eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.6هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸دارد تمام می شود اردیبهشتی که بوی نابِ باران و شکوفه می داد ماه بهشتیِ بینظیری که با همه ی ماه ها فرق داشت ما می مانیم و خیابان هایی ؛ که دلشان برای مهربانیِ ابرهای بهاری، تنگ می شود ، برای نازدانه ی دل نازک فصل ها ، که صدای هق هق شبانه اش ؛ توی گوش کوچه های شهر ، تا همیشه خواهد ماند ... اردیبهشت تمام می شود 🌸 و این خیابان ها ؛ تا رسیدنِ پاییز ، بغض گلوگیرشان را با دو جرعه آفتاب ؛ قورت خواهند داد ...🌸🍃 🌸🍃
میان اینهمه اندوه و عزای آوار شده، بگذار برایت از عشق بگویم. بگذار برایت بگویم کسی در جهان من هست، کسی شانه‌ به شانه‌ی احساسات و آرزوهای من ایستاده که حضور او، رنج دویدن و احتمال نرسیدن را کمتر می‌کند. من می‌دوم، چون ذوق دارم برای نگاه‌های جستجوگر و عزیزی که دورتر ایستاده و جسارت مرا در محاصره‌ی ناملایمتی و اندوه، تحسین می‌کند. بگذار برایت بگویم آدم‌ها گاهی می‌دوند تا برق شادیِ چشم‌های مهربان و عزیز کسی را ببینند. آدم‌ها در دل ماجراهای بسیاری امید دارند و این امید را مدیون حمایت‌های معنوی کسی هستند. بگذار برایت بگویم... بگذار برایت از عشق بگویم، که تنها عشق، مرهم موقتی برای زخم‌های عمیق این‌روزهاست... 💕💙💕💙
کاش به ما هم فکر می‌کردید. به ما که زیر آوار مانده‌ایم. ایران این‌روزها، آبادان است و متروپل، حس اعتماد و امنیت ما مردم، که فرو ریخته. مریم‌ها و رامین‌ها و شیرین‌ها و خیلی‌ها و خیلی‌ها و خیلی‌ها زیر آوار مانده‌اند و کافه‌ی آرزوهاشان روی سرهاشان خراب شده. کاش به ما هم فکر کنید، به کودکی‌مان، جوانی‌مان، میان‌سالی‌مان، پیری‌مان. به اجاره نشینی که این‌روزها آواره‌ست، جوانی که دیگر به ازدواج فکر نمی‌کند، که نمی‌تواند فکر بکند! به بازنشسته‌ای، کارگری، معلمی، دانشجویی، کارمندی که حقوقش کفاف زیست نمی‌دهد. به جوانی که هر روز سقف آرزوهاش را کوتاه‌تر می‌بیند، آنقدر که کمر خم کرده و فضای ایستادن ندارد. کاش به ما هم فکر می‌کردید، به ما، به ما زیر خط فقر جا مانده‌ها. کاش فکر می‌کردید، به هوایی که برای تنفس نیست، قدرت خریدی که محدود شده، آبی که هر ثانیه کمتر می‌شود، به سفره‌ای که هرروز کوچک‌تر، جیبی که هر ثانیه خالی‌تر و زخمی که هر لحظه، عمیق‌تر. کاش به ماهم فکر می‌کردید، به متروپلِ اعتمادمان که فرو ریخته و اندوه عظیمی که خشم شده، و خشمِ جمعیِ لبریزی که خدا می‌داند به کجا ختم خواهد شد، خدا می‌داند... راهتان را علنا از مردم جدا کردید و پا روی اکثریت گذاشتید و اقلیت را انتخاب کردید و حالا نوبت ماست که انتخاب کنیم، ما طرد شده‌ها، که هرچه بیشتر طردمان کردید، بیشتر به هم نزدیک شدیم... 💕🧡💕🧡
