eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
8.8هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
23.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ یک سال و نیمه بی قرارتم من یک سال و نیمه غصه دارتم من یک سال و نیمه که تورو ندیدم یک سال و نیم به انتظارتم من از غم دوریه تو من مریضم دلم گرفته بد جوری عزیزم تا کی صبوری کنه این دله من تا کی واسه غم تو اشک بریزم دنیام. بی تو چه بی رنگه خیلی دلم برات تنگه ۲ مونده تنت روی خاکا خاکت کردن دها تیها جانم. حسین حسین جانم ✅ برای حنجر ه تو اشک می ریزم برای پیکره. تو اشک. می ریزم حالا که نبست مادره تو کنارت به جای مادر تو اشک می ریزه دیدم که افتادی. میونه‌ گودال دیدم تنت داره میشه لگد مال از روی تل. قتلگاه و می دیدم دیدم که اروم داری میری از حال پیشه دو چشمای خواهر می زد به حنجرت به خنجر ۲ برق انگشترت رو دید اومد ساربون و دزدید ۲ جانم حسین حسین جانم ✅ اشکای خواهر تورو ندیدن سر تورو پیش. چشام بریدن صدای استخون تو میومد اسبابه‌ روی تن تو دویدن یوسف من تو پیروهن. نداشتی افتادی رو خاک و کفن نداشتی بردن به غارت همه ی تنت رو حتی سری به روی تن نداشتی  با تیرو‌ و تیغ و سنگ و پا تورو زدن حرومی ها ۲ هر کی یه  سهمی از تو برد خیلی تنه تو نیزه خرد ۲ جانم.  حسین حسین حسین جان ✅ بعد تو خواهر تو جون به لب شد بعد تو روز من شبیه شب شد بعد تو بعد ابالفضل حسین حرمله خیلی خیلی بی ادب شد از غمه تو قامت من کمان شد بعد تو همسفر با من‌  سنان شد از تنه تو هر کسی برد یه سهمی انگشتر تو سهم ساربان شد زینت اون لحظه بود جون داد دیدش‌ تنت رو خاک افتاد ۲ بعده تو من کجا رفتم بینه  نا‌ محرما رفتم ۲ جانم. حسین حسین. جانم
@simaye_haram2023_02_04_14_52_35.mp3
زمان: حجم: 2.04M
🕯🥀🍂 🥀 ◈نگاه من به در مانده بیا ای نور عین من ✍متن سبـڪ و شـعر زمزمه ویـژه شـهادت حضرت زیـنب ڪبری سـلام الله علیها #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ نگاه من به در مانده بیا ای نور عین من بیا که خیلی دلتنگم کجایی ای حسین من بیا یار تماشایی تو حالم را تماشا کن بیا با دیدنت ای یار گره از کار من وا کن ببین پیراهن پاره‌ت توی آغوشمه داداش صدای آب آبِ تو هنوز توو گوشمه داداش هنوزم جای کعب نی روو کتف و دوشمه داداش حسین من حسین من حسین من حسین من ✅ پس از یکسال ونیم ای‌گُل شبیه لاله دلخونم رسیده جون من برلب دیگه زنده نمی‌مونم نخواهد رفت از یادم که چی دیدم توی گودال لگد خوردی ولی ای‌کاش نمی‌شد پیکرت پامال خودم دیدم که توو گودال پیمبر روضتو می‌خوند خودم دیدم که شمر دون دل مادرمو سوزوند حرامی با نوک نیزه تن پاکتو برگردوند حسین من حسین من حسین من حسین من ✅ پس ازیکسال ونیم داداش که یا هجر تو سر کردم اگه بیای به بالینم بازم دور تو می‌گردم پس از یکسال ونیم دوری به سختی طاقت آوُردم خبر داری که تو رفتی از این و اون کتک خوردم خبر داری که مثل تو منم دیدم بسی آزار من و تو هر دو سنگ‌خوردیم تو درگودال ومن بازار ولی از سنگها بدتر نگاه هرزه‌ی انظار حسین من حسین من حسین من حسین من ✍
