eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
8.8هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
23.7هزار ویدیو
1.7هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 چگونه دعا كنيم شخصی در محضر امام زين العابدين عليه السلام عرض كرد: الهی! مرا به هيچ كدام از مخلوقاتت محتاج منما! امام عليه السلام فرمود: هرگز چنين دعايی مكن! زيرا كسی نيست كه محتاج ديگری نباشد و همه به يكديگر نيازمندند. بلكه هميشه هنگام دعا بگو: خداوندا! مرا به افراد پست فطرت و بد، نيازمند مساز! 📗 ، ج 78، ص 135 ✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى 👈 نصیحت ذوالنون مصری یکی از وزرا، نزد ذوالنون مصری (عارف قرن سوم) رفت و از او دعایی خواست. ذوالنون گفت: وزیر را مسئله چیست. گفت: روز و شب در خدمت سلطان مشغولم. هر روز امید آن دارم که خیری از او به من رسد، و در همان حال ترسانم که مبادا خشم گیرد و مرا عقوبت دهد.  ذوالنون گریست. وزیر گفت: شیخ را چه شد که از شنیدن این سخن، گریه کردید. ذوالنون گفت: اگر من هم خدای عزوجل را چنان می پرستیدم که تو سلطان را، اکنون از شمار صدیقان بودم. 👌یعنی خدا را باید چنان پرستید که هماره از او در خوف و رجا بود. 📗 ✍ محمد محمدی اشتهاردی 👈 رعايت حجاب در نزد نابينا! امّ سلمه نقل می كند: در محضر پيامبر صلی الله عليه و آله بودم. يكی از همسرانش به نام ميمونه نيز آنجا بود. در اين هنگام، ابن امّ مكتوم كه نابينا بود به حضور رسول خدا صلی الله عليه و آله آمد. پيامبر صلی الله عليه و آله به من و ميمونه فرمود: حجاب خود را در برابر ابن مكتوم رعايت كنيد! پرسيدم: ای رسول خدا! آيا او نابينا نيست؟بنابراين حجاب ما چه معنی دارد؟ پيامبر صلی الله عليه و آله فرمود: آيا شما نابينا هستيد؟ آيا شما او را نمی بينيد؟ زنان نيز بايد چشمانشان را از نامحرم ببندند. 📗 ، ج 104، ص37 ✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى حضرت روح الامین از نوح علیه السلام که دو هزار و پانصد سال عمر داشت، پرسید: ای دراز عمرترین پیامبر! دنیا را چگونه یافتی؟ نوح علیه السلام گفت: دنیا را همچون خانه ای یافتم که دو در دارد؛ از یک در، آمدم و از در دیگر، بیرون رفتم. 📗 ✍ ملا احمد نراقی 👈 پیک ناپیدا دلسوخته ای هر شب خدا را می خواند و ذکر اللّه از دهان او نمی افتاد. در همه حال لفظ اللّه بر زبان داشت و یک دم از این ذکر، نمی آسود. شبی شیطان به سراغش آمد و گفت: این همه الله را لبیک کو؟ چگونه او را این همه می خوانی و هیچ پاسخ نمی شنوی؟ اگر در این ذکر، سودی بود، باید ندایی می شنیدی و لبیکی می آمد. مرد، شکسته دل شد و به خواب رفت. در خواب حضرت خضر را دید که به او می گوید: چه شد که از ذکر بازماندی؟ گفت: همه عمر او را خواندم، هیچ پاسخ نشنیدم. اگر بر در کسی چند بار بکوبند، پاسخی شنوند. من سال ها است که الله می گویم و لبیک نمی شنوم. ترسم که مرا از خود رانده باشد و سزاوار لبیک نباشم. خضر گفت: هرگاه که او را خواندی، او تو را پاسخ گفته است. گفت: چگونه؟ گفت: همین که او را می خوانی، او تو را حال و توفیق داده است که باز بیایی و الله بگویی. آن الله گفتن های تو، لبیک های خدا است. اگر رد باب بودی، آن توفیق نمی یافتی که باز آیی و باز او را بخوانی. بدان که اگر در دل تو سوز و دردی است، آن سوز و گدازها، همان فرستادگان خدا هستند که از جانب خدا تو را پاسخ می گویند و به درگاه او می کشانند. 🍂گفت آن الله تو لبیک ماست 🍂آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست  🍂ترس و عشق تو کمند لطف ماست 🍂زیر هر یا رب تو لبیک هاست  اگر دیدی که جاهلی و غافلی، خدا را نمی خواند، بدان که خدا بر دهان و دل او قفل زده است، و اگر اهل دلی پیوسته خدا را خواند، آن از توفیق و اراده حق است که خواسته است بنده اش به درگاه آید و نالد. پس اگر چون گذشته ذکر بر لب داشتی، بدان که او تو را بدین کار گمارده است و اگر به ذکر و مناجات، رغبت نداشتی، پس همو تو را اجازت نفرموده است. 📗 ✍ جلال‌الدین محمد بلخی (مولانا) 👈 شبلی و سگ از شبلی که از عارفان نامی است، پرسیدند: ای شیخ! از چه زمانی وارد زهد و تقوا شدی؟ او گفت: روزی از محله ای عبور می کردم که سگی را بر کنار جوی آبی دیدم. آن حیوان می خواست آب بخورد؛ اما با دیدن عکس خود در درون آب، به خیال اینکه سگی دیگر درون آب است، می ترسید و خود را عقب می کشید. این رو آوردن و گریز ساعتی ادامه پیدا کرد. سر انجام، سگ به ناگاه سر در آب فرو برد و دانست که سگ دیگری در کار نیست؛ بلکه خودش مانع رفع تشنگی اش بوده و وقتی خود را ندید به آسودگی سیراب شد. شبلی گفت: با مشاهده آن ماجرا فهمیدم که حجاب و مانع من در رسیدن به کمال و ترقی، خود بینی خود من است و از آن پس، کوشش نمودم تا خود را نبینم و به خود نیندیشم، تا راه سعادت را پیدا کنم! 📗 ✍ رضا شیرازی