سلام فرمانده 2 - حاج ابوذر روحی.mp3
18.07M
🎙صوت کامل سلام فرمانده ۲
من سربازتم، دیدی دنیارو برات بهم زدم
مثل شیخ احمد کافی فقط از تو دم زدم...
چرا دشمن، نظام را متهمِ مسمومکردن دانشآموزان معرفی میکند؟
🔺 اخبار مربوط به مسمومیت دانشآموزان شهر قم از ۹ آذرماه با انتشار خبر مسمومیت تعدادی از دانشآموزان یک مدرسه در این شهر آغاز شد و همزمان با ایجاد موج رسانهای ناشی از اخبار تکرار حادثه، تعداد مسمومیتها و مدارس درگیر افزایش یافته است و رسانههای معاند انگشت اتهام را در این زمینه بهسمت جمهوری اسلامی نشانه گرفتهاند.
🔸با توجه به اینکه بیشتر دانشآموزان درگیر در حادثه دختران هستند، به نظر میرسد دشمن در پی شکستهای اخیرش در ایجاد یک چهره ضدزن از جمهوری اسلامی، این بار بهدنبال حمله به ریشههای اساسی است و تلاش دارد نظام را مخالف یادگیری و پیشرفت زنان معرفی کند.
🔸این در حالی است که جمهوری اسلامی عملکرد قابلتوجهی در زمینه آموزش بانوان داشته است و دستاوردهایی نظیر افزایش جمعیت بانوان باسواد از ۳۵درصد قبل از انقلاب به ۹۴درصد تا سال ۱۴۰۰، تخصیص بیش از ۳۳درصد از کرسیهای هیئتعلمی به متخصصان زن، افزایش جمعیت دانشجویان دختر به ۴۹درصد از جمعیت کل دانشجویان، تربیت ۱۱۲۱ بانوی قاضی و افزایش پزشکان متخصص زنان به ۹۸درصد از جمعیت پزشکان این حوزه را در کارنامه خود دارد.
🔻 اکنون در ایران؛
🔸۹۲هزار بانوی ایرانی با عناوین استادی، دانشیاری، استادیاری و... در مراکز علمی فعالیت دارند.
🔸۶۰هزار نفر از جمعیت پزشکان عمومی کشور را بانوان تشکیل میدهند.
🔸۲۷۸۲ شرکت دانشبنیان توسط زنان تاسیس شده است.
🔸۹۰۰ شرکت دانشبنیان با مدیریت زنان راهبری میشود.
🔸۴۰درصد از جمعیت پزشکان متخصص کشور بانوان هستند.
🔸۴۰درصد از فارغالتحصیلان رشته تئاتر را بانوان تشکیل میدهند.
🔸۲۶درصد از مدیران دولتی از میان بانوان توانمند انتخاب شدهاند.
💢 از کنار هم گذاشتن این آمارها با اتفاقات اخیر و حواشی ایجادشده بهدنبال آن، میتوان این برداشت را داشت که دشمن از حضور فعال زنان در جامعه نگران است و در پی تحمیل تعریف خود از آزادی زنان به بانوان ایرانی، از طریق بهکارگیری جریانهای رسانهای، قصد دارد همزمان با ایجاد نگرانی از حضور در مکانهای آموزشی برای دختران، جمهوری اسلامی را بهعنوان متهم این اتفاق معرفی کرده و با استفاده از فضای ملتهب رسانه و جریانهای افراطی، دوقطبیهایی با وجهه ضدزن از اسلام و نظام اسلامی ایجاد کند.
