#خداشناسی
#خنده_حلال
شخصی زیر درخت گردو ایستاده بود و می گفت: «خدایا! همه کارهایت درست است فقط نمیفهمم چرا گردوی به این کوچکی را بالای این درخت بزرگ قرار داده ای ولی هندوانه به آن بزرگی را لای بتههای کوچک!»
همین طور که داشت با خدا درددل می کرد ناگهان بادی وزید و گردویی روی صورتش افتاد و از بینی اش خون آمد. او به خودش آمد و گفت: «خدایا! کارت درست است. اگر یک هندوانه بالای درخت بود، معلوم نبود چه بلایی سرم می آمد!» [حکایات طنز در کلام مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی]
🍃🌺🌸🌺🍃
#خنده_حلال
حافظه ای که الاغ دارد هیچ حیوانی ندارد. یک راهی را که یک بار رفته باشد در ذهنش می ماند، هر چند سالیان سال از آن گذشته باشد.
در حالات یکی از علمای اصفهان نوشته اند: ایشان را برای تبلیغ به محلی می بردند. این الاغ وقتی به در باغی رسید، حرکت نکرد. صاحب الاغ آمد و گفت: اگر ممکن است پیاده شوید و چند قدم جلوتر دوباره سوار شوید. آن عالم پیاده شد و چند قدم جلو رفت. الاغ هم حرکت کرد. آن عالم از صاحب الاغ پرسید: رمز این کار چیست؟ گفت: رمزش را از من نپرس. گفت: باید بگویی. گفت: اگر ندانید بهتر است. گفت: نه، باید بگویی.
صاحب الاغ گفت: آقا خیلی عذر می خواهم، من چندین ماه با این الاغ برای این باغ کود می آوردم. به در باغ که می رسید کودش را خالی می کرد. الآن هم فکر کرد، کود بار اوست. شما که پیاده شدی، فکر کرد که کودش را خالی کردم. باز حرکت کرد و شما دوباره سوار شدید.
🍃🌺🌸🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دوربین_مخفی دعوای دو نابینا😁
اومد کار خیر کنه، فراری شد😂
#خنده_حلال