روزی هزار بار که شکر خدا کنیم
شاید که حق آمدنش را ادا کنیم
ما عهد کردهایم به هر بزم روضهای
اول برای روز ظهورت دعا کنیم
دستی بده که سینهزن نوحهها شود
اشکی بده که خرجی این دیدهها کنیم
شاگرد مکتب شهدا و ولایتیم
هیهات اگر که بیرقتان را رها کنیم
یک روز میرسد که همه در جوار تو
عزم زیارت نجف و کربلا کنیم
#محمدعلی_بیابانی
#جمهوری_اسلامی_ایران
ایران تن است و ما همه اعضای پیکریم
این خاک خانه ایست که با جان بر آن دریم
کرد و بلوچ، ترک و عرب، زیر پرچمش
با هر نژاد و مذهب خواهر-برادریم
ایران من! نفس به هوای تو میکشیم
ایران من! فقط به هوای تو میپریم
خود را فروخت آنکه اقامت خرید و رفت
ما عشق را به قیمت جان از تو میخریم
بر خون گذاشت پا و گذشت از وطن ولی
لعنت به ما اگر که از این خاک بگذریم
«ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم»
روزی هزار بار برای تو جان دهیم
تا که تو را به دست امام زمان دهیم
شاعر: #محمدعلي_بياباني
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
قرار من چه کسی بعد تو قرار علیست
پس از تو بانوی خانه! که خانه دار علیست
تو جسم و جان منی بین قبر خوابیدی
و این مزار، مزار تو نه مزار علیست
دلیل خیسی این خاک، اشک نیست فقط
کمی هم از عرق روی شرمسار علیست
تو یاس بودی و در باغ، پرپرت کردند
عجیب نیست اسیر خزان، بهار علیست
پس از تو آنچه سپید است گیسوی حسن است
پس از تو آنچه سیاه است روزگار علیست
غذای دیشبمان دستپخت زینب بود
چنان تو و پدرت، دخترت کنار علیست
دری که سوخته، دارد هنوز می سوزد
چرا که مستمع روضه های یار علیست
منم که ماندم و لبخند و طعنه ی یک شهر
وگرنه خانه ی تو نزد کردگار علیست
به روی شانه ی تو چند موی سوخته بود
نه موی سوخته بلکه طناب دار علیست
شاعر: #محمدعلي_بياباني
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
ای روزهای تار! ای شبهای دور از ماه
ای بیقراریهای دائم با دلم همراه
ای بغضهایی که میایید از سفر ناگاه
باری اگر شوق سفر دارید بسم الله
ای بغضهای بیقرار روز و شبهایم
من نیز مانند شما دلتنگ زهرایم
هرچند گریانم تبسم میکنم امشب
بیتاب، رو بر جانب قم میکنم امشب
در کوچههایش خویش را گم میکنم امشب
انگار با زهرا تکلم میکنم امشب
در قاب عکسی خالی از قبری که ناپیداست
با قم نمایی دیگر از آن آشنا پیداست
ای آشنای بیقراریهای این مردم
با تو رسیده تا مدینه پای این مردم
رنگ حقیقت یافته رویای این مردم
یا فاطمه! یا حضرت زهرای این مردم
ای حامی امروز من فردا مرا دریاب
یا فاطمه! در حشر، چون دنیا مرا دریاب
اما جدا کن شاعر از غم حال دفتر را
بشنو صدای خنده ی موسی بن جعفر را
دریاب شور اشکهای شوق مادر را
حالا بیا و ثبت کن ذوق برادر را
معصومه خانم چشم تا وا میکند امشب
دیده به رخسار رضا وا میکند امشب
آن شب مدینه شاهد زهرای دیگر شد
از عطر یاس فاطمه دنیا معطر شد
شأن نزولش آیههای سبز کوثر شد
آنروز در تقویم شیعه روز دختر شد
بانوی عالم حفظ کن دنیا و دینم را
دریاب خانم! دختران سرزمینم را
در خاک مرده بذرهای علم میکاری
فیض حضورت در تمام حوزه ها جاری
در سایه ات دفنند عالم های بسیاری
گلپایگانی، حائری، علامه، خوانساری
شاگردهای مکتبت استاد افلاکند
صدها چو بهجت در جوار تربتت خاکند
آه ای کریمه ای ملیکه عمه سادات
با کوله باری آمدم لبریز از حاجات
برگشتن از پیش تو با دست تهی هیهات
پس باز قسمت کن که مثل اغلب اوقات
تا که به زودی زائر صحن رضا باشم
آقا بخواهد اربعین را کربلا باشم
شاعر: #محمدعلی_بیابانی
مداحی آنلاین - نماهنگ ای جونم حسین - بیابانی.mp3
3.59M
🌴شب زیارتی امام حسین(علیه السلام)
🍃دستم و گرفتی و آوردی توی روضه هات
🍃نذاشتی گم بشم حسین رفیق شدم با نوکرات
🎙 #محمدعلی_بیابانی
با ذکر صلوات هدیه به پیشگاه مولا صاحب الزمان(عج الله) درنشـــر مطالب و ثــواب آنها شریــک شویــد.
