eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸احکام 🌸 ♦ خرید ماشین از نمایندگی از لحاظ شرعی و خمس آن چگونه است؟ ♦سوال: 1⃣ 🔸 آیا خرید ماشین از نمایندگی های رسمی کشور که به صورت پیش خرید است و در سه مرحله پول را پرداخت میکنیم اشکال شرعی دارد ؟ 2⃣ 🔸بر فرض که اشکال نداشته باشه اینم پولی که ما به عنوان خرید ماشین پرداخت میکنیم و سال خمسی رسید و ماشین را تحویل نگرفتیم و ما فعلا دو قسط دادیم آیا خمس تعلق میگیره ؟ ✅ پاسخ: 💠آیت الله خامنه ای: 1⃣◀ در صورتي كه طبق يكي از عقود اسلامي باشد في نفسه اشكال ندارد. 2⃣◀ اگر ماشین مورد نیاز شخصی شما است و پول پرداخت شده بابت خرید بوده نه مشارکت در تولید و مبلغ پرداخت شده در اثنای سال خمسی بوده خمس ندارد. 💠آیت الله مکارم شیرازی: 1⃣◀ در معاملاتي که به صورت اقساط مبالغي را مي گيرند تا (به عنوان مثال) خانه اي را بسازند در حالي که هنوز خانه اي وجود ندارد، معامله زماني صورت مي گيرد که تمام مبلغ پرداخت شده باشد يا خانه آماده شده، و همچنين خريد اتومبيل که در ابتدا قيمتش معين نيست و به قيمت روز تحويل مي فروشند، زماني معامله انجام مي شود که اتومبيل آماده شده باشد و تا آن زمان مبالغي که مي پردازند به عنوان علي الحساب محسوب مي شود و اگر فروشنده با اين پولها طبق توافق مضاربه (يا کارهايي مانند آن) انجام دهد، و سودي به مشتري تعلق بگيرد اشکال ندارد. 2⃣◀ چنانچه ماشین شخصی مورد نیاز می باشد خمس آن را می بخشیم. 💠آیت الله شبیری زنجانی: 1⃣◀ فقط نسبت به مقداری از سهمی از کالا که ثمنش نقد است معامله نافذ است. 2⃣◀ اگر برای تهیه خودر مورد نیاز و در شان خود، راهی جز این ندارید، به آن خمس تعلق نمی گیرد 💠آیت الله وحید خراسانی: 1⃣◀ پيش از آن كه خريدار و فروشنده از هم جدا شوند ، باید خريدار تمام قيمت را به فروشنده بدهد ، يا به مقدار قيمت آن از فروشنده طلبكار باشد ، و آن طلب نقد يا مدّت دارى باشد كه مدّت آن رسيده باشد ، و طلب خود را بابت قيمت جنس حساب كند و او قبول نمايد ، و چنانچه مقدارى از قيمت آن را بدهد ، معامله نسبت به آن مقدار صحيح است و فروشنده حقّ فسخ معامله را دارد. 2⃣◀ به مقدار همان دوقسط خمس تعلق می گیرد.
Banifateme Shab 1 Fatemie 97-05.mp3
3.38M
|⇦•سینه زنی زمینه توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهدا و جانباختگان حادثۀ سقوط هواپیمای مسافربری با نوایِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
|⇦• سینه زنی زمینه ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها و یاران باوفایش با نوایِ گرم سید رضا نریمانی _ سال97 •✾• فاطمیه فصل غربت علیِ فصلِ بیعتِ دوباره با ولیِ فاطمیه راه عشقِ ، بیراهه نرو و برگرد هرجا تو مهلکه بودیم ، فاطمیه زنده‌مون کرد فاطمیه یادمون داد ، راه و رسم استقامت فاطمیه یعنی باشیم ، سپرِ جونِ ولایت فاطمیه یعنی باید دل بکنی تو از همه بمونی پایِ انقلاب مردونه مثلِ فاطمه رمز نجات شیعه‌ها ، ذکرِ قشنگ فاطمه ترانۀ رو لب ما ، ذکر قشنگ فاطمه «یافاطمه یافاطمه ، یافاطمه یافاطمه» ایستادی تا پای جون پای امامت چه قیامتی به پا شد از قیامت مادرم به پشت در رفت ، که نگن علی غریبه که نذاره توی خونه‌ش ، وا بشه پای غریبه مادرم محسنشُ داد ، برایِ حفظ ولایت واسه در سینه سپر کرد ، برای اصل امامت فاطمیه یعنی باید واسه ولایت بمیریم چه حیف شیعه باشیم و غیرِ شهادت بمیریم رمز نجات شیعه‌ها ، ذکر قشنگ فاطمه ترانه‌ی رو لب ما ، ذکر قشنگ فاطمه «یافاطمه یافاطمه ، یافاطمه یافاطمه» نَه چهل ساله که نهضت شده برپا که هزار و چهارصد و چهل ساله زهرا تو مدینه پشت اون در ، نهضتُ بنا میذاره انقلابی که شروع کرد ، هنوزم ادامه داره چیزی که نجاتمون داد ، ذکر ناب فاطمه بود انقلاب ما یه درس از ، انقلاب فاطمه بود شور قیام بی‌بی جون ، تو رگ شیعه جاری شد به لطف ذکر فاطمه زمستونم بهاری شد رمز نجات شیعه‌ها ، ذکر قشنگ فاطمه ترانۀ رو لب ما ، ذکر قشنگ فاطمه «یافاطمه یافاطمه ، یافاطمه یافاطمه»
|⇦•سینه زنی زمینه توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهدا و جانباختگان حادثۀ سقوط هواپیمای مسافربری با نوایِ سید مجید بنی فاطمه •✾• وسطِ شعلۀ کینۀ ، حسودا بینِ تاریکیِ ناتموم دودا صورتِ مادرم کبود شد .. کبودا اثرِ شعله ها ، رو پَرِ چادره دود بالا بره نفسش می بُره ای خدا ضربه ها ضربه ها به کجا میخوره آی آتیش .. سمتِ مسمار نرو ای دَر .. سویِ دیوار نرو ای میخ .. کلَنجار نرو عمرِ خورشیدِ این خونه بی فروغ بود سر ظهری چقدره این خونمون شلوغ بود کاشکی اون ضربۀ به پهلو دروغ بود دست به پهلو گرفت ، آروم آروم نشست بابا فهمید چی شد دیگه چشماشُ بست بینِ دیوار و در عاقبت بارِ شیشه شکست این قصه .. اون که میدونیِ خونه .. رو به ویرونیِ دیوار .. چرا خونیِ آی آتیش .. سمتِ مسمار نرو ای دَر .. سویِ دیوار نرو ای میخ .. کلَنجار نرو این مصیبت چرا آخری نداره حال مادر شاید خوب بشه دوباره ضربۀ اون قلاف اگر که بزاره زخمِ این ماجرا ضربۀ آخرِ فاطمه راهیِ آخرین سنگرِ سند روضۀ کوچه ها بازویِ مادرِ تا مسجد .. میرسه آخرش اما .. زخمِ بال و پرش ای وای .. چی اومد سرش آی آتیش .. سمتِ مسمار نرو ای دَر .. سویِ دیوار نرو ای میخ .. کلَنجار نرو *آخ مادر .. گفت هر جور شده باید علی رو رهاش کنم .. علی رو باید از چنگ این گرگها آزادش کنم .. اومد جلو مسجد ، دید شمشیر بالا سرِ علی گرفتن .. گفت اگه آقامُ رها نکنید موهامو پریشان میکنم .. سلمان یه مرتبه اومد گفت بی بی جان : آقا امیرالمومنین فرموده بسه .. گفت سلمان اومدم آقامُ رها کنم .. اما اگه علی میگه چشم بر میگردم .. (یه جمله بگم ) .. بچه یاد گرفت .. دید مادرش یه تنه از بین اون همه جمعیت باباش علی رو آزاد کرد برگردوند سمت خونه ... کربلا زینب گفت منم‌ همین کارُ میکنم .. زود برم تو گودال هر جور شده حسینُ برگردونم .. منم دختر پهلو شکستۀ مدینه ام .. اما وقتی رسید گودال دید .. سری به نیزه بلند است ..
