#فرق_من_و_بسیجی_هیچ!!
🌷یک جا نمیشست غذایش را بخورد. به سنگر بچه بسیجیها سر میزد و هر جا یک لقمه ای میخورد؛ ناهار، شام یا حتی صبحانه ، فرقی نمیکرد. وقتی هم که ازش میپرسیدم؛ چرا این کار را میکند؟! میگفت:...
🌷....میگفت: اگر من در سنگر فرماندهی بنشینم و غذا بخورم، آن بسیجی که نان خشک یا دوغ یا ماست میخورد، فکر میکند؛ من که فرمانده هستم، غذایی بهتر از غذای او میخورم. این جوری بهتراست. بگذار بسیجی بداند، بین من که فرمانده هستم با او [که] یک بسیجی است فرقی وجود ندارد.
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید حاج شهید عبد الحسین برونسی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#استجابت_دعا!!
🌷چند روز قبل از عملیات والفجر ۴ که در سنندج بودیم در بین نماز مغرب و عشاء حاج آقا شمس راجع به دعا و اجابت آن از سوی خدا سخنانی را بیان نمودند. در بین سخنانشان گفتند انسان باید هر دعایی که دارد فقط از خدا امید اجابت داشته باشد، حتی اگر یک بند کفش میخواهد باید از خدا طلب کند و فقط امید به او داشته باشد.
🌷این حقیر به علت اینکه یکی از لنگه پوتینهایم بند نداشت و در هنگام رزم و پیادهروی اذیت میشدم ناراحت بودم. در آن لحظه به فکر افتادم و گفتم: خدایا این بنده حقیر یک بند کفش احتیاج دارم.
🌷وقتی نماز تمام شد و به سنگر برگشتم یکی از برادران رزمنده به نام علی معتمدی یک عدد بند پوتین از کیفش درآورد و گفت: بچه ها من یک بند پوتین دارم که از عملیات فتح المبین نگه داشته ام و نیازش ندارم! کى میخواهد تا به او بدهم؟ فهمیدم که دعایم رو به استجابت است، جریان را برای بچه ها تعریف کردم همه میخندیدند.
❌❌ جبهه خالق لحظه های زیبا و آرامبخش زندگی بود. آنم آرزوست....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#سخن_بزرگان 🌿
#آیت_اللہ_جوادی_آملی :
ما برای اینکه از دعای شهدا برخوردار باشیم،
باید در مسیر آنها حرکت کنیم و بدانیم،
دعای شهدا،
جزو دعاهای مستجاب است..
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
❄️☃🌨☃❄️
#سخن_بزرگان 🌿
#آیت_اللہ_جوادی_آملی :
ما برای اینکه از دعای شهدا برخوردار باشیم،
باید در مسیر آنها حرکت کنیم و بدانیم،
دعای شهدا،
جزو دعاهای مستجاب است..
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
#مسئولیت_طاقتفرسای_یکی_از_بچههای_سمج!
🌷تخریب در کردستان تجربه خاصی بود. یکی از آن تجربهها؛ تجربه زمین بود. خودی و دشمن دیگر دریافته بودند که در زمینهای سخت و سنگلاخ مین کار گذاشتن دشوار است و مطمئنترین محلها برای عبور؛ راه رفتن داخل شیار و پا روی سنگها گذاشتن بود. ولی یکی از بچه های سمج؛ محل تردد دشمن را با دشواری به هم ریخت.
🌷او مسئولیت طاقتفرسای مینگذاری در شیار را به عهده گرفت و تضمین کرد که دیگر دشمن از آن محل عبور نکند! یا اینکه آنقدر دلهره در دلش ایجاد شود که تا حد امکان از آن محل عبور نکند، وی بر خلاف تجربه به دست آمده، زیر تمام سنگهایی که به نوعی موقع عبور هر کسی ترجیح میداد روی آن قدم بگذارد و عبور کند مین کار گذاشت.
🌷بعضی را قطع کششی و بعضی را تله انفجاری کرد و در آخر همان شد که قولش را داده بود. دشمن بعد از چند بار عبور از آن مسیر و دادن تلفات به ناچار به راههای صعب العبورتر روی آورد.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
💕💚💕💚
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#وقتى_خدا_بخواهد....
🌷تعداد ۱۰ نفر اسیر داشتیم. من آوردم؛ دیدم یک درجهدار عراقی پشت خاکریز صدا زد: دخیل یا خمینی. من هم صدا زدم و با دست به او اشاره کردم؛ بیا و نترس و من چون خسته بودم یادم رفت که بگویم اسلحهات کو؟ او هم آمد به طرف من، حدود ۱۰ یا ۱۵ متر فاصله بود. من به اسیرانی که همراهم بودند نگاه کردم و گفتم: از این طرف حرکت کنید. یکمرتبه اسیری که داشت میآمد با اسلحه از ۳ یا ۴ متری من را هدف قرار داد. از جایی که خواست خـدا بود؛ وقتی که او ماشه اسلحه را چکاند، من....
🌷من سـرم را برگرداندم به طرف او، در همین موقع گلـولـهای که میخواست از ناحیه پشت سر من را هدف قرار دهد، گلولهاش هدر رفت و تفنگش قفل کرد. من وقتی به طرف او برگشتم دیدم با عجله گلنگدن تفنگ را میکشید. من با یک چرخش سریع او را به رگبار بستم و به جهنم واصل کردم. اسرایی را که همراه داشتم خیلی ترسیدند. اما من به اشاره به آنها گفتم: نترسید، کاری با شما ندارم. آنان را تحویل دادم و مجدداً برگشتم.
#راوی: سردار شهید کاظم فتحی زاده
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
🌺🌸🌺🍃