#مدح_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
هر کس به کسی نازد و ما فاطمه داریم
گفتیم همیشه ، همه جا فاطمه داریم
ننگ است بکوبیم درِ خانه هر کس
دنبال سرابیم چرا؟ فاطمه داریم
ما ترس نداریم ز سیلاب حوادث
مانند علی بعد خدا فاطمه داریم
ما چشم طمع تا ابدالدهر نداریم
بر ثروت هر بی سر و پا ، فاطمه داریم
رو کن به مسیر دگری ای غم دنیا
بیهوده به این سمت نیا ، فاطمه داریم
زهراست که داده است به ما جرات طوفان
در دل نبُوَد واهمه تا فاطمه داریم
#مدح_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
دل كه ميگوييم پس دلدار يعني فاطمه
نُه فلك را نقطهء پرگار يعني فاطمه
یار پیغمر شدن ، رفتن شبی در غار نیست
ما كه ميگوييم يار غار يعني فاطمه
در کرم هرکس به مقداری توانش میرسد
هرکجا گفتند بی مقدار , یعنی فاطمه
آنکه بخشیدست از انگشتر دستش علیست
آنکه بخشیدست از افطار یعنی فاطمه
"تنفقوا ممّا تحبّون" است مصداقش علی
معنی "الجّار ثُمَّ الدّار" یعنی فاطمه
هرچه گفتیم و شنیدیم از کرامات خدا
جلوه اش در عالم اظهار یعنی فاطمه
شیخ را دیدم پس از هفتاد سال اینگونه گفت
نحو و صرف و منطق و اسفار یعنی فاطمه
پِی اگرچه احمد و هر خشت آن گرچه علی
خانه ی اسلام را معمار یعنی فاطمه
يار گفتم درب خیبر گفت یعنی حیدر و
در مدینه "در" صدا زد یار یعنی فاطمه
بین روضه نام چاه آمد اگر ، یعنی علی
هرکجا نام در و دیوار یعنی فاطمه
هرکجا گفتند دشتی لاله گون یعنی حسین
هرکجا پیراهنی گلدار یعنی فاطمه
#مدح_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
فقط نه اینکه تو از انبیاء سری زهرا
که با علی و پیمبر برابری زهرا
تو ام احمد و کلثوم و زینب و حسنین
اصالتاً به امامان تو مادری زهرا
بزرگ لفظ حقیریست در بزرگی تان
ظهور و مظهر الله اکبری زهرا
صحیفه ی تو که شد کاتبش امیر کلام
گواست مثل پیمبر پیمبری زهرا
قسم به لیلة الاسری تو لیلة القدری
قسم به چشمه ی زمزم تو کوثری زهرا
تو کیستی که شبی در قبیله ی کفار
به نور چادرت اسلام پروری زهرا
زمان فتنه که دستان مرتضی بسته است
تو ذوالفقار سخنگوی حیدری زهرا
تو یک تنه، همه ای در مصاف با دشمن
تو کفو شیر خدایی، دلاوری زهرا
درست آخر دنیاست، اول حشر است
اگر که دست به معجر بیاوری زهرا
#مدح_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
آن بانویی که فاطمه، شأن صفاتش بود
هم فضه هم سلمان یکی از معجزاتش بود
روزی سه نوبت خانهاش را نور میبخشید
شهر مدینه روشن از وقت صلاتش بود
وقتی خدا از قبل خلقت امتحانش کرد
یعنی که صبر و استقامت جزءِ ذاتش بود
پیراهن شام عروسی را به سائل داد
جود و کرم دلدادهی حُسنِ ذکاتش بود
یا چادرش مرد یهودی هم مسلمان شد
اعجاز میکرد و کلیمالله ماتش بود
حوریّه بود اما زمینی زندگی میکرد
افتادگی بارزترین وجهِ حیاتش بود
تَکویر و قدر و نور و کوثر، هلاَتی والفجر
محکمترین تفسیرهای محکماتش بود
در کوچهها دستش شکست و پای حیدر ماند
حفظ ولایت از اَهمّ واجباتش بود
اَلجاّر ثُمَّ الداّر، هر شب پای سجاده
فکر تمام شهر تا روز مماتش بود
او ناخدای رحمت حق در دو عالم شد
خون خدا تفسیر کشتیِ نجاتش بود