💚الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبکبرۍسلاماللهعلیها💚
#بهار_مهدوی
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌙
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
قرار من! چه کسی بعد تو قرار علیست؟!
پس از تو بانوی خانه! که خانهدار علیست؟!
تو جسم و جان منی، بین قبر خوابیدی
و این مزار، مزار تو نه، مزار علیست
دلیل خیسی این خاک، اشک نیست فقط
کمی هم از عرق رویِ شرمسار علیست
تو یاس بودی و در باغ، پرپرت کردند
عجیب نیست اسیر خزان، بهار علیست...
پس از تو آنچه سپید است، گیسوی حسن است
پس از تو آنچه سیاه است، روزگار علیست
غذای دیشبمان دستپخت زینب بود
چنان تو و پدرت، دخترت کنار علیست
دری که سوخته، دارد هنوز میسوزد
چرا که مستمع روضههای یار علیست
✍ #محمدعلي_بياباني
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
نسیم می وزد و باده خوشگوار شده
گلی شکفته که سرچشمهی بهار شده
حضور خاکی رب است در مدار زمین
که با تولد یک زن ادامه دار شده
کسی که از تبعات وصال و هجرانش
خوش است فرش؛ ولی عرش سوگوار شده
کسی که شرط وجود پیامبر حتی
به شرط بودن او صاحب اعتبار شده
به گرد قامتش امواج نور خیمه زده
به زیر هر قدمش کهکشان غبار شده
عیان شده است که سرّ نهان خلقت کیست
پس از تو گفت خدا داستان خلقت چیست
نوشت اوّل دفتر از ابتدا زهرا
از ابتدای ازل تا به انتها زهرا
از آن زمان که ندانیم تا نمیدانیم
همیشه و همه اوقات و هر کجا زهرا
و خواست تا بنویسد نبی، علی، حسنین
خلاصه شد همه در یک کلام، با زهرا
و حرف تا که به اینجا رسید فهمیدم
که بود و هست همه کارهی خدا زهرا
چرا که منحصراً خلقت چنین نوری
فقط برای خودش بوده است تا زهرا ...
میان عرصهی میقات پای بگذارد
و حق ز آینهی خویش پرده بردارد
که رو کند سند افتخار خلقت را
نشان دهد به همه شاهکار خلقت را
به مهر و ماه و سپهر و فلک بفهماند
دلیل گردششان بر مدار خلقت را
کسی که جز خودش و احمد و علی نشناخت
کنیز عرشی پروردگار خلقت را
در آن زمان که زمانِ زمان به سرآید
و بین حشر ببندند بار خلقت را
خدا ندا کند: ای فاطمه حبیبهی من
بیا به سر برسان انتظار خلقت را
بیا که عرصهی محشر برایت آماده است
بگیر دست خودت اختیار خلقت را
که جن و انس بفهمند کار ما با توست
تمام هستی مایی، فقط خدا با توست
به اوج شأن و مقامت سری نمیآید
کسی نیامده و دیگری نمیآید
دلیل ختم نبوّت نبوده بابایت
پس از ظهور تو پیغمبری نمیآید
شنیدهایم که در صورت نبودت هم
برای همسر تو همسری نمیآید
به قامت تو فقط مادری برازنده است
به مهربانی تو مادری نمیآید
قدم گذار به محشر که تا نیایی تو
برای خلق شفاعتگری نمیآید
نگات مور وجود مرا سلیمان کرد
یهود را نَفَس چادرت مسلمان کرد
تو و صفات تو را هر چقدر سنجیدیم
و هر چه در دل این بیکرانه چرخیدیم
به انتهای تو راهی نیافتیم اصلاً
در ابتدای تو مانده تو را نفهمیدیم
نبی نبود، علی هم نبود، تو بودی
و ما کنار خدا جلوهی خدا دیدیم
حضور گرم تو یک روز هم زیادی بود
برای ما که کنارت دمی نتابیدیم
همین که سایهی تو سایه سار این دنیاست
همیشه گرم نگاه زلال خورشیدیم
بهشت میشود آنجا که تو نگاه کنی
نگاه کن که مرا باز رو به راه کنی
زکُنه ذات تو این عقل کم چه میفهمد
شب سیاه دل از صبحدم چه میفهمد
زبانِ از تو سرودن فقط زبان خداست
شکوه وصف تو را این قلم چه میفهمد
به بندگی تو بیخود نکرده فخر، خدا
نماز از قدم پر ورم چه میفهمد
سه روز نان خودت را به دیگران دادی
بپرس از کرم، از این کرم چه میفهمد
بپرس دختر پیغمبر خدا امّا
چنین غریب چنین بی حرم؛ چه میفهمد؟!
من از نسیم معطر به یاس فهمیدم
«حضور مادریات را شلمچه میفهمد
شده است نام تو سربند هر جوان شهید
تبسم تو تسلّای مادران شهید»
✍ #محمدعلی_بیابانی