eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.9هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.9هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
بـه فــرات و لـب عطشـان اباعبدالله بـه شهــادت بـه شهیــدان اباعبدالله پیش از آنی که خدا روح دمد در بدنم دست مـن بـود بــه دامـان اباعبدالله دوست دارم همه اعضام شود مهر نماز خــاک گــردم بـه بیـابـان اباعبدالله سـر من خاک قدم‌های حسین‌بن‌علی جـان مـن بـاد بـه قــربـان اباعبدالله جگرم تشنـۀ آب است ولی می‌گـویم بـه فـدای لـب عطشــان ابـاعبـدالله نور مصباح هـدی گشته چـراغ راهم بنـویسید کـه مـن کشتـۀ ثــاراللهم
تن که بیمار طبیبان شد دچارش بهتر است دل که نذر کربلا شد بی قرارش بهتر است  بردن چیزی به دربار کریمان خوب نیست سائل آقا شدن اصلا ندارش بهتر است  ما چرا ؟ بیچاره ، آن ها که حسینی نیستند هر که شد وقف محرم روزگارش بهتر است  فاطمه با گریه اش ما را اسیر خود نمود آری آری گریه اصلا گریه دارش بهتر است  نوکری آسوده می میرد که بیند بعد او در غلامی از خودش ایل و تبارش بهتر است  سن پیری بیشتر از هر چه باید گریه کرد میوه ی فصل زمستان آبدارش بهتر است روز روشن بود آقا کشته شد پس بعد از این گریه ی ماه محرّم آشکارش بهتر است دارد از خیمه می آید خواهرش ؛ شمر لعین  صبر کن گر خواهرش باشد کنارش بهتر است
🌸 ارواح در عالم برزخ (قسمت ۵) ◾️عجب پرونده‌ای! کوچک‌ترین عمل خوب یا زشت مرا در خود جای داده بود. در آن لحظه تمام اعمالم را حاضر و ناظر می‌دیدم... 💠در فکر سبک و سنگین کردن اعمال خوب و بد بودم که رومان پرونده اعمالم را بر گردنم آویخت، بطوریکه احساس کردم تمام کوه‌های عالم بر گردنم آویخته‌اند. 💥چون خواستم سبب این کار را بپرسم گفت: اعمال هرکسی طوقی است بر گردنش. گفتم تا چه زمان باید سنگینی این طوق را تحمل کنم؟ گفت: نگران نباش. بعد از رفتن من نکیر و منکر برای سؤال کردن می‌آیند و پس از آن شاید این مشکل برطرف شود. 🍀رومان این را گفت و رفت.. ✅هنوز مدت زیادی از رفتن رومان نگذشته بود که صداهای عجیب و غریبی از دور به گوشم رسید. صدا نزدیک و نزدیک تر می‌شد و ترس و وحشت من بیشتر... 🔘 تا اینکه دو هیکل بزرگ و وحشتناک در جلوی چشمم ظاهر شدند. اضطرابم وقتی به نهایت رسید که دیدم هر یک از آن‌ها آهنی بزرگ در دست دارند که هیچ‌کس از اهل دنیا قادر به حرکت آن نیست، پس فهمیدم که این دو نکیر و منکراند. ☑️در همین حال یکی از آن دو جلو آمد و چنان فریادی کشید که اگر اهل دنیا می‌شنیدند، می‌مردند. ✨ لحظه‌ای بعد آن دو به سخن آمده و شروع به پرسش کردند: پروردگارت کیست؟ پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟ ⚜ از شدت ترس و وحشت زبانم بند آمده بود. و عقلم از کار افتاده بود.، هرچند فهم و شعورم نسبت به دنیا صدها برابر شده بود، اما در اینجا به یاریم نمی‌آمدند. ⚡️ سرم به زیر افتاد، اشکم جاری شد و آماده ضربت شدم. 💥درست در همین لحظه که همه چیز را تمام شده می‌دانستم، ناگهان دلم متوجه رحمت خدا و عنایات معصومین علیهم سلام شد و زمزمه کنان گفتم: ای بهترین بندگان خدا و ای شایسته‌ترین انسان‌ها، من یک عمر از شما خواستم که شب اول قبر به فریادم برسید، از کرم شما به دور است که مرا در این حال و گرفتاری رها کنید. 💠و این بار آن‌ها با صدای بلندتری سؤالشان را تکرار کردند. چیزی نگذشت که قبرم روشن شد، نکیر و منکر مهربان شدند، 🌺دلم شاد و قلبم مطمئن و زبانم باز شد. با صدای بلند و پر جرأت جواب دادم: پروردگارم خدای متعال(الله)، پیامبرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، امامم علی و اولادش، کتابم قرآن، قبله‌ام کعبه می‌باشد... 🔷نکیر و منکر در حالیکه راضی به نظر می‌رسیدند از پایین پایم دری به سوی جهنم🔥 گشودند و به من گفتند: اگر جواب ما را نمی‌دادی جایگاهت اینجا بود، 💐 سپس با بستن آن در، در دیگری از بالای سرم باز کردند که نشان از بهشت داشت. آنگاه به من مژده سعادت دادند... ادامه دارد...
