eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
8.8هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
23.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از منتظران ظهور
✨بزن کف مرتضی داماد گشته ✨بزن کف قلب زهرا شاد گشته 👏👏👏 ✨بزن کف در قدوم ماه داماد ✨بزن لبخند تا حق را کنی شاد 👏👏👏 ✨چنین داماد را باشد عروسی ✨که هستی آیدش بر پای بوسی 👏👏👏 ✨عروسی دختر ختم رسولان ✨عروسی مصطفی را راحت جان 👏👏👏 ✨عروسی مریم و هاجر کنیزش ✨عروسی کو خدا دارد عزیزش 👏👏👏 ✨عروسی هستی هستی فدایش ✨عروسی خلق داماد از برایش 👏👏👏 ✨چه دامادی که فخر کائنات است ✨چه دامادی خداوند ثبات است 👏👏👏 ✨چه دامادی سراپا فخر و عزت ✨چه دامادی خدای عشق و غیرت 👏👏👏 ✨چه دامادی محمد ساق دوشش ✨ملائک هم غلام حلقه گوشش 👏👏👏 🌸🍃حلول ماه ذی الحجه و سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه ( س) مبارک باد 🌸🍃 حیدر را ببین که زانو زده از شرم پیش روی رسول خدا. لبخند می زند پیامبر (ص) و یاری اش می کند تا به سخن در آید و نام زیبای فاطمه را به زبان بیاورد.  چه کسی بهتر از تو علی جان  برخیز فاتح خیبر!  تنها تو هستی که دروازههای قلب فاطمه را گشوده ای.  ببین سکوت ناز فاطمه را.   ببین گل های سرخ حیا را روی گونه هایش  این گل ها برای تو شکوفا شده اند  قلب فاطمه لبریز از مهر توست یا علی  گل بیاورید  عید پیوند دو نور است  پریان آسمانی در جشن تلاقی چشمان علی و فاطمه هم آوا شده اند: «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقیانِ»  عاقد خدا و شاهدش پیغمبر او داماد حیدر، گل عروسش کوثر او در صورت زهرا چه شرم دلنشینی ست در چهره ی مولا چه شوق بی قرینی ست این ساقی کوثر امیر المومنین است که ساق دوشش حضرت روح الامین است این عشق اوج عشق معنای حضور است نور علی نور است، امشب غرق نور است   🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ☝️☝️ 💠 ویژۀ عروسی حضرتِ زهرا و امیرالمومنین علی علیه السلام و روزِ ازدواج شد سرود رو لبامون با یه قلبِ بی قرار لا فَتی الا عَلی لا سَیف الا ذوالفقار گل بریزید نُقل بپاشید شامِ جشن و شادیِ به تن مولای عالم خلعت دومادیِ تا که می بینه عروسُ چهرۀ معصومشُ میره می بوسه علی دست پدر خانومشُ جبرئیل اومد به رویِ سینۀ عالم نوشت اولِ ذی الحجه جشنِ تویِ تالارِ بهشت خطبۀ عقدُ خدا امشب می خونه عاشقا آینه بندونهِ تمومِ کهشکونه عاشقا حسرت این زندگی رو کلِ دنیا می خوره خونشون تویِ مدینه از بهشتم سر تره بی قرار بی قرارم شب شب مهتابمِ اول این زندگی که حاصلش اربابمِ جبرئیل آماده شد تا عالم و مهمون کنه بعد هر لبخندِ زهرا عرشُ گلبارون کنه زیر یک سقفن از امشب در کنارِ هم خوشن این عروس دوماد الهی که به پای هم پیر بشن تو قیامت حضرتِ زهرا قیامت می کنه دونه دونه از تمومِ ما شفاعت می کنه لا فَتی الا عَلی لا سَیف الا ذوالفقار .... 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 دست زهرا و علی در دست هم برده از هر خاطری اندوه و غم خطبه خوان پیغمبر کون و مکان النکاح سنتی گفتا زجان قند می سایند جمع حوریان بر سر زهرا و شاه مومنان کل کشان اهل زمین و آسمان اذن باران داد خلاق جهان غرق شور و شوق گشته عالمین بهر باب المجتبی ام الحسین چشم پیغمبر پر از باران مهر نور باران عالمی زین دو سپهر فاطمه گفتا قبلت یا علی مرتضی شد همسر دخت نبی یا حیدر و یا زهرا علیهماالسلام شاد است دل ولية الله و ولی پیوند مبارکی‌ست، زهرا و علی بالای سر عروس نه در دل حق قند آب شد آن زمان که فرمود: بلی
با اشک بی‌زوال خودم گریه می‌کنم بر روز و ماه و سال خودم گریه می‌کنم این پلک ها به روضه‌ی تو‌ زخم شد حسین بس با زبان حال خودم گریه می‌کنم حالا دگر بدون عصا می‌خورم زمین گاهی خودم به حال خودم گریه می‌کنم می‌پرسم از خودم که چرا بی کفن شدی؟ بر پاسخ سوال خودم گریه می‌کنم گاهی که یاد عصر دهم می‌کند دلم بر غارت جلال خودم گریه می‌کنم من آن کبوترم که ز شلاق ها هنوز هر شب ز درد بال خودم گریه می‌کنم ای بهترین برادر دنیا برای تو تا وقت ارتحال خودم گریه می‌کنم
ی میان خیل تو از یادها فراموشم شبیه شمع مزاری غریب، خاموشم به چشمه‌ای که به دریا نمی‌رسد رحمی قسم به جان تو با دوری‌ات نمی‌جوشم فقط نه ماه محرم که هجر هم داغی‌ست من از فراق تو گاهی سیاه می‌پوشم دلم شکست و به حالم دل ضریحت سوخت به خوابم آمد و گفتا بیا در آغوشم به روضه می‌روم و تازه می‌شود داغم دلم نمی‌شود آرام، هر چه می‌کوشم ببین شکسته‌دلانت چه عالمی دارند در استکان ترک‌خورده چای می‌نوشم به هر دری زده‌ام تا به کربلا برسم فقط اگر نرسیدم مکن فراموشم شاعر:
رجب چیست؟ نهری میان بهشت که آخر به بَحرُالنَّجَف می‌رسد
بسم الله الرحمن الرحیم رشته‌ی دلهای عاشق پشت این در بسته شد رزق ما از سفره‌ی موسی ابن جعفر بسته شد تا خبر آمد غروب از خانه بیرون می‌زند با هجوم سائلان از صبح معبر بسته شد مشت ما را وا نخواهد کرد وقتی از کرم مشت مسکین درش با کیسه‌ی زر بسته شد آنکه از کار پیمبرها گره وا می‌کند دست و پایش در غل و زنجیر آخر بسته شد ای خدا آزاد بودن پیشکش این ظلم چیست؟ در قفس حتی پر و بال کبوتر بسته شد یک نفر با تازیانه آمد و در باز شد یک نفر با تازیانه آمد و در بسته شد تازیانه رفت بالا چشم مادر تار گشت تازیانه خورد بر تن چشم مادر بسته شد آه روی تخته پاره ساق پایش بند نیست بیش از این حرفی ندارم روضه ها سربسته شد ✍ 🏷