#امام_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#غزل_مرثیه
بر روی خاک بس که تنش را کشیده بود
خونش به نقطه نقطه ی زندان چکیده بود
عجل وفات و روضه ی مادر زیاد داشت
موسی بن جعفر این دم آخر بریده بود
جسمی که در هجوم بلا روز خوش ندید
حالا به روی تخته چه خوش آرمیده بود
جان داد بین غربت و حالا کفن به دست
جمعی برای عرض ارادت رسیده بود
هر کس برای دیدنش آمد نمی شناخت
از بس شکسته پیکر و از بس خمیده بود
صبرش گواه , عاقبتش را رقم نزد
زخم عمیق و درد فراقی که دیده بود
او را شبیه جد غریبش زمین زده
دشنام مادری که از اینها شنیده بود
جسمش دگر ولی به بیابان رها نشد
جای کفن نصیب تنش بوریا نشد
دشمن تنش به معبر مرکب بدل نکرد
معصومه رأس غرق به خونی بغل نکرد
این هفتمین مصیبت و پیوست کربلاست
این دل هر آنچه میکشد از دست کربلاست
🌎🌖تقویم واعلانات نجومی🌔🌎
✴️ پنجشنبه👈29 اسفند 1398
👈24 رجب 1441 👈19 مارس 2020
🕋 مناسبت های دینی و اسلامی.
🐪روز پی شدن ناقه صالح علیه السلام.
🏛فتح قلعه خیبر به دست امیر المؤمنین علیه السلام.(7 هجری)
🐪باز گشت جعفر بن ابیطالب علیهماالسلام از حبشه(7 هجری)
🔘روز ملی شدن صنعت نفت
🎇امور اسلامی و دینی.
📛صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند.
👶برای زایمان مناسب نیست.
🤒مریض امروز زود خوب می شود.
🚘 مسافرت:
مسافرت حتما همراه صدقه باشد.
🔭احکام و اختیارات نجومی.
✳️شروع به ساخت و ساز.
✳️جابجایی منزل مغازه و نقل و انتقال.
✳️بردن جهیزیه عروس.
✳️خرید و فروش و معامله.
✳️انجام امور کشاورزی.
✳️و کاشت و برداشت نیک است.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری خوب و باعث اصلاح امور است.
💉💉حجامت فصد خون دادن زالو انداختن
#خون_دادن یا #حجامت و فصد در ان روز خوب و باعث دفع صفرا است.
😴 تعبیر خواب امشب:
اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی 25 سوره مبارکه فرقان است.
یوم تشقق السماء بالغمام و نزل الملائکه تنزیلا...
وچنین برداشت میشود که خواب بیننده را امری ناخوش پدید اید .ان شاءالله. و در این مضامین قیاس شود.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◽️ ما پای تعطیلی اماکن مذهبی ایستادیم، اما چرا فروشگاههایتان مملو از جمعیت است، چرا خیابانها به این شکل است❓
◽️ به شوخی که نگرفتید ما را❓
دیدن تصاویر ناراحت کنندس ولی..
باید دید باید دلمان به عزیزانمان بسوزد
چه سخت است در تدفین عزیزان نباشی و اجازه اخرین دیدارت هم نباشد
با اینگه این تصاویر ناراحت کنندس ولی باید دیدو این زنجیره ابتلا به ویروس کرونا را قطع کرد خطر جدیست لطفا انتشار دهید
#امام_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#غزل_مرثیه
در این زندان تو را در آتش تقدیر می بینم
تو را در اوج غربت زخمی زنجیر می ببینم
نداری پوست بر پیکر، نمانده گوشت بر این تن
چنان لاغر شدی گویا فقط تصویر می بینم!
