eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
8.7هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
23.8هزار ویدیو
1.7هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
قرار دل بی قرارم حسین هوای همیشه بهارم حسین "من از کودکی عاشقت بوده ام" هنوزم تو را دوست دارم حسین من و روضه ات زندگی می کنیم تویی لحظه لحظه کنارم حسین تویی عشق شیرین عمرم و من بجز عشق کاری ندارم حسین تویی آسمانی ترین واژه ام تویی عزت و اعتبارم حسین در این برزخ ناامیدی فقط به لطف تو امیدوارم حسین دلم را درآشوب دنیای درد به چشمان تو می سپارم حسین لباس پرآوازه ی نوکری بود پرچم افتخارم حسین چه بالا چه پایین بدون غمت چه لطفی ست در روزگارم حسین
حرف دل این روزهای خیلی هامون نمی فهمد کسی حال مرا این روزها آقا دلم تنگ است تنگ روضه های کربلا آقا شدم دور از بهشت روضه ات، تنها و سرگردان شبیه پیرمردی خسته حال و بی عصا آقا جهان بی روضه جای زندگانی نیست، یک لحظه جهان، بی اشک و روضه می شود زندان ما آقا قفس تنگ و نفس تنگم، چنان ماهی که افتاده به روی خاک های گرم، بی آب و هوا آقا همیشه اشک هایم شوق زنده ماندنم می داد مگیر از عمر من این شوق را محض خدا آقا اذان عشق می بارد هنوز از مأذن هیأت نمی خواهم نماز گریه ام گردد قضا آقا برایت روضه می خوانم الا ای کشته ی گریه فدای زخم زخم پیکرت ای سرجدا آقا سیاهی پا به روی سینه ات بگذاشت اما دید نمی افتاد از لب های خونینت دعا آقا مرا در بیت آخر می بری آنجا که زینب دید تنت افتاد زیر دست و پای نیزه ها آقا
عشق بدون روضه ات رنگ سراب می شود نفس برای نوکرت بی تو عذاب می شود عطر بهشت می وزد از تن و جان سینه زن قطره ی اشک گریه کن رود گلاب می شود اهل نماز می شود هر که تو را شناخته گرچه نماز دشمنت کفر حساب می شود هر که دل هوایی اش روضه نشین عشق شد نقشه ی نفس سرکشش نقش بر آب می شود در تب و تاب زندگی وقت طلوع رنج ها با هیجان نام تو درد جواب می شود با تو همیشه حال من خوب تر از گذشته است بی تو امید در دلم خانه خراب می شود آمده ای که خاک را وصل کنی به آسمان جز تو کدام حادثه عشق خطاب می شود
مرثیه کوفه تا شام از تنت دوری و سرنیزه مکانت شده است آیه ی کهف خدا ذکر زبانت شده است سرِ تو دست سنان است و گلویت خسته خسته از دست تکان های سنانت شده است بین هجده گل سرخم که به نی می سوزند زخم پیشانی تو خوب نشانت شده است برسان از سر نی نیم نگاهی به من و دخترت که نفسش، مرثیه خوانت شده است من عزادارم و دستانم اگر بسته، ولی سنگ ها بر سر من لطمه زنانت شده است شده امروز مرا همسفر کوفه و شام آنکه دیروز تو را قاتل جانت شده است معجر سوخته ی دخترکانت، امروز بدترین زخم روی روح و روانت شده است
ویرانه ای ست هر دو جهان بی عنایتت بیچاره ای ست آنکه ندارد ولایتت از عشق لذتی نچشید آنکه در دلش شوقی نداشته ست برای زیارتت حَظّی ز زندگی نبرد عالِمی که نیست اسمش میان گریه کنان بین هیئتت فردای ناگزیر جهنم نصیب اوست آن زاهدی که نیست به قلبش ارادتت از انبیا برای تو پیمان گرفته اند لنگ است پای هر چه نبی بی محبتت افسانه های حاتم و دریای بخشش یک قطره بیش نیست ز موج سخاوتت یحیای زخم خورده ی زهرا کجا کسی پیدا شود شبیه تو در رنج و غربتت "سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است"
"دعا کن زخم غمهایت بسوزاند مرا یک عمر" دعا کن بر ندارم سر ز درگاه شما یک عمر تو کوه تکیه گاه باورم هستی و من تنها به دلگرمی مهرت ایستادم روی پا یک عمر دو ماه از آخرین بوسه گذشته بر ضریح تو بگو دیگر نمی افتد جدایی بین ما یک عمر برای روضه هایت نوکر ساده نمی خواهی؟ نه امروز و نه فردا تا ابد تا انتها، یک عمر هوای گریه در آغوش صحنت کرده ام بازم بگو که حوصله داری برای این گدا یک عمر؟ به آن شهری که عطر پرچمت در زلف یادش نیست بهشت حتی اگر باشد ندارم اعتنا یک عمر به یاد زندگی هایی که با شوق سفر کردم نخواهد رفت از یادم خیال کربلا یک عمر