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
-
دل گره خورده ست بر طاق دو ابروی علی
هرچه باداباد با سر میروم سوی علی
بر مشامم میرسد امشب فقط بوی علی
آمدم دنیا برای دیدن روی علی
-
بازهم نام علی در شعر من اعجاز کرد
یا علی اکبر نوشتم روح من پرواز کرد
-
محو روی ماه او هرشب گل مهتاب بود
بس که گیسویش کمند و صورتش جذاب بود
در قنوتش گریه هایش برکه ی سیلاب بود
او فقط ارباب زاده نه!خودش ارباب بود
-
چشمه سارش در عبادت چشمه های سلسبیل
میکشیده منتش را در نمازش جبرئیل
-
هر که او را دیده با خود گفته که پیغمبر است
جمع خوبی هاست..آری..او علیِ اکبر است
این علی اکبر خودش آیینه دار حیدر است
در مسیر عاشقی او از همه عاشق تر است
-
بر جبینش ردّ لب های امیرالمومنین
مادری کرده برایش حضرت ام البنین
-
ای خوش الحان حرم...ماه دل آرای حسین
چشم بد دور ز تو خوش قد و بالای حسین
نفست حق و دمت گرم مسیحای حسین
آمدی تا که کنی پر همه جا،جای حسین
-
جلوه ای کن که خدا تشنه ی دیدار تو است
اهل افلاک!زمین نقطه ی پرگار تو است
-
خواهش چشمان من وابسته بر دستان تو
دست مارا رد مکن وصل است بر دامان تو
هم من و ایل و تبار من همه قربان تو
جان بابا را گرفته آن لب عطشان تو
-
در مدار چشم هایت ماه کامل می شود
هرکسی دیوانه ات شد تازه عاقل می شود
-
سفره ای که پهن کردی سفره ای از مرتضاست
مثل بابای شهیدت رافتت بی انتهاست
خانه ات معروف بر بیت الکرم..دارالشفاست
یعنی این خانه همان بیت امام مجتباست
-
مدح تو با نام نامی حسن زیباتر است
چون که دستش در کرامت از همه بالاتر است
-
وقت میدان رفتن و هنگامه ی پیکار شد
وای بر لشکر که حیدر بازهم تکرار شد
با شکوه نعره ات کار همه دشوار شد
لشکر از ترس تو دنیا بر سرش آوار شد
-
تیغ لازم نیست..چشم تو کفایت می کند
دشمنت را سوی قبر خود هدایت می کند
-
رفتی و پشت سرت اشک پدر دنبال تو
ای عقاب خیمه ها،چیده ست دشمن بال تو
وای از گودال تو..ای وای از گودال تو
آه از حال حسین و...وای من از حال تو
-
بعد تو حال عموی تو تماشایی شده
قافیه نه..شعر نه..ساقی تماشایی شده
-
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
علی سیرت، حسن طینت، محمد خو،
علی اکبر
که در صورت نمیزد با پیمبر مو علی اکبر
حسین از بس که بیتاب پیمبر بود حق میخواست
شود پیغمبری دیگر برای او، علی اکبر
دو پایش پلکان عرش بر روی زمین میشد
چو میزد پیش پای عمه اش زانو علی اکبر
و دشمن میهراسد از دَم "اَینَ تَفرّوا"یش
که با سربند حیدر میکند هوهو علی اکبر
برای کشتن لشکر به شمشیر احتیاجی نیست
که جای تیغ دارد تیزی ابرو علی اکبر
شبیه شیشه ی عطری که پاشیده ست در میدان
تمام تیرها را میکند خوش بو علی اکبر
جوانان بنی هاشم به دقت جستجو کردند
که قطعه قطعه پیدا میشد از هر سو علی اکبر
🔸شاعر:
#مهدی_کبیری
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
دل از ما بُرد و او را حضرتِ دلبر تصوّر کن
جهان را اینچنین با جذبه ای دیگر تصوّر کن
صدایش زد علی، تا چشم دشمن کورتر باشد
دلِ اربابمان را خانه حیدر تصوّر کن
وجودِ این پدر-فرزند ممسوس خدا بوده ست
دو روحِ پاک را در یک تن و پیکر تصوّر کن
سرِ شهزاده ما را به «تاجِ زر» نیازی نیست
به جای خاک؛ زیر هر دو پایش «زر» تصوّر کن
چه مجنونانه میزد شانه موهای جوانش را
از این تصویر، لیلا بودنِ مادر تصوّر کن
تداعی شد علی تا با غضب شمشیر را برداشت
عبایش را به دوش انداخت، پیغمبر تصوّر کن
برادر زاده شیرین است! پس با شوق بی پایان
کنار عمه جان زینب، علی اکبر تصوّر کن
برای آخرین دیدار سمتِ خیمه راهی شد
همیشه روضه ها را اول از آخر تصوّر کن
فرود آمد به روی پیکرش بارانی از نیزه
گُلی را زیر پا افتاده و پرپر تصوّر کن
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
🔅 #پندانه
✍ بابت کار نیکی که انجام میدهی منت مگذار
🔹چندین دهۀ قبل در عروسیها مانند امروز ارکستر و خواننده نبود. در آذربایجان برخی مطربان بودند که سازی بر گردن میآویختند و میزدند و خودشان هم میخواندند که به آنها در زبان محلی عاشیق میگفتند.