من فکر می‌کنم اصلِ زندگی همین تلاش کردن‌ها و از پا در آمدن‌ها و دویدن‌ها و بعد از مشقت‌های بسیار، رسیدن‌هاست. من فکر می‌کنم زندگی بدون این‌ها معنای درستی القا نمی‌کند، من فکر می‌کنم نمی‌شود آرام و بی‌دغدغه زیست و لذت برد‌‌ و اساسا چیزی از زندگی فهمید. آدم تا یک جایی بدون هدف دوام می‌آورد، از یک جایی به بعد، به اطرافت و به خودت نگاه می‌کنی و می‌بینی هرچیز که می‌خواستی، داری اما احساس خوبی نداری! من فکر می‌کنم احساس رضایت درونی، از پویاییِ مداومِ یک انسان نشات می‌گیرد و از تلاش‌های بسیاری که می‌کند و تجربه‌های بی‌نظیری که دارد و دستاوردهای عزیزی که با چنگ و دندان به دست آورده. لذت‌بخش است آدم برای چیزهای بهتر، شرایطی مطلوب‌تر و زیستنی باکیفیت‌تر تلاش کند. من فکر می‌کنم آدم با همین هدف‌ داشتن‌ها و تلاش کردن‌ها سرپاست. 💕💙💕💙
عزیزدلم! خوب باش، همیشه، در هر شرایطی، لبخند بزن و ایمان داشته باش که از مشکلات و اندوهت قوی‌تری. ایمان داشته‌باش که گرفتاری‌های جهان، هرگز مانند تو هوشمند نیستند و به وضوح، قابل پیش‌بینی‌اند. که دومینو وار و منظم پیش می‌روند و تو اگر خونسرد و آرام باشی، به سادگی می‌توانی مسیر حرکتشان را دنبال کنی و مقابلشان بایستی تا بیش از این جهانت را به‌هم نریزند. امان از زمانی که دست و پای خودت را گم کنی و به این چرخه‌ی معیوب اجازه‌ی پیش‌رَوی بدهی، امان از وقتی که به‌خاطر ناامیدی و اضطراب، گوشه‌ای بایستی و به مهره‌ها، فرصتِ تخریب بدهی و به جای چند مهره‌ی کوچک، بخش عظیمی از مهره‌های جهانت را درگیر کنی! در حالی که با جسارت و امید، می‌توان از این چرخه‌ی معیوب، چرخه‌ای مطلوب ساخت. دومینو هرگز از یک انسان قوی‌تر نیست! مشکلات و دردها هم همینطور... عزیزدلم! نه اندوه، نه بیماری و نه گرفتاری، پایانِ راهِ تو نیستند! پایان راه تو درست همان‌جایی‌ست که کنار می‌کشی و خودت را تسلیم گردباد چموش شرایط می‌کنی. وقتی می‌شود جسورانه از همان ابتدا مقابل اولین مهره‌‌های ناخلف ایستاد و مابقیِ مهره‌ها را نجات داد، چرا ناامید می‌شوی؟ تو قوی‌تر از چیزی هستی که فکر می‌کنی، بسیار قوی‌تر، بسیار جسورتر و بسیار تسلیم‌ناپذیرتر... ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
باید خیلی جنس وجودت ناب باشد که دیگران را تحسین کنی و از تماشای موفقیت و خوشبختیِ آنان لذت ببری. باید خیلی اصیل باشی که رنج‌های دیگران تو را غمگین کند و شادی‌های آنان تو را خوشحال. باید خیلی از عقده‌ها و کمبودها به دور باشی و از انسانیت، سرشار! و آنقدر قوی که شکست‌ها و ناکامی‌ها، از تو یک انسانِ سَرخورده و حقیر نساخته‌باشند، انسانی بی‌منطق، که علیه دستاوردها و داشته‌های دیگران جبهه می‌گیرد! باید خیلی شخصیت محکمی داشته‌باشی که با وجود چیزهایی که بر تو گذشته، همچنان از اینکه آدم‌هایی هستند که اراده می‌کنند، تلاش می‌کنند و موفق می‌شوند، احساس خوبی داشته‌باشی. باید آنقدر اصالت داشته‌باشی؛ که برای دیگران هم آرزوهای خوب کنی، برای دیگران هم خوشحال باشی و برای دیگران هم خوب بخواهی. باید به آرامش و خودباوری و رضایت درونی رسیده‌باشی که بتوانی موفقیت و جسارتِ دیگران را تحسین کنی. باید خودت را زیاد دوست داشته‌باشی و با خودت کاملا کنار آمده‌باشی. و چقدر کم‌اند آنان که خودشان را دوست دارند و با خودشان و با جهانشان کنار آمده‌اند... و چه انگشت‌شمارند، آنان که به شادیِ کسانی به جز خودشان هم فکر می‌کنند... 💕💝💕💝