@simaye_haram4_5811974569858172376.mp3
زمان: حجم: 1.06M
مـاجراے ڪــربلا شـــرح بــلاے زیــنب اسـت #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ماجرای کربلا شرح بلای زینب است عصر عاشورا شروع کربلای زینب است شرح صدر او در نمی آید به فهم اهل دل صبر زینب آیت صبر خدای زینب است رو "اَلم نَشرَح لَک صَدرَک" بخوان کاین آیه را عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است باغبان گلشن سرخ ولایت، اشکِ اوست حافظ خون شهیدان،گریه های زینب است پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد بر سَرِ پا باز با صبر و رضای زینب است بهر اثبات ولایت رفت باید هر کجا ورنه کاخ ظلم و بزم می ، چه جای زینب است؟ نی همین در شام و کوفه، بلکه در وادی عشق هر کجا پا می گذاری جای پای زینب است خطبه ی او افتخار ملت اسلام شد بانگ "اَلاِسلام یَعلوا" ، در ندای زینب است پرچمش سرهای هفتاد و دو تن بر نیزه هاست ای دریغا در کف دشمن لوای زینب است
#⃣ #⃣ #⃣ اَلسَّلامُ عَلَیٰ قَلبِ زَینبِ الصَّبور وَ لِسانُهَا الشَّکور سَلامٌ عَلَی مَن عَجَبَت مِن صَبرِها مَلائِکَةُ السَماءِ... السَّلامُ عَلَیکِ یا مُهجَةَ قَلبِ البَتول، وَقُرَّةَ عَینِ الرَّسول، یا حَبیبَةَ خَیرِ خَلقِ الله، وَرَبیبَةَ بَیتِ وَحیِ الله، وَشَقیقةَ السِّبطَین، الحَسَنِ وَالحُسَین، وَعَمَّةَ الأئِمَّةِ المَیامین، مِن آلِ طهَ وَیاسین، وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه بر جلوه ی صبر و استقامت صلوات بر مظهر والای امامت صلوات بفرستد هر آن کس که شفاعت طلبد از زینب کبری به قیامت، صلوات *شب وفات شهادت گونه ی عمه ی سادات حضرت زینب کبری سلام الله علیهاست، دلهامون از همین راه دور روانه ی حرمش کنیم و پای دلم و با اشک چشم اونجا عرض ادب کنیم...* ‍ پس از تو آب اگر خوردم از این چشمان تر خوردم گُلی هستم که از شش جهت به خار برخوردم شب شهادت چه خانومیِ؟ همون خانومی که داداشش ابی عبدالله داشت میرفت میدان، دیگه محرمی براش نمونده بود... تا قبلش هی می گفت:کجا میخوای بری؟مارو به کی میسپاری؟ ابی عبدالله زینب رو آرام می کرد،تا دستش رو گذاش رو قلب زینب..زینب گفت:برو قربونت برم...* برای دلخوشی دختران نیمه جانت بود در این یکسال و اندی لقمه نانی هم اگر خوردم چه کارى برمى آمد از برادر مرده اى چون من فقط زانو بغل کردم، فقط خون جگر خوردم *عبدالله سئوال کرد از کنیزِ بی بی،حالِ همسرم زینب چطوره؟ بهتر شده؟ چند وقتِ لب به آب و غذا نمیزنه... کنیز نگاه کرد به عبدالله بن جعفر،گفت:آقا خیلی حالش خرابه، هر کاری می کنیم آروم نمیگیره،عبدالله ثروتمند بوده،یه روز نشست مقابل زینب،خانوم! بریم یه باغی یه بستانی حالت بهتر بشه،خیلی اصرار کرد خانوم قبول کرد،اومدن باغ و بستان،یه لحظه نگاه کرد دید زینب کنار جوی آب نشسته،هی به این آب نگاه میکنه،خانوم!