eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
8.7هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
23.7هزار ویدیو
1.7هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🥀🥀 آب می گوید حسین مهتاب می گوید حسین منبر و سجاده و محراب می گویدحسین (یا حسین و یا حسین...) چاره می گوید حسین بیچاره می گوید حسین غنچه ی شش ماهه در گهواره می گوید حسین (یا حسین و یا حسین...) حال می گوید حسین گودال می گوید حسین تازیانه بر تن اطفال می گوید حسین (یا حسین و یا حسین...) يار ميگويد حسين دلدار مي گويد حسين فاطمه بين در و ديوار مي گويد حسين (یا حسین و یا حسین...) ياس مي گويد حسين احساس مي گويد حسين در كنار علقمه عباس مي گويد حسين (یا حسین و یا حسین...) خاك مي گويدحسين افلاك مي گويد حسين هر كسي كه خورده شير پاك مي گويد حسين (یا حسین و یا حسین...) زار مي گويد حسين ، غم بار مي گويد حسين قلب ما با هر تپش صد بار مي گويد حسين (یا حسین و یا حسین...) عود مي گويد حسين ، معبود مي گويد حسين دختري در آتش و در دود مي گويد حسين (یا حسین و یا حسین...) نور مي گويد حسين ، عاشور مي گويد حسين خواهري با پيکري رنجور مي گويد حسين (یا حسین و یا حسین...) ياس مي گويد حسين ، احساس مي گويد حسين در کنار علقمه عباس مي گويد حسين (یا حسین و یا حسین...) ابر می گوید حسین بی صبر می گوید حسین پیکر من در میان قبر می گوید حسین (یا حسین و یا حسین..) بیشه می گوید حسین اندیشه می گوید حسین غنچه وباغ و گیاه و ریشه می گوید حسین (یا حسین و یا حسین...) لاله می گوید حسین آلاله می گوید حسین در خرابه دختری با ناله می گوید حسین (یا حسین و یا حسین...) دانه می گوید حسین دردانه می گوید حسین تا به محشر این دل دیوانه می گوید حسین (یا حسین و یا حسین...) عود می گوید حسین معبود می گوید حسین تا ظهورش مهدی موعود می گوید حسین (یا حسین و یا حسین...) روح می گوید حسین مشروح می گوید حسین ساقی سرتابه پا مجروح می گوید حسین (یا حسین و یا حسین...) بال می گوید حسین اقبال می گوید حسین این دل سرگشته در هر حال می گوید حسین (یا حسین و یا حسین...) ماه می گوید حسین / با آه می گوید حسین آیه های حضرت الله می گوید حسین (یا حسین و یا حسین...)
دیگر از جان و جهان سیر شدم           سر نعش تو زمینگیر شدم بر پدر فکر حنا کن پسرم                 علی اکبر به خدا پیر شدم اربا اربا شده ای گلپسرم                  مثل گل وا شده ای گلپسرم اکبرم چند علی اصغر شد                 پخش صحرا شده ای گلپسرم تو بگو این همه غم را چکنم              تن پاشیده ز هم را چکنم چند عضو بدنت گم شده است             بردن این تن کم را چکنم دست و پا می زدی و می دیدم            به چه حالی لب تو بوسیدم مردم و زنده شدم وقتی که                 پیکرت را به عبا پیچیدم
آی مردم چشم دل را وا کنید یک نظر بر عالم بالا کنید همسفر با من شوید امشب دمی تا که از کرببلا گویم کمی کربلا گفتم هوایی شد دلم شور غم زد نینوایی شد دلم روضه از من گریه و آه از شما بعد از آن سیر الی الله از شما روز عاشورا که روز رزم بود عزم یاران بر شهادت جزم بود یک به یک رفتند اصحاب حسین با دلی مجنون و بی تاب حسین عابس و جون و حبیب و حر  بریر عون و عبدالله و عثمان و زهیر حضرت مولا نماز ظهر خواند هیچکس غیر از بنی هاشم نماند نوبت جانبازی اکبر