1_739415.mp3
2.45M
🎵آموزش نماز 🔸چگونه فرزندانی نمازخوان تربیت کنیم؟ 👶مجموعه کلیپ‌های تربیت فرزند (قسمت ۴) #کلیپ_صوتی #تربیت_فرزند #برنامه_سمت_خدا
🌷🍃🌷🍃🌷 🌺🧚‍♀️"اجر بوسیدن پدر و مادر" مردی به حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و پرسید:🌷🍃 «ای رسول خدا! من سوگند خورده ام که آستانه ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟» 🌷🍃 پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پای مادر و پیشانی پدرت را ببوس، 🌷🍃 یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن آستانه ی در بهشت می رسی او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟ 🌷🍃 پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: قبر آنها را ببوس...🌷🍃 🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایت خواندنی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از روز انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت آقایان رجایی و باهنر در شب قبل از حادثه، من در جلسه‌ای با حضور شرکت کردم و در آن جلسه راجع به مسائل مهم مملکتی صحبت‌هایی شد. بنابراین، از محل حادثه دور بودم، بعدازظهر بود و من هم بیمار بودم و خوابیده بودم. از خواب که بیدار شدم، از بچه های پاسدار و برادرانی که پهلوی من بودند، یک زمزمه‌هائی را شنیدم. گفتم چه شده است. گفتند یک بمب در نخست‌وزیری منفجر شده. من فوق‌العاده نگران شدم. پرسیدم چه کسی در آنجا بوده، گفتند آقایان رجائی و هم بودند. خودم را با آن حال به پای تلفن رساندم. به چند جا تلفن کردم. اما خبرها همه متناقض و نگران‌کننده بود. یکی میگفت حالشان خوب است و دیگری میگفت هنگام انفجار از جلسه بیرون آمده بودند. یکی میگفت جسدشان پیدا نشده یا در بیمارستان هستند و من تا اوایل شب که خبر درستی به من نرسیده بود، در حالت فوق‌العاده بد و نگرانی به سر بردم؛ تا بالاخره، مطلب برای من روشن شد. فکر میکنم با آقای هاشمی یا با حاج احمد آقای خمینی صحبت کردم. آن‌ها جریان را تعریف کردند. احساسات من در آن موقع طبیعی است که چگونه بود. دو دوست عزیز و قدیمی، دو انقلابی، دو عنصر تراز اول جمهوری اسلامی را از دست داده بودیم و من شدیداً احساس ضایعه میکردم، احساس غم میکردم، و از طرفی، احساس خشم داشتم نسبت به آن کسانی که عاملین این حادثه بودند؛ و لذا روز بعد، صبح زود با اینکه خیلی بی‌حال بودم، سوار اتومبیل شدم، آمدم برای تشییع جنازه. با اینکه اطباء همه من را منع میکردند که من شرکت و دخالت نکنم، دیدم طاقت نمی‌آورم که شرکت در مراسم نکنم. آمدم روی ایوان جلوی مجلس و یک سخنرانی هم با کمال هیجان کردم که دور و بر من را دوستان گرفته بودند که مبادا از شدت هیجان بیفتم. به هر حال، بسیار حادثه تلخی بود. شاید بتوانم بگویم سخت‌ترین حادثه‌ای که تا آن روز من دیده بودم، زیرا حادثه هفتم تیر که می‌توانست از این تلخ‌تر باشد، هنگامی اتفاق افتاده بود که من بیهوش بودم و نمیفهمیدم. بعد از آن حادثه به تدریج آشنا شدم و اطلاع پیدا کردم، اما این حادثه ناگهانی، بعد از حادثه هفت تیر، شاید تلخ‌ترین حادثه‌ای بود که تا آن روز برای من پیش آمد. گفتگو با روزنامه کیهان در سال ۱۳۶۱