چی شده؟اومدیم اینجا آروم باشیم،دیگه دست از گریه بردار..عبدالله! چه کنم دست خودم نیست، آب می بینم یاد حسین می افتم..لباش به هم می خورد،هی می گفت:جیگرم میسوزه...گلارو می دید گریه می کرد،عبدالله! همه گلام رو کربلا پرپر کردن...* منی که سایه ام را مردم کوچه نمی دیدند منی که شش برادر داشتم، حالا نظر خوردم به نان کوچه و خرمای مردم لب نزد زینب میان کوفه هر چه خوردم از دست پدرخوردم *میرزای شیرازی نشسته بود براش روضه بخونن،روضه ی بی بی حضرت زینب سلام الله علیها... روضه خون شروع کرد روضه خواندن "السلام علیکَ یا اباعبدالله"جمله اول صدا زد: "دَخَلَت زِینَبُ عَلَیٰ اِبنِ زیاد" یه وقت دیدن میرزای شیرازی داره تو صورتش میزنه، از هوش رفت،به هوش اومد،گفتن:آقا! هنوز روضه شروع نشده؟ گفت:دیگه چی میخوای بگی؟ زینب کجا؟مجلس ابن زیاد کجا؟....* نمی دانم تو می بینی که جایی را نمی بینم؟ غروبی داشتم میرفتم از خانه به درخوردم شب شام غریبانت از این خیمه‌ به آن خیمه برای هر یتیمی که سپرگشتم سپرخوردم تو و پیراهن پاره، من و این چادر پاره تو سنگ از صد نفر خوردى،من از صدها نفر خوردم *گفت: هر جا سرهای بریده رو وارد می کردن روی نیزه،عمه ی سادات اول سر بريده ي ابي عبدالله رو نگاه می کرد، ریاض القدس نوشته: نگاه می کرد ببینه سر چطوره..گفت: هر جا مارو وارد کردن دیدم چشاش باز بود،حواسش به دختراش بود، به زن ها بود، فقط یه جا دیدم چشاش رو بست، اونم وقتی مارو از دروازه ساعات وارد کردن،گفت:نگاه به سر بریده کردم،دیدم چشاش رو روی هم گذاشته،یعنی دیگه نمی تونم ببینم...* ببین این روزها پیراهنم هم رنگ عوض کرده فقط گرما نخورده بودم آنهم آنقدر خوردم ✍️ عبدالله بن جعفر هر چی التماس می کرد،خانوم! چرا اصرار داری بسترت رو تو صحن خونه زیر آفتاب پهن کنم،دیگه جونی برات نمونده،چرا زیر سایه نمیآی؟ فرمود:عبدالله! آخه تو که نبودی ببینی، جلو چشمام،بدن حسینم زیر آفتاب،روی خاک ها،اجازه ندادن کنار بدنش قدری عزاداری کنم... اشکاتو روی دست بگیر،دستای گداییت رو بالا بیار ،الهی بحق زینب، خدایا به اضطرارِ عمه ي سادات به سوزِ دل زینب کبری، به اشک چشمش، به دل داغ دیده اش، به چادر خاک آلودَش، به بدن تازیانه خورده‌اش، فرج امام زمانمان را برسان، موانع فرجش برطرف بفرما... امشب همه ما را به زینب کبری ببخش..*
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ آیا حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به شهادت رسیدند یا وفات کردند؟ چرا در شام دفن شدند؟ 🎙استاد محمدی شاهرودی
🕯 توسل به حضرت زینب(س) در تعجیل در فرج 🔰از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیاء اهل منبر در عراق بودند، نقل شده است: ▫️ در آن ایامی که در سامرا مشرف بودم، روز جمعه طرف عصر در سرداب مقدس رفتم؛ دیدم غیر از من کسی نیست و من حال و توجهی پیدا کرده و متوسل به حضرت ولی عصر (عج) شدم در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود: 🔸 «به شیعیان و دوستان ما بگویید خدا را قسم دهند به حق عمه ام زینب که فرج مرا نزدیک گرداند.» ⬅️ شیفتگان حضرت مهدی، ج۱، ص۲۵۱ 🏷 (عج) (س)
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفسیر ما رایت الا جمیلا ♨️ در نگاه ظاهری به حادثه کربلا، هزاران نفر انسان ظالم صف کشیده‌اند و لبها و جگرهای تشنه‌ را تکه تکه می‌کنند ⁉️ پس فلسفه زیبایی دیدن کربلا در نگاه چیست؟ 🔰 برشی از سخنرانی ،
@IransedaD1739136T14664443(Web)-mc.mp3
زمان: حجم: 35.25M
🔹 شخصیت والای حضرت زینب سلام الله علیها برای اینکه وجود مبارک حضرت زینب کبری سلام الله علیها حفظ بشود در کلمات نورانی اهلبیت علیهم السلام تا کربلا تقریبا نامی از ایشان برده نشده است. ▪️ سلام الله علیها 🎙
◾️ مرثیه سلام الله علیها کسی که بار اسارت کشید زینب بود کسی که شادی دوران ندید زینب بود چار ساله یتیمی که از غم مادر فراق و رنج چهل ساله دید زینب بود میان آن در و دیوار و شعله آتش کسی که ناله مادر شنید زینب بود ز سینه پیراهن فاطمه پر از خون شد کسی ندید ولی آن که دید زینب بود کفن نمود علی چون که جسم مادر را کسی که جامه طاقت درید زینب بود به آه و ناله به دنبال نعش مادر خود کسی که سینه زنان می دوید زینب بود به جای مادر پهلو شکسته ام شب و روز کسی که ناز حسین می کشید زینب بود زبعد مادر خود در عزای مرگ پدر کسی که ز حیاتش برید زینب بود ز دیدن جگر پاره پاره ی حسنش کسی که خون ز دو چشمش چکید زینب بود ز دیدن تن بی رأس سیّد الشهدا کسی که قامت سروش خمید زینب بود به دشت کرب و بلا بعد قتل جانبازان رکابدار حسین شهید زینب بود کسی که با سخن آتشین و خطبه خود فکنده لرزه به کاخ یزید زینب بود شب چهارم
مادر میان کوچه ها یکبار اگر رفت دختر چهل منزل میان هر گذر رفت مادر میان آتش در معجرش سوخت دختر به زور آستین معجر به سر رفت مادر میان‌ چهل نفر افتاد اما دختر میان حلقۀ صدها نفر رفت مادر اگر با درد پهلو رفت مسجد دختر به کاخ شام با درد کمر رفت مادر اگر باگوش پاره خانه برگشت دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت مادر به پیش دیدۀ انصار افتاد دختر به پیش چشم قومی بدنظر رفت سیدپوریا هاشمی
سلام الله علیها ای هم سفر! که با سر پاکت سفر کنم خون گریم و بر این سر خونین، نظر کنم قرآن ناطقم! به سرم سایه کرده ای تا در پناه سایه ی قرآن سفر کنم خواهم سرت ز نیزه بگیرم،  به بر نَهم لیک از دراز دستی دشمن، حذر کنم شب تیره است و راه مخوف، ای هلال من! با نور روی تو، شب خود را سحر کنم مبهوت، دخترت شده از دیدن سرت گاهی نظر به دختر و گاهی به سر کنم با من گر، ای حسین! نگویی سخن، مگو چون صبر بیش تر ز غمِ بیش تر کنم با دختر صغیره ی خود کن تکُلّمی کز بهر آن سه ساله، گمان خطر کنم رنگین شده است، موی تو از خون عارضت من هم خضاب، موی خود از خون سر کنم شعری به اشک و آه، "موید" سرود و من امضا بر این مقاله ز خون جگر کنم مرحوم