eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
8.7هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
23.7هزار ویدیو
1.7هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸🔸🔸 🔸🔸 🔸 ﴾﷽﴿ چند دقیقه بعد به همراه حسین و بردیا و سرهنگ مرتضوی و چند مرد و زن دیگه داخل شدو رو به من گفت _کسی که تعقیبتون کرده هنوز اینجاست! بدون توجه به حرف ستوان مهری و حضور سرهنگ و بقیه بردیا و حسینو بغل کردمو زدم زیر گریه! اخه یه هفته بود که ندیده بودمشون! حسین با لودگی گفت _ اوا سرهنگ این دختر چرا پرید بغل من؟! با خنده ازش جدا شدمو اشکامو پاک کردمو گفتم _دایی خودمه! تو چیکاره ای؟! حسین چپ چپ نگام کردو به شوخی رو به زن مسنی که روی ویلچر نشسته بودو پاش توی اتل بود گفت _ مادر جان شما تازه از بیمارستان مرخص شدین بفرمایین استراحت کنین! در کمال تعجب پیرزن روی ویلچر شالشو دراورد و با صدای که بی نهایت شبیه سرگرد بهرامی بود گفت _سروان پویا خوشمزه شدی؟ کمی به صورتش خیره شدم که دیدم سرگرد بهرامی گریم پیرزن کرده! یهو همه زدیم زیر خنده که گفتم _قربان چقدر تغییر کردین! اصلا نشناختمتون!کی شما رو گریم کرده؟! دست مریزاد معلومه حسابی حرفه ای بوده! حسین بادی به غبغب انداختو با غرور گفت _گریمور حرفه ای، سروان حسین پویا! خندیدمو گفتم _ کاش به گریمور های سینما هم گریمو یاد میدادی تا بازیگرای زن به خصوص نرگس محمدی (بازیگر نقش ستایش) رو با عینک پیر نکنن!! و با این حرفم همه زدن زیر خنده! ساعت 12:30 از اون خونه بیرون زدمو به سمت خونم راه افتادم . وقتی رسیدم اتو بار مقابل ساختمون بود و داشتن وسایل خونم رو داخل ماشین می ذاشتن. ارجمند تا منو دید به سمتم اومدو گفت _کاری اینجا نداریم بیا بریم خونه ی جدیدت! چشمی گفتم و همراهش به سمت قاسم اباد راه افتادیم و بعد از 40 دقیقه رسیدیم و وارد اپارتمان لوکس 4 طبقه ای شدیم... _ وای اقای ارجمند اینجا خیلی بزرگه!!!!!!!!! خنده ی چندشی کردو گفت 🌟ادامه دارد🌟 به قلم 👈 رز✍ 🔸 🔸🔸 🔸🔸🔸 ┅═══✼🖤✼═══┅┄ ★ ★ ┅═══✼🖤✼═══┅┄ ★ ~~~🌸🐾🌸~~~~~~