🔸یکی از این عاشیقها، فردی به نام عاشیققادر بود که کنار او جوانی به نام محمد هم تنبک مینواخت. مجلس که تمام میشد عاشیققادر با محمد از مجلس خارج میشدند.
🔹روزی عاشیققادر به محمد گفت:
چند درصد از مبالغ برداشتی را به تو بدهم؟!
🔸محمد جوان جملهای گفت و برای همیشه در دل عاشیققادر رفت.
🔹او گفت:
استاد من که باشم و چه کرده باشم که سهمی از دسترنج تو بر خود معین کنم؟! همهکاره مجلس تویی و همه برای ساز و صدای توست که تو را دعوت میکنند.
🔸مرا تنبکی بر دست است که اگر نزنم هم چیزی از مجلس تو کم نمیکند. اگر من هم تنبک نزنم کسی هست که اگر نیاز شد، سطلی به دست گیرد و با چنگ به آن زند و صدایی درآورد.
🔹حقتعالی میفرماید:
«وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ» بر کار خیری که میکنی هرگز منت بر من و خلایق من مگذار و آن را زیاد نبین.
🔸به عبارت بهتر ای انسان! اگر کار خیری به تو عنایت شد، بدان از جانب من بود برای بخشش گناهانت و تقربت به من. بدان مرا کار ناقصی در خلقتم نبود که تو را نیازمند تکمیل آن خلق کرده و آن کار را به تو سپرده باشم.
🔹همانا داستان محمد، داستانِ تواضع و خشوع در برابر خداوند است که مرتبهای عظیم بر بنده نزد خالق میبخشد.
🔅 #پندانه
✍ پر پروازت را کامل کن
🔹عارفی با شاگرد خود زندگی میکرد. روزی شاگرد با اجازۀ استاد خود بهجای عارف بر منبر رفت و موعظه کرد.
🔸چون از منبر پایین آمد، مردم او را بسیار تحسین کردند.
🔹عارف چون چنین دید، در همان مجلس بر سخنرانی او ایراد زیادی گرفت و شاگرد ناراحت شد.
🔸مجلس تمام شد و عارف و شاگرد به منزل برگشتند. شاگرد از دست عارف ناراحت بود.
🔹پس گفت:
استاد! چرا عیبهای بنیاسرائیلی گرفتی و چه ضرورت بود در جمع آنها را بگویی؟ آن هم بعد از اینکه مردم مرا ستایش و تحسین کرده بودند؟! در حالی که مردم بعد از منبر از تو تعریف میکنند و کسی نیست از تو عیب بگوید. چه شد تو را ستایش شهد است و ما را سم؟!
🔸عارف تبسمی کرد و گفت:
ای شاگرد جوان، تو هنوز از مردم نبریدهای و نظر مردم برای تو مهم است.
🔹این تعریفهایی که از تو میکردند درست بود و عیبهای من غلط! ولی من دلیلی برای این کارم داشتم، تا مبادا این ستایش و تعریف مردم، لذت ارشاد برای خدا و علم را از تو بگیرد و از فردا در منبر بهجای اینکه سخنی گویی که خدا را خوش آید، سخنی گویی که مردمان خدا خوششان آید.