چراغے برایتان روشن مےڪنم، در تاریڪے قلب سیاہ شب، آنگاہ از خدا مےخواهم اگر در تاریڪے غم اسیر تنهایے شدید، چراغ امیدتان روشن بماند... 🌟 شب زیباتون بخیر و خوشے🌟
🍃🍁حکایت🍁🍃 🌌 .!! 🍁حضرت (ع) با اصحاب خود نشسته بودند که از کنار آنها گذشت. حضرت عیسی(ع) به اطرافیان فرمودند: این هیزم شکن . 🍁پس ازمدتی،هیزم‌شکن با كوله‌بارى از برگشت. اصحاب به حضرت عیسی گفتند: شما خبر داديد كه اين مَرد به زودی مى‌ميرد ولی او را مى‌بينيم. 🍁حضرت عيسى(ع) به آن هیزم‌شکن فرمودند: هيزمت را زمین بگذار. 🍁وقتی را باز كردند، ناگهان كه سنگى در دهان گرفته بود را دیدند. 🍁حضرت عيسى از هیزم‌شکن پرسيدند: امروز انجام دادی که این از تو دفع شد؟ هیزم‌شکن پاسخ داد: 👈دو عدد داشتم. فقيرى دیدم؛ يكى از نان‌ها را به دادم. 📚عده الداعی و نجاح الساعی، ص ۸۴. 🌸🍃⛔🍃🌸
اثبات_وجود_شیطان آیا شیطان وجود دارد؟ و آیا خدا شیطان را خلق کرد؟ استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به يك چالش ذهنی کشاند. آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟ شاگردی با قاطعیت پاسخ داد: "بله خدا خلق کرد." استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟" شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا" استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد، پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر صفات ماست، خدا نیز شیطان است" شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست. شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟" استاد پاسخ داد: "البته" شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟" استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟" شاگردان به سوال همکلاسی اشان خندیدند. شاگرد گفت: "در واقع آقا، سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی دیگری انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفرِ مطلق، (460- F) نبودِ کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد، خلق کرد." شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟" استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد." شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریکي هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهای مختلف تجزیه کرد و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شِکَند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار می برد." در آخر، شاگرد از استاد پرسید: "آقا، شیطان وجود دارد؟" استاد زیاد مطمئن نبود؛ پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست." شاگرد پاسخ داد: شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از فقدان خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه ای است از آن چیزی که بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نمی بیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریکي که در نبود نور می آید. آن شاگرد تيز هوش كسي نبود جز ، آلبرت انیشتن!
مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی: (pasokhgoo.ir) پاسخگویی آنلاین (09640.ir) پاسخگویی تلفنی (۰۹۶۴۰۰) پاسخگویی پیامکی (۳۰۰۰۹۶۴۰)