-تابستان؟ به اشتیاق کودکانه می‌ماند، به جسارتِ زمین، به سماجتِ آفتاب، به سبزینگیِ برگ، به رویش هزار باره‌ی گیاه. تابستان به صدای عبور آرامِ آب می‌ماند، به آوای شبانه‌ی جیرجیرک‌ها، به وزش باد از میان برگ‌ها، به سرخوشیِ کفشدوزک‌ها، شاپرک‌ها، زنبورها... تابستان، به آغوش مادرانه می‌ماند، گرم است و پناه دهنده، سبز است و امیدبخش، ژرف است و لطیف... تابستان آرام است، انگار دخترکی عروسک‌هاش را در گرمای یک بعد از ظهر داغ، زیر سایه‌ی درخت نارون نشانده، چای ریخته و مادرش را به مهمانیِ کودکانه‌اش دعوت کرده. همینقدر ساده، همینقدر آرام، همینقدر صمیمی همینقدر خوب. 💕💚💕💚
نباید بیش از توانم تلاش می‌کردم. نباید در شرایط سخت هم لبخند می‌زدم، نباید وقتی زمین خورده‌، خسته‌ یا غمگین بودم، همچنان نقاب می‌زدم، به هر قیمتی ادامه می‌دادم و خودم را از اینی که بود، خسته‌تر می‌کردم. گاهی باید سری برگرداند و قاطعانه و بدون تعارف به آدم‌ها گفت: فعلا خسته‌ام، غمگینم، نمی‌توانم! ترجیحا دست از دوست داشتنم نکشید تا خوب شوم، تا با خودم کنار بیایم و برگردم. اینقدر زود از آدم‌ها خسته نشویم، هیچ آدمی همیشه حالش خوب نیست و هیچ آدمی همیشه مطابق میل ما رفتار نمی‌کند. باید کلیتِ آدم‌ها را دوست داشت و از جزئیات گاه‌ به گاهِ جهان‌شان نرنجید و برای آن‌ها حقِ خستگی و کلافگی و اندوه قائل شد. باید به آدم‌ها حق داد گاهی بی حوصله و کلافه و اندوهگین باشند. 💕💜💕💜
چه خوب‌اند آدم‌هایی که تلاش می‌کنند انسانِ بهتری باشند. چه خوب‌اند آدم‌هایی که به قدری غرق در مسیر و هدف‌های روشنِ خودشان شده‌اند که دیگر فرصت باقیمانده‌ای برای بررسیِ زندگی و هدف‌های دیگران ندارند. فرصتی ندارند تمامیِ اکنون و گذشته‌ی آدم‌ها را زیر و رو کنند و دنبال ایراد و مغایرت‌ و تناقضات احتمالی بگردند، که با خودشان در مورد این‌که آدم‌ها حق دارند تغییر کنند یا تغییر مسیر بدهند، و آدم‌ها حق دارند در ازای تلاش و مهارتی که دارند، به موفقیت و رفاه برسند، کنار آمده‌اند. و به‌جای سخت گرفتن به دیگران و توهین و کوچک شمردن تلاش و دستاوردهای آنان برای تسکینِ احساس ناکامی، به خودشان سخت می‌گیرند و تلاش می‌کنند تا به دستاوردهای بهتری برسند. چه خوب‌اند آدم‌هایی که مهربانی و انصاف یادشان نرفته و هنوز هم از موفقیت دیگران شاد می‌شوند و انسان‌های خودساخته را تحسین می‌کنند، چرا که می‌دانند جهان با وجود انسان‌های تلاشگر و موفق جای بهتری‌ست برای زیستن. که دنیا نیاز دارد به آدم‌هایی که به‌جای پرداختن به مسائل سطحی و بی‌اهمیت، به بهبود و ارتقای خودشان و جهان فکر می‌کنند. ─┅─═इई 🌸🌺🌸 ईइ═─┅─
