای خدا شُکر حسینی شدم و از عشقش پُر و لبریزم و سرشارِ اباعبدالله شاعر
یارِ اباعبدالله هر که اُفتادهِ پیِ کارِ اباعبدالله می شود مُنتخب و یارِ اباعبدالله بِبُرد دل ز جهان و همه ی اَسبابش می شود نقطه به پرگارِ اباعبدالله تیر غم زخم زند بَر جگرِ خونینش می شود گریه کُن و زارِ اباعبدالله پادشاهی بکند روز جزا هر کس که: می شود خادمِ دربارِ اباعبدالله نظر حضرت زهراست به او هر کس که عشق ورزیده به سردارِ اباعبدالله ای خوشا حضرت عباس که با جان و دلش بود دلبسته و غمخوارِ اباعبدالله دشمن او همه دَم هست گرفتار عذاب که نیامد پی ایثارِ اباعبدالله بین آتش بدنش تا به ابد می سوزد هر کسی رفته به پیکارِ اباعبدالله به خداوند قسم جمله شفا می گیرد هر که شد مضطر و بیمارِ اباعبدالله ای خدا شُکر حسینی شدم و از عشقش پُر و لبریزم و سرشارِ اباعبدالله شاعر
غروب بود و تنی چاک چاک در صحرا غروب بود و تنی روی خاک در صحرا غروب بود و روان خونِ پاک در صحرا غروب بود و شبی ترسناک در صحرا غروب بود و زمان هجوم و غارت بود غروب بود و شب اول اسارت بود بیا به روضه‌ی قبل از غروب برگردیم که زیر سُم نشده لاله کوب، برگردیم نبود روی تنش سنگ و چوب، برگردیم نداشت زخم و تنش بود خوب، برگردیم نوشته‌اند مقاتل، دروغ باشد کاش بُرید خنجر قاتل، دروغ باشد کاش گمان کنیم که او هم زره به تن دارد گمان کنیم که یک کهنه پیرهن دارد که جای سالم و بی زخم در بدن دارد گمان کنیم که این کشته هم کفن دارد گمان کنیم که هرقدر غصه و غم هست کنار زینب کبری هنوز مَحرم هست چقدر روضه‌ی جانکاه، کربلا دارد چقدر داغ جگرسوز، نینوا دارد رسیده دشمن و چشمش مگر حیا دارد! برای روضه‌ی زینب بمیر، جا دارد غروب بود و مقاتل که روضه‌خوان بودند مَحارمان علی بین ناکسان بودند امام، ظهر به نی بود و آیه بر لب داشت امام، عصر دهم بین خیمه‌ها تب داشت اگرچه دختر حیدر غمی معذَّب داشت هوای معجر خود را همیشه زینب داشت تمام دخترکان را سوار محمل کرد برای رفتن خود گریه کرد و دل دل کرد نداشت محرمی و مثل شمع سوسو زد به نیزه‌ی سر عباس خواهری رو زد گمان کنیم که چون دست را به پهلو زد برای خواهر ارباب ناقه زانو زد گذشت کرببلا، روضه‌ها نگشته تمام هنوز مانده مصیبت، بخوان، امان از شام