Narimani _ babolharam.mp3
2.97M
|⇦• سینه زنی زمینه ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها #حاج_قاسم_سلیمانی و یاران باوفایش با نوایِ گرم سید رضا نریمانی _ سال97 •✾•
در پی مشکلات پدید آمده از بارندگی‌های شدید در سیستان و بلوچستان و برخی نقاط جنوب شرقی کشور، حضرت آیت الله خامنه‌ای در پیامی دستگاههای دولتی و مجموعه‌های مردمی را به یاری هر چه بیشتر مردم عزیز آن مناطق فراخواندند. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم بارندگی‌های شدید در استان سیستان و بلوچستان و برخی نقاط دیگر در جنوب شرقی کشور که به آب‌گرفتگی مشکل‌ساز برای مردم و در مواردی ویرانگر و خسارت‌بار انجامیده است، ایجاب میکند که در کنار خدمات‌رسانی قابل تقدیری که تاکنون صورت گرفته است، دستگاههای دولتی و مجموعه‌های مردمی هر چه بیشتر به یاری مردم عزیز آن سامان شتافته از وقوع خسارتهای بیشتر جلوگیری نمایند. از خداوند متعال خیر و برکت ماندگار برای همگان مسألت میکنم. سیّدعلی خامنه‌ای ۲۳ دی ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان شب 👇👇👇👇👇👇
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨برو کشکت را بساب ✨ می‌گویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد. شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او می‌گوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد. مرد کشک ساب می‌رود و پاتیل و پیاله ای می‌خرد شروع به پختن و فروختن فرنی می‌کند و چون کار و بارش رواج می‌گیرد طمع کرده و شاگردی می‌گیرد و کار پختن را به او می‌سپارد. بعد از مدتی شاگرد می‌رود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز می‌کند و مشغول فرنی فروشی می‌شود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد می‌شود. کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی می‌رود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم می‌کند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او می‌گوید: «تو راز یک فرنی‌پزی را نتوانستی حفظ کنی حالا می‌خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ برو همان کشکت را بساب.»
♨️♨️ ♨️♨️ چند تن از اوباش تهران مى خواستند شرابخانه مردى يهودى را به يغما ببرند. آنان به نام تكفير، مرد بيچاره را كشان كشان مى بردند. از قضا به آقا شيخ هادى برخوردند. شيخ جريان را پرسيد. يكى از اوباش كه دستارى سبز بسته بود گفت: آقا! اين مرد توهين به مقدّسات مذهبى مى كند. مى خواهيم مجازاتش كنيم. شيخ كه معركه عوام را ديد به زيركى دريافت كه دعوا بر سر لحاف ملاّ نصرالدّين است. و الّا در شهر، كافر و يهود و گبر بسيارند. لذا در آن غوغا آهسته به يكى از اصحابش گفت: آيا مهر نماز در جيب دارى؟ او گفت: بله اقا. دارم. شيخ گفت: مهر را جورى در جيب يهودى بگذار كه هيچ كس متوجّه نشود. مهر در جيب يهودى سرگردان گذشته شد. آنگاه شيخ گفت: حالا معلوم مى كنم كه اين بينوا مسلمان است يا يهودى. شيخ از يكى از حاضران خواست كه دست در جيب آن مرد كند. مرد دست در جيبش كرد و مهر نمازى يافت. شيخ خطاب به آن سيّد هوچى و بى سواد كه سر دسته اشرار بود كرد و گفت: گوارت به كافران مى فرمود: بگوييد (لا اله الا اللّه تُفلِحوا... )، يعنى كلمه توحيد را بر زبان جارى كنيد، رستگار مى شويد. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله گروه كافران را به صرف گفتن شهادت در جرگه مسلمانان وارد ساختند. امّا تو بر خلاف جدّت مى خواهى دستاربندى عمل كنى؟ سيّد فرياد زد: آقا چه مى فرماييد ؟ اين بدبخت لامذهب است. يهودى سرگردان از ترس خود را باخت. زبانش بند آمده بود و نمى دانست چه بگويد. همه گوش به فرمان آقا شيخ هادى شدند كه بشنوند چه حكمى مى فرمايد. شيخ گفت: اين مرد مى گويد مسلمانم. مهر نماز هم در جيب دارد. برويد پى كار خود و دست از سرش برداريد! همه سرافكنده و پراكنده شدند. آن يهودى هم كه حسن سلوك و رفتار شيخ را مشاهده كرد بسيار تحت تاءثير قرار گرفت و علاقمند به دين اسلام شد. شهادتين گفت و بوسيله شيخ مسلمان شد!
امروزهم به پایان رسید الهی اگربدبودیم یاریمان کن، تافردایی بهترداشته باشیم خدایابه حق مهربانیت نگذارکسی باناامیدی وناراحتی، شب خودرابه صبح برساند. 🌟شبتون بخیر و آرام🌟
ثانیه های مهدوی 5.mp3
3.64M
نجواهای شبانه با امام زمان (عج) شبها قبل از خواب، با گوش دادن به این فایل ها، با امام خود درد دل کنیم و با انتشار آن، دیگران را هم تشویق به صحبت با حضرت کنیم. زیاد وقتت رو نمی گیره...