eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.2هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
شی حکایت کرده اند، بزرگمهر، هرروز صبح زود خدمت انوشیروان می رفت، پس از ادای احترام، رو در روی انوشیروان می گفت: سحر خیز باش تا کامروا گردی. شبی، انوشیروان به سرداران نظامی اش، دستور داد تا نیمه شب بیدار شوند و سر راه بزرگمهر، منتظر بمانند. چون پیش از صبح خواست به درگاه پادشاه بیاید، لباس هایش از تنش در بیاورند و از هر طرف به او حمله کنند تا راه فراری برای او باقی نماند. بزرگمهر راه فراری پیدا نکرد. برهنه به درگاه انوشیروان آمد، پادشاه خندید و گفت: مگر هر روز نمی گفتی سحر خیز باش تا کامروا باشی؟ بزرگمهر گفت: دزدان امشب، کامروا شدند، زیرا آنها زودتر از من، بیدار شده بودند. اگر من زودتر از آنها بیدار می شدم و به درگاه پادشاه می آمدم من کامرواتر بودم.   📗 ✍ کمال‌الدین حسین خوارزمی  از کسی پرسیدند: کدامین خصلت از خدای خود را دوست داری؟! گفت: همین بس، که می دانم او می تواند "مچم" را بگیرد ولی "دستم" را می گیرد. 📚 👈 دو ریالی صلواتی من دکتر متخصص اطفال هستم. سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم. کنار بانک، دست‌فروشی بساط باطری، ساعت، فیلم عکاسی و اجناس دیگری پهن کرده بود. دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته است. آن زمان تلفن‌های عمومی با سکه‌های دو ریالی کار می‌کردند. جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم: «دو زاری بده.» او با خوش‌رویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت: «این‌ها صلواتی است.» گفتم: «یعنی چه؟» گفت: «برای سلامتی خودت صلوات بفرست» و سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد: «دو ریالی صلواتی موجود است.» باورم نشد، ولی چند نفر دیگر هم مراجعه کردند و به آنها هم همین را گفت. گفتم: «مگر چقدر درآمد داری که این همه دو ریالی مجانی می‌دهی؟» با کمال سادگی گفت: «۲۰۰ تومان، که ۵۰ تومان آن را در راه خدا و برای این که کار مردم راه بیفتد دو ریالی می‌گیرم و صلواتی می‌دهم.» مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند. بعد از یک عمر که برای پول دویدم و حرص زدم، دیدم این دست فروش از من خوش‌بخت‌تر است که یک چهارم از مالش را برای خدا می‌دهد. در صورتی که من تاکنون به جرأت می‌توانم بگویم یک قدم به راه خدا نرفتم و یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم. احساساتی شدم و دست کردم ده تومان به طرف او گرفتم. آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت: «برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم.» این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد. من که خیلی مغرور تشریف دارم مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم. به او گفتم: «چه کاری می‌توانم برایت بکنم؟» گفت: «خیلی کارها آقا! شغل شما چیست؟» گفتم: «پزشکم.» گفت: «آقای دکتر شب‌های جمعه در مطب را باز کن و مریض صلواتی بپذیر. نمی‌دانید چقدر ثواب دارد!» صورتش را بوسیدم و در حالی که گریان شده بودم، خودم را درون اتومبیلم انداختم و به منزل رفتم. دگرگون شده بودم، ما کجا این‌ها کجا؟! از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار مطبم نوشتند با این مضمون: «شبهای جمعه مریض صلواتی می‌پذیریم.» دوستان و آشنایان طعنه‌ام زدند، اما گفته‌های آن دست‌فروش در گوشم همیشه طنین‌انداز بود و این بیت سعدی: 🍂گفت باور نمی‌کردم که تو را 🍂بانگ مرغی چنین کند مدهوش 🍂گفت این شرط آدمیت نیست 🍂مرغ تسبیح‌گوی و ما خاموش 📚 👈 اعتماد کردن به دشمن دو موش سر تقسیم پنیری دچار اختلاف شدند و نزد گربه ای رفتند تا با استفاده از ترازویی که داشت، پنیر را به طور مساوی بین آن ها تقسیم کند. گربه پنیر را به نحوی تقسیم کرد که یک تکه سنگین تر از تکه بعدی شد. پس از تکه سنگین مقداری جدا کرد و خورد. این بار تکه بعدی سنگین گردید .گربه دوباره از آن مقداری جداکرد و خورد. باز هم یکی از دو تکه پنیر از دیگری سنگین ترشد .گربه آنقدر این عمل را تکرار کرد تا تنها تکه ای کوچکی باقی ماند. پس گربه آخرین تکه را به موش ها نشان داد وگفت: این هم مزد کارم است وآن را بر دهان گذاشت و خورد و دو موش گرسنه با شکم گرسنه باز گشتند. این عاقبت کسانیست که مشکلاتشان را با دشمن در میان گذاشته و از او راه حل میخواهند. 👌امام على عليه السلام: اعتماد كردن به دشمن، عامل فريب خوردن [از او] است. یک نگاه حلال است در بین برخی عوام رایج است که می گویند: یک نگاه حلال است و با همین توجیه نگاه اول خود به نامحرم را طولانی کرده و امتداد می بخشند! در حالی که نگاه عمدی و پیوسته به قصد لذت، حرام است و بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام نيز، بنابر احتياط واجب جايز نيست. صافی، توضيح المسائل مراجع، م2433 🌱 جارو کردن درب منزل برخی از عوام تصور می کنند با چهل سحر جارو کردن درب منزل، می توان سعادت دیدار با حضرت خضر را به دست آورد. در حالی که این سخن با اینکه در میان عوام مشهور است، ولی مستند شرعی ندارد. استفتاء از دفتر آیت الله العظمی مکارم ?