رسید گاه رزم شبه پیغمبر رسید رخصت از بابا گرفت و بی‌درنگ اسب را هی زد سوی میدان جنگ تا نقاب از روی ماهش باز کرد عالمی را غرق در اعجاز کرد جمله گفتند این خود پیغمبر است رجعتش از امر حی داور است گفت ای مردم علی‌اکبرم اشبه‌المخلوق بر پیغمبرم صورتم پیغمبر و سیرت علی جلوه‌ی الله در من منجلی حیدری دیگر به میدان آمده ذوالفقار او به جولان آمده حیدرآسا نعره‌ی تکبیر زد رعد شد بر فرق شب شمشیر زد در گلوی کفر جام مرگ ریخت جسم‌ها بر خاک مثل برگ ریخت کربلا آشفته‌ی رزم علی چشم‌ها در حیرت از عزم علی دشمن از شمشیر رزمش در گریز هرکسی می‌ماند می‌شد ریز ریز شد عطش غالب به لب‌های علی رفت قوت دیگر از پای علی بسته شد بر مرکب او راه‌ها شیر حق شد طعمه‌ی روباه‌ها کشت او را تشنگی ، ثِقل‌ُالحَدید زخم‌ها بر پیکر پاکش رسید بغض‌های کینه عالم‌گیر شد ارباً اربا از دم شمشیر شد از نفس افتاد شیر کربلا قهرمان مرد دلیر کربلا دست و پا زد پیش چشمان حسین داغ او شد قاتل جان حسین
قلم دست گرفتم بنویسم ز ابالفضل / علمدار حسین یار حسین در صف پیکار / به گلزار ولایت گل بی‌خار همان ماه شب تار / همان سید و سالار / و حیران شده‌ام که بنویسم چه برایش / ز اخلاص و صفایش / ز ایثار و عطایش / ز مردی و وفایش ز سخایش چه بگویم که علی حیدر کرار / زده بوسه به دستش نبود هیچ شکستش / نفسش عطر بهشت است و سرشته است خدا آب و گلش را / نبوی سیرت و صورت علوی حشمت و صولت / حسنی حکمت و غیرت / که حسین بن علی گفته به شانش که فدایت شوم ای ماه دلارا... نخورد آب به یاد لب عظشان برادر / و به خود گفت : ابالفضل منوش آب که این رسم وفا نیست / حرم تشنه و تو آب بنوشی / تو مگر وعده ندادی به سکینه گل خوشبوی مدینه / ز عطش تاب ندارد و به گهواره علی خواب ندارد / جگر مشک خنک شد که پر از آب روان شد و روان شد به حرم روح کرم بر روی دوشش علم و دوش دگر مشک برد رشک به هوهوی دم تیغ ابالفضل / سپاهی که فراری است و کاری است به هر کس که زند زخم و کند اخم تداعی کند از غیرت خود / غرش شمشیر علی شیر خدا را... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
با سبک های متفاوت قابل اجرا هست فدای چشم چون دریای زینب بمیرم واسه ی غمهای زینب شب هفتم سر قبر حسینش چقدر خالیه امشب جای زینب شب هفتم شده زینب کجایی سر قبر حسین خود بیایی شب هفتم کنار قبر سقا بگو ام البنین داد از جدایی یه گوشه زار و تنهایی رقیه گرفته ذکر بابایی رقیه به یاد اصغر شیرین زبونش داره میخونه لالایی رقیه بگو پس نور چشمای ترت کو بگو شبه پیمبر اکبرت کو نه حر موند و نه عبدالله و قاسم ابالفضل ،ساقی آب آورت کو شب هفتم شد و قلبم کبابه همه دنیا به چشم ما سرابه امون از داغ طفل شیرخواره که حالش از همه بدتر ربابه میسوزونه غمت از ما پر وبال چه سخته همسفر با قوم دجال تو بیداری که پیش شمر و زجرم تو خوابم میرم هرشب بین گودال شب هفتم گرفتم روضه ی سر امان از ناله ی پر سوز خواهر اسیر شمر بودم من اگر که نبودم مجلس ختمت برادر بنال ای دل از این غم بی شماره ندارد اسمانم یک ستاره شب هفتم شده شیون کن ای دل به یاد آن گلوی پاره پاره شعر:حسین کریمی نیا ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
