👈 راضيم به رضای خدا
کشاورزی بود که تنها یک اسب برای کشیدن گاوآهن داشت. روزی اسبش فرار کرد. همسایه ها به او گفتند: چه بد اقبالی! او پاسخ داد: راضيم به رضای خدا
روز بعد اسبش با دو اسب دیگر برگشت.
همسایه ها گفتند: چه خوش شانسی!
او گفت: راضيم به رضای خدا
پسرش وقتی در حال تربیت اسبها بود افتاد و پایش شکست. همسایه ها گفتند: چه اتفاق ناگواری! او پاسخ داد: راضيم به رضای خدا
فردای آن روز افراد دولتی برای سربازگیری به روستای آنها آمدند تا مردان را به جنگ ببرند اما پسر او را نبردند. همسایه ها گفتند: چه خوش شانسی! او گفت: راضيم به رضای خدا
👌و این داستان ادامه دارد...
همانطور که زندگی ادامه دارد...
وخدا هيچگاه بنده اش را نمی آزارد...
كه او عاشق ترين معشوق است
ازصميم قلب ميگويم:
راضيم به رضای خدا
👈 نماز با عجله
روزی پیامبر اکرم(ص) در مسجد نشسته بودند در این هنگام شخصی وارد شده و به نماز ایستاد. اما بسیار با عجله رکوع و سجود بجا آورد و ارکان نماز را نیمه کاره انجام داد.
حضرت فرمودند: مانند کلاغی که به زمین نوک می زند، خم و راست شده و نماز خوانده، هر آینه اگر او در چنین وضعی و با چنین نماز خواندنی از دنیا برود، به دین من نمرده است.
📗 #شنیدنی_های_تاریخ
✍ سیدمهدی شمس الدین
👈 روزی رسان باقی است
در زمانها قدیم مردی عازم مسافرت بود، همسایگان به همسرش گفتند: چرا راضی شدی که او به مسافرت برود در حالی که خرجی و نفقه ای برای تو نمی گذارد؟
زن گفت: من از وقتی که شوهرم را شناخته ام او را خورنده روزی یافته ام نه روزی رسان، و من خدای روزی رسانی دارم اکنون خورنده روزی به مسافرت می رود، اما روزی رسان باقی است.
📗 #شنیدنی_های_تاریخ
✍ سیدمهدی شمس الدین
👈 اسارت بهتر از آزادى
جوانى عزب و بدون زن است، زیبا هم هست آن هم در نهایت زیبایى! به جاى اینكه او بخواهد برود سراغ زنها، زنها سراغ او مى آیند، روزى نیست كه صدها نامه و صدها پیغام براى او نیاید، از همه بالاتر برجسته ترین زنان مصر، صددرصد عاشق او شده اند، شرایط كامجویى برایش فراهم است، تمام امكانات آماده، درها همه بسته، خطر جان برایش درست كرده است، زن به او مى گوید: یا كام مى دهى، یا به كشتنت خواهم داد و خون تو را خواهم ریخت.
با این شرایط یوسف چه مى كند؟ دست به دعا برمى دارد و عرض مى كند: «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ اِلَىَّ مِمَّا یَدعُونَنى اِلیهِ وَ اِلاّ تَصْرِفْ عَنّى كَیدَهُنَّ أَصْبُ اِلَیْهِنَّ: پروردگارا! زندان براى من از آنچه این زنها دارند مرا به سوى آن دعوت مى كنند بهتر است، خدایا! من را به زندان بفرست و به چنگال این زنها گرفتار نكن.» (یوسف/ 33)
📗 #انسان_كامل
✍ علامه شهید مرتضی مطهری
👈 تو سیر و همسایه گرسنه
یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط رحمه الله می گوید: از ایشان شنیدم که فرمود: شبی در عالم رؤیا دیدم مجرم شناخته شدم و مأمورانی آمدند تا مرا به زندان ببرند، صبح آن روز ناراحت بودم که سبب این رؤیا چیست؟
با عنایت خداوند متعال متوجه شدم که موضوع رؤیا به همسایه ام ارتباط دارد. از خانواده ام خواستم که جستجو کند و خبری بیاورد.
همسایه ام شغلش بنایی بود، معلوم شد که چند روز کار پیدا نکرده و شب گذشته او و همسرش گرسنه خوابیده اند؛ به من فرمودند: وای بر تو! تو شب سیر باشی و همسایه ات گرسنه؟!
در آن هنگام من سه عباسی پول نقد ذخیره داشتم! فورا از بقال سر محل، یکی عباسی هم قرض کردم و با عذرخواهی به همسایه دادم و تقاضا کردم هر وقت بیکار بودی و پول نداشتی مرا مطلع کن.
📗 #کیمیای_محبت، ص 91
✍ محمدی ری شهری