eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.4هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
(ع) خطاب به حواریون: ‌ «موسى كليم الله، به شما دستور داد كه قسم به خداوند مخوريد، و من به شما فرمان مى دهم كه قسم راست[ غیر لازم] و دروغ به خداوند مخوريد» گفتند: اى روح خدا! بيشتر راهنماییمان كن! فرمود: «موسى پيامبر، به شما دستور داد كه مكنيد و من به شما دستور مى دهم درباره آن، انديشه [نيز] مكنيد، چه رسد كه زنا كنيد؛ زيرا هر كه در زنا انديشه كند، مانند كسى است كه در خانه آراسته [و زينت شده]، آتش روشن كند، كه اگر خانه را نسوزاند دودش آراستگىِ خانه را تباه مى سازد» ‌ الكافی: ج ۵، ص ۵۴۲ 📚 به نقل از (ع) 😍
💢در منابع شیعیان کتاب ج ۷ ص ۱۸۹ آمده است که یکی از علی مرتکب شده است چون علی آنها را از دیگری منع کرد؟ ✅اصل چیست و آیا صحت دارد؟ زنی مرتکب شده بود وقتی خواستند او را بزنند علی(ع) فرمود: کسانی که خودشان مرتکب این کار شده اند حق ندارند بزنند. یکی از کسانی که عقب رفت محمد بن علی فرزند امیرالمومنان بود. 📚این مطلب در کتاب کافی و من لایحضر ج ۸ ص ۳۵۶ آمده است. ✅بررسی سند روایت؟ در سند روایت الکافی « علی بن ابی حمزه » وجود دارد که واقفی بوده و در مورد او گفته شده است که و است. 📚زبده المقال ج2 ص15 بنابراین روایتش است. ✅روایت مذکور در « من لا یحضره الفقیه » شیخ صدوق نیز به صورت مرسل و بدون سند از « اصبغ بن نباته » نقل شده است که روشن است روایت بدون سند و غیر قابل احتجاج است. 📚الفقیه ج4 ص32 ✅بنابراین سند هر دو است و باید توجه داشت در صرفا مراجعه و استناد به منبع و آدرس کتاب دلیل بر صحت یک نیست و می بایست ابعاد مختلف از جمله و مورد بررسی قرار گیرد.
‌ 📚 نفرین مادرِ عابد بنی اسرائیل علیه السلام فرمودند : « كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ عَابِدٌ يُقَالُ لَهُ جُرَيْحٌ وَ كَانَ يَتَعَبَّدُ فِي صَوْمَعَةٍ ... در میان ، عابدی به نام زندگی می کرد که همواره در صومعه­ به می­ پرداخت . » روزی مادرش نزد وی آمد و او را صدا زد ، اما جریح چون مشغول نماز بود ، پاسخ مادرش را نداد . به خانه اش بازگشت و بار دیگر ، پس از ساعتی به صومعه آمد و او را صدا زد ؛ اما باز جریح به مادر اعتنا نکرد . وقتی برای بار سوم مادر آمد و از او جوابی نشنید ، _ با ناراحتی _ برگشت و می گفت : ای خدای بنی اسرائیل ! او را خوار و ذلیل کن . فردای همان روز ، زن بدکاره‌ای که حامله بود ، نزد جریح آمد و همان جا در کنار دیوار صومعه بچه­ ای به دنیا آورد و نزد جریح گذاشت و ادعا کرد که آن بچه ، فرزند این عابد است . این موضوع همه جا پخش شد و سر زبان­ها افتاد ، به طوری که مردم به یکدیگر می­ گفتند: کسی که مردم را از نهی می­ کرد و سرزنش می­ نمود ، اکنون خودش به آن مبتلا شده است. ماجرا را برای حاکم وقت تعریف کردند و او فرمان جریح عابد را صادر کرد . در این هنگام مادرش آمد . وقتی فرزندش را آن‌گونه در حالت رسوایی دید ، از شدت ناراحتی به صورت خود سیلی می زد . جریح رو به مادر کرد و گفت : مادرم ! ساکت باش! تو مرا به اینجا رسانده است ، وگرنه من بی‌گناه هستم . وقتی مردم این سخن جریح را شنیدند به او گفتند : ما از تو نمی‌پذیریم مگر اینکه ثابت کنی. عابد گفت : طفلی را که به من نسبت می­ دهند ، پیش من بیاورید. طفل را آوردند . جریح از طفل چند روزه سؤال کرد پدرت کیست؟ _ در حالی که همه متعجب بودند _ طفل گفت: پدرم، فلان چوپان از فلان خاندان است. به این ترتیب _ پس از رضایت مادر ، خداوند آبروی از دست رفتۀ عابد را باز گرداند _ و که مردم به او می­ زدند ، برطرف شد. بعد از این ماجرا ، جریح قسم خورد که هیچگاه از مادر خود جدا نشود و همواره در خدمت او باشد . 🗂منبع : بحارالأنوار ، ج 71 ، ص 75