هفت روزه که حسینِ من/ به زور ازَت جدا شدم هفت روزه که همسفرِ /سرِ رو نیزه ها شدم این همه سال نبوده که /چن روز ازَت جدا باشم نبوده تو این همه سال / بینِ نامحرما باشم ببین که زینبت کجا / کوچه و بازار کجا؟ اهل حرم کجا و این / مجلس اغیار کجا؟ اگر که طاقت بیارم /توو راه کوفه تا به شام زنده بمونم و یه سر / به سمت کربلا میام داغ دلم تازه میشه/ با دیدن سرت داداش باور نمی کنم چطور/ نمرده خواهرت داداش این هفت روز برای من/ مثالِ هفت سال گذشت از خاطرم هزار بار/ روضه گودال گذشت به یاد خنجری که شد/ شرمنده از گلوی تو کُند شد و نمی بُرید / گلو ز ِ روبروی تو یادم نمیره که تو رو / چطور اَزَم گرفتنت چطور جلو چشم همه /سرت جدا شد از تنت یادم نمیره بعدِ تو / آتیش زدن به خیمه ها چه وحشتی افتاده بود / بین تموم بچه ها بین همین آتیش و دود / سَرا به نیزه ها شدن این بچه ها قربونیِ / سیلیِ بی هوا شدن با این همه جسارتا / ولی بدون ، برادرم حتی یه لحظه هم حسین!/ نرفته معجر از سرم زینب تو نذاشته تا /دستی به معجر برسه جسارتی به چادرِ / خاکیِ مادر برسه اگر که خواهر تو رفت / به مجلس اِبن زیاد با خطبه های خواهرت /هیبتشون رفت به باد اگرچه داغ دیده ام / نشد سرم ، یه لحظه خَم با عزت و صلابتم / شکسته شد کاخ ستم اگر چه دیدم سرِ تو /میوون تشت خون،ولی زنده شد از خطبه ی من/ کلام و گفتار علی خطبه زین العابدین /آتیش به قلبشون کشید اشک ندامت می بارید /از چشم این قوم پلید دیگه جایی نمونده بود / برا پشیمونی هاشون به نیزه رفته بود حالا / سَرای قربونی هاشون سرت به نیزه شد ولی / مقام و عزت آفرید برای دشمنان دین / خواری و ذلّت آفرید شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا)
به امر حق به امر قرآن فَقاتِلُوا اَئِمَّةَ الْکُفْر به حکم دین به حکم ایمان ((فَقاتِلُوا اَئِمَّةَ الْکُفْر)) درین طلوع صبح روشن که لاله گون گل است وگلشن به تن کنید رخت جوشن اَلا تُقاتِلُونَ قَوْمَاً رسد تو را ز حَیِّ سبحان ((فَقاتِلُوا اَئِمَّةَ الْکُفْر)) چو مرد حق درین زمانه برای حفظ آشیانه بگیر تو عَلَم به شانه که این پیام جاودانه بُوَد برای هر مسلمان ((فَقاتِلُوا اَئِمَّةَ الْکُفْر)) علی امام اقتدار است به دست او که دست یار است طلوع صبح ذُوالْفَقار است اگر که دشمنت به کار است اگر که کرده نقض پیمان ((فَقاتِلُوا اَئِمَّةَ الْکُفْر)) بیا که نینوا همین جاست نوید فتح ما همین جاست تو را ز حق ندا همین جاست حسین و کربلا همین جاست بُوَد پیام شاه عطشان ((فَقاتِلُوا اَئِمَّةَ الْکُفْر)) علیه هر یزید هستیم لبالب از امید هستیم همیشه رو سفید هستیم به زندگی شهید هستیم به رسم سرور شهیدان ((فَقاتِلُوا اَئِمَّةَ الْکُفْر)) قسم به تربت حسین و قسم به غربت حسین و قسم به حرمت حسین و قسم به امّت حسین و قسم به خاک سرخ ایران ((فَقاتِلُوا اَئِمَّةَ الْکُفْر)) شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
زمان: حجم: 295.4K
به مناسبت فرا رسیدن شب شش امام حسین (ع) بیا ید بریم به کوفه سر بزنیم به زندان تا شب شش بگیریم همناله با یتیمان صاحب عــزای مجلس مــاه روی زمینه پاهاش به کند و زنجیر اون زین العابدینه یه گوشه ای یه خانم زغصه جون برلبه دلش سرای غمهاست گمون کنم زینبه سرها به روی نیــــــزه‌ طفلان به آه وناله روضه خون مجلسه یه دختر سه ساله میگه عمــــه نگاه کن بابام چه نازنینــــه ببین ز روی نیــــــــزه داره منــو می بینه مرغ دلم عمه جون ببین داره می میره آرزومـــــــه کـــه بابام منو بغل بگیـــــــره یادم نمـــــیره می گفت تویی گل باورم وقتی تو رو می بینم یادم میـاد مادرم درست می گفت عمه جون خیلی شبیه زهرام هم صورتم کبـــــوده خمیده قد و بالام شعر واجرا: طاهرکاشانی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
