eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
❤قسمت سوم❤ این را به اقاجون هم گفته بودم وقتی داشت از مشکلات با جانباز میگفت اقاجون سکوت کرد سرم را گرفت و پیشانیم را بوسید،توی چشم هایم نگاه کرد و گفت:بچه ها بزرگ میشوند ولی ما بزرگتر ها باور نمیکنیم بعد رو ب مامان کرد و گفت: شهلا انقدر بزرگ شده است که بتواند در مورد زندگیش تصمیم بگیرد از این ب بعد  کسی ب شهلا کاری نداشته باشد . ایوب گفت: من عصب دستم قطع شده و برای اینکه ب دستم تسلط داشته باشم گاهی دست بند اهنی میبندم عضله بازویم از بین رفته و تا حالا چند بار عملش کرده اند و از جاهای دیگر بدنم ب ان گوشت زده اند ظاهرش هیچ کدام انها را ک میگفت نشان نمیداد نفس عمیقی کشیدم و گفتم : برادر بلندی اگر قسمت باشد ک شما نابینا بشوید چشم های من میشوند چشم های شما ‌‌❤ کمی مکث کرد و ادامه داد: موج انفجار من را گرفته است گاهی به شدت عصبی میشوم،وقت هایی ک عصبانی هستم باید سکوت کنید تا ارام شوم +اگر منظورتان عصبانیت است ک خب من هم عصبی ام _عصبی بشوم شاید یکی دوتا وسیله بشکنم ا.ینها را میگفت ک بترساندم حتما او هم شایعات را شنیده بود ک بعضی از دختر ها برای گرفتن پناهندگی با میکنند و بعد توی فرودگاه خارج از کشور ولشان میکنند و میرودند . . ...