#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
شمس و قمر فرخنده تر از روی ماهش دید؟ نه
سیمرغ دل از قامت رعنای او گل چید؟ نه
از رخ نقابش چون رود شیدای او گردد سحر
خورشید در تابیدنش چون اوست؟ بی تردید نه
گر آمنه بر دیدن اکبر می آمد بر زمین
فرقی میانِ احمد و این دسته گل می دید؟ نه
آب بقا آبِ لبش مجنون او ام و ابش
چون دستِ او باران ز دستش مرحمت بارید؟ نه
خَلقا نبی خُلقا علی در حُسن ذاتا چون حَسن
بعد از ائمه مادر گیتی چو او زائید؟ نه
وقتی که جولان میدهد عقاب کم می آورد
طوفان به وقت رزم حتی بر پرش سائید ؟ نه
در طرفة العینی علی بر گردن دشمن رسد
یاغی چو غلطان شد سرش آن لحظه را فهمید؟نه
مدح علی اکبر کند مدح رسول الله را
باید خدایش آورد در مدح او مداح را
#حامد_آقایی
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
این بار هم خون ریخت ، اما پشت در نه
آسیب را پس یک نفر زد ، چل نفر نه
آن بی هوا ضربه ، هوای کوچه را داشت
هنگامِ ضربه داد مولا را خبر نه
یک تیغ داد اندازهٔ یک کربلا زخم
خونِ دلی نقش زمین شد خونِ سر نه
تا خانه هر دفعه زمین می خورد می گفت
من را نبیند دخترم با چشم تر نه
در کربلا اما سکینه دید زلفی
در پنجه ای می رفت و گفت آه ای پدر...نه
موئی که زهرا شانه کرد آنجا به هم ریخت
از دست شمر افتاد تن بر خاک ، سر نه
زد بیشتر زد بیشتر زد بیشتر شمر
می گفت در گودال زینب هر قدر نه
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
این بار هم خون ریخت ، اما پشت در نه
آسیب را پس یک نفر زد ، چل نفر نه
آن بی هوا ضربه ، هوای کوچه را داشت
هنگامِ ضربه داد مولا را خبر نه
یک تیغ داد اندازهٔ یک کربلا زخم
خونِ دلی نقش زمین شد خونِ سر نه
تا خانه هر دفعه زمین می خورد می گفت
من را نبیند دخترم با چشم تر نه
در کربلا اما سکینه دید زلفی
در پنجه ای می رفت و گفت آه ای پدر...نه
موئی که زهرا شانه کرد آنجا به هم ریخت
از دست شمر افتاد تن بر خاک ، سر نه
زد بیشتر زد بیشتر زد بیشتر شمر
می گفت در گودال زینب هر قدر نه
🔸شاعر:
#حامد_آقایی