زمان: حجم: 380.8K
به نام خدا بی قـــــــراره آسمان گریه داره بی امان از غمِ اسارتِ عمه ی صاحبَ الزمان وای از این درد و بلا کــــــــوفیانِ بی حــیا دخترِ علی کجا و خولی و شمر و سنان به خدا که سخته ، فکرشم عذابه حـــــرمله همش کنار محملِ ربابه غصه داره زینـــب ، غرقِ اضطرابه قافله راهی به سوی مجلسِ شرابه ❀࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دل غمینـــه نُه فلک زخم ما خورده نمک دختران اهل بیتو می زنن چرا کتک بر سر و ســـینه زنان هی میگه رقیه جان عمو عباسم کجاس تا که به من بده کمک عموجون کجــــــایی ، حالا که اسیرم از روی نیزه بیا پایین دارم می میرم می زنن به دســـــتام ، تازیونه اینجا هر موقع که من بهونه ی بابا می گیرم ❀࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر: رضا یزدی(اصل)
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ای ساربان ای ساربان آهسته راهی شو میخواد بخوابونه رباب طفل خیالیشو آهسته تر شاید که آورده باشه سقا حتی همون مشکای خالیشو،،، ❀࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای ساربان ای ساربان وقتی حسینم بود هم احترامی داشتم من، آبرویی هم تو این همه سالی که توو شهر خودم بودم من رو ندید حتی یه نامحرم ❀࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای از غم و درد و غریبی، آه از زمین آه از زمانه آه از جسارت از اسارت، از کعبه نی از تازیانه ای ساربان یادم نمیره که حسین میخوند: «آوارگی تا کوفه و تا شام نزدیکه» به خار و سنگای بیابون زیر لب میگفت: «پاهای دخترهام کوچیکه» ❀࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای ساربان ما رو تموم کوفه میشناسن میشه بگی که پس بِـدَن اون چادرامونو؟ میشه که بردارن نگاه از کاروان ما میشه نببینن دخترامونو؟ ❀࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای از غم و درد و غریبی، آه از زمین آه از زمانه آه از جسارت از اسارت، از کعبه نی از تازیانه  شاعر:امیررضا یزدانی
ما را مترسانید از مرگ ما مرد میدان غروریم سر تا به پا عشق و صلابت پا تا به سر شور و شعوریم ما را مترسانید از مرگ شوق شهادت در سر ماست ما با شهادت زنده هستیم این اعتقاد و باور ماست پیروزی توحید حتمی است بر کفر و الحاد جهانی لطف خدا پیوسته باشد با لشگر صاحب زمانی سردارها رفتند اما این بیشه خالی نیست از شیر پرچم نمی افتد روی خاک دارد وطن صدها علم گیر "حب الوطن" ایمان محض است این سرزمین را دوست داریم ایران ما پاینده باشد در پای میهن پایداریم ۱۴۰۴/۳/۲۸
ما را مترسانید از مرگ ما مرد میدان غروریم سر تا به پا عشق و صلابت پا تا به سر شور و شعوریم ما را مترسانید از مرگ شوق شهادت در سر ماست ما با شهادت زنده هستیم این اعتقاد و باور ماست پیروزی توحید حتمی است بر کفر و الحاد جهانی لطف خدا پیوسته باشد با لشگر صاحب زمانی سردارها رفتند اما این بیشه خالی نیست از شیر پرچم نمی افتد روی خاک دارد وطن صدها علم گیر "حب الوطن" ایمان محض است این سرزمین را دوست داریم ایران ما پاینده باشد در پای میهن پایداریم ۱۴۰۴/۳/۲۸