اشکالی ندارد که غرق شوی، اشکالی ندارد که غمگین باشی، اشکالی ندارد که به اعماق ماجرا برسی و از عمق، به سطح نگاه کنی. غرق شو، بشکن، زمین بخور، ناامید شو اما کسی باش که وقتی که هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد، خودش را نجات می‌دهد. کسی که وقتی همه از غرق شدنش مطمئن بودند، از قعر آب، بیرون می‌جهد. کسی که شکست و سیاهی و اندوه را به زانو در می‌آورد. گاهی باید به قعر تاریکی و ظلمت برسی تا نور را پیدا کنی، باید عمیقا بشکنی تا درست‌تر به هم پیوند بخوری. به تاریکی مطلق که رسیدی، اندوهگین نشو، دلسرد نباش، منتظر نمان. خوب نگاه کن و ببین نور از کجا می‌تابد... 💕💖💕💖
محبت مانند "شکر" است و آدم‌ها مانند "یک فنجان چای" کم بریزی، احساس کمبود می‌کنند و زیاد بریزی، سیر می‌شوند. باید در محبت کردن به آدم‌ها میانه نگه داری تا نه آن‌ها آسیب ببینند نه تو قبل از اینکه شکر بریزی، ظرفیت فنجان را بسنج؛ که چای‌های کم شیرین، بی‌میل می‌کنند و چای‌های بیش از اندازه شیرین، حال آدم را به هم می‌زنند. 🖋 💕💙💕💙
لباسی که رنگ پس می‌دهد را یا دور بینداز، یا جدا بشوی، وگرنه تمام لباس‌ها را خراب می‌کند. حکایت خاطرات تلخ و ناخوشی‌ست که اگر نادیده‌شان نگیری و در ذهنت محو یا کم‌رنگشان نکنی، رنگ پس می‌دهند به همه چیز و زهر رخوت‌انگیزشان نشت می‌کند وسط تمام خاطرات شیرینی که داری و بافت صیقلی و یک‌دستشان را خراب می‌کند. آدم بخاطر یک لباس بی‌کیفیت، کلی لباس با کیفیت و قشنگ را که نابود نمی‌کند! پس رها کن عزیز من، وقتِ خوبی‌ست برای آرام شدن، برگ‌ها دارند یکی یکی می‌ریزند، غصه‌ها و خاطرات ناجورت را آویزشان کن تا بریزند و حالت جور شود. به این فکر کن که به زودی باران‌های دلبرانه می‌بارد و کوچه‌ها و پیاده‌روها و خیابان‌ها خیس می‌شوند، کسی را برای قدم زدن داری؟ یا تنهایی بیشتر می‌چسبد؟! ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
لباسی که رنگ پس می‌دهد را یا دور بینداز، یا جدا بشوی، وگرنه تمام لباس‌ها را خراب می‌کند. حکایت خاطرات تلخ و ناخوشی‌ست که اگر نادیده‌شان نگیری و در ذهنت محو یا کم‌رنگشان نکنی، رنگ پس می‌دهند به همه چیز و زهر رخوت‌انگیزشان نشت می‌کند وسط تمام خاطرات شیرینی که داری و بافت صیقلی و یک‌دستشان را خراب می‌کند. آدم بخاطر یک لباس بی‌کیفیت، کلی لباس با کیفیت و قشنگ را که نابود نمی‌کند! پس رها کن عزیز من، وقتِ خوبی‌ست برای آرام شدن، برگ‌ها دارند یکی یکی می‌ریزند، غصه‌ها و خاطرات ناجورت را آویزشان کن تا بریزند و حالت جور شود. به این فکر کن که به زودی باران‌های دلبرانه می‌بارد و کوچه‌ها و پیاده‌روها و خیابان‌ها خیس می‌شوند، کسی را برای قدم زدن داری؟ یا تنهایی بیشتر می‌چسبد؟! ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️از آن ثانیه‌ها برای تو آرزو می‌کنم که ناگهان بیشتر از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می‌کنی، که در یک لحظه نور می‌تابد به جهانت از دریچه‌های نامعلوم، که ناگهان پازل به‌هم ریخته‌ی دلخوشی‌هات کنار هم چیده می‌شود بدون خطا. ❄️از آن ثانیه‌های پر شور برای تو آرزو می‌کنم که صدای آرام و لبخندهای نازنین و نگاه‌های مطبوع کسی، تو را از جهان تکرار و مشغله‌های هر روزه می‌گیرد و تا افق