🔸اما آنچه مردم از من ستایش میکنند برای من مهم نیست. چه ستایش کنند و چه سرزنش، هر دو برای من یکی است. چون سنی از من گذشته و حقیقت را دریافتهام.
🔹من مانند پرندهای هستم که پَر درآوردهام و روزی اگر مردم شاخهای را که بر آن نشستهام ببُرند، به زمین نمیافتم و پرواز میکنم ولی تو هنوز پَرِ پروازت کامل نشده است.
🔸این مردم تو را بالای سر بُرده و بر شاخۀ درختِ طوبی مینشانند؛ اما ناگاه و بیدلیل شاخۀ زیر پای تو را میبُرند و سرنگونت میکنند.
🔹این مردم امروز ستایشت میکنند و تو را نوش میآید و فردا ستایش نمیکنند و تو را از منبر و سخنرانی بیزار میکنند.
🔸به ناگاه شاگرد دست استاد را بوسید و گفت:
استاد! الحق که نادانِ نادانم.
🔹فارغ از هرگونه قضاوت احساسی و یا نگاه تک بعدی، این مجلس به شدت هرچه تمامتر با آنچه ادعای آنرا داشت متفاوت عمل کرد!
🔹شاید یکی از مهمترین و اساسیترین وعدهها و شعارهای مجلس یازدهم در بدو تشکیل، شفافیت بود! شفافیتی که تبدیل به یک مطالبه عمومی شده بود. شفافیتی که میتوانست جلوی بسیاری از ناکارآمدیها، فسادها و انواع و اقسام آتشهایی که دودش جایی جز چشم مردم نمیرود را بگیرد!
🔹جدای از بحث شفافیت موارد بسیار دیگری بود که از یک مجلس انقلابی انتظار متفاوتی میرفت. اما با نزدیک شدن به پایان دوره کاری مجلس یازدهم و نزدیک شدن به انتخابات دوره دوازدهم، انتظار میرود که در ماههای پایانی شاهد عملیات روانی و ژانگولرهای عجیب و غریبی از دوستان بهارستان دوست باشیم! ممکن است طی یک عملیات محیرالعقول وعدهها و قولهایی داده بشود که برای خود عرش
برین هم قفل باشد! ممکن است به ناگاه شفافیت در شکل کاملا حداقلی و در سطح شفافیت شیشههای مجلس و یا سایر مطالب کاملا فرمالیته نیز تصویب و با پمپاژ رسانهای تحت عنوان یک دستاورد بینظیر معرفی شود!
🔹لذا به نظر میرسد باید مجدد این نکته یادآوری شود که درمان بسیاری از دردهای کشور و راهکار اصلاح بسیاری از قوانین بد یا غلط فقط و فقط مجلس است. هرچند این تغییر چندصدسال طول بکشد!!!
🔹اما هرچه باشد مجلس یازدهم به نوعی تبدیل به درس عبرتی شد برای بسیاری از هم وطنانمان که از انقلابی تا تکنوکراتیسم، فاصله یک رای آوری است!!! همانطور که از حاج قاسم تا بسیاری از مسئولین که ادعای دوستی با آن شهید بزرگوار را دارند، فاصله، یک نیّت است!!! به قول نسبتا معروف، رابطه علمی بسیار دقیق و کاملا اثبات شدهای بین عبور خر از پل و تغییر معادلات در کشور ما وجود دارد!
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬یک نفر پیدا بکنید...
اینقدر مهربان و دوست داشتنی ....
زندگی یعنی همین بودنای تو
و دلخوشی من به بودنت...
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 قانون در برابر بلاگری معلمان
🔺به بهانه ماجرای معلم قائمشهری که چندی پیش رخ داد، به بلاگری معلمان پرداختهایم. موج انتشار فیلم از سر کلاسهای درسی توسط معلمان روبه افزایش است، اما قانون در خصوص بلاگری معلمان چه میگوید؟