شبیه مادرت از آرزوی مرگ لبریزی
بمیرم که تو را از زندگانی سیر می بینم
غریبی بیشتر از این که در این مصر، موسائی
ولی هارون شهرت را پر از تزویر می بینم
عزیز عالمی یوسف، چه بر مسند چه در زندان
چرا با چشم ظاهربین خود تحقیر می بینم؟
کدامین استعاره شرح حالت در قفس باشد؟
غزال زخم خورده؟ نه، سراپا شیر می بینم
نبین هارون به تخت است و غریب این سیه چالی
تو آن بالای بالا، دشمنت را زیر می بینم
نیامد مرغ نفرین در قنوتت، چشم دشمن کور
نمازت را پر از آرامش تکبیر می بینم
چه کرده کظم غیظت با دل بی رحم زندانبان؟
که در عمق نگاهش این همه تغییر می بینم
شب تردید هایش را سحر کرده است، مهتابت
دل ویران او را شاد از تعمیر می بینم
به اعجاز نگاه تو زلیخا شد مسلمانت
تمام حیله ها را در تو بی تأثیر می بینم
نمی چسبد به تو این وصله ها، معصوم معصومی
تو را در روشنای آیه تطهیر می بینم
دل شمس الشموست می شود خون از غروب تو
خراسان را در این شبهای غم دلگیر می بینم
غزل از مهر سلطان می شود لبریز، می گوید
همین ناچیز را شایسته تقدیر می بینم
#امام_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
احساس می کردم که درخاک خراسانم
در مُلک طِلق اهل بیتم توی ایرانم
روی لبم هم ذکر یا موسی بن جعفر بود
هم یا جواد العشق بود و هم رضا جانم
از بس فضای صحن ها مانند مشهد بود
شک کرده بودم میزبانم یا که مهمانم
دنبال جسمی تازه بودم بین زائرها
دنبال یک قالب برای روح عریانم
درمحضر باب الحوائج حس من این است
با پهلوان نَفْس پیش هفتمین خوانم
دور ضریحش بود که یک لحظه حس کردم
در نوکری هم شانه با موسی بن عمرانم
یک بار کظم غیظ کردم تازه با سختی
از آن به بعد احساس کردم من مسلمانم
تا که بگردد چرخ بر وِفق مراد من
باید خودم را دور این مرقد بگردانم
وقتی که درهای حرم را خادمان بستند
احساس کردم سیزده شب توی زندانم
احساس کردم شعر می گویم ولی ناچیز
انگار مهدی رحیمی زمستانم
#امام_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#ترکیب_بند
مشکلگشای کارها باب الحوائج
ذکر توسّلهای ما باب الحوائج
دارد هوای شیعه را باب الحوایج
پیوسته میگوییم «یا باب الحوائج»
پر میکشد دل های ما تا کاظمینش
امشب عجب دارد تماشا کاظمینش
عیسای اهل البیت موسای کلیم است
مانند بابایش کریم ابن الکریم است
بین دعاهایش غریبه هم سهیم است
بابای سلطان خراسان از قدیم است
دارد دمی مثل مسیحا کظم غیظش
عبد خدا میسازد او با کظم غیظش
از هر بلایی شیعهها را حفظ کرده
زیر عبای خویش ما را حفظ کرده
در سینهاش علم خدا را حفظ کرده
اعجازهای انبیا را حفظ کرده
با یک نگاهش زیر و رو شد بُشر حافی
مجذوب حُسن خُلق او شد بُشر حافی
آری وقار او وقار دیگری بود
اکسیر علم او عیار دیگری بود
هر احتجاجش افتخار دیگری بود
تیغ کلامش ذوالفقار دیگری بود
مانند زینب، عمّهاش، مرد سخن بود
در هر سؤالی پاسخش دندانشکن بود
آقای ما در کنج زندان چارده سال
محروم از خورشید تابان چارده سال
آزرده، زخمی، مو پریشان چارده سال
مثل هزاران سال بود آن چارده سال
«خلّصنی یارب» گفتنش از حد گذشته
پیداست در زندان به آقا بد گذشته
گلبرگهای یاس را پژمرده بودند
از بس که آقا را شکنجه کرده بودند
پا را دگر از حد فراتر بُرده بودند
بدکارهای را پیش او آورده بودند
ذکر الهی را عجب محسوس میگفت
«سبحانکَ» «قدّوس» «یا قدّوس» میگفت
یک بار نه... بلکه هزاران بار افتاد
در لحظهی برخاستن بسیار افتاد
دستش ز روی شانه ی دیوار افتاد
آن لحظه یاد مادرش انگار افتاد...
زنجیرها تاب و توانش را گرفتند
یک عدّهای نامرد امانش را گرفتند
آقای ما در سینهاش دردی کهن داشت
هر شب نگهبانی پلید و بد دهن داشت
رنگ کبود و زخمهایی بر بدن داشت
از بس که زندانبان او دست بزن داشت
صبرش به زیر تازیانهها محک خورد
مانند زهرا مادرش خیلی کتک خورد
یک تختهی در عهدهدار بردنش بود
هر چند که زنجیرها دور از تنش بود
اما هنوز آثار آن بر گردنش بود
شکر خدا که بر تنش پیراهنش بود
دیگر سر او زیر دست و پا نیفتاد
بر دختر او چشم خیلیها نیفتاد