کهکشان‌های ناشناخته می‌برد. ❄️از آن ثانیه‌های عزیزی که خبرهای خوبی می‌شنوی و آدم‌های خوبی را ملاقات می‌کنی و دلپذیرترین اتفاقات ممکن را مقابل چشمانت می‌بینی. ❄️از آن روزهای خوب برای تو آرزو می‌کنم که دائما لبخند به لب داری و در باورت نمی‌گنجد که همه چیزِ جهانِ یک انسان، اینقدر درست و حساب شده پیش برود. ❄️از آن روزها که مسیر بخت، تو را هموار باشد و خِرَد با تو یار باشد و زمانه با تو سازگار باشد و خوشی‌هات بسیار ... 🌸🍃
بابای خوبم؛ دلم برای کودکی هایی که توی آغوش مردانه‌ات مچاله می‌شدم و بی‌محابا شیطنت می‌کردم تنگ شده ... برای روزهای بی‌غصه‌ای که "تو" خدای زمینی‌ام بودی و بی‌منت هوای‌ بی‌قراری‌ام را داشتی ... با تو از هیچ چیز نمی‌ترسیدم بابا! انگار دنیا توی دست‌های تو بود. این روزها ولی؛ دنیا به من سخت گرفته، و من آنقدر بزرگ شده‌ام که دیگر پشت مردانگی‌ات جا نمی‌شوم، کجا پناه بگیرم بابا ؟! امنیتِ کودکی‌ام تو بودی، پناه بی‌پناهیِ آن روزهایم تو بودی. حالا ولی... هیچ جای دنیا امن نیست ... بغض‌های نانجیب، گلویم را به قصدِ کُشت فشار می‌دهند... گریه‌ام می‌آید، اما وقتی تو را می‌بینم و به موهای رنگ پریده‌ات نگاه می‌کنم، به رویت نمی‌آورم که کم آورده‌ام، که از قوی بودن خسته ام... تو آنقدر غریبانه جوانی‌ات را میان کودکی‌های من جا گذاشتی که دلم نمی‌آید از درد این روزهایم ذره‌ای برایت بگویم. به حرمت چین‌های پیشانی‌ات؛ قوی‌تر از همیشه با مشکلات خواهم‌جنگید، قول می‌دهم! تو هنوز هم امن‌ترین تکیه گاه منی اما؛ دردهای من برای این روزهای تو بی‌انصافیست ... تو به اندازه‌ی کافی غصه‌هایی که برای خودت نبوده را خورده‌ای. مهربان‌ترینم! مرا بخاطر بچگی‌هایی که به قیمت جوانی‌ات تمام شد ببخش ... همیشه باش ... بدون تو دنیا جای ترسناکی‌ست ... من زیر سایه‌ی محکم مردانه‌ات، قدرت می‌گیرم. برایم دعا کن بابا... شنیده‌ام دعای پدر، زود مستجاب می‌شود. هر روز روز توست ... هر روزت مبارک ♡ ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
برایت سال خوبی آرزو دارم برایت یک بغل آرامش، امنیّت برایت عشق، ثروت، دلخوشی، لبخند، آزادی🌱 برایت سرزمینی، غرق آبادی... برایت حالِ خوبی آرزو دارم! برایت آشنایی‌های تازه، حرف‌های ناب، برایت سینه‌ای بی‌تاب... و می‌خواهم که امسالت، پر از سیر و سفر باشد، خوشی‌هایت بماند، غصه‌هایت در گذر باشد، و لبخندت؛ ز هر سالی، عمیقا بیشتر باشد... برایت لذتِ آغوش می‌خواهم و شورِ مبتلا بودن و شوقی بی‌هوا از اینکه تنها نیستی در این دیار بی‌‌سرانجامی و دوری از شکست و رنج و ناکامی... برایت جسم سالم، حال خوش، ذهنی پر از ایده برایت نور عشقی، بر شبِ تاریک، تابیده... برایت سال خوبی آرزو دارم...❤️ ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
🔸اگر زمانی که نیاز به استراحت داری استراحت نکنی، همیشه نیاز به استراحت خواهی‌داشت. 🔸اگر زمانی که نیاز به گریه داری گریه نکنی، همیشه نیاز به گریه خواهی داشت. 🔸اگر زمانی که نیاز به حمایت شدن داری حمایت نشوی، همیشه نیاز به حمایت خواهی‌داشت. 🔹زندگی میدان پیکار نیست! به محض اینکه خسته شدی و حس کردی بی‌رمقی و نمی‌توانی ادامه بدهی، بایست و استراحت کن. پناه ببر، گلایه کن، اشک بریز، حرف بزن... سبک‌تر که شدی و انرژی‌ات که تمدید شد، به مسیر برگرد و ادامه بده. 🔹مطمئن باش اینجوری نتیجه‌ی بسیار بهتری می‌گیری از اینکه بروی و بروی و خسته شوی و نایستی و همچنان بروی. یک سری رسیدن‌ها، هرچند سریع و هرچند سخت، اما ارزشش را ندارند. ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
منِ عزیزم، صبور باش! خدا حواسش به همه چیز هست، او ما را ناامید نخواهد کرد. جسور باش، ادامه بده، لبخند بزن، محکم بایست درخت‌ها زمین را محکم می‌کنند و امید، ما را‌... بگذار امید در تو ریشه بدواند و خاک ذهن و روان تو را استحکام ببخشد، بگذار جوانه‌های اکنون، شاخه‌های خشکیده‌ی فردات را بارور کنند... 🌸🍃
از دوست حرف می‌زنم از رفیق... از تویی که حضورت، حال مرا و حال جهان مرا بهتر می‌کند. از عشق حرف می‌زنم، از حال و هوای نابی شبیه به روزهای آخر اسفندماه. از احساس خوشایند و نابی که از کلام و نگاه‌ مهربان تو دریافت می‌کنم. تو که هستی، انگار که درختان سرمازده، برای سبز شدن، قیام کرده‌اند، انگار بهار در آستانه‌ی آمدن ایستاده، بوی شکوفه‌های تازه و گیاهان نو رسته می‌آید و بادهای بهار، در عمیق‌ترین لایه‌های احساسات من، انقلاب می‌کنند. همیشه باش که با تصور داشتنت و امنیتی که از حضور و نگاه تو می‌گیرم، این سیاره، مکان مناسبی‌ست برای زیستن. این‌جا! جایی که تو در آن نفس می‌کشی و غمگین و درمانده و بی‌پناه که شدم؛ تو را دارم و به امنیت حضور تو پناه می‌برم... ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در روزگاری که وسایل ، "مراقبت" حیوانات ، "محبت" و گل ها ، "توجه" می خواهند ؛ حواستان به آدم هایِ زندگی تان باشد ، آدم ها معمولاً در اوجِ نیازشان ؛ "سکوت" می کنند . 🌸🍃
دیر می‌فهمی که اکثر آدم‌ها فقط به قدر رفع تکلیف سراغ تو را می‌گیرند و به قدر رفع تکلیف نگران تو می‌شوند و به قدر رفع تکلیف، به تو لبخند می‌زنند. هیچ‌کس آنقدر نگرانت نیست که تو فکر می‌کنی. هیچ‌کس آنقدر که تو تصور می‌کنی به مشکلات و حال تو فکر نمی‌کند، همه به حال خودشان می‌اندیشند، همه نگران آینده‌ی خودشان‌اند، همه برای خوشبختی و حالِ خوبِ خودشان تقلا می‌کنند و این طبیعی‌ست. طبیعی‌ست که هرکس اول به خودش فکر کند، طبیعی‌ست که هرکس نگران اوضاع جهان خودش باشد، طبیعی‌ست که آدم‌ها در احساساتشان کمی اغراق کنند تا رفتارشان موجه‌تر باشد. تو شنونده‌ای و باید عاقل باشی و در قبال محبت آدم‌ها بیش از اندازه احساس مسئولیت و شرم نکنی. آدم‌ها فقط به قدر رفع تکلیف تو را دوست خواهند داشت و این طبیعی‌ست. از علاقه‌ی محدود آدم‌ها به خودت، توقعات نامحدود نداشته‌باش و بپذیر که در جهان، بسیاری از اتفاقات و حرف‌ها و رفتارها، قرار است فقط رفع تکلیف باشند، نه بیشتر! ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
کاش آنقدر شیفته ی خوبی و انسانیت باشیم که با پایانِ این ایام ، ارادتمان تمام نشود ! هر کجا ظلم دیدیم ، فریاد کنیم ، هر کجا مظلوم دیدیم ، دفاع کنیم ، و هر کجا ناتوان دیدیم ، دستگیر باشیم ! کاش بفهمیم ؛ این مناسبت ها و این ایام ، زمانِ تجدیدِ بیعت با خوبی هاست ، زمانِ محکوم کردنِ ستم هایِ روزگار ، نه ابرازِ تاسف ! نه عزاداری ! کاش از بندِ تکرار ، رها شویم و انسانیت را تمرین کنیم . حسینِ درونمان را سیرابِ وجدان و آگاهی ، و شمرها و یزیدهایِ درون و دوران را سرکوب کنیم ... هیچ زخمی ، کاری تر از تکرارِ تاریخ نیست ! ما باید روزگارمان را خالی از ظلم و جهل و اجبار کنیم ، این است پیامِ عاشورا ... ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
لباسی که رنگ پس می‌دهد را یا دور بینداز، یا جدا بشوی، وگرنه تمام لباس‌ها را خراب می‌کند. حکایت خاطرات تلخ و ناخوشی‌ست که اگر نادیده‌شان نگیری و در ذهنت محو یا کم‌رنگشان نکنی، رنگ پس می‌دهند به همه چیز و زهر رخوت‌انگیزشان نشت می‌کند وسط تمام خاطرات شیرینی که داری و بافت صیقلی و یک‌دستشان را خراب می‌کند. آدم بخاطر یک لباس بی‌کیفیت، کلی لباس با کیفیت و قشنگ را که نابود نمی‌کند! پس رها کن عزیز من، وقتِ خوبی‌ست برای آرام شدن، برگ‌ها دارند یکی یکی می‌ریزند، غصه‌ها و خاطرات ناجورت را آویزشان کن تا بریزند و حالت جور شود. به این فکر کن که به زودی باران‌های دلبرانه می‌بارد و کوچه‌ها و پیاده‌روها و خیابان‌ها خیس می‌شوند، کسی را برای قدم زدن داری؟ یا تنهایی بیشتر می‌چسبد؟! ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
به هر موفقیتی که رسیدی، آدم‌ها سر می‌چرخانند و به تو نگاه می‌کنند و متر برمی‌دارند و فاصله‌ی خودشان تا تو را اندازه می‌گیرند و کمتر کسی ازخودش می‌پرسد: این آدم چه سختی‌ها و مشکلاتی را طاقت آورده تا به اینجای راه رسیده و چه مسیر سخت و طاقت‌فرسایی طی شده تا یک انسان به این شرایط و جایگاه برسد؟! انگار مسیرِ ناهموارِ موفقیت، نامرئی‌ست و هرگز کسی جز خودت نخواهد فهمید؛ برای اینکه به رویای کودکی، نوجوانی یا جوانی‌ات برسی چه رنج‌هایی را به جان خریدی و چقدر خودت را از آسایش و تفریح محروم کردی تا الآن و این لحظه بتوانی در شرایط ایده‌آل‌تری زندگی کنی و به جهان، از زاویه‌ی بلندتری نگاه کنی. آدم‌ها اکنونِ تو را می‌بینند و تصور می‌کنند همان ابتدا روی قله متولد شده‌ای و این باعث می‌شود ناامید شوند و نپذیرند که هر موفقیتی حاصل بسیار تلاش کردن‌ها و خود را از تفریحاتِ بسیاری محروم کردن‌ها و جنگیدن‌ها و صبور بودن‌هاست. در پسِ هر موفقیتی سال‌ها تلاش هست و مسیرِ هر قله‌ای از دامنه‌‌ای سخت و ناهموار می‌گذرد و برای رسیدن به هر مقصدی، باید مسیر را و سختی‌های مسیر را پذیرفت و به رسمیّت شناخت... ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوایِ خودت را که داشته باشی ؛ جمعه ؛ بهترین روزِ هفته است ، و پاییز ؛ زیباترین فصلِ سال ... فقط کافیست حالِ دلت خـوب